تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,987 |
تعداد مقالات | 83,495 |
تعداد مشاهده مقاله | 76,810,033 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 53,906,642 |
تأثیر خودشیفتگی مدیران عامل بر شفافیت گزارشگری مالی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 12، شماره 48، بهمن 1399، صفحه 71-94 اصل مقاله (799 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رضا طاهری عابد1؛ مهدی علی نژاد سارو کلایی* 2؛ خسرو فغانی ماکرانی3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه حسابداری،واحدساری،دانشگاه آزاداسلامی،ساری، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه حسابداری،واحدساری،دانشگاهآزاداسلامی،ساری، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3گروه حسابداری،واحدساری،دانشگاه آزاداسلامی،ساری،ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خودشیفتگی یک ویژگی شخصیتی است که فرد در آن تمایل دارد مورد تحسین واقع شده و در مورد خود اغراق و بزرگنمایی نماید. مدیران خودشیفتهبیشتر قادر خواهند بود تا از قدرت و عدم تقارن اطلاعات بهمنظور مداخله در گزارشگری مالی نادرست استفاده کنند. در این تحقیق به بررسی تأثیر خودشیفتگی مدیران عامل بر شفافیت گزارشگری مالی پرداخته شده است. با توجه به محدودیتهای تحقیق، 110 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته است. برای اندازهگیری متغیر خودشیفتگی از اندازه امضاء مدیران عاملو جهت سنجش شفافیت گزارشگری مالی از معیار چندبُعدی که دامنه وسیعی از مفاهیم مرتبط با شفافیت را پوشش میدهد، استفاده گردیده است.مفهوم شفافیت بیانشده، مشتمل بر هر دو مجرای انتشار اطلاعات عمومی و خصوصی شرکت بوده و هر دو بُعد مقدار و کیفیت اطلاعات را در نظر میگیرد.نتایج تحقیق نشان میدهد که خودشیفتگی مدیران عامل اثر منفی بر شفافیت گزارشگری مالی دارد، اما این تأثیر معنادار نشده است. همچنین بین دیگر ویژگی رفتاری مدیران یعنی متغیر اطمینان بیش از حد و شفافیت گزارشگری مالی رابطه منفی و معناداری مشاهده گردیده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خودشیفتگی مدیران عامل؛ اندازه امضاء؛ شفافیت گزارشگری مالی؛ مالی رفتاری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تأثیر خودشیفتگی مدیران عامل بر شفافیت گزارشگری مالی
رضا طاهری عابد[1]
مهدی علی نژاد ساروکلائی[2] خسرو فغانی ماکرانی[3]
چکیده خودشیفتگی یک ویژگی شخصیتی است که فرد در آن تمایل دارد مورد تحسین واقع شده و در مورد خود اغراق و بزرگنمایی نماید. مدیران خودشیفتهبیشتر قادر خواهند بود تا از قدرت و عدم تقارن اطلاعات بهمنظور مداخله در گزارشگری مالی نادرست استفاده کنند. در این تحقیق به بررسی تأثیر خودشیفتگی مدیران عامل بر شفافیت گزارشگری مالی پرداخته شده است. با توجه به محدودیتهای تحقیق، 110 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته است. برای اندازهگیری متغیر خودشیفتگی از اندازه امضاء مدیران عاملو جهت سنجش شفافیت گزارشگری مالی از معیار چندبُعدی که دامنه وسیعی از مفاهیم مرتبط با شفافیت را پوشش میدهد، استفاده گردیده است.مفهوم شفافیت بیانشده، مشتمل بر هر دو مجرای انتشار اطلاعات عمومی و خصوصی شرکت بوده و هر دو بُعد مقدار و کیفیت اطلاعات را در نظر میگیرد.نتایج تحقیق نشان میدهد که خودشیفتگی مدیران عامل اثر منفی بر شفافیت گزارشگری مالی دارد، اما این تأثیر معنادار نشده است. همچنین بین دیگر ویژگی رفتاری مدیران یعنی متغیر اطمینان بیش از حد و شفافیت گزارشگری مالی رابطه منفی و معناداری مشاهده گردیده است.
واژههای کلیدی:خودشیفتگی مدیران عامل، اندازه امضاء، شفافیت گزارشگری مالی،مالی رفتاری. 1- مقدمه بورس اوراق بهادار بهعنوان مکانی برای شکلدهی جریان تأمین مالی و سرمایهگذاری نقش عمدهای را در افزایش تولید کشور دارا بوده و از این طریق در راستای پیشرفت کشور از اهمیتی حیاتی برخوردار میباشد؛ اما مسئله مهم در این زمینه شکلدهی درست این جریان توسط نیروهای موجود در بازار است، که این خود منوط به آن میباشد که پروژههایی با حداکثر بازده توسط سرمایهگذاران شناسایی گردد. تصمیمگیری برای شناسایی چنین پروژههایی همواره مستلزم استفاده از اطلاعاتی قابل اتکا و مربوط بهمنظور استفاده درمدلهای تصمیمگیری میباشد. برای تصمیمگیری سرمایهگذاران بالقوه و بالفعل بازار سرمایه، این اطلاعات تنها زمانی مؤثر هستند که دارای کیفیت باشند. زمانیکه بازارهای سرمایه در ابتدای سال ۲۰۰۰ به اوج خود رسیدند، ورشکستگی و رسوایی پارهای از شرکتها بهتدریج اعتماد سرمایهگذاران را نسبت به مسئولیت گزارشدهی اطلاعات ضعیف کرد و موضوع اعتماد عمومی به کیفیت اطلاعات گزارش شده مطرح شد.لذا اینمسئلهسبب شد که شفافیت اطلاعات در فرآیند گزارشگری مالی مورد توجه عمیق مجامع حرفهای قرار گیرد (صمدی لرگانی و آراد، 1391، 111).یکی از مواردی که تأثیرگذار بر شفافیت گزارشگری مالی در شرکتها میباشد، ویژگیهای شخصیتی مدیران از جمله خودشیفتگی است که رفتار و نوع تصمیمات آنها را در سازمان تحتالشعاع قرار میدهد. خودشیفتگی ترکیب مهمی از صفات و فرآیندهای شخصیت است که با ویژگیهایی از قبیل بزرگبینی در عین شکنندگی خود، اشتغال ذهنی در مورد موفقیت، احساس محق بودن، انتظار مورد تحسین واقعشدن (آمز و همکاران[i]، 2006، 440)، تخیلات مربوط به قدرت زیاد، زیبایی و موفقیت، حساسیت زیاد به انتقادو تمایل به بهرهکشی از دیگران در روابط بین فردی (روساریو و وایت[ii]، 2005، 1076) مشخص میشود.با توجه به ویژگیهای شخصیتی مدیران خودشیفته، انتظار میروداین مدیران به اقداماتی سوق پیدا کنند که از عرف سرباز زده و در پی توجّه و ستایشدیگرانباشند؛این اقدامات، احتمال فعالیتهای غیراخلاقی مانند دستکاری در صورتهای مالی را افزایش دادهکه در نهایتکاهش شفافیت گزارشگری مالی را موجب خواهد شد.بر این اساس، هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیرخودشیفتگی مدیران عاملبر شفافیت گزارشگری مالی شرکتها میباشد. از آنجا که تاکنون پژوهشی در زمینه ارتباط بینخودشیفتگیمدیران عامل با متغیر شفافیت گزارشگری مالی در سطح داخلی و بینالمللی انجام نشده استو همچنین سنجش مفهوم خودشیفتگی با استفاده از اندازه امضاء در هیچ پژوهش داخلی مورد بررسی قرار نگرفته است،لذا بررسی این موضوعات حائز اهمیت بوده و نتایج این پژوهش میتواند برای پژوهشگران و استفادهکنندگان اطلاعات مالی مفید واقع گردد. 2-مبانینظری و مروری بر پیشینه پژوهش 2-1-مبانینظری پژوهش شفافیت، هسته مرکزی گزارشگری مالی مدرن است که به استفادهکنندگان در شناخت واحد تجاری کمک میکند. تحقیقات پیشین (مانند لنگ و میفیت[iii]، 2011، 123) نشان دادهاند که یکی از مهمترین عواملی که موجب جذابیت شرکت از دیدگاه سرمایهگذاران میشود، شفافیت است. بر مبنای این تحقیقات، شفافیت در گزارشگری مالی سبب افزایش آگاهی و اطمینان سرمایهگذاران شده و انتظار میرود که کاهش هزینه سرمایه شرکت را به دنبال