تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,622 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,341,221 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,384,362 |
بازتاب زیباشناختی سیمای پیامبران و امامان در دیوان سلیم تهرانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 10، شماره 42، اسفند 1398، صفحه 103-123 اصل مقاله (351.77 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حوزة هنر و زیبایی در حقیقت یکی از میدانهای جنجال برانگیز معارف بشری و در این میان از جان مایههای ادبیات و امری جداییناپذیر از شعر است. زندگی و سرنوشت پیامبران و امامان به عنوان انسانهایی کامل، یکی از غنیترین منابع الهام در شکلگیری آثار هنری و ادبی، همواره سرچشمه مضمون آفرینی و تصویرسازی شاعران و نویسندگان در ادب فارسی بوده است. آنچه در این مقاله به آن پرداخته میشود، بررسی سرگذشت پیامبران و امامان در دیوان سلیم از منظر زیباییشناختی است. این شاعر سبک هندی با طرح هنرمندانه اشعارش از سرگذشت 12 پیامبر و 3 امام بهره برده که جلوههای زندگی حضرت خضر (ع) بالاترین بسامد را دارد. روش این پژوهش از نظر ماهیت، توصیفی ـ تحلیلی و از نظر هدف نظری است و مطالب آن از طریق مطالعات کتابخانهای و با هدف شناخت و معرفی جنبههای زیبایی شناختی در سیمای پیامبران و امامان در این اشعار تدوین شده است. شعر این شاعر سبک هندی از نمودهای فراوان زیباییشناسی و شیوههای بلاغی گوناگون مانند تشبیه و اغراق بهره جسته است. وی با این شگردها، کوشیده است توصیفهایی دقیق و روشن از موضوعهای شعریاش ارایه کند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی؛ داستان پیامبران و امامان؛ صور خیال؛ موسیقی شعر؛ دیوان سلیم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بازتاب زیباشناختی سیمای پیامبران و امامان در دیوان سلیم تهرانی
محمدمهدی مهدیپور* دکتر عبدالرضا مدرسزاده** چکیده حوزة هنر و زیبایی در حقیقت یکی از میدانهای جنجال برانگیز معارف بشری و در این میان از جان مایههای ادبیات و امری جداییناپذیر از شعر است. زندگی و سرنوشت پیامبران و امامان به عنوان انسانهایی کامل، یکی از غنیترین منابع الهام در شکلگیری آثار هنری و ادبی، همواره سرچشمه مضمون آفرینی و تصویرسازی شاعران و نویسندگان در ادب فارسی بوده است. آنچه در این مقاله به آن پرداخته میشود، بررسی سرگذشت پیامبران و امامان در دیوان سلیم از منظر زیباییشناختی است. این شاعر سبک هندی با طرح هنرمندانه اشعارش از سرگذشت 12 پیامبر و 3 امام بهره برده که جلوههای زندگی حضرت خضر (ع) بالاترین بسامد را دارد. روش این پژوهش از نظر ماهیت، توصیفی ـ تحلیلی و از نظر هدف نظری است و مطالب آن از طریق مطالعات کتابخانهای و با هدف شناخت و معرفی جنبههای زیبایی شناختی در سیمای پیامبران و امامان در این اشعار تدوین شده است. شعر این شاعر سبک هندی از نمودهای فراوان زیباییشناسی و شیوههای بلاغی گوناگون مانند تشبیه و اغراق بهره جسته است. وی با این شگردها، کوشیده است توصیفهایی دقیق و روشن از موضوعهای شعریاش ارایه کند.
