تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,992 |
تعداد مقالات | 83,509 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,165,752 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,214,009 |
تحلیل اثرگذاری مخارج دولت بر نابرابری درآمدی در استانهای کشور (روش GMM) An Analysis of Government Expenditures Influences on Income Inequality in Provinces of Iran (Using the Generalized Method of Moments( | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 14، شماره 53، اسفند 1399، صفحه 1-20 اصل مقاله (662.96 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خسرو نور محمدی1؛ عباس عرب مازار* 2؛ نادر مهرگان3؛ بامداد پرتویی4 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه اقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر،ابهر،ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه اقتصاد، استاد دانشگاه شهید بهشتی،تهران،ایران، | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3گروه اقتصاد، استاد دانشگاه بوعلی سینا، همدان،ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4گروه اقتصاد، ،دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در پژوهش حاضر آثار سیاستهای مالی از طریق تخصیص هزینههای دولت، اعطای تسهیلات بانکی ، تامین مالیو ایجاد اشتغال در استان های کشور برآورد شده است. اثر این متغیرها در قالب الگویگشتاورهای تعمیمیافته و استفاده از دادههای تابلویی پویا در 31 استان کشور درفاصله 1395-1385 برآورد و نتایج نشان میدهد هزینههای سرانه استانی دولت بر کاهش نابرابری در قالب بهبود ضریب جینیوبازتوزیع درآمد در دوره مورد بررسی 0.05 گسترش تولید و ظرفیت سازی در رشد اقتصادی0.07 واحدی میباشد.ضریب کاهش نرخ بیکاری در بهبود توزیع درآمد در استان های کشور 0.13 واحد و ضریب اثرگذاری تسهیلات بانکی سرانه بر کاهش نابرابری در استان های ایران0.029 واحد می باشد(حدود 3 درصد). بیشترین اثرگذاری بر کاهش نابرابری در میان متغیرهای مورد بررسی کاهش نرخ بیکاری می باشد که خود متأثر از تغییرات تولید ناخالص داخلی و تخصیص هزینه های دولت در قالب تامین مالی هزینه های عمرانی و جاری می باشد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مخارج دولت؛ نابرابری درآمد؛ ضریب جینی؛ روش گشتاور تعمیمیافته. طبقه بندی JEL:I38؛ C33؛ O16 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تحلیل اثرگذاری مخارج دولت بر نابرابری درآمدی در استانهای کشور (روش GMM)
خسرو نورمحمدی[1]
عباس عرب مازار[2] نادر مهرگان[3] بامداد پرتویی[4]
چکیده در پژوهش حاضر آثار سیاستهای مالی از طریق تخصیص هزینههای دولت، اعطای تسهیلات بانکی ، تامین مالیو ایجاد اشتغال در استان های کشور برآورد شده است. اثر این متغیرها در قالب الگویگشتاورهای تعمیمیافته و استفاده از دادههای تابلویی پویا در 31 استان کشور درفاصله 1395-1385 برآورد و نتایج نشان میدهد هزینههای سرانه استانی دولت بر کاهش نابرابری در قالب بهبود ضریب جینیوبازتوزیع درآمد در دوره مورد بررسی 0.05 گسترش تولید و ظرفیت سازی در رشد اقتصادی0.07 واحدی میباشد.ضریب کاهش نرخ بیکاری در بهبود توزیع درآمد در استان های کشور 0.13 واحد و ضریب اثرگذاری تسهیلات بانکی سرانه بر کاهش نابرابری در استان های ایران0.029 واحد می باشد(حدود 3 درصد). بیشترین اثرگذاری بر کاهش نابرابری در میان متغیرهای مورد بررسی کاهش نرخ بیکاری می باشد که خود متأثر از تغییرات تولید ناخالص داخلی و تخصیص هزینه های دولت در قالب تامین مالی هزینه های عمرانی و جاری می باشد.