داشته باشد. در طرف مقابل، عدم شفافیت میتواند موجب بدبینی و کژ اخلاقی شده و در نهایت به ارزشگذاری ضعیف شرکت و عدم اطمینان بینجامد (عرب مازار و همکاران،1390، 23). گرچه شفافیت بهعنوان ویژگی مطلوب گزارشهای مالی عنوان گردیده است، اما تعریف جامعی که مورد پذیرش عموم باشد، از آن ارائه نشده است. بوشمن و همکاران[iv] (2004، 218) شفافیت گزارشگری مالی[v] را بهعنوان: "دسترسی گسترده به اطلاعات مربوط و قابل استناد در مورد عملکرد دوره، موقعیت مالی، فرصتهای سرمایهگذاری، راهبری، ارزش و ریسک شرکتهایی که مورد مبادله عموم قرار میگیرند" تعریف کردهاند. از دیدگاه بارث و اسچیپر[vi] (2008، 173) شفافیت گزارشگری مالی به این معنا است که"گزارشهای مالی واحد تجاری، واقعیتهای اقتصادی واحد تجاری را به شیوهای که برای استفادهکنندگان صورتهای مالی قابل درک باشند، ارائه کنند". شفافیت شرکت، اصطلاحی است که توسط افراد مختلف به گونه متفاوتی تفسیر میگردد. عدهای از آن بهعنوان مفهوم واحدی مانند اقلام افشاء شده در گزارش فعالیت سالیانه تعبیر میکنند (سنگوپتا[vii]، 1998، 462). عدهای معتقدند، شفافیت بهمعنای انتشار اطلاعات از کانالی بهغیر از صورتهای مالی و یا گزارش فعالیت سالیانه مانند کانال مطبوعات است (گرنون و میک[viii]، 1997، 81)، اما برخی نیز بر دیدگاه جامع مبتنی بر محیط اطلاعاتی شرکت تأکید میکنند (بوشمن و همکاران، 2004، 207). حجم وسیعی از تحقیقات که بهدنبال معیاری برای اندازهگیری شفافیت گزارشگری مالی بودهاند، این واقعیت را دریافتند که شفافیت ویژگی چند بُعدی محیط اطلاعاتی شرکت است که بهصورت مستقیم قابل اندازهگیری نمیباشد و بنابراین در جستجوی شاخصهایی بودند تا با سازههای تئوریک مرتبط باشند. جهت سنجش شفافیت گزارشگری مالی ممکن است از معیارهای تک بُعدی و یا چند بُعدی استفاده شود، اما از آنجایی که معیارهای تک بُعدی، سازههایی هستند که شفافیت را با خطا اندازهگیری میکنند (دبوکسی وگیلت[ix]، 2013، 101)، بسیاری از تحقیقات مانند پژوهشهای لئوز و همکاران[x] (2003، 507)و بوشمن و همکاران (2004، 207) معیارهای جامعی از شفافیت طراحی کردهاند که ابعاد مختلف شفافیت گزارشگری مالی را میسنجند. با توجه به این موضوع که تمامی معیارهای تک بُعدی، شاخصهای غیرمستقیم و به احتمال زیاد مستقل شفافیت گزارشگری مالی میباشند، معیارهای چند بُعدی موجب افزایش توان تشریحی آزمونها میگردند. جهت ارزیابی وسیع ابعاد مختلف شفافیت شرکت در محیط اطلاعاتی شرکت، تعریف بوشمن و همکاران (2004، 207) از شفافیت که توسط یوسفی اصل و همکاران (1393، 17) مطابق با شرایط محیطی ایران بومیسازی شده، در این تحقیق مورد استفاده قرار میگیرد که دامنه وسیعی از مفاهیم مرتبط با شفافیت را پوشش میدهد. در ادامه، به خودشیفتگی مدیران عامل بهعنوان یک ویژگی شخصیتی که بر کیفیت و شفافیت گزارشگری مالی شرکتها تأثیرگذار است، پرداخته میشود. خودشیفتگی[xi] تاریخچه گستردهای هم در حوزه روانشناسی شخصیت و هم در حوزه روانشناسی بالینی دارد (کمپبل و فاستر[xii]، 2007، 116). خودشیفتگی اولین بار بهعنوان یک سازه بالینی، با نام نوعی اختلال از نوشتههای فروید[xiii] برخاسته؛ و به اختصار اشاره به حالتی ذهنی و روانی دارد که یک انسان به دلیل توجه و علاقه زیاد به خود از محیط بیرونی و شرایط سایر افراد غافل میشود (بران[xiv]، 1997، 643). واژه خودشیفتگی را در روانشناسی فردی،گاه بهجای اصطلاحاتی مانند تحقیرکننده، پوچی و خودپسندی استفاده میکنند و گاهی نیز در جامعهشناسی آن رابهجای نخبهگرایی و یا بیتفاوتی نسبت به سرنوشت دیگران مینامند. خودشیفتگی معمولاً دربرگیرنده باورها و حالاتی مانند کمارزش دیدن سایرین در مقایسه با خود، توقع زیاد از دیگران، توجیه اشتباهات خود و به گردن دیگران انداختن آنهاو (بران، 1997، 645)، اغراق و میل به مورد تحسین واقعشدن (ریجسنبیلت و کمندر[xv]، 2013، 414)، حس محق بودن، حسادت ورزیدن به دیگران (شفیعی و صفارینیا، 1390، 122)، تصور دارا بودن قدرت و موفقیت نامحدود، استفاده از دیگران در جهت پیشرفت و ارتقای خود از ویژگیهای چنین افرادی شمرده میشود (مک هاسکی[xvi]، 1995، 755). خودشیفتگان در مجموعهای از ابعاد همچون هوش، خلاقیت، شایستگی و قدرت رهبری، امتیاز بالایی به خود میدهند (چن[xvii]، 2010، 37).گروه تحقیقات بالینی مایو به این نتیجه رسیدند افراد دچار اختلال شخصیت خودشیفته، پشت ماسک اعتماد به نفس بیش از حدّشان، یک عزت نفس شکننده و آسیبپذیر نسبت به ملایمترین انتقادات دارند. با توجه به اینکه خودشیفتگی یک متغیّر شخصیتی مرتبط با میل به موفقیت نامحدود و قدرت میباشد جای تعجب نیست که بسیاری از افراد خودشیفته به دنبال موقعیتهای مدیریتی برای ارضای نیاز خود به قدرت و شهرت میباشند. مدیرانی با خودشیفتگی بالا ممکن است اقداماتی که از دید مردم غیرممکن به نظر رسد یا احتمال موفقیت آنها نرود بهصورت خوشبینانه در نظر گرفته و بهمنظور جلب توجه دیگران این اقدامات جسورانه را انجام دهند (چن، 2010، 48). از آنجا که افراد خودشیفتهبهدنبالجلب توجّه و ستایش دیگران میباشند، این خصوصیت شخصیتی مدیرانخودشیفته را در جهت انجـام اقـداماتی سوق میدهد که از عرف سرباز زده و این اقدامات نهایتاً عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار خواهد داد (چترجی و همبریک[xviii]، 2007، 351). مدیران خودشیفته بهمنظور حفظ موقعیـت رهبری، مهارتهای خود را در فریب و تقلب و تهدید بهکار میگیرنـد (روزنتال و پیتینسکی[xix]، 2006، 619). در بیشتر مواقع مدیران خودشیفته در پی دستیابی به دستاوردهای بزرگ در شرکت هستند. به همین دلیل آنان به سمتوسوی اجرای اقدامات جسورانهی راهبردی-عملیاتی و انجام کسبوکارهای مخاطرهآمیز سوق پیدا میکنند (اولسن و استکلبرگ[xx]، 2016، 3) و ممکن است برای رسیدن به این هدف و نشان دادن بهترین عملکرد از جانب خودشان به دیگران و نهایتاً برای اینکه مورد تحسین واقعشده و به رسمیت شناخته شوند و از این طریق عزت و بزرگی را برای خود فراهم کنند؛ به انجام فعالیتهای متقلبانه روی بیاورند (ریجسنبیلت و کمندر، 2013، 427). مدیران خودشیفته همچنین، خود را به تعبیر نیچه بهعنوان «مردان برتر» میدانند که قوانین معمول برای آنها صدق نمیکند (نوربرگ[xxi]، 2009، 214). این اعتقاد میتواند احتمال انجام فعالیتهای غیراخلاقی را بیشتر کرده و توجیهی برای فعالیتهای آنان باشد (زیگلیدوپولوس و همکاران[xxii]، 2009، 71). این مدیران ضعفها و نواقص خود را بهصورت حُسن میبیند و میخواهند به کمک منطقسازی و تحریف، خود را با شخصیت قوی و بینقصنشان دهند. با توجه به مبانی نظری گفتهشده در ارتباط با ویژگیهای شخصیتی مدیران خودشیفته انتظار میرود،آنها بیشتر قادر باشند تا از قدرت و عدم تقارن اطلاعات بهمنظور مداخله در گزارشگری مالی نادرست استفاده کنند و خود را فردی موفّق جلوه داده و مورد تحسین دیگران واقع شوند و این موضوع باعث کاهش شفافیت گزارشگری مالی میگردد (مارکز و همکاران[xxiii] 2018، 1؛ هام و همکاران[xxiv]، 2017، 1090).