واژههای کلیدی زیباییشناسی، داستان پیامبران و امامان، صور خیال، موسیقی شعر، دیوان سلیم
مقدمهزیبایی یکی از جان مایههای ادبیات و هنر ادبی و امری جداناپذیر از شعر است. «ادگارد آلن یو» دربارة زیبایی شعر میگوید: «شاعر با نیک و بد یا حقیقی بودن کاری ندارد و سر و کارش فقط با زیبایی است. وظیفة نخستین او رسیدن به زیبایی برین است که زیبایی این جهانی جلوهای از آن است.» از آنجایی که هر اثر ادبی در بنیان خود زیباست میتوان آن را از دیدگاه زیباییشناسی بررسی کرد. در شعر ظهور هر عاطفه و احساس در غالب زبانی مخیل شکل میگیرد و با موسیقی مناسب و هماهنگ، توان تأثیر و القا پیدا میکند. بنابراین چنانکه بحث نشان میدهد زیبایی زبان، موسیقی و تخیل در بخش روساخت و زیبایی محتوا در بخش ژرف ساخت، ارکان سازنده زیبایی شعر است که در این میان نقش صنایع بدیعی چشمگیر است. صنایع و آرایههای بدیعی اعم از لفظی و معنوی موجب زیبایی و دلنوازی و تأثیرگذاری بیشتر کلام منظوم است از جمله زیبایی کلام بدیع، بیان و معانی است به لحاظ آنکه شعر یک هنر متعالی ارزیابی میشود و هر اثر هنری در بنیان خود زیباست میتوان آن را از دیدگاه زیباییشناسی بررسی کرد. بدیع از دیدگاه زیباییشناسی، دانشی است که با آن راههای زیبایی سخن آشکار میشود. به طور کلی هنر کلامی برای مؤثر شدن از دست مایههای گوناگون بهره میگیرد. این دست مایهها که در نتیجه برانگیخته شدن الهام شاعر است از عواملی که جهان پیرامون او را میسازند تأثیر میپذیرد. داستانهای کهن و سرگذشت پیامبران، یکی از سرچشمههای برانگیخته شدن الهام شاعران شمرده میشود.داستان انبیاء و امامان در آثار شاعران به صورت تلمیح نمود مییابد. تلمیح یکی از دست مایههای زیبایی شناختی است که در آن الفاظ اندک بر معانی بسیار دلالت دارد. آنچه در نمایان شدن سرگذشت پیامبران مهم است انعکاس موجز و تلمیحی جلوههای زندگی انبیاء الهی است؛ از این رو، پرهیز از اطناب یکی از ویژگیهای تلمیح شمرده میشود. ارزش زیبایی شناختی تلمیح در آن است که در ژرف ساخت آن، تشبیه و تناسب وجود دارد؛ «زیرا اولاً رابطه تشبیهی بین مطلب و داستان است؛ دوم آنکه بین اجزای داستان تناسب وجود دارد.» بیان مسالهبررسی اندیشهها و شگردهای زبانی، ادبی شاعران از زوایای گوناگون قابل توجه است. در این میان منابعی که شاعران درون مایة شعر خود را از آنجا گرفتهاند اهمیت کلیدی در بازشناسی آبشخور اندیشههای آنان دارد. در این پژوهش سوال اصلی تحقیق «توجه به زندگی انبیا و اولیا چه اندازه در شعر سلیم تهرانی تأثیر هنری داشته است؟» میباشد. پژوهنده پس از شرح بهرهگیری از داستان پیامبران و امامان در دیوان سلیم به ذکر بسامد و کاربرد آنان در دیوان شاعر مذکور، پرداخته است؛ سپس ابزار بیانی و آرایههای بدیعی که در این پژوهش مورد اقبال قرار گرفته، بحث و بررسی شده تا میزان احاطه و آگاهی شاعر از دانشهای روزگار خود مشخص گردد. سوالات تحقیقـ بهرهگیری سلیم از داستان پیامبران و امامان تا چه اندازه بوده است؟ ـ مهمترین ویژگی زبانی شعر سلیم در سیمای پیامبران و امامان چیست؟ ـ صور خیال و صناعات بدیعی چه جلوهای در شعر سلیم دارند؟ ـ در شعر سلیم چه آرایههای ادبی به کار رفته است؟ پیشینة تحقیقدیوان سلیم و اشعارش مانند دیگر شاعران مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و مقالاتی در مورد تحقیق در احوال و آثار و تصحیح دیوان سلیم از رحیمرضا، فرهنگ تشبیهات دیوان سلیم از خردسندپور ـ نسرین، استعاره در غزلیات سلیم از شهبازی، خدیجه نوشته شده. اما تا به حال در مورد بررسی زیبا شناختی در سیمای پیامبران و امامان در دیوان سلیم تحقیق و پژوهشی صورت نگرفته است. در این مقاله پژوهشگر با بررسی این موضوع که شاعر با دست مایه قرار دادن داستان انبیاء در پی طرح موضوعات متنوعی چون مدح، شکایت، مضامین اخلاقی و.... است که در این میان برای رسیدن به مقصود خویش از شیوههای بلاغی گوناگون