واژههای کلیدی:مخارج دولت، نابرابری درآمد، ضریب جینی، روش گشتاور تعمیمیافته. طبقه بندی JEL:I38,C33,O16 1- مقدمه یکی از مسائل اقتصادیمهم در کشورها، علیالخصوص کشورهای در حال توسعه، وجود نابرابری است[i]. بهبود توزیع درآمد به عنوان یکی از مهمترین اهداف موردنظر دولتها محسوب میشود. توجه اقتصاددانان به کاهش نابرابری توزیع درآمد به آثار سیاستهای مخارج دولت به عنوان یکی از ابزارهای مناسب در زمینه بهبود توزیع درآمد نشان می دهد جهتگیری برنامهریزان اقتصادی در طول دو دهه اخیر، از مقوله رشد سریع اقتصادی به کاهش نابرابری و سیاستهای باز توزیع درآمدتغییر نموده است. در واقع، با الزاماتی که از سوی نهادهای بینالمللی در راستای توسعه انسانیپیشرویدولتها وجود دارد، ایجادیک سیستم مناسب و توسعه سازوکارهای اقتصادی و اجتماعی برایبهبود توزیع درآمد وکاهش نابرابری حیاتی است[ii]. امروزه نابرابریدرآمد در ایرانبهصورتیکی از چالشهای مهم اقتصادی، اجتماعی و سیاسیپدیدار شده است[iii]. کم اثر بودن سیاستهای دولت در کاهش ضریب جینی و انعطاف ناپذیری آن در چند دهه اخیر ضرورت اتخاذ راهبرد مشخص با بیشترین اثربخشی در زمینه کاهش نابرابری درآمد را الزامی میسازد[iv]. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اقدامات دولت در دورههای مختلف، به شکلهای گوناگون در راستای کاستن از نابرابری درآمد سامان یافته است[v]. برخی از این اقدامات عبارتند از پرداخت یارانه به گروه های کم درآمد، ارائه تسهیلات بانکی به مناطق خاص و گروه های آسیب پذیر، اجرای طرح های ملی در مناطق کم برخوردار، ارائه تسهیلات اشتغال زایی،اجرایی طرح اشتغال زایی روستایی از صندوق توسعه ملی، تامین مالی مسکن برای اقشار کم درآمد در قالب مسکن مهر و مسکن اجتماعی، اجرای معافیت مالیاتی در برخی فعالیت ها و مناطق از جمله برخی از سیاستهای موثر در این زمینه می باشد. علیرغم تمام این تلاشها ، به نظر میرسد بخشی از نابرابری موجود در درآمدها بهصورت یک معضل تابع سایر عوامل ناشناخته داخلی و خارجی است که نیاز به واکاوی بیشتری دارد. در این میان، ارزیابی عملکرد آثار سیاستهای کاهش نابرابری درآمد از اهمیت ویژهای برخورداراست[vi]. ازآنجاییکه در ایران دولت حجم بزرگی از اقتصاد را در اختیار دارد و کل درآمدهای نفتی نیز در دستدولت است، توجه به سیاستهای مالی و اثر آنها بر توزیع درآمد اهمیت بیشتری مییابد. در این راستا، هزینههای جاری و عمرانی دولت تأثیر قابلملاحظهای بر سطح فعالیتهای اقتصادی، تسریع رشد اقتصادی وکمک به حفظ ثبات اقتصادی دارد[vii]. این هزینهها،تولید را از طریق بهبود کارایی نیرویکار و زیربناهای مستعد اقتصادی، اجتمـاعی وتحت تأثیر قرار میدهد و اثرات تعیینکننده بر توزیع درآمد و ثروت دارد. در مقایسه اثربخشی مخارج عمرانی و جاری دولت، اثرگذاری ضریب بودجه های عمرانی بر سرمایه گذاری و رشد اقتصادی به مراتب بیشتر است. با افزایش سرمایهگذاری دولت، ساز و کارهای فزایندهدرآمد در کوتاهمدت بهکار افتاده، درآمد و قدرت خرید تعدادی از افراد جامعهافزایش مییابد. در نتیجه تقاضا برای کالا و خدمات ایجاد میشود. وجود اینتقاضا موجب سرمایهگذاری بیشتر خواهد شد. مخارج جاری دولت بهطور مستقیماثری بر قدرت تولید جامعه ندارد، بلکه برای عدهای درآمد ایجاد کرده و متعاقباً ایجادتقاضا میکند که ممکن است این تقاضا بهصورت سرمایهگذاری جدید ظاهر شود.گسترش مخارج جاری دولت که اثر غیر تولیدی دارد، بر توزیـعدرآمد تـأثیر قابلملاحظهای میگذارد و معمولاًمتوجه گروههای پردرآمد جامعه مـیشـود و امکانبهرهمند شدن بیشتر قشر کمدرآمد را فراهم نمیکند. هدف این مقاله ارزیابی سیاستهای دولت (مخارج دولت) بر نابرابریدرآمد در استانهای ایران است. در بررسی و مطالعه اثر مخارج دولت بر نابرابری درآمد، نابرابری درآمدی استانی دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گسترده تری میباشد. در این مقاله روش تحقیق از نوع تحلیلی- توصیفی و جمعآوری دادهها واطلاعات به روش کتابخانهای انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردیو دوره مورد بررسی سالهای 1395-1385 است. جامعه آماری شامل تمامی استانهای ایران است. مطالعات و دادههای آماری مورد نیاز، از سایتهایبانک مرکزی و مرکز آمار ایران به دست آمدهاند. با توجه به اهمیت توزیع درآمد، در بخش دوم ادبیات موضوع، در بخش سوم مطالعات تجربی،در بخش چهارم برآورد الگو و در بخش پنجم نتایجتفسیر و نتیجهگیری و پیشنهادهای سیاستیارائه میشود. 