2-2-پیشینه پژوهش کیم و همکاران[xxv] (2018، 203)، در پژوهشی نقش تعدیلکننده خودشیفتگیمدیرعاملرا بر ارتباط بین اجتناب از عدم اطمینان و مسئولیت اجتماعی شرکت مورد بررسی قرار دادند. آنها برای اندازهگیری خودشیفتگی مدیران از چهار شاخص یعنی، الف) برجستگی عکس مدیرعامل در گزارشهای سالانه، ب) شهرت مدیرعامل در مجلات، ج) حقوق و مزایای نقدی مدیرعامل که تقسیم بر حقوق و مزایایدومین مدیر اجرایی رده بالای شرکتمیشود و د) حقوق و مزایای غیرنقدی مدیرعامل که بر حقوق و مزایای دومین مدیر اجرایی رده بالای شرکت تقسیم میشود؛ استفاده کردند. یافتهها نشان میدهد، شرکتهایی که در جوامع دارای اجتناب از عدم اطمینان بالافعالیت مینمایند، مشارکت کمتری در مسئولیت اجتماعی داشته و خودشیفتگیمدیرعاملاین رابطه رابهطور مثبت تعدیل میکند. هام و همکاران (2018، 234)، در تحقیقی با استفاده از اندازه امضاءهای مدیران عامل در بایگانیبورس اوراق بهادارکه برای اندازهگیریخودشیفتگیافراد استفاده شد،به بررسی رابطه بین خودشیفتگی مدیرعامل و سیاستهای سرمایهگذاری و عملکرد شرکت پرداختند. یافتهها حاکی از آن میباشد که خودشیفتگی مدیرعامل با بیش سرمایهگذاری (بهخصوص در مخارج تحقیق و توسعه و تحصیل و ادغام) رابطه معناداری دارد. این ارتباط در خصوص مخارج سرمایهای یافت نشد.همچنین، شرکتهایی که توسط مدیران عامل خودشیفته رهبری میشدند، بهرهوری مالی کمتری را به شکل سودآوری و جریانهای نقدی عملیاتی تجربه کردند. مارکز و همکاران (2018، 1)، در مطالعه خود تأثیر ویژگیهای شخصیتی مدیرعامل بر افشای شرکتی با تجزیهوتحلیل لحن اعلامیه سود براییک نمونه از ۵۰۰ مدیرعامل را مورد بررسی قرار دادند. برای اندازهگیری خودشیفتگی از سه شاخصِ اندازه عکس مدیرعامل، میزان حقوق نقدی و حقوق غیرنقدی مدیرعامل استفاده گردیده است. یافتهها نشان میدهد که مدیران عامل خودشیفتهتر، بیشتر تمایل دارند که وجهه خود را با انتشار اخبار مثبت تقویت کنند، امّا این تمایل با افزایش سن مدیرعامل کاهش مییابد. همچنین نتایج حاکی از این میباشد که واکنش بازار سهام به لحن اعلان سود برای مدیران عامل خودشیفتهتر، بیشتر اعلام شده است که نشان میدهد که بازار ویژگیهای رفتاری مدیران عامل خودشیفته را در نظر میگیرد. هام و همکاران (2017، 1090)،در تحقیقی با عنوانخودشیفتگیمدیر مالی و کیفیت گزارشگریمالی که خودشیفتگی با اندازه امضاء آنها سنجیده شده است،به این نتیجه رسیدند که خودشیفتگی مدیر مالی با مدیریت سود بیشتر، شناخت زیان کمتر از واقع، کنترل داخلی ضعیفتر و احتمال بالای ارائه مجدد گزارشات مالی مرتبط میباشد.علاوه بر این،یافتهها حاکی از این است که بین اندازه امضاء مدیران عامل و شاخصهای کیفیت گزارشگری مالی ارتباط منفی وجود دارد ولی این رابطه معنادار نشده است. جود و همکاران[xxvi] (2017، 33)، شواهدی را بدست آوردند که نشان میدهد خودشیفتگی مدیران منجر به کاهش کیفیت گزارشگری مالی خواهد شد و این امر به نوبه خود باعث افزایش حقالزحمه حسابرسان مستقل میگردد؛همچنین شواهد بازگوکننده این امر شد که خودشیفتگی در بینمدیران عامل احتمال استعفای حسابرسان را افزایش میدهد.این محققان در پژوهش خود از برجستگی عکس مدیرعامل، شهرت مدیرعامل و همچنین حقوق و مزایای نقدی و غیرنقدی مدیرعامل برای سنجش خودشیفتگی بهره بردند. اوریلی و همکاران[xxvii] (2017، 1)،به بررسی اینکهچگونه خودشیفتگی مدیران عامل آسیبپذیری سازمان را به پروندههای قضایی افزایش میدهدپرداختند. آنها با استفاده از نمونهای مشتمل بر 32 شرکت و همچنین استفاده از پرسشنامه شخصیت خودشیفته و اندازه امضاء مدیران عاملبه این نتیجه رسیدند که سازمانهایی که توسط مدیران عامل خودشیفته رهبری میشدند به احتمال زیاد درگیر دعاوی قضایی بوده و به احتمال زیاد روند بررسی پروندههای قضایی آنها نسبت به بقیه پروندهها طولانیتر میگردیده است. کری و جیمز[xxviii] (2016، 1)،در مطالعهای تحت عنوان تأثیر خودشیفتگی مدیران عامل بر اجتناب مالیاتی شرکتها، با استفاده از شاخصهای برجستگی عکس مدیرعامل، شهرت مدیرعامل و حقوق و مزایای نقدی و غیرنقدی مدیرعاملکه برای اندازهگیری خودشیفتگی استفاده شد،یافتند که مدیران عامل دارای شخصیت خودشیفته به احتمال زیاد به اجتناب مالیاتی میپردازند. اولسن و همکاران[xxix] (2014، 243)،در پژوهشی با بررسی 1118 مشاهده برای بازه زمانی 2009-2000 و استفاده از برجستگی عکس مدیرعامل در گزارشهای سالانه بهعنوان معیار سنجش خودشیفتگی به این نتیجه رسیدند که خودشیفتگی در بین مدیران رابطه مستقیم و معناداری با سود هر سهم و قیمت سهام به عنوان دو عامل کلیدی عملکرد مالی دارد؛زیرا مدیران خودشیفته برای نمایش عملکرد مالی مطلوب بیشتر در پی افزایش گزارش سود هر سهم از طریق دستکاری فعالیتهای واقعی و عملیاتی نسبت به دستکاری اقلام تعهدی هستند. خواجوی و همکاران (1397، 1)، در تحقیق خود به بررسی رابطه بین خودشیفتگیمدیرانو خطر سقوط قیمت سهام،با استفاده از دادههای 52 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1389 تا 1393 پرداختند. جهت سنجش خودشیفتگی مدیران از دو شاخص هورمون تستوسترون و پاداش نقدی و جهت سنجش خطر سقوط قیمت سهام از دو شاخص نوسانات پایین به بالا و دوره سقوط قیمت سهام استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که دو شاخص هورمون تستوسترون مدیران و پاداش نقدی اختصاص یافته به مدیران تأثیر مثبتی بر نوسان پایین به بالا (بهعنوان معیار خطر سقوط قیمت سهام) دارند. همچنین دو شاخص هورمون تستوسترون مدیران و پاداش نقدی اختصاصیافته به مدیران تأثیر منفی بر دوره سقوط قیمت سهام (بهعنوان معیار خطر سقوط قیمت سهام) دارند. نمازی و همکاران (1396، 52)،با استفاده از دو معیار عکس مدیران و شاخص پاداش نقدی آنها برای سنجش خودشیفتگیبیان کردند کهخودشیفتگی با هر سه نوع استراتژی تدافعی، تحلیلگرایانه و تهاجمی رابطه معناداری دارد که این رابطه در مورد استراتژیهای تدافعی وتحلیلگرایانه منفی و در مورد استراتژی تهاجمی مثبت و معنادار است. در نتیجه، با افزایش خودشیفتگی در بین مدیران، انتظار بر این است که تمایل آنان به انتخاب استراتژیهای تهاجمی و جسورانه افزایش یابد. خواجوی و همکاران (1395، 123)،به این نتیجه رسیدند کهرابطه مستقیم و معناداری بین خودشیفتگی مدیران و شاخصهای مرتبط با مدیریت سود و عملکرد مالی وجود دارد. به سخنی دیگر، مشاهده شد به هراندازه که مدیران از خودشیفتگی بالاتری برخوردار باشند برای نمایش عملکرد مالی مطلوب در کوتاهمدت به ذینفعان، بیشتر به سمتوسوی فعالیتهای مرتبط با مدیریت سود سوق پیدا خواهند کرد. در این پژوهش برای سنجش خودشیفتگی از برجستگی عکس مدیران و همچنین شاخص پاداش نقدی آنها استفاده گردید. شیری و همکاران (1394، 107)،در مطالعه خود با بهرهگیری از پرسشنامه برای اندازهگیری خودشیفتگی نشان دادند که خودشیفتگی مدیران بر رفتارهای ماکیاولیگریدارای اثر مستقیم و معناداری است و همچنین خودشیفتگی نیز دارای اثر مستقیم معناداری بر رفتار منافقانه میباشد. رفتارماکیاولیگری نیز بر رفتار منافقانه دارای اثر مستقیم و معناداری است؛ پس میانجی بودن رفتار ماکیاولیگری در ارتباط بین خودشیفتگی مدیران و رفتار منافقانه مدیران نیز تأیید میشود.