مانند تشبیه و اغراق بهره جسته است. وی با این شگردها کوشیده است توصیفهای دقیق و روشن از موضوعهای شعریش ارایه کند. ضرورت انجام تحقیقواکاوی زیباییشناسی در شعر شاعران و بررسی نگرشهای آنان نسبت به پیامبران و امامان در دورههای مختلف شعری و در این میان سلیم تهرانی، همچنین نگرش و میزان تأثیرپذیری او از سیمای انبیاء و اولیا در تحلیل این زیباییشناسی ضرورت انجام این مقاله را نمایان میسازد. بازیهای زبانی شیوة بیان، میزان موفقیت این اثر در انتقال مفاهیم به خواننده از جمله موضوعاتی است که این نوشتار بدان پرداخته است. تلمیح به داستان زندگی پیامبران و امامان از نمودهای برجستهای است که در شعر سلیم قابل ملاحظه است تا جایی که نام و القاب و سرگذشت ایشان را برای انتقال مفاهیم به خواننده بسیار متنوع و گسترده به کار برده است. این نوشتار در پی آن است که با تحلیل زیبایی شناسانه سیمای پیامبران و امامان به شناخت بهتر شعر سلیم و نیز فهم برخی از اعتقادات و اندیشههای این شاعر گمنام و نوع به کار گیری زبان و آگاهی از توانمندیهای وی بپردازد. روش کارروش این پژوهش از نظر ماهیت، توصیفی ـ تحلیلی و از نظر هدف نظری است و مطالب آن از طریق مطالعات کتابخانهای و با هدف شناخت و معرفی جنبههای زیباییشناسی سیمای پیامبران و امامان در شعر سلیم تهرانی است. بدین ترتیب که پس از مطالعة دیوان سلیم و فیش برداری از ابیات حاوی زیباییشناسی در سیمای پیامبران و امامان در دیوان وی به طبقهبندی و تنظیم فیش ها پرداخته شد. سپس با مراجعه به منابع و مآخذ مورد نیاز، اطلاعات لازم استخراج و مطالب و یافته ها با استفاده از کتاب ها و فرهنگهای مختلف مستند سازی شد. واژه ها و اصطلاحاتسخن ادبی کلامی است که موجب تهییج و تسکین درونی،شادی و غم در شنونده میشود. یعنی در حقیقت گوینده سخن را به گونهای با استادی و مهارت بیان میکند که شنونده را به کاری وا میدارد یا کاری باز میدارد. این قوة تأثیر ناشی از روح بلاغت و فصاحت یا به گفتة حافظ «آنی» است که در سخن دمیده میشود. میگریاند و میخنداند. (علوی مقدم، 1390: 20) صور خیالاستاد شفیعی کدکنی دربارة صورخیال اینگونه مینویسد: خیال جوهرة اصلی و ثابت شعر است و چیزی است که از نیروی تخیل حاص میشود و این نیرو قابل تعریفی دقیق نیست. خیال عنصر اصلی شعر است در همة تعریفهای قدیم و جدید است و هرگونه معنی دیگری را در پرتو خیال میتوان شاعرانه بیان کرد. منظور از کلمة خیال همان ایماژ فرنگی است که چون نمیدانستند به آوردن مجموع اصطلاحات از قبیل اغراق تشبیه، استعاره بپردازند این کلمه را برای مجموع این اصطلاحات به کار گرفتهاند. (کدکنی، 1350: 20) فصاحت و بلاغتفصاحت به فتح اول به معنی نیکو سخن گفتن است و آن ثلاثی مجرد است «فصح، یفصح، فصاحه» اما فصاحت در لغت به معنی آشکارشدن و روشنشدن است چنان که فصح اصبح یعنی صبح روشن شد. منظور از فصاحت این است که کلمات درست و مطابق مرسوم و کلام روشن و استوار باشد. این مقصود عمدتاً برای اهل زبان، حاصل است و با تسلط بر دستور زبان و آشنایی با آثار ادبی تقویت میشود. بلاغت نیز به فتح اول مصدر ثلاثی مجرد است «بلغ، یبلغ، بلاغه» به معنی فصیح بودن و دارندة آن صفت را بلیغ میگویند. منظور از بلاغت این است که کلام دلنشین و موثر و رسا و به اصطلاح وافی به مقصود باشد، و بلیغ کسی است که بتواند ما فی الضمیر خود را به نیکویی بیان کند و به اصطلاح مطلب خود را به راحتی برساند. (شمیسا، 1389: 58) بیانبیان عبارت است از مجموعة قواعد و قوانینی که به وسیلة آنها میتوان یک معنی را به گونهای متعدد بیان کرد؛ به شرط آن که این شیوههای گوناگون، در میزان روشنی و پوشیدگی ا یکدیگر متفاوت باشند و این تفاوت مبتنی بر تخییل باشد. (علوی مقدم، 1390: 85) دانش بیان از بنیادهای استوار بلاغت است و آموختن فنون و اشارات آن آدمی را باچهرة گوناگون خیال و صور رنگارنگ معنی آشنا میسازد. (تجلیل، 1370: 