2- تحلیل نظری ارتباط مخارج دولت با الگوی توزیع درآمد نابرابری درآمد از عوامل متعددی نظیرمیزان درآمد افراد،پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانوارها،سطح دانش و مهارت آنان،وضعیت و کیفیت شغل،سن،جنسیت،مکان و جغرافیای زندگی، مشارکت در عرصههای اقتصادی و اجتماعی،سطح کارآفرینی مخارج دولت وسطح سرمایهگذاری اثر میپذیرد. پس از بحران 1929و ظهور دیدگاههای کینز، لزوم دخالت بیشتر دولت در اقتصاد برای تثبیت اقتصادکلان مطرح شد. همچنین پس از جنگ جهانی دوم و ظهور گرایش علمی توسعه اقتصادی وشکلگیری نظام برنامهریزی برای دستیابی به توسعه، دخالت دولت برای توسعه اقتصادی و زدودن فقر و ایجادعدالت و برابری اقتصادی- اجتماعیبهصورت جدی مطرح شد. لذا تعیین ترکیبی از مخارجدولت برای تحقق اهداف توسعهای و تقویت رشد اقتصادی همراه با بهبود توزیع درآمد ازجمله مباحثمهم در بینسیاستگذاران اقتصادی بوده است[viii]. با توجه به این موضوع، سیاستهای مالی دولت میتواند در کاهش نابرابری و توزیع مجدددرآمد مؤثر باشد. دولت میتواند با بهکارگیری سیاستهایی باعث افزایش درآمد فقرا و تعدیل درآمد ثروتمندان شود؛ یعنی فاصله طبقاتی درآمد بینگروههای مختلف جامعه کاهش یابد[ix]. اینامرمستلزمسرمایهگذاریدرامورزیربناییاقتصادیواجتماعیوبهبودخدماتاساسیاست کهبهصورتجامعتوسطدولتپیگیریمیشود.شواهدنشانمیدهندکهباافزایشسطح توسعهیافتگیکشورها،مقدارمخارجعمومیدولتهانیزافزایشمییابد. هزینههای دولت و روش تخصیص بهینه در بخشهای گوناگون یک ابزار کلیدی برای دولت برای کاهش نابرابری درآمد در هر کشوری است[x]. افزایش هزینههای دولت، بهویژه هزینههای عمرانی، منجر به افزایش تقاضای کل و رشد تولیدمیشود. در کشورهای صادرکننده نفت که درآمد نفتی در اختیار دولت است، هزینههای دولتبهشدت تقاضای جامعه و سرمایهگذاری و تولید را تحت تأثیر قرار میدهد. این افزایش درآمد وقدرت خرید، افراد جامعه را به طور یکسان متأثر نمیکند. در واقع، این نوع سرمایهگذاریها نیز بهطور غیرمستقیم بر توزیع درآمد اثر دارند، ولی درآینده میتوانند تأثیر مثبتی بر توزیع درآمد داشته باشند. همچنین مخارج جاری دولت در توزیع درآمد، بهطور غیرمستقیم تأثیر دارد و وضعیت توزیع درآمد افراد و کاراییآنها را قبل از اینکه وارد بازار کار شوند، بهبود میبخشند[xi].نوع مخارج دولت، ترکیب آن و همچنین میزانآن بر قدرت خریدهای مختلف، نتایج مختلفی دارند. این مسئله از یکطرفمیتواند باعثبهرهمندی بیشترثروتمندان از فقرا و درنتیجه بهبود نسبی دهکهایبالای درآمدی نسبت بهدهکهای پایین درآمدی و بدتر شدن توزیع درآمد شود و از طرف دیگر، با افزایش هزینههای یارانهها و پرداختهای انتقالی باعث بهبود نسبی توزیع درآمد شود[xii]. 3- مروری بر نوشتارها در مطالعات داخلیایزدخواستی (1398)، در "بررسینابرابریدرتخصیصاعتباراتبودجهاستانیوتأثیرآنبر نابرابریدرآمدهایمنطقهایدرایران" در 30 استان با استفاده از روش دادههای تابلویی پویا در دوره (1395- 1384)ب دریافت که افزایش در اعتبارات تملک داراییهای سرمایهایسرانه استانی، نابرابری درآمد سرانه استانی را کاهش داده است. این نتیجه بیانگر افزایشسرمایهگذاری دولت در زیرساختها و سهم بالاتر اعتبارات عمرانی دولت در استانهای کمترتوسعهیافته است. همچنین با افزایش در نابرابری اعتبارات هزینهای سرانه استانی، نابرابری در درآمد سرانه استانیافزایشیافته است زیرا افزایش در نابرابری اعتبارات هزینهای سرانه در استانها میتواند باعث ارائه نامتوازن خدمات عمومی و افزایش در نابرابری درآمد سرانه استانی شود. ابراهیمی و همکاران (1396)، در مقالهای با عنوان"بررسی اثر مخارج عمرانی دولت بر توزیع درآمد در مناطق روستاییایران: کاربرد مدلFAVAR"،بااستفادهازدادههایسریزمانیفصلیدرطولدوره 1369تا1393برای99متغیراقتصادکلان،اثرسرمایهگذاریهایعمرانیدولتبرتوزیعدرآمد موردبررسیقرارداده اند.توابعواکنشآنیحاصلازبرآوردمدلنشانمیدهدکهیکشوکمثبتبهاندازه یکانحرافمعیاردرمخارجعمرانیدولت،پسازهفتفصل،منجربهکاهشضریبجینیو بهبودتوزیعدرآمددرمناطقروستاییمیشود.همچنین،نتایجتجزیهواریانسنشانمیدهدکه شوکمخارجعمرانیبعدازفصلچهارم، بیشترینسهمازتغییراتمربوطبهضریبجینیمناطق روستاییرابهخوداختصاصدادهاستکهاینامراهمیتموضوعهزینههایعمرانیدرتوزیع درآمدرانشانمیدهد. رحمانیفضلیوعربمازار (1395)،رابطهمیانشکافاستانیبودجهعمرانیوبودجه کلراباشکافدرآمدسرانهبهعنوانشاخصنابرابریمنطقهایدراستانهایایراندر دوره1390-1385 بررسیکردهاند.