3-فرضیه پژوهش با توجه به مبانی نظری پیشگفته، انتظار میرود زمانی که خودشیفتگی مدیران عامل افزایش یابد، کاهش در شفافیت گزارشگری مالی را به همراه داشته باشد. لذا فرضیه این تحقیق به شرح زیر تدوین میگردد: خودشیفتگی مدیران عامل اثر منفی و معناداری بر شفافیت گزارشگری مالیدارد.
4-روششناسی پژوهش این تحقیق از نوع نیمهتجربی در حوزه تحقیقات توصیفی-رگرسیونی حسابداری و مبتنی بر اطلاعات واقعی در صورتهای مالی شرکتهاست. از سویی دیگر این تحقیق از نوع همبستگی میباشد و چون میتواند در فرآیند استفاده از اطلاعات کاربرد داشته باشد، لذا از نوع تحقیق کاربردی است. برای انجام این تحقیق، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بهعنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده استکه با توجه به شرایط زیر همگن شده است: 1) شرکتهای موردنظر باید در سال 1389 هجری شمسی در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشند و نام آنها در تابلوی قیمت سهام درج شده باشد؛ این شرکتها باید تا پایان سال 1395 در بورس باشند. 2) سال مالی شرکتها باید منتهی به پایان اسفندماه باشد. 3) این شرکتها نباید در طول دوره زمانی تحقیق (1395-1389) پایان سال مالی خود را تغییر داده باشند. 4) به دلیل شفاف نبودن مرزبندی بین فعالیتهای عملیاتی و تأمین مالی شرکتهای مالی (شرکت سرمایهگذاری، واسطهگری مالی، هلدینگ، بانک و لیزینگ)، این شرکتها در نظر گرفته نمیشوند. 5) شرکتهایی که گزارش فعالیت هیئتمدیره و صورت مالی آنها در قالب غیر از استاندارد A4 اسکن شده است، بهعلّت اینکه امضاء مدیران عامل از اندازه واقعی خود خارج میشود، در جامعه همگنشده لحاظ نمیگردند.
با توجه به شرایط فوق، تعداد 110 شرکت برای آزمون فرضیه تحقیق در نظر گرفته شدند. در این پژوهش بعد از اینکه اثرات سال و صنعت کنترل گردید،از روش خطاهای استاندارد مقاوم[xxx] (پانل مقاوم) برای بررسی دادهها و آزمون فرضیهها استفاده شده است. اطلاعات و دادههای مورد نیاز شرکتها از طریق سایتهای کدال[xxxi]و شرکت مدیریت فناوری بورس تهران[xxxii]گردآوری شده و سپس با جمعبندی و محاسبات مورد نیاز در صفحه گسترده اکسل، برای تجزیهوتحلیل آماده شدهاند. تجزیهوتحلیل نهایی به کمک نرمافزار استاتا[xxxiii]نسخه 14 انجام گرفته است.
5-مدل آزمون فرضیه و نحوه اندازهگیری متغیرها در این تحقیق برای آزمون فرضیه همانند تحقیق هام و همکاران (2017) از مدل 1 استفاده میگردد: (1)
تعریف عملیاتی متغیرهای موجود در مدل 1 به شرح زیر میباشد.
5-1-متغیر وابسته پژوهش Transi,t: برابر است با شفافیت گزارشگری مالی که طبق جدول 1 اندازهگیری میگردد.در این پژوهش به پیروی از بوشمن و همکاران (2004، 207) برای سنجش شفافیت گزارشگری مالی از الگوی چند بُعدی که توسط یوسفیاصل و همکاران (1393، 17) مطابق با شرایط محیطی ایران بومیسازی شده، مورد استفاده قرار میگیرد.
جدول1- الگوی پیشنهادی سنجش شفافیت گزارشگری مالی
منبع: یوسفی اصل و همکاران (1393، 17)
شفافیت گزاشگری مالی در این پژوهش، به چهار عامل تفکیک میگردد. معیارهای مالی، راهبری شرکتی و ریسک نخستین عامل شفافیت را میسازند؛ که از آن با عنوان اطلاعات افشاء شده به عموم یاد خواهد شد و بُعدی از شفافیت شرکت را معرفی میکند که بر مبنای آن، اطلاعاتی در مورد عملکرد دوره، موقعیت مالی، فرصتهای سرمایهگذاری، راهبری، ارزش و ریسک به عموم افشاء میشود. این عامل بر مقدار اطلاعات افشاء شده به عموم متمرکز بوده و کیفیت افشاء را مدنظر قرار نمیدهد. اندازهگیری این ابعاد مبتنی بر پاسخ به سی و پنج سؤال است که در جدول 2 به آن اشاره شده است. دومین عامل شفافیت که عامل کیفیت اطلاعات نامیده میشود؛ مشتمل بر کیفیت سود و صحت پیشبینی سود مدیران است و به کیفیت افشای اطلاعات مالی میپردازد. این عامل بهصورت معمول، مکمّل عامل اول است. بهمنظور اندازهگیری کیفیت سود از قدرمطلق باقیمانده مدل تعدیلشده جونز طبق مدل 2 استفاده میشود. ساختار مدل 2 به شرح زیر است: (2) TACi,t: برابر است با سود خالص منهای جریان نقد عملیاتی. با توجه به اینکه مدل جونز تعدیل شده بر اساس استانداردهای بینالمللی تنظیم شده است باید به بخش فعالیتهای عملیاتی صورت جریان وجه نقد ایران، بخش بازده سرمایهگذاریها و سود پرداختی بابت تأمین مالی بهجز سود سهام پرداختی و بخش مالیات بر درآمد را اضافه نمود. TCi,t-1: مجموع داراییهای سال قبل. ΔREVi,t: تغییر در درآمد شرکت نسبت به سال قبل. ΔRECi,t: تغییر در خالص حسابهای دریافتنی نسبت به سال قبل. PPEi,t: ناخالص اموال، ماشینآلات و تجهیزات. ɛi,t: باقیمانده مدل.