45) بیان دانشی است که در آن از چگونگی باز گفت و باز نمود اندیشهای به شیوههای گوناگون سخن میرود. (کزازی، 1370: 30) زیباییشناسی در شعرزیباییشناسی در شعر اثر هنری حرکتی است از مرئی به نامرئی، از آشنایی و عادت به عادت شکنی و بیگانهسازی، این مفهوم اندیشة آشنایی زدایی و هنر را تشکیل میدهد که اولین با توسط «اشسکلوفسکی» نظریه پرداز روس ارایه شد. هنر از جمله شعر، عادت و نگرش ما را به جهان عوض میکند و ما را متحول میسازد. (قرشی، 1383: 238) در بحث زیبایی زیباییشناسی شعر همواره باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که هر شعر از دو قسمت صورت و محتوی تشکیل میشود و زیبایی لفظی و معنوی در کنار هم هستند که میتواند شعری زیبا و خواننده پسند خلق کنند، یک محتوای خوب زمانی که در قالب کلمات و لغات برگزیده پیریزی شود جذاب و دلنشینتر خواهد بود. (ر.ک: نفیسی، 1369: 21) «اما حوزة هنر وزیبایی در حقیقت یکی از میدانهای جنجالبرانگیز معار بشری، از گذشته تا کنون بوده است که دیرینگی آن، با تاریخ انسان برابر میباشد. متصدی این میدان، گاهی فلسفه و گاهی روانشناسی و گاهی هم علم اخلاق است.» (صیادکوه، 1386: 31) در علم بلاغت دانشهای بلاغی را که منجر به ادبینمودن متون میشود به سه قسم تقسیم کردهاند: بدیع، بیان، معانی و دانش بدیع را نیز به دو قسم بدیع لفظی و معنوی آوردهاند. بدیع لفظی شامل بررسی جنبههای موسیقیایی و آرایههایی چون ایهام و ایهام تناسب و انواع تضادها و... مطرح میشود. در دانش بیان عمدتاً به چهار بحث تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه پرداخته میشود و در دانش معانی بحثهایی چون ذکر و حذف مسندالیه، معرفه و نکره بودن آن و مباحثی چون ایجاز و اطناب و مساوات پرداخته میشود. در بررسی زیباییشناسانة اشعار، زیباییهای لفظی، معنوی، زیباییهای صوری (موسیقی)، زبان شعری و محتوی به صورت مستقل مورد نقد و بررسی قرار میگیرند و سپس چگونگی پیوند عناصر شکل و محتوی مورد تحلیل قرار میگیرد. بهرهگیری از داستان پیامبران و امامان در دیوان سلیمتاریخ و زندگی پیامبران به عنوان انسانهایی کامل و آسمانی برای بشر الگویی بوده است. اشاره به داستان پیامبران در شعر شاعران اواخر قرن 4 و 5 و بسیاری از شاعران قرن 6 هجری از محدوده اشارات موجز به آیات قرآن کریم فراتر نرفته است؛ تنوع در محدودة همین اشارات موجز به میزان وسعت اطلاعات شاعر از علوم متداول عصر به خصوص قرآن و حدیث و تفسیر بستگی دارد. (ر.ک پورنامداریان، 1364: 7) بهرهگیری سلیم از داستان پیامبران از نظر کمی و کیفی، تحول و تنوع چشمگیری دارد. تنوع مایههای تلمیحی در حوضة داستان پیامبران، ناشی از وسعت اطلاعات سلیم در زمینة قرآن و تفسیر و حدیث و تنوع مضمونهای شعری و نیروی تخیل او است. قصص پیامبران، اشارات قرآنی، تفسیری و حدیثی و باورهای مسیحی به صورتهای گوناگون در تصویر سازی اشعارش مجال ظهور یافته است. رعایت تناسب ها در شعر و آوردن صنایع لفظی و معنوی شیوهای بوده است که همة شاعران از جمله سلیم با آن مأنوس بوده اند. بسامد داستان انبیاء و امامان در دیوان سلیمسلیم در دیوان خود به داستان زندگی پیامبر و سه امام اشاره کرد که میزان تکرار آن به صورت انبیایی در جدول ذیل آمده است. جدول میزان تکرار نام و سرگذشت پیامبران و امامان در دیوان
همانگونه که از جدول فوق برمیآید نام و القاب حضرت خضر(ع) در دیوان سلیم بالاترین بسامد را به خود اختصاص داده است. شایان ذکر است که جدول فوق به ذکر نام و القاب به کار رفته، پرداخته است چه بسا که در ابیاتی نام و لقب پیامبر و امامی ذکر نشده اما آن غزل و یا قصیده را در مدح ایشان سروده است مثلاً درمورد حضرت رسول (ص) در ابتدای دیوان بعد از حمد خداوند به مدح ومنقبت در یک غزل چهارده بیتی به مدح حضرت رسول (ص) پرداخته و به جلوههای گوناگونی از زندگی حضرت مانند معراج، براق و شفیع روز قیامت نظر کرده است. حتی در مورد