نتایجحاصلازبرآوردمدل PVAR وتجزیهوتحلیلتوابعضربهواکنشنشانمیدهدکهشوکشکافبودجهاثرمثبتبرشکافدرآمدسرانه داشتهاستوتعدیلاثراینشوکبرشکافدرآمدسرانهحدودششدورهزمانی،طول میکشد.همچنیننتایجتجزیهواریانسشوکهانشانمیدهدشکافبودجهکلاستانیو شکافبودجهعمرانیسهمزیادیازتغییراتشکافدرآمدیسرانهاستانیرا توضیحمیدهد. قائمی اصل و همکاران (1393)، در مقالهای با عنوان "تأثیر مخارج اقتصادی و اجتماعی دولت بر توزیع درآمد در استانهای مرزی منتخب (مطالعه موردی:اردبیل،آذربایجان غربی،آذربایجان شرقی،کرمانشاه، کردستان، ایلام)" با استفاده ازدادههای پانلی استانهایمذکور دردوره 1384-1380 به بررسی تأثیر مخارج اقتصادی و اجتماعی دولت برتوزیع درآمد پرداختهاند. نتایج مدل رگرسیونی نشان ازعدم معناداری تأثیر مخارج اقتصاددولتبرتوزیع درآمد دارد که این امر میتواند نشانه عدم کارایی دولت درمخارج اقتصادی دراستانهای مرزی و حجم و نحوه تخصیص مخارج اقتصادی دراستانهای مرزی باشد. این درحالی است که مخارج اجتماعی تأثیر مثبت و معناداریبربهبود توزیع درآمد دارد و میتواند ازطریق آموزش بهداشت و پرداختهای اقتصادی اثرمثبت بر توزیع درآمدها داشته باشد. همچنین نتایج تحقیق،تأثیرمثبت و معنادارسیاست پولی و تأثیر منفی و معنیداربیکاری و تورم بربهبود توزیع درآمد را نشان میدهد. خداپرست وداوودی (1392)، در تحقیقی تحت عنوان "هزینههای دولت و کاهش فقر و نابرابری" به بررسی اثرات انواع مخارج دولت بر کاهش فقر و نابرابری در ایرانپرداختهاند. در این مطالعه عوامل مؤثر بر فقر، بر اساس آمارهای سری زمانی برای دورههای 1391-1360 و سیستم معادلاتی از متغیرهای تأثیرگذار بر فقر و توزیع درآمد، بر اساس ادبیات موجود برآورد گردیده است. بررسی هزینههای دولت در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و سایرعوامل نشان میدهد، رشد اقتصادی و توزیع درآمد از عوامل مهم و تاثیرگذار بر کاهش فقر در ایران میباشند. در بین هزینههای دولت، هزینههای امور اجتماعی تأثیر بیشتری بر کاهش فقر داشته است. در خصوص کاهش نابرابری، نتایج نشان میدهد ارتقاء سطح بهداشت، آموزش و هزینههای اجتماعی دولت به توزیع درآمد یاری میرساند. کابوسی، زینالعابدین (۱۳۹۰)، در "بررسی تأثیر مخارج دولت بر کاهش فقر و نابرابری توزیع درآمد؛ مطالعه موردی استان گلستان (۱۳۸۶-۱۳۶۶)" بااستفاده از سیستم مخارج خطی پویا وازروش معادلات بهظاهرنامرتبط تکراری (ISUR) خط فقر را برآوردوسپس شاخصهای فقرونابرابری را محاسبه و دریافت درطول دوره،بهطورمتوسط۹۹/۵۱ درصدازخانوارهای شهری و۹/۶۲ درصدازخانوارهای روستایی، زیرخط فقرقراردارند.شاخص شکاف فقر،بهطورمتوسط براییک خانوار شهری، ۰۵/۲۰ درصدوبرایخانوارروستایی ۹۱/۲۵ درصدمیباشد.شاخص مربع شکاف فقر،برایخانوارشهری، ۹۹/۱۰ درصدوبرایخانوارروستایی، ۵۱/۱۴ درصداست. متوسط ضریب جینی برای مناطق شهری ۴۰۱۸۸ /۰ وبرای مناطق روستایی ۴۲۹۵۷/۰ میباشد. درمرحله دوم اثرمخارج دولتبرشاخصهای فقرونابرابری محاسبه گردید.برآوردهانشان دادکه اثرمخارج عمرانی دولت درمناطق شهری موجب کاهش شاخص نسبت سرشماروکاهش شاخص نسبت شکاف فقرمیشود.مخارج کل درمناطق شهری نسبت سرشماروشکاف فقرراکاهش میدهدولیاثرآن کمترازاثرمخارج عمرانی است.مخارج عمرانی ومخارج کل دولت درمناطق روستایی موجب کاهش شاخص نسبت شکاف فقرمیشود.مخارج کل ومخارج جاری دولت درمناطق شهری و روستایی موجب کاهش شاخص نابرابری نسبت پراکندگی میشودواثرمخارج عمرانی دولت در مناطق شهری وروستاییبرشاخص نابرابری بیمعناست. اکبری و همکاران (1390)، در مقالهای با عنوان"تحلیل فضایی تأثیر سیاستهای مالی دولت بر نابرابری درآمد در ایران با رهیافت رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR)" با استفاده از دادههای مقطعی سالهای 1380 و 1385 و رهیافت رگرسیون وزنی جغرافیایی به بررسی تحلیل فضایی، اثرات مخارج دولت (مخارج جاری و عمرانی) بر نابرابری در ایران (با استفاده از شاخص نابرابری ضریب جینی) پرداختهاند. بر اساس نتایج تحقیق، بهطور متوسط افزایش مخارج جاری سرانه با افزایش نابرابری و افزایش مخارج عمرانی سرانه با بهبود توزیع درآمد همراه بوده است. میزان تأثیرگذاری متغیر مخارج جاری