جهت سنجش معیار دقت پیشبینی سود مدیران، شاخصهای ذیل محاسبه میشوند: شاخص اولیه صحت پیشبینی، قدر مطلق اشتباه پیشبینی که در عدد 1- ضرب شده و با استفاده از قیمت سهم در پایان سال مالی قبل همگن شده است. اشتباه پیشبینی برابر است با میانگین پیشبینی سالیانه مدیران منهای سود واقعی. شاخص سوگیری، مقدار اشتباه پیشبینی که با استفاده از قیمت سهم در پایان سال مالی قبل همگن شده است. شاخص سود غیرمنتظره (سود هر سهم منهای سود هر سهم در سال مالی قبل) که با استفاده از قیمت سهم در پایان سال مالی قبل همگن شده است. سپس شاخصی به نام صحت پیشبینی سود مدیران محاسبه میشود که برابر است با مقدار باقیمانده رگرسیون متغیر شاخص اولیه صحت پیشبینی بر روی متغیرهای شاخص سوگیری و شاخص سود غیرمنتظره.تنها متغیر مؤثر بر عامل سوم، میزان مالکیت سرمایهگذاران نهادی است و نشانگر قدرت این دسته از سرمایهگذاران در دستیابی به اطلاعات موردنظر آنهاست که عموماً مازاد بر اطلاعاتی است که به عموم افشاء است.این متغیر اطلاعات محرمانه نامیده میشود و برابر است با میزان مالکیت سهام شرکت توسط شرکتها، سازمانها و نهادهای دولتی، شرکتهای سرمایهگذاری و صندوقهای سرمایهگذاری، بانکها، بیمهها، هلدینگها، صندوقهای بازنشستگی، شرکتهای تأمین سرمایه.متغیر بهموقع بودن افشاء برابر است با تفاوت بین پایان سال مالی شرکت و تاریخی که شرکتها برای اولین بار، سود سال مالی خود را در سایتهای متعلق به سازمان بورس و اوراق بهادار گزارش کردهاند (یوسفی اصل و همکاران، 1393، 18). قابلیت اعتماد حسابرس برابر است با امتیاز کنترل کیفیت مؤسسات حسابرسی که توسط جامعه حسابداران رسمی ایران ارائه میشود؛که در این پژوهش برای مؤسسات حسابرسی رتبه الف عدد یک و در غیر این صورت عدد صفر در نظر گرفته میشود (خدادادی و همکاران، 1395، 123).میزان تأمین منابع شرکت از محل بدهی مساوی است با نسبت بدهیهای بلندمدت بر مجموع داراییها (یوسفی اصل و همکاران، 1393، 18). این سه متغیر،عامل چهارمشفافیت را شکل میدهند.لازم به ذکر است برای تعیین وزن هر یک از عوامل شفافیت،ابتدا دادههایحاصل از نظر کارشناسان و خبرگان را جمعآوری کرده و سپساز تکنیک تحلیل سلسله مراتبی[xxxiv]برای تجزیهوتحلیل و وزندهی آنهااستفاده گردیدهاست.
جدول 2- مقدار اطلاعات افشاء شده به عموم
منبع: یوسفی اصل و همکاران (1393، 21)
5-2-متغیر مستقل پژوهش Narcissi,t: برابر است با خودشیفتگی مدیران عامل. از آنجا که تخمین یا اندازهگیری ویژگی شخصیتی مدیران بهصورت مستقیم بسیار مشکلاست، مطالعات تجربی در جستجوی سنجهای معتبر و ساده برای دستیابی به این مهم میباشند. ارتباط بین خودشیفتگی و اندازه امضاء تاریخچه طولانی در روانشناسی دارد (زوئیگنهافومارلو[xxxv]، 1973، 469؛جرگنسن[xxxvi]، 1977، 269؛زوئینگنهاف[xxxvii]،1977، 177). متخصصان نشانهشناس و گروهی از روانشناسان، معتقدند شیوهامضاءکردنافراد میتواند برخی از خصوصیاتشان را آشکار کند.نتایج تحقیقاتنشان میدهدکه امضاءهای بزرگتر با خصوصیتهای خودشیفتگی شخصیتی مانند چیرگیخواهی بر دیگران، تکبّر، خویشتنباوری، احساس محقّبودن، انتظار مورد تحسین واقعشدن و تخیلات مربوط به قدرت زیاد در ارتباط میباشد (زوئینگنهاف،1977، 177)؛ این موضوع نشان میدهد که افراد خودشیفته دارای اندازه امضاءبزرگتری هستند. هام و همکاران (2017، 1093) در خصوص اندازهگیری درجه خودشیفتگی مدیران، نتایج مشابهی را از طریق روش پرسشنامه شخصیت خودشیفته 40 سوألی (NPI-40[xxxviii])، در مقایسه با روش اندازهگیری اندازه امضاء مدیران مشاهده کردند؛ به اینصورت که مدیران دارای امتیاز خودشیفتگی بیشتر با استفاده از پرسشنامه شخصیت خودشیفته، اندازه امضاء بزرگتری داشتند.با توجه به مطالب گفته شده، در این تحقیق همانند هام و همکاران (2018)، اوریلی و همکاران (2017) و هام و همکاران (2017) از اندازه امضاء بهعنوان سنجه اندازهگیری خودشیفتگی استفاده گردیده است. برای اندازهگیری خودشیفتگی مطابق با پژوهشهای انجام شده (مانند: هام و همکاران،2017، 1103)،مربع یا مستطیلی در اطراف امضا طراحی کردهکه هر طرف به نقطهی پایانی امضا میرسد. بعد از انجام اینکار،مساحت ناحیهی مربعی یا مستطیلی اندازهگیری گردیده و در نهایت بر اساس قاعده پارهتو، به دو دهک بالای مساحت امضاء مدیران هر صنعت،عدد یک اختصاص داده که بیانگر مدیران خودشیفتهو به دهکهای دیگر عدد صفراختصاص داده میشود.برای کنترل خطای امضاء مدیران عامل از میانیگن امضاءهای موجود هر یک از آنها استفاده گردیده است. لازم به ذکر است امضاء مدیران عامل از گزارشات واقع در سایت کدال، یعنی گزارش فعالیت هیئتمدیره و همچنین صورتهای مالی شرکتهای مورد مطالعه جمعآوری شده است.
5-3-متغیرهای کنترلی پژوهش Tenurei,t: برابر است با دوره تصدی مدیران عامل. دوره تصدیبرای هر سال برابر است با لگاریتم طبیعیتعداد سالهایی که از زمان تصدی آن بهعنوان مدیرعامل میگذرد (مهام و بک محمدی، 1394، 26). Agei,t: برابر است با سن مدیران عامل که از طریق لگاریتم طبیعی تعداد سالهایی که از عمر مدیران عامل میگذرد، محاسبه میشود (هام و همکاران، 2018، 260). لازم به ذکر است، در این تحقیق سن مدیران عامل با همکاری سازمانهای بورس اوراق بهادار تهران و ثبتاحوالکشور استخراج و مورد استفاده قرار گرفته است. Sizei,t: برابر است با اندازه شرکت که از طریق لگاریتم طبیعی داراییهای شرکت محاسبه میگردد (میرزایی و همکاران، 1396، 9). BTM,t: برابر است با ارزش دفتری تقـسیم بـر ارزش بـازار حقـوق صاحبان سهام عادی که هر دو در پایان سال محاسبه میشوند (هام و همکاران، 2018، 260). Insi,t: برابر است با درصد سهامداران نهادی که از نسبت سهام در دست سهامداران نهادی به کل سهام شرکت بدست میآید. طبق مصوبه سازمان بورس اوراق بهادار تهران، بانکها، بیمهها، هلدینگها، شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقهای بازنشستگی، شرکتهای تأمین سرمایه و صندوقهای سرمایهگذاری ثبتشده نزد سازمان بورس و اوراق بهادار بهعنوان سرمایهگذاران نهادیتلقی میشوند. Lossi,t-1: برابر است با زیان. یک متغیر ساختگی است که اگر در سال قبل زیان وجود داشت عدد یک و در غیر اینصورت عدد صفر اختصاص داده میشود (هام و همکاران، 2017، 1133). AuditQuali,t: برابر است با کیفیت حسابرسی. در این تحقیق اگر حسابرسی شرکت را سازمان حسابرسی بر عهده داشته باشد عدد یک و در غیر این صورت عدد صفر در نظر گرفته میشود (یعقوب نژاد و امیری، 1388، 59). Overconi,t: برابر است با اطمینان بیش از حد.در این پژوهش شاخص بیشاطمینانی مبتنی بر سرمایهگذاری اساس پژوهش شراند و زچمن[xxxix] (2012، 323) استفاده میگردد. بدین منظور ابتدا الگوی رگرسیونی مدل رابطه 3 بهصورت مقطعی برآورد میشود و پس از آن در هر سال، باقیمانده محاسبه خواهد شد. چنانچه باقیمانده الگوی رگرسیونی مدل رابطه 3 برای شرکتی بزرگتر از صفر باشد، بدین معناست که در آن شرکت بیش از حد سرمایهگذاری شدهو لذا این شاخص برابر یک و در غیر این صورت، برابر صفر است. (3) که در آن: Asset.Gri,t، رشد داراییها در سال t 1- (Assett / Assett-1) Sale.Gri,t، رشد فروش در سال t1- (Salet / Salet-1)
6- یافتههای پژوهش 6-1-آمار توصیفی در این تحقیق برای جمعآوری، خلاصهکردن، طبقهبندی و توصیف حقایق عددی از آمار توصیفی استفاده میشود. شاخصهای مرکزی و پراکندگی برای متغیرهای تحقیق بهمنظور تحلیل توصیفی متغیرها قبل از آزمون فرضیه به کار گرفته میشوند. این اقدام بهمنظور ارائه دیدگاهی کلی نسبت به جامعه آماری و شناخت بیشتر آن صورت میگیرد. در جدول 3 آمار توصیفی مربوط به متغیرهای تحقیق ارائه شده است.