حضرت سلیمان (ع) با این که در سی و شش مورد به ذکر نام ایشان پرداخته اما در ابیاتی با بیان نام مور، هدهد، تخت، جلال و شکوه بارگاه، بلقیس و.... داستان زندگی حضرت سلیمان (ع) را مدنظر داشته است. همچنین با این که نام حضرت علی(ع) را در 9 مورد آورده اما وی این امام همام را در یک غزل شش بیتی و پنج قصیده که تنها یکی از آنها 74 بیت است وصف نموده است. درمورد امام رضا (ع) نیز با این که تنها در یک مورد نام ایشان را آورده اما در سه قصیده که فقط یکی از قصاید ایشان 139 بیت است به منقبت و توصیف امام رضا (ع) پرداخته است. ارادت ایشان نسبت به حضرت مهدی (عج) نیز قابل توجه است و نباید به ذکر تنها یک مورد نام ایشان فقط توجه کرد چون در یک قصیدة سی بیتی به وصف و اشتیاق انتظار خود پرداخته است.یکی از موارد قابل توجه در دیوان سلیم در توجه به سیمای پیامبران و امامان برای مدح است که به دو دسته تقسیم میشوند. الف) اشعاری که در مدح ممدوحان سروده است. ب) اشعاری که در ستایش و مباحات خود گفته است. برای نمونه، زمانی که شاعر میخواهد خجستگی یوسف خان را توصیف کند متوسل به ذکر نام حضرت یعقوب (ع) میشود.
(دیوان: 387) شاعر با چنین رویکردی به ممدوح خود مشروعیت دینی بخشیده و او را در چشم دیگران، پادشاهی آرمانی جلوه داده است و گاهی برای مفاخره و مباحات خود کلام خویش را با اعجاز عیسی برابر میداند.
(دیوان: 22) و یا در جایی دیگر برای ستایش خود میگوید:
(دیوان: 121) همچنین عشق و مهر مادر و پدر را نسبت به خود این گونه میگوید:
(دیوان: 468) حتی گاهی برای مباحات خود و نکوهش حسادت و شکایت از اطرافیان چنین سروده است:
(دیوان: 129)
(دیوان: 272) شاعر گاهی برای بیان اصول اخلاقی و انسانی به ذکر نام انبیاء توجه نموده است:
(دیوان: 189)
(دیوان: 144)
(دیوان: 157) تأمل در گوشهای از تاریخ پیامبران و امامان در اشعار سلیم تهرانی حاکی از این است که نخبگان فرهنگی و ادبی در عصر وی و در سبک هندی به این موضوعات و تلمیح به این بزرگواران گرایش فراوانی داشتهاند. واژگان و ترکیبات شعر سلیمواژگان شعر سلیم تهرانی در شعرش بیشتر واژگان فارسی امروزی است البته در بعضی موارد از واژگان و ترکیبات کهن چون طاس چهل کلید، جناق شکستن و... نیز استفاده کرده است اما در زیباییشناسی انبیا و اولیا بیشتر از واژگان فارسی استفاده شده است. استفاده از واژگان عربی برای نسبت دادن به انبیا و اولیا
(دیوان: 19)
(دیوان: 359) تخفیف واژهبرای توصیف و توضیح ویژگیهای انبیا بعضی از واژگان را به صورت مخفف به کار بردهاند.
(دیوان: 132)
(همان: 115)
(همان:370) فعلفعل در جمله جایگاه اسناد را اشغال میکند یعنی یا خود به نهاد اسناد داده میشود، یا کلماتی را به آن اسناد میدهد. (گیوی، 1384: 18) فعل عنصری محوری در شعر است که سایر عناصر حول محور آن شکل میگیرند. مختصات نحوی شعر سلیمجابجایی فعل
(همان: 352)
(همان:313) حذف فعل
(دیوان:466)
(همان: 434) در هردو بیت (است) حذف شده است. رای فک اضافهرایی که بین مضاف و مضاف الیه آمده و ساختار ترکیب اضافی را جابجا میکند.
(دیوان: 33)
(همان: 115) بدیعبدیع از نظر علمی، مجموعه فنون و ابزارهایی است که به کمک آنها میتوان از یک سخن ساده، سخن ادبی و هنری ساخت. سخنی که دارای ارزش زیباشناختی باشد. تسجیعتسجیع یکی از روشهایی است که باعث ایجاد رابطة موسیقیایی میان دو کلمه یا بیشتر میشود. واژههایی که باهم، هم وزناند یا حرف آخر آنها همسان است، اگر در یک جمله به کار روند ایجاد سجع میکنند. سجع متوازن: هماهنگی در وزن
(دیوان: 147) سجع متوازی:هماهنگی در روی و وزن
(همان: 478) جناسروش استفاده از جناس در کلام را تجنیس میگویند. روش تجنیس مبتنی بر نزدیکی هرچه بیشتر واکها است؛ به طوری که کلمات هم جنس به نظرمیآیند، یا هم جنس بودن آن به ذهن متبادر میشود. (شمیسا، 1374: 39) جناس تامدو کلمه از نظر املایی شبیه هم هستند اما از نظر معنی باهم فرق دارند.