دولت بر نابرابری درآمد، برعکس مخارج عمرانی در این سالها با حرکت از شرق به غرب کشور بیشتر شده است. همچنین، تغییرات فضایی دو متغیر مخارج جاری و مخارج عمرانی در سال 1380 و متغیر مخارج عمرانی برای سال 1385 تائید شده است. داوری دولتآبادی (1388)،در اثر مخارج عمرانی دولت بـر توزیع درآمد مطالعه بین استانی 85-1379 دریافت مخارج عمرانی دولت تأثیر منفی بر ضریب جینی استانهای کشور داشته و موجب کاهش نابرابری درآمدی در این استانها شده اسـت. سـرمایهگذاریهای انجامشده دولت باگذشت زمان تأثیر بیشتری بر افزایش نابرابری داشته است. جلالی، محسن (1386)، در مقالهای با عنوان "ارزیابی فقر در اقتصاد ایران" به بررسی تأثیر تغییر در درآمدها و نابرابری در توزیع آن بر فقرپرداخته است. در ابتدا ضمن معرفی تابع فقر فوستر،گریر،تروبک ( FGT) و شاخصهای مبتنی بر آن، شاخص شکاف فقرو شدت فقررا با توجه به خط فقر محاسبهمیشود.نتایج نشان میدهد که عکسالعمل شاخص شدت فقر در برابر تأثیر تغییر دردرآمدها و نابرابری در توزیع آن بیشتر میباشد. لذابا توجه به کاهش محسوس تأثیرگذاری رشد درآمدها بر فقر، کششپذیرتربودن این شاخصها نسبت به نابرابری توزیع درآمدها و نیز شاخص تبادل بین این دوپارامتر بر فقر، توصیه بر استفاده از سیاستهای فقرزدایی مبتنی بر کاهش نابرابری درتوزیع درآمدها وتوزیع مجدد آن با استفاده از پرداخت یارانههای هدفمند و اخذ مالیاتاز گروههای پردرآمد، در کنار رشد اقتصادی و افزایش درآمدها میباشد. در مطالعات خارجی آلاماندا[xiii] (2020)، در مقالهایبا عنوان "اثر مخارج دولت بر نابرابری درآمد و فقر در اندونزی" با تجزیهوتحلیل مجموعه دادههای پانل 33 استان از سال 2005 تا 2017،به بررسی تأثیر انواع مختلف هزینههای دولت بر نابرابری درآمد و فقر در اندونزی،پرداخت. این مقاله با استفاده از اثر ثابت، اثر تصادفی و رگرسیونبهظاهرغیرمرتبط (SURE) نشان میدهد که کمکهای اجتماعی،یارانهها و هزینههای کمک مالی، تأثیر ناچیزی در کاهش نابرابری درآمد و فقر در اندونزی دارد. ایلکر یولو[xiv](2018)،در بررسی "تأثیر هزینههای اجتماعی دولت بر نابرابری درآمد در OECD"در اثرگذاری هزینههای اجتماعی دولت بر کاهش نابرابری درآمد به یافتههای مثبتی دست یافت. با افزایشهزینههای اجتماعی دولت، نابرابری درآمد کاهش مییابد. ثابتشده است که هزینههای اجتماعی دولت نسبت به هزینههای آموزش در تنظیم نابرابری درآمد مؤثرتر بوده است. سانچس و پرز کورال[xv] (2018)، در مقاله "نابرابری درآمد و هزینههای اجتماعی دولتدر اتحادیه اروپا " رابطه بین هزینههای اجتماعی عمومی و توزیع نابرابری درآمد در 28 کشور عضو اتحادیه اروپا، در طول دوره 2014 –2005 با استفاده از مدلهای پانل پویا،تجزیهوتحلیل شده است. ارتباط بین هزینههای اجتماعی و نابرابری درآمد ممکن است در کشورهای عضو نوظهور در مقایسه با بقیه کشورها متفاوت باشد. در کشورهای نوظهور، هزینههای مربوط به بهداشت و حمایتهای اجتماعی با نابرابری درآمد ارتباط منفی دارد و در سایر کشورها، عملکرد توزیع مجدد فقط با صرف هزینههای حمایت اجتماعی انجام میشود. انمی[xvi] و همکاران (2016)، در مقالهای با عنوان "نقش سیاستهای مالی در مواجه بافقر و کاهش نابرابری در ایران: کاربردی از چارچوب (CEQ)" نقش نظام مالی ایرانرا در کاهش فقر و نابرابری بررسینمودهاند. در این مقاله از رویکرد سهم حاشیهایاستفادهشده که در آن اثر هر یک از مؤلفههای سیستم با مقایسه سیستم فعلیو حذف آن مؤلفه از سیستم ارزیابی میشود.با استفاده از چارچوبCEQ، نتایج نشان میدهد که سیستم مالیبهطورقابلتوجهینابرابری و فقر را به ترتیب حدود 16٪و 63٪ کاهش میدهد.همچنین عامل اصلی این اثر، برنامه هدفمندییارانهها (اجراشدهاز سال 2010) است که یارانههای انرژی را حذف و آن را با پرداخت وجه نقد به هر ایرانی جایگزین کرده است. تأثیر این برنامه در کاهش نابرابری و فقر به ترتیب حدود 10٪و 64٪است. اندرسون[xvii] و همکاران (2016)، در مقالهای با عنوان "آیا هزینههای دولت بر نابرابری درآمد تأثیر میگذارد؟ تجزیهوتحلیلمتا رگرسیون" یافتههایتجزیهوتحلیل متا رگرسیون را با بررسی تأثیراتهزینههای دولت بر نابرابری درآمد، با تمرکز ویژه بر کشورهای با درآمد کم و متوسط ارائهنمودند. درمجموع 84 مطالعهمجزاشناساییشد که شامل بیش از 900 برآورد از تأثیریکیا چند معیار هزینه در یکیا چند معیار نابرابری درآمد میباشد.نتایجحاکی از رابطه منفی متوسط بین هزینههای دولت و نابرابری درآمد است، که برای رفاه اجتماعی و سایر هزینههای اجتماعی و همچنین هنگام استفاده از ضریب جینییا سهم درآمد بالا بهعنوان معیار نابرابری، قویترین است.بااینحال، هماندازه و همجهت رابطه تخمینی بین هزینههای دولت و نابرابری درآمد تحت تأثیر طیف وسیعی از عوامل دیگرازجمله متغیرهای کنترل و روش برآورد بکار رفته قرار دارد. دمیلو و تیونگسون[xviii](2003)، در مقالهای با عنوان " نابرابری درآمدی و توزیع مجدد مخارج دولتی" به این نتیجه رسیدهاند که رابطه بـین توزیع مجدد مخارج دولتی و نابرابری درآمدی یک رابطهغیرخطی است. در مجموع،بر اساس پژوهش ها سیاستهای مختلف مالی،بانکی و اقتصادی دولت بر توزیع درآمد بویژه در مناطق و استان های کشور موثر است. اثربخشی بیشتر این سیایتها تابع کیفیت سیاستگذاری دولت ها،انسجام و هماهنگی در نظام اجرایی،انگیزه و مشارکت مردم و مقامات محلی، سطح توسعه یافتگی استان ها،تامین مالی مناسب و بهنگام و مشارکت نهادهای محلی و منطقه ای و بکارگیری از ظرفیت های بلااستفاده بوده است. 4- روششناسی پژوهش در الگوی مورد بررسی به منظور اثربخشی و سنجش میزان مخارج دولت بر رشد استانی با استفاده از دادههای استانی در بینسالهای ۱۳85تا ۱۳۹5 اثر متغیرهای مخارج سرانه دولت در استان، تولید ناخالص داخلی سرانه (استانی)، نرخ بیکاری، سرانه تسهیلات بانکی (استانی)، بر ضریب جینی (شاخص نابرابری توزیع درآمد) برآورد شده است. در گردآوری اطلاعات مربوط به شاخصهایموردنظر از بانکهای اطلاعاتی مرکز آمار ایران، بانک مرکزی و سایربانکهای اطلاعاتی موجود استفاده شده است. متغیرهای پژوهش عبارتند از: 4-1- مخارج دولت مخارجعمومیدولتشاملمخارججاری،مخارجسرمایهای (عمرانی)و پرداختهایانتقالیاست. مجموعمخارججاریوسرمایهایدولترادراصطلاح، خریدهای دولت مینامند. مخارج جاری دولت در حقیقت مخارجی است که بهطورکلی در زمان جاری منافعی ایجاد میکند. این نوع مخارج دارای منافع مستقیمی در آینده نیست و میتوان آن را مخارج مصرفی دولت تلقی کرد. از جمله این نوعمخارج، مزد و حقوق پرداختی کارکنان دولت، تعلیم و تربیت، کارآموزی و بهداشتعمومی است که میتواند در خصوص وظیفه ثبات اقتصادی دولت نقش قابلتوجهی ایفا کند. مخارجسرمایهاییاسرمایهگذاریدولت،درحقیقتمخارجیاستکهدر آیندهکسبدرآمدمیکند. بهعبارتیدیگر،لازماستدولتبرایانجاموظایفو مسئولیتهایاقتصادی،هزینههایگوناگونیرابرایسرمایهگذاریمتحملشودبه نحویکهدرآیندهبهدرآمدمستقیموغیرمستقیمبیانجامد.اینسرمایهگذاریهاشاملماشینآلات،ساختمانها،پروژههایتحقیقاتیوطرحهایمختلف عمرانیوغیرهمیشودکهاغلبمنافعناشیازآنهادرآیندهقابلحصولاست. پرداختهایانتقالیمخارجیاستکهبهتولیدکالاوعرضهخدمات ارتباطندارد،بلکهبه صورتیکجانبهازسویدولتبهافرادوواحدهایمختلف پرداختمیشود. ایننکتهحائزاهمیتاستکهدربیشترمواقع، این روش،بهطورمستقیمتعدیلاتیدرتوزیعدرآمدافرادگروههای پاییندرآمدی،به وجود آورد[xix].
4-2- توزیع درآمد نابرابری درآمدبه دلیل مشکلات مختلفیکه در ابعاد گوناگون برای جوامع به بار میآورد، همواره یکی از موضوعات موردتوجه کارشناسان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بوده است[xx]. ازآنجاکه مقدار درآمد و توزیع مناسب آن یکی از شاخصهای مهم تعیینکننده رفاهاجتماعی خانوارها است، لذا توزیع عادلانه درآمد یکی از اهداف مهم برنامهریزیهای اقتصادی، کشورهابه شمار میرود[xxi]. نابرابری در توزیع درآمد بین اقشار گوناگون جامعه به معنی محرومیت نسبی قشرهایی ازمردم در مقایسه با دیگر اقشار جامعه میباشد. شکاف درآمدی میان آحاد جامعه میتواندمحیطی مساعد برای رشد اختلافها و تنشهای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی ایجاد کرده و نسبت بهکارآمدی و اجرای هدفمند برنامهریزیها تردید ایجاد کند. لذا سیاستهای کاهش شکاف درآمدی وبهبود توزیع درآمد از اهمیت فراوانی نزد حاکمیت هر کشوری برخوردار است[xxii]. با توجه به اهمیت موضوع، برای عمده دولتها، بهبود توزیع درآمد، امری ضروری واجتنابناپذیراست[xxiii]. 