جدول 3- آمارههای توصیفی متغیرهای پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
شفافیت گزارشگری مالی به مقدار 1 این مفهوم را میرساند که شرکتهای مورد مطالعه از تمام جنبههای شفافیت یعنی مقدار و کیفیت اطلاعات که مربوط به هر دو مجرای انتشار اطلاعات عمومی و خصوصی (محرمانه) شرکت بوده، بالاترین امتیاز شفافیت را دارا میباشند. نتایج جدول 3 نشان میدهد، حداکثر میزان شفافیت برای شرکتهای نمونه 724/0 میباشد؛ که بیانگر این است هیچ یک از مشاهدات مربوط به شرکتهای مورد بررسی، امتیاز کامل شفافیت گزارشگری مالی را کسب نکردهاند. علاوه بر این، حداقل میزان شفافیت گزارشگری مالی در ارتباط با مشاهدات (سال-شرکتی) به میزان 122/0 شدهکه نسبت به مقدار کامل شفافیت، عدد به نسبت پایینی است. نتایج جدول 3 بیان میکند که میانگین شفافیت گزارشهای مالی در شرکتهای مورد مطالعه به میزان 509/0 میباشد. همچنین درصد فراوانی متغیر خودشیفتگی به میزان 21/0 نشاندهنده این است که 21 درصد از مدیران عامل شرکتهای مورد بررسی شخصیتی خودشیفته دارند.یافتههای جدول 3 در ارتباط با ویژگیهای مدیران عامل نشان میدهد که میانگین دوره تصدی مدیران عامل 337/0 و میانگین سن مدیران عامل 714/1- بدست آمده است. درارتباط با دیگر ویژگی مدیران یعنی اطمینان بیش از حد، درصد فراوانی 43/0 نشان میدهد که 43 درصد مدیران شرکتهای بورسی دارای ویژگی شخصیتی بیش اطمینانی هستند. علاوه بر این، در ارتباط با ویژگیهای شرکت، میانگین اندازه شرکت 164/6، میانگین ارزش دفتری به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام 558/0 و همچنین میانگین درصد مالکیت سهامداران نهادی 349/0 بدست آمده است. درصد فراوانی زیان به مقدار 11/0 برای شرکتهای مورد مطالعه بیانگر این است که 11 درصد مشاهدات (سال-شرکتی) در طی دوره پژوهش در سال قبل زیان را تجربه کردهاند. در نهایت، درصد فراوانی کیفیت حسابرسی 25/0 برای شرکتهای مورد بررسی به این معنا میباشد که 25 درصد مشاهدات (سال-شرکتی) از سازمان حسابرسی برای رسیدگی به صورتهای مالی خود بهره گرفتهاند.
6-2-آمار استنباطی در این تحقیق بر مبنای مدل رگرسیونی 1، اثرات سال و صنعت کنترل شده و برازش مدل از نوع مقطعی خواهد بود؛ لذا نیازی به انجام آزمونهای تشخیصی لیمر و هاسمن جهت تفکیک اثرات مشترک، ثابت و تصادفی نیست. قبل از برازش نهایی مدل تحقیق، ابتدا پیشفرضهای کلاسیک رگرسیون مانند ناهمسانی واریانس اجزای خطا، خودهمبستگی مرتبه اول جملات اخلال و همخطی متغیرهای توضیحی مورد بررسی قرار میگیرند. در صورتی که تعداد مقاطع از دوره زمانی بیشتر باشد، میتوان انتظار داشت که اجزای اخلال دارای ناهمسانی واریانس باشند. در جدول 4 نتایج مربوط به بررسی ناهمسانی واریانس و خودهمبستگی مرتبه اول جملات اخلال ارائه شده است.
جدول 4- نتایج بررسی فروض کلاسیک رگرسیون خطی
منبع: یافتههای پژوهشگر
در این تحقیق بعد از کنترل اثرات سال و صنعت،برازش مدل رگرسیونی به روش خطاهای استاندارد مقاوم (پانل مقاوم) انجام گردیدهکه موجب رفع مشکل ناهمسانی واریانس اجزای خطا در بازه مورد بررسی میگردد. همچنین برای بررسی همخطی بین متغیرهای توضیحی از عامل تورم واریانس[xl] استفاده شده است.همچنانکه در جدول 5 مشاهده میشود، کلیه عوامل تورم واریانسکمتر از 5شده است که بیانگر عدم وجود همخطی بین متغیرهای توضیحی تحقیق میباشد. نتایج رگرسیون مدل مربوط به فرضیه پژوهش که در جدول 5 قابل مشاهده است، نشان میدهد که مقدار و سطح معنیداری آماره F مدل بهترتیب 4/112 و 0.000 گردیدهو بیانگر آن است که مدل تحقیق بهخوبی برازش شده و از معنیداری مناسبی برخوردار میباشد. مقدار ضریب تعیین برابر با 7518/0 شده که بیانگر آن است،18/75 درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل تحقیق تبیین میشود. براساس نتایج جدول 5، خودشیفتگی مدیران عامل، دارای ضریب 0008/0- و سطح معنیداری 878/0 است؛ بنابراین همانطور که انتظار میرفت، بین این متغیر و شفافیت گزارشگری مالی ارتباط منفی مشاهده شد ولی این رابطه معنادار نگردیده است. در نتیجه فرضیه تحقیق که رابطه منفی بین این دو متغیر را پیشبینی میکرد، تأیید نمیشود. با توجه ضریب 0.011- و سطح معنیداری 018/0 برای دیگر ویژگی رفتاری مدیران یعنی متغیر اطمینان بیش از حد، میتوان گفت که این متغیر بر شفافیت گزارشگری مالی تأثیر منفی و معناداری دارد. همچنین براساس جدول 5، بین متغیرهای کنترلی سن مدیران عامل، اندازه شرکت، ارزش دفتری به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام، درصد مالکیت سهام سهامداران نهادی، کیفیت حسابرسی با شفافیت گزارشگری مالی رابطه مثبت و معناداری مشاهده شد؛ البته این رابطه مثبت در متغیرهای سن مدیران عامل و ارزش دفتری به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام ضعیف میباشد. در نهایت، باید اشاره کرد که بین متغیرهای کنترلی دوره تصدی مدیران عامل و زیان سال قبل با متغیر شفافیت گزارشگری مالی در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معناداری مشاهده نگردیده است.