(همان: 484) جناس مضارعهرگاه دو کلمه در یک حرف باه متفاوت باشند، که آن دوحرف قریب المخرج باشند به آنها جناس مضارع گفته میشود.
(همان: 432) جناس زائدآن است که در یکی از دو رکن حرفی زائد بر دیگری باشد.
(همان: 414) کاربرد ابزار بیانیسلیم تهرانی با استفاده از تلمیح ضمن اشاره به داستان زندگی پیامبران و امامان آن را دست آویزی برای مؤثر کردن شعرهایش قرار داده است. در برخی موارد مضمونسازیهای سلیم تهرانی در مورد زندگی پیامبران گسترده و متنوع است. وی حتی گاهی به خاطر این مدح و منقبت به صنعت حسن تعلیل پرداخته چنانکه در قصیدهای که در مدح حضرت علی(ع) سروده است میگوید:
(دیوان: 336) سلیم گاه ممدوح را در اعمال و منش به پیامبران تشبیه میکند. برای نمونه اغراق را به جایی میرساند که در مدح اسلامخان چنین میگوید:
(دیوان: 370) از این رو سلیم با ارایة شخصیت پیامبران در غالب تشبیه و در مقام الگوسازی، ضمن ارتقای معنوی ممدوحان، شخصیت دینی آنان را تبیین میکند. این رویکرد سلیم تهرانی ناظر بر این است که فرهنگ دینی در قرن یازده و دوازده هجری، فرهنگ حاکم در جامعه ایرانی بوده است. میزان بهرهگیری سلیم تهرانی در اشعارش از آرایههای بیانی در طرح شاعرانة سرگذشت هر یک از انبیاء متفاوت است. بیشترین و کمترین بسامد کاربرد شیوههای بیانی در طرح زوایای مختلف زندگی پیامبران به قرار زیر است: آدم ـ تشبیه 4 بار، ایهام با یک بار بیشترین و کمترین کاربرد را داشته است. ابراهیم ـ تشبیه 2 بار و کنایه با 1 بار بیشترین و کمترین کاربرد را داشته است. ایوب ـ تشبیه 4 بار مجاز و کنایه هم ندارد. خضر ـ تشبیه با 48 مورد بیشترین و کنایه با 26 و استعاره با 23 مورد کمترین مورد را به خود اختصاص داده است. سلیمان ـ تشبیه با 21 مورد بیشترین و استعاره با 9 مورد و کنایه با 8 مورد کمترین بسامد را به خود اختصاص داده است. عیسی ـ تشبیه با 23 مورد بیشترین و استعاره با 10 مورد و کنایه با 6 مورد و مجاز با 3 مورد کاربرد داشته است. موسی ـ تشبیه با 10 مورد بیشترین و کنایه با 1 مورد کمترین بسامد را به خود اختصاص داده است. محمد ـ تشبیه 3 مورد کاربرد دارد. نوح ـ تشبیه 3 مورد و کنایه 2 مورد به کار رفته است. یعقوب ـ تشبیه با 14 مورد بیشترین و استعاره با 7 مورد و کنایه 4 مورد کمترین بسامد را به خود اختصاص داده است. یوسف ـ تشبیه با 37 مورد بیشترین و کنایه با 13 مورد و استعاره با 10 مورد و مجاز با 7 مورد کمترین مورد را به خود اختصاص داده است. علی ـ 9 مورد تشبیه و 5 مورد استعاره و 2 مورد کنایه و 1 مورد مجاز را به خود اختصاص داده است. رضا ـ 4 مورد تشبیه دارد. مهدی ـ 1 مورد تشبیه دارد. همان گونه که از سطرهای پیش بر میآید، سلیم اغلب از تلمیح به پیامبران در مقام شباهت سازی استفاده کرده است. در تلمیحات مربوط به پیامبران از میان تصویرهای خیالی، تشبیه جایگاه ویژهای دارد. او با 184 بار معادل درصد از انواع تشبیه در تلمیح به داستان پیامبران استفاده کرده است. کارکرد مهم تشبیه، تبیین، تعریف و محسوسکردن شبه است سلیم برای برجستهکردن شبه بیشترین گرایش را به تشبیه داشته است. سلیم برای انواع تشبیه را در شعرش به زیبایی سروده است. تشبیه مفرد به مفرد
(دیوان: 23) چنانکه مشاهده میشود دربیت بالا علاوه بر تشبیه مفرد به مفرد جابجایی مشبه و مشبه به نیز صورت گرفته است.