4-2-1- معیار سنجش توزیع درآمد برای سنجش توزیع درآمد، معیارهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد، اما در عمل محققان سه شاخص عمده را مورد استفاده قرار میدهند: شاخص اتکینسون[xxiv]، شاخص تایل[xxv] و ضریب جینی[xxvi]. دراین مقاله، از ضریب جینی به عنوان شاخص اندازهگیری توزیع درآمد استفاده شده است. 4-2-1-1- ضریب جینی یکی از روشهای سنجش وضعیت توزیع درآمد، روش جینی است که توسط جینی، آماردان ایتالیایی، ابداع شده است. مهمترین و اصلیترین روش محاسبه، میزان نابرابری به وسیله منحنی لورنز[xxvii]است. ضریب جینی عبارت است از نسبت "سطح بین منحنی لورنز و خط برابری" به کل سطح زیرخط برابری. اگر توزیع کاملاً مساوی باشد، منحنی لورنز منطبق بر قطر مربع خواهد بود. در این حالت،ضریب جینی برابر صفر است. هرچه شدت نابرابری بیشتر باشد، منحنی لورنز از خط توزیع برابر دورترمیشود و در نهایت، بر ضلعهای مربع منطبق میشود. در این حالت، ضریب جینی برابر یکمیشود یا به عبارتی بین صفر و یک قرار میگیرد[xxviii]. 4-2-1-2- سایر عوامل مؤثر بر ضریب جینی در این مطالعه، به بررسی اثر مخارج دولت بر توزیع درآمد استانی پرداخته میشود. در این راستا، بهجزمخارج دولت، بر اساس مطالعات قبلی انجام شده، عوامل دیگری نظیر تولید ناخالص داخلی استانی سرانه، شاخص قیمت مصرفکننده، بیکاری و تسهیلات بانکی استانی سرانه به عنوان سایر عوامل مؤثر بر توزیع درآمد لحاظ شدهاند که در ادامه، ارتباط نظری آنها با ضریب جینی بیان میشود. · تولید ناخالص داخلی سرانه یکی از مهمترین نظریهها در خصوص تأثیر تولید ناخالص داخلی سرانه بر توزیع درآمد، فرضیه کوزنتس است. فرضیه کوزنتس بیان میکند که در مراحل اولیه توسعه، شکاف درآمدی افزایش و در مراحل بالاتر توسعه، نابرابری کاهش مییابد. مبانی فرضیه کوزنتس این است که نسبت پسانداز به درآمد در گروههای درآمدی به طور متناسب افزایش مییابد. از این رو، جامعه در مراحل اولیه توسعه که به حجم بالای سرمایهگذاری نیاز دارد، به ناچار میباید درجهای از تمرکز در درآمدها را بپذیرد تا به تدریج، پس از توسعه ظرفیتها و افزایش منابع، امکان اعمال سیاستهای توزیعی فراهم شود.در این مقاله، از متغیر GDP استانی سرانه به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر توزیع درآمد استفاده شده است. GDPسرانه با تقسیم تولید ناخالص داخلی استانی به جمعیت به دست میآید. · بیکاری هرچه میزان مشارکت نیروی کار فعال در فعالیتهای اقتصادی کمتر باشد، درنهایت میزان نابرابری در جامعه افزایش خواهد یافت و بالعکس با افزایش تقاضا برای کار و کاهش بیکاری که درنهایت به افزایش درآمدها منجر میگردد، وضعیت زندگی مردم بهتر و از میزان نابرابری در جامعه کاسته میشود. لذا بر اساس نظریهها، انتظار بر آن است که بیکاری، همواره رابطه مستقیمی با شاخصهای توزیع درآمد داشته باشد[xxix]. آمار مربوط به بیکاری از سالنامههای آماری استانهای کشور در سالهای مربوطه استخراج شده است. · تسهیلات بانکی اعطای تسهیلات بانکییکی از راهکارهایمطرحشده در دو دهه اخیربهمنظور تسریع فرآیندسرمایهگذاری و تقویت بنیادهای مالی و پسانداز و نهایتاً توانمندسازی جوامع شهری و روستایی از طریق ارتقایبهرهوری با تأکید بر بهکارگیری اعتبارات بوده است. ارائه انواع خدمات مالی و بانکی این باور را درخانوادههایکمدرآمد و فقیر ایجاد میکند که با دسترسی به اینخدمات، درآمد آنهاافزایشخواهدیافت و بدین ترتیبآنها میتوانند در برابر موانع و مشکلات غیرمنتظره از خود محافظتکنند و سطح زندگی کنونی خویش را بهبود بخشند و برای تغذیه، مسکن و آموزش فرزندانشانسرمایهگذاری کنند. تخصیصاعتبارات بانکی با سازوکار مشخص برای پدید آوردن یک واحد کسبوکارجدیدیا توسعه آن است که در حالت اول، تأمین سرمایه ثابت و درنتیجه پدید آوردنحداقلیک فرصت شغلی برای گرداننده واحدموردنظر و در حالت دوم، تأمین سرمایه درگردش و کاهش هزینه تولید(به دلیل افزایش امکانات تکنولوژیکی و افزایش کارایی تخصصی) را به دنبال دارد که در کل سبب تقویت سرمایه اجتماعی و اثربخشی بیشتر این برنامه در کاهش محرومیتهای اجتماعی و توزیع عادلانه درآمد میشود[xxx].