جدول 5- نتایج تخمین نهایی مدل پژوهش به روش خطاهای استاندارد مقاوم
منبع: یافتههای پژوهشگر
7-بحث و نتیجهگیری همانطور که در بخش مبانی نظری پژوهش بیان شد، افراد خودشیفته تمایل دارند مورد تحسین واقعشده و در مورد خود اغراق و بزرگنمایی نمایند. همچنین افراد خودشیفته در هر شرایطی به دنبال برآوردن امیال شخصی خود هستند. با توجه به اینکه خودشیفتگی یک متغیر شخصیتی مرتبط با میل به موفقیت نامحدود و قدرت میباشد، جای تعجب نیست که بسیاری از افراد خودشیفته بهدنبال موقعیتهای مدیریتی برای ارضای نیاز خود به قدرت و شهرت میباشند و بهمنظور حفظ موقعیـت رهبری، مهارتهای خود را در فریب و تقلب و تهدید بهکار میگیرنـد. در بیشترمواقع مدیران خودشیفته در پی دستیابی به دستاوردهای بزرگ در شرکت به انجام کارهای افراطی روی میآورند و اقداماتی که از دید مردمغیرممکن به نظر میرسد یااحتمال موفقیت آن نمیرود را بهصورت خوشبینانه در نظر میگیرند. همچنین، مدیران با شخصیت خودشیفته بهمنظور جلب توجه دیگران و برای اینکه مورد تحسین واقع شده و به رسمیت شناخته شوند و از این طریق عزت و بزرگی را برای خود فراهم کنند، به انجام فعالیتهای متقلبانه روی میآورند. مدیرانی که از چنین شخصیت و رفتاری برخوردار هستند، احتمال اینکه صورتهای مالی تهیهشده توسط آنها حاوی تحریف با اهمیت باشد زیاد است؛ این به معنای شفافیت پایین گزارشهای مالی مدیران مزبور میباشد.در نتیجه بررسی فرضیه پژوهش، همانطور که انتظار میرفت بین خودشیفتگی مدیران عامل و شفافیت گزارشگری مالی ارتباط منفی مشاهده شد، ولی این رابطه معنادار نگردیده است.این نتیجه بیانگر این است که هر چقدر درجه خودشیفتگی مدیران عامل افزایش یابد، شفافیت گزارشهای مالی کاهش نمییابد. نتیجه این فرضیه با پژوهش هام و همکاران (2017) سازگاری داشته و با پژوهشهای هام و همکاران (2018)، مارکز و همکاران (2018)، اوریلی و همکاران (2017)، جود و همکاران (2015)، اولسن و همکاران (2014)، خواجوی و همکاران (1397) وهمچنین خواجوی و همکاران (1395) مطابقت ندارد. در راستای توجیه نتایج این پژوهش باید اشاره کرد،مالمندیر و ژنگ (2012) دریافتند که مدیران عامل و مدیران مالی تصمیمهای مختلفی را در شرکت سرپرستی و نظارت میکنند. آنها شواهدی را بدست آوردند که رفتار مدیران مالی بر تصمیمگیریهای مالی تأثیرگذار است، درحالیکه ویژگیهای رفتاری مدیران عامل تصمیمات بودجهبندی سرمایهای مانند سرمایهگذاری و تحصیل شرکتها را تحتالشعاع قرار میدهد. همچنین هام و همکاران (2017) بیان میکنند که مدیران مالی در مقایسه با مدیران عامل بر تصمیمهای گزارشگری مالی نظارت و کنترل دارند. از این رو، ویژگیهای مدیران مالی تأثیر مهمی بر گزارشگری نادرست شرکت دارد. نتیجه بررسی این پژوهشگران نشان میدهد که اندازه امضاء مدیران مالی با مدیریت اقلام تعهدی مرتبط بوده، در صورتیکه اندازه امضاء مدیران عامل همبستگی بالایی با مدیریت سود واقعی داشته است.یافتههای حاصل از تحقیق آنها این مفهوم را تقویت میکند که مدیران عامل بیشتر بر تصمیمگیریهای اقتصادی شرکت تأثیرگذار میباشد. علاوه بر این، معمولاً مدیران عامل شرکتها در راستای تصمیمات و دستورات هیئتمدیره انجام وظیفه نموده و اختیارات لازم و کافی جهت دستکاری صورتهای مالی را ندارند.موارد ذکر شده فوق میتواند عدم تأثیرخودشیفتگی مدیران عامل بر شفافیت گزارشگری مالی شرکتها را توجیه نماید. در این پژوهش از شاخص معتبر و در دسترس اندازه امضاء برای اندازهگیری خصیصه رفتاری خودشیفتگی استفاده شده است. خودشیفتگی یک ویژگی روانشناسی است که اگر برای ارزیابی آن از پرسشنامه شخصیت خودشیفته استفاده میگردید، یافتههای پژوهش از سطح اطمینان بالاتری برخوردار میشد.بهعلت عدم امکان دسترسی به مدیران عامل شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران، استفاده از پرسشنامه برای اندازهگیری ویژگی شخصیتی خودشیفتگی فراهم نبوده است؛لذا در استفاده از نتایج پژوهش باید این محدودیت را در نظر داشت.همچنین،صورتهای مالی اسکن شده در قالب غیر از استاندارد A4بهعلت اینکه امضاهای واقع در آن از اندازه واقعی خود خارج میشدند در نظر گرفته نشدهاند.این موضوع باعث کمترشدن تعداد مشاهدات گردیده که البته سعی شد با افزایش دوره زمانی تحقیق تا حدودی این مشکل برطرف گردد.لذا باید توجه داشت نمونة انتخابی پژوهش بهطور ذاتی دارای مشکل سوگیری به سمت شرکتهای حاضر در نمونه است. همانطور که اشاره شد، مدیران مالی نقش اساسی در تصمیمهای گزارشگری مالی شرکتها دارند.
[1]- گروهحسابداری،واحدساری،دانشگاهآزاداسلامی،ساری، ایران. [2]- گروهحسابداری،واحدساری،دانشگاهآزاداسلامی،ساری، ایران. نویسنده مسئول. mehdi12may@yahoo.com [3]- گروهحسابداری،واحدساری،دانشگاهآزاداسلامی،ساری،ایران. [i]. Ameset al [ii].Rosario & White [iii] . Lang & Maffett [iv] . Bushman et al [v] . Financial Reporting Transparency [vi] . Barth & Schipper [vii] . Sengupta [viii] . Gernon & Meeks [ix] . DeBoskey & Gillett [x] . Leuz et al [xi] . Narcissim [xii]. Campbell & Foster [xiii]. Freud [xiv]. Brown [xv]. Rijsenbilt&Commandeur [xvi]. McHoskey [xvii]. Chen [xviii]. Chatterjee& Hambrick [xix] . Rosenthal&Pittinsky [xx]. Olsen&Stekelberg [xxi]. Norberg [xxii] . Zyglidopoulos et al [xxiii]. Marquez et al [xxiv]. Ham et al [xxv]. Kim et al [xxvi]. Judd et al [xxvii]. O'Reilly et al [xxviii] . Kari & James [xxix]. Olsen et al [xxx]. Robust Standard Errors [xxxi]. www.codal.ir [xxxii] . www.tsetmc.com [xxxiii] . Stata [xxxiv] . Analytical Hierarchy Process (AHP) [xxxv] . Zweigenhaft & Marlowe [xxxvi] . Jorgenson [xxxvii] . Zweigenhaft [xxxviii] . Narcissistic Personality Inventory-40 [xxxix] . Scherand & Zechman [xl]. Variance Inflation Factor (VIF) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1) خدادادی،ولی محمد حسین قلمبر و علی چراغی نیا، (1395)، "بررسی تأثیر سیاست تقسیم سود بر رابطه بین کیفیت سود و حقالزحمه حسابرسی"، دانش حسابداری مالی، 3 (1)، صص 133-111. 2) خواجوی، شکراله و محسن رحمانی، (1397)، "بررسی اثر خودشیفتگی مدیران بر خطر سقوط قیمت سهام: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران"، دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، 11 (37)، صص 15-1. 3) خواجوی، شکرالله، علی اصغر دهقانی سعدی و فرزاد گرامی شیرازی، (1395)، "تأثیر خودشیفتگی مدیران بر مدیریت سود و عملکرد مالی"، پیشرفتهای حسابداری، 8(2)، صص 149-123. 4) شفیعی،حسن و مجیدصفاری نیا، (1390)، "خودشیفتگی، عزت نفس و ابعاد پرخاشگری در نوجوانان"، فرهنگ مشاوره و روان درمانی، 2(6)، صص 147-122. 5) شیری، اردﺷﯿﺮ،ﺻﺒﺮﯾﻪ ﺧﻠﺪﺷﺮﻓﯽ،ﻣﻬﺪی دﻫﻘﺎﻧﯽ و علی یاسینی، (1394)، "بررسی ارتباط بین خودشیفتگی مدیران و رفتارهای منافقانه با نقش میانجی رفتار ماکیاولیگری مدیران در سازمانهای دولتی شهر کرمانشاه"، مدیریت سازمانهای دولتی، 3(3)، صص 107-128. 6) صمدی لرگانی، محمود و حامد آراد، (1391)، "نقش افشای داوطلبانه و شفافیت در گزارشگری مالی"، نشریه حسابرس، شماره 58، صص 111-113. 7) عرب مازار، علی اکبر،قدرت اله طالب نیا،حمید رضا وکیلی فرد و محمود صمدی لرگانی، (1390)،"تبیین ارتباط بین شفافیت گزارشگری مالی با گزارشگری مالیاتی در ایران"، تحقیقات حسابداری و حسابرسی، 3 (9)، صص 37-22. 