(همان: 434) تشبیه مرکب
(همان: 359) گاه تزاحم تصویر در شعر سلیم تهرانی موجب میشود که او به اضافه تشبیهی روی آورد؛ چنان که گاه ترکیبات تشبیهی سلیم، ترکیبات تلمیحی به داستان پیامبران است. چنان که در جایی به صورت اضافه تشبیهی همت خود را به خضر تشبیه کرده است.
(دیوان: 347)
(همان: 372) اغلب استعارههای مورد استفاده در شعرهای تلمیحی، بدیع و زیبا است استعارههای او در زمینة تلمیح به داستان پیامبران با 64 مورد ساده است.
(دیوان: 21) کنایه نیز به عنوان آرایهای بیانی که وسعت دهندة معنی است، رتبة سوم را در منظومة بلاغی قصاید سلیم احراز کرده است. شاعر با 61 بار از کنایه در اشعار تلمیحی خود برای پروراندن پندارهای شاعرانه بهره برده است.
(دیوان: 49) مجاز در اشعار سلیم در بخش با دیگر شگردهای شاعرانه در این شعرهای تلمیحی چندان گستردگی ندارد اما با کمترین بسامد ابیات زیبایی را در این زمینه سروده است چنان که میگوید:
(دیوان: 150)
(دیوان: 168) هنجارشکنی در تلمیحتلمیح به داستانهای یوسف و زلیخا، یعقوب، خضر، آب حیات و.... از بارزترین تلمیحات اشعار سلیم تهرانی است. در نگاه به اسطورهها سلیم دارای دیدی دوگانه است. گاه چون شعرای متقدم شخصیت اسطورهای و داستانی را ستایش میکند و گاه بر خلاف عادت معهود به انتقاد از مقام و شخصیت آنها میپردازد و به هنجارشکنی و مخالفت خوانی میپردازد. درواقع نوعی مخالفخوانی که بعدها در شعر بیدل و صائب به اوج رسید؛ در شعر سلیم به فراوانی دیده میشود. نمونههایی از هنجارشکنیهای سلیم در دیوان:
(دیوان: 68)
(دیوان: 149) در این میان انتقاد سلیم به داستان خضر و اسکندر و آب حیات دارای بسامد بالایی است:
(دیوان: 150)
(دیوان: 107) کاربرد آرایههای بدیعیسلیم تهرانی با آگاهی از تأثیر صنایع بدیعی بر مخاطب به سراغ آن دسته از شگردهایی رفته است که ارزش هنری بیشتری دارند. وی در میان انواع صنایع بدیعی از مراعات نظیر، حسن تعلیل، ایهام تناسب، ایهام تضاد، تمثیل یا ضربالمثل و تلمیح بهرة بیشتری برده است. سلیم از میان آرایههای بدیعی به اغراق و غلو بیشترین گرایش را داشته و ابیاتی در این زمینه به زیبایی سروده است. مثلاً در جایی میگوید:
(دیوان: 345) یا در جای دیگر در مدح حضرت علی (ع) با تلمیح به داستان حضرت یوسف (ع) از صنعت بدیعی اغراق استفاده کرده است.
(دیوان: 344) سلیم تهرانی در تلمیح به داستان پبامبر از صنعت ایهام تناسب نیز استفاده کرده است. برای نمونه میتوان به داستان حضرت آدم(ع) اشاره کرد:
(دیوان: 43)
(دیوان: 78) از میان صنایع بدیعی که سلیم در تلمیح به داستان پیامبران استفاده نموده است تمثیل یا ضرب المثل است. چنان که میگوید:
(دیوان: 41)
نتیجهزیباییشناسی دانشی است که راجع به هنر و احساس زیبایی گفتگو میکند و هنر، کوشش برای خلق زیبایی است. سرچشمه زیبایی در ادبیات به طور ویژه در شعر به عوامل چندی از جمله موسیقی لفظی و معنوی آن منوط است؛ که شاعر مضمون یاب سبک هندی ـ سلیم تهرانی ـ این زیبایی را با تلمیح به داستان پیامبران و امامان چند برابر نموده است. یکی از جلوههای زیبای متون منظوم و منثور ادب فارسی به کارگیری صنایع و آرایههای ادبی در آنهاست. هرچه میزان استفاده از این صنایع بیشتر باشد، به همان اندازه اثر زیبا و بدیع خواهد بود. یکی از زیباترین سرچشمهها در آفرینش پندارهای شاعرانه در شعر سلیم تهرانی زندگانی حضرت خضر (ع) است؛ که با تشبیهات و استعارات بدیعی، درک مطلب را برای خواننده بدیهی و روشن نموده است، حتی گاهی در میان این تلمیحها به هنجارشکنی و تناقضگویی پرداخته است. از میان شیوههای بیانی، تشبیه و از میان آرایههای بدیعی، اغراق از بسامد بالایی برخوردار است. این رویکرد حاکی از این است که شاعر تمام تلاش خود را برای توصیف تصویرهای شعری با الهام از سیمای پیامبران و امامان نموده است. داستان پیامبران و امامان در دیوان سلیم، ابزاری است برای شاعر تا با استفاده از وقایع و حوادث خارقالعاده زندگی ایشان، به القای مقصود خود بپردازد و با بهرهگیری از جلوههای گوناگون زندگی انبیا به اشعار خود، مایه زیبایی شناختی دهد.