8) مهام، کیهان و صباح بک محمدی، (1394)، "رابطه مدیریت سود عملکرد جاری و عملکرد آتی با امنیتشغلی مدیرعامل"، پژوهشهای حسابداری مالی وحسابرسی، 8 (29)، صص 38-19. 9) میرزایی، راضیه و مهدی مرادزاده فرد و بهمن بنی مهد، (1396)، "اثر معیارهای نمایندگی بر توان رقابتی شرکت"، پژوهشهای حسابداری مالی وحسابرسی، 9 (36)، صص 26-1. 10) نمازی، محمد، علیاصغر دهقانیسعدی و سمانه قوهستانی، (1396)،"خودشیفتگی مدیران و استراتژی تجاری شرکتها"، دانش حسابداری و حسابرسی مدیریت، 6(22)، صص 52-37. 11) یعقوب نژاد، احمد و محمد امیری، (1388)، "بررسی عوامل موثر بر کیفیت گزارشهای حسابرسی و تأثیر عوامل مذکور بر ضریب همبستگی تغییرات قیمت و تغییرات سود سهام"، پژوهشهای حسابداری مالی وحسابرسی،1 (1)، صص 75-53. 12) یوسفی اصل، فرزانه،مهناز ملانظری و غلامرضا سلیمانی امیری، (1393)،"تبیین مدل شفافیت گزارشگری مالی"، پژوهشهای تجربی حسابداری، 2، صص 1-38. 13) Ames, D, R. Rose, P. Anderson, C, P. (2006), “The NPI-16 as a Short Measure of Narcissism”, Journal of Research in Personality, 40, PP. 440–450. 14) Barth, M. E., and K. Schipper. (2008), “Financial Reporting Transparency”, Journal of Accounting, Auditing, and Finance, 23, PP. 173-190. 15) Brown, A. D. (1997), “Narcissism, Identity, and Legitimacy”, The Academy of Management Review, 22 (3), PP. 643-668. 16) Bushman, R and Piotroski, J and Smith, A (2004), “What Determines Corporate Transparency?”, Journal of accounting Research. Vol. 42, No. 2, PP. 207-252. 17) Campbell,W. K., & Foster, J. D. (2007), “The Narcissistic Self: Background, an Extended Agency Model, and Ongoing Controversies”, Frontiers in Social Psychology: The Self (PP. 115–138). New York, NY: Psychology Press. 18) Chatterjee, A, Hambrick, D, (2007), “Narcissistic Chief Executive Officers and their Effects on Company Strategy and Perfor-mance”, Adminstrative Science Quarterly, 52, PP. 351-386. 19) Chen, S. (2010), “The Role of Ethical Leadership Versus Institutional Constraints: A Simulation Study of Financial Misreporting by CEOs”, Journal of Business Ethics, 93(1), PP. 33-52. 20) DeBoskey, D. G., & Gillett, P. R. (2013), “The Impact of Multi-Dimensional Corporate Transparency on us Firms’ Credit Ratings and Cost of Capital”, Review of Quantitative Finance and Accounting, 40(1), PP. 101-134. 21) Gernon H, Meeks GK (1997), “Accounting an International Perspective”, 5th edn. Irwin McGraw-Hill, Singapore. 22) Ham, C., Lang, M., Seybert, N., & Wang, S. (2017), “CFO Narcissism and Financial Reporting Quality”, Journal of Accounting Research, 55(5), PP. 1089-1135 23) Ham, C., Seybert, N., & Wang, S. (2018), “Narcissism is a Bad Sign: CEO Signature Size, Investment, and Performance”, Review of Accounting Studies, 23(1), PP. 234-264. 24) Jorgenson, D. O. (1977), “Signature Size and Dominance: A Brief Note”, The Journal of Psychology, 97(2), PP. 269-270. 25) Judd, J. S., Olsen, K. J., & Stekelberg, J. (2017), “How Do Auditors Respond to CEO Narcissism? Evidence from External Audit Fees”, Accounting Horizons, 31(4), PP. 33-52. 26) Kari Joseph Olsen and James Stekelberg (2016), “CEO Narcissism and Corporate Tax Sheltering”, The Journal of the American Taxation Association, Vol. 38, No. 1, PP. 1-22. 27) Kim, B., Lee, S., & Kang, K. H. (2018), “The Moderating Role of CEO Narcissism on the Relationship between Uncertainty Avoidance and CSR”, Tourism Management, 67, PP. 203-213. 28) Lang, M. , M. Maffett. (2011), “Transparency and Liquidity Uncertainty in Crisis Periods”, Journal of Accounting and Economics, 52, PP. 101–125. 29) Leuz, C., Nanda, D., & Wysocki, P. D. (2003), “Earnings Management and Investor Protection: an International Comparison”, Journal of Financial Economics, 69(3), PP. 505-527. 30) Malmendier, U., & Zheng, H. (2012), “Managerial Duties and Managerial Biases”, Working Paper, University of California at Berkeley. 31) Marquez-Illescas, G., Zebedee, A. A., & Zhou, L. (2018), “Hear Me Write: Does CEO Narcissism Affect Disclosure?”, Journal of Business Ethics, PP. 1-17. 32) McHoskey, J. (1995), “Narcissism and Machiavellianism”, Psychological Reports, 77, PP. 755–759. 33) Norberg, P. (2009), “I Don’t Care that People Don’t Like What I Do–Business Codes Viewed as Invisible or Visible Restrictions”, Journal of Business Ethics, 86 (2), PP. 211-225. 34) Olsen, K. J., Dworkis, K. K., & Young, S. M. (2014), “CEO Narcissism and Accounting: A Picture of Profits”, Journal of Management Accounting Research, 26 (2), PP. 243-267. 35) Olsen, K. J., & Stekelberg, J. (2016), “CEO Narcissism and Corporate Tax Sheltering”, The Journal of the American Taxation Association, 38(1), PP. 1-22. 36) O'Reilly III, C. A., Doerr, B., & Chatman, J. A. (2017), “See You in Court: How CEO Narcissism Increases Firms' Vulnerability to Lawsuits”, The Leadership Quarterly. 37) Rijsenbilt, A., & Commandeur, H. (2013), “Narcissus Enters the Courtroom: CEO Narcissism and Fraud”, Journal of Business Ethics, 117 (2), PP. 413-429. 38) Rosario, P, M. White, R, M. (2005), “The Narcissistic Personality Inventory: Test-Reteststability and Internal Consistency”, Personality and Individual Differences, 39, (10), PP. 1075-1081. 39) Rosenthal, S. A. & Pittinsky, T. L. (2006), “Narcissistic Leadership”, The Leadership Quarterly, 17, PP. 617-633. 40) Scherand,C.M. & Zechman, S.L. (2012), “Executive Overconfidence and the Slippery Slope to Financial Misreporting”, Journal of Accounting and Economics, 53(1-2), PP. 311–329. 41) Sengupta, P. (1998), “Corporate Disclosure Quality and Cost of Debt”, The Accounting Review 73 (4), PP. 459–474. 42) Zweigenhaft, R. L. (1977), “The Empirical Study of Signature Size”, Social Behavior and Personality, 5, PP. 177-185. 43) Zyglidopoulos, S. C., Fleming, P. J., & Rothenberg, S. (2009), “Rationalization, Overcompensation and the Escalation of Corruption in Organizations”, Journal of Business Ethics, 84 (1), PP. 65-73. 44) Zweigenhaft, R. L., & Marlowe, D. (1973), “Signature Size: Studies in Expressive Movement”, Journal of Consulting and Clinical Psychology, 40(3), PP. 469-473. یادداشتها
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,695 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,716 |