منابع و مآخذ1ـ پورنامداریان، تقی. داستان پیامبران در کلیات شمس، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1364. 2ـ تجلیل، جلیل. معانی و بیان. تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ پنجم، 1370. 3ـ سلیم تهرانی، محمدقلی. دیوان.، به کوشش محمد قهرمان، تهران: انتشارات نگاه، 1385. 4ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی. تهران: انتشارات آگاه، تهران، 1350. 5ـ شمس قیس. المعجم فی المعائیر الاشعار العجم.، به کوشش سیرویس شمیسا، تهران: انتشارات فردوس، 1373. 6ـ شمیسا، سیرویس. فرهنگ تلمیحات و اشارات داستانی. تهران: انتشارات فردوس، 1373. 7ـ صیادکوه، مقدمهای برنقد زیباییشناسی. تهران: نشر روزگار، 1386. 8ـ علویمقدم، محمد؛ اشرفزاده، رضا. معانی و بیان. تهران: انتشارات سمت، 1390. 9ـ قرشی، محمدحسین، «مجموعه مقالات اولین همایش ادبیات کودکان و نوجوانان»، بیرجند، گلرو، 1383. 10ـ کزازی، میرجلال الدین. زیباشناسی سخن پارسی(بیان). تهران: نشر مرکز، کتاب ماد تهران، چاپ دوم، 1370. 11ـ گیوی، احمد؛ انوری،حسن. دستور زبان فارسی1. تهران: انتشارات فاطمی، 1380. 12ـ نفیسی،آذر، «چشمها را باید شست»، مجله کلک، شماره 2، 1369. 13ـ نیشابوری، ابواسحق، قصص الانبیا. به اهتمام حبیب یغمایی، تهران: بنیاد نشر و ترجمه کتاب، 1364. 14ـ همایی، جلالالدین. فنون بلاغت و صناعت ادبی. تهران: نشر اهورا، 1389.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ پورنامداریان، تقی. داستان پیامبران در کلیات شمس، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1364. 2ـ تجلیل، جلیل. معانی و بیان. تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ پنجم، 1370. 3ـ سلیم تهرانی، محمدقلی. دیوان.، به کوشش محمد قهرمان، تهران: انتشارات نگاه، 1385. 4ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی. تهران: انتشارات آگاه، تهران، 1350. 5ـ شمس قیس. المعجم فی المعائیر الاشعار العجم.، به کوشش سیرویس شمیسا، تهران: انتشارات فردوس، 1373. 6ـ شمیسا، سیرویس. فرهنگ تلمیحات و اشارات داستانی. تهران: انتشارات فردوس، 1373. 7ـ صیادکوه، مقدمهای برنقد زیباییشناسی. تهران: نشر روزگار، 1386. 8ـ علویمقدم، محمد؛ اشرفزاده، رضا. معانی و بیان. تهران: انتشارات سمت، 1390. 9ـ قرشی، محمدحسین، «مجموعه مقالات اولین همایش ادبیات کودکان و نوجوانان»، بیرجند، گلرو، 1383. 10ـ کزازی، میرجلال الدین. زیباشناسی سخن پارسی(بیان). تهران: نشر مرکز، کتاب ماد تهران، چاپ دوم، 1370. 11ـ گیوی، احمد؛ انوری،حسن. دستور زبان فارسی1. تهران: انتشارات فاطمی، 1380. 12ـ نفیسی،آذر، «چشمها را باید شست»، مجله کلک، شماره 2، 1369. 13ـ نیشابوری، ابواسحق، قصص الانبیا. به اهتمام حبیب یغمایی، تهران: بنیاد نشر و ترجمه کتاب، 1364. 14ـ همایی، جلالالدین. فنون بلاغت و صناعت ادبی. تهران: نشر اهورا، 1389. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 270 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 146 |