5- تشریح الگو متغیرهای الگو در این پژوهش به روش گشتاورهای تعمیمیافته[xxxi]GMMبرآورد شده است.معمولا" دادههای ترکیبی بر اساس الگوهای پویا برآورد می شوند. از ویژگیهای دادههای ترکیبی( Panel Data) این است که با واردکردن عامل زمان میتوان پویایی بین متغیرها تفسیر کرد. شکل کلی یک الگوی پویا در دادههای ترکیبی به صورت زیر است: Yit= αYit-1+βXit+µt+υit
کهXit بردار متغیر مستقل، Yit بردار متغیر وابسته، µt عامل خطا مربوط به مقاطع و υit عامل خطای مقطع iام در زمان t است. گشتاورتعمیمیافتهیکی ازروشهایبرآوردپارامترهایمدلدررهیافتدادههایتابلوییپویابودهکهبرایدادههایسریزمانی،مقطعیودادههایتابلوییقابلاستفادهمیباشد.اینروشاثراتتعدیل پویایمتغیروابستهرادرنظرمیگیرد.هنگامیکهدرمدلدادههای تلفیقی،متغیّروابستهبهصورتوقفهدرطرفراستظاهرمیشوددیگر،برآوردگرهای OLSسازگارنیست ) بالتاجی[xxxii]، 1995 (وبایدبهروشهایبرآورددومرحلهاییاگشتاورهایتعمیمیافتهGMM (آرلانووباند[xxxiii]،1991)متوسلشد. بهگفتهماتیاسوسوستر[xxxiv] (1995)، برآورد ممکناستبهدلیلمشکلدرانتخابابزارها،واریانسهایبزرگبرایضرایببه دستدهدوبرآوردهاازلحاظآماریمعنادارنباشد.بنابراین روشGMMتوسطآرلانووباندبرایحلاینمشکلپیشنهادشدهاست.اینتخمینزنازطریقکاهشتورشنمونه،پایداریتخمینراافزایشمیدهد) آرلانووباند،1991)
(yi,t-yi,t-1)=α(yi,t-1-yi,t-2)+βً(Xi,t-Xi,t-1)+(εi,t-εi,t-1)
یعنی،ابتدااقدامبهتفاضلگیریمیشودتابهاینترتیببهتواناثراتمقاطعیاiµرابه ترتیبیازالگوحذفکردودرمرحلهدومازپسماندهایباقیماندهدرمرحلهاولبرایمتوازنکردنماتریسواریانسـکواریانساستفادهمیشود. بهعبارتدیگراینروش،متغیرهایتحتعنوانمتغیرابزاریایجادمیکندتابرآوردهایسازگاروبدونتورشداشتهباشیم) بالتاجی. 2005). مدلمورداستفادهدراینپژوهشبهصورتزیرتصریحشدهاست: Giniit= C + β1giniit-1+ β2log(GE) it +β3log(UNE)it+ β4 log(Gdpl) it+β5 log(FAC)it+ ui
Gini = ضریب جینی (متغیر وابسته) log(GE) it= لگاریتم سرانه مخارج دولت (استانی) log(UNE)it = لگاریتم نرخ بیکاری log(Gdpl) it = لگاریتم تولید ناخالص داخلی سرانه (استانی) log(FAC) it =لگاریتم تسهیلات بانکی سرانه (استانی) gini it-1= ضریب جینی با وقفه یک (متغیر مستقل) iنشاندهندهاستانو t معرفسالاست.
6- یافتههای پژوهش دراینبخشبهتحلیلیافتههایپژوهشپرداختهمیشود.ابتدا جداول آمار توصیفی، همبستگی بین متغیرها و آزمون ریشه واحدودرنهایت جدول آمار استنباطی (جدول تخمین مدل به همراه آزمونسارگانبرایبررسیاعتبارمتغیرهایابزاریمدل) آورده شده است.
جدول 5-1.ویژگی توصیفی متغیرهای الگو
منبع: یافتههای پژوهشگر بر اساس جدول آمار توصیفی مشخص است که بیشترین میانگین را تولید ناخالص داخلی با عدد 43362 و کمترین میانگین را ضریب جینی با رقم 0.32 دارا میباشد لذا بیشترین انحراف معیار را نیز تولیدناخالص داخلی (24306) و کمترین انحراف معیار را نیز ضریب جینی (0.02) داراست. از سویی چولگی متغیرهای تحقیق نزدیک صفر و کشیدگی نیز در بازه 3 تا 5 میباشد که به تبع آن آماره احتمال جارگ برا نیز خبر از نرمال بودن توزیع متغیرها میدهد.
جدول 5-2. ماتریس همبستگی بین متغیرهای الگو
منبع: یافتههای پژوهشگر
جدول آمار توصیفی رابطه دو به دو متغیرها را جدا از تأثیرگذاری سایر متغیرها نشان میدهد. . تنها متغیرهایی که خطای اندازهگیری آنها کمتر از 10درصد (0.07) شده است، متغیرهای هزینههای دولت و نرخ بیکاری میباشد. این نشان می دهد که ارتباط میان مخارج دولت و متغیر اشتغال مهم و تعیین کننده است.
جدول 5-3. آزمون ریشه واحد
منبع: یافتههای پژوهشگر جدول 5-4.تخمین ضرایب الگو بر اساس روش گشتاورهای تعمیم یافته
منبع: یافتههای پژوهشگر
با توجه به نتایج، ستون خطای اندازهگیری نشان از تأثیر معنادار کلیه متغیرهای مستقل بر ضریب جینی میدهد. سرانه هزینههای دولت و تولید ناخالص داخلی سرانه، تأثیر منفی و معنادار بر ضریب جینی دارد. یعنی اگر سرانه هزینههای دولت و تولید ناخالص داخلی سرانه افزایش یابند، ضریب جینی یا توزیع نابرابر درآمد کاهش مییابد. همچنین نرخ بیکاری و تسهیلات بانکی سرانه تأثیر مثبت و معناداری بر ضریب جینی دارد بطوریکه با افزایش این دو متغیر، نابرابری درآمد نیز افزایش خواهد یافت.
7- نتیجهگیری و پیشنهادات دراینپژوهشبااستفادهازدادههای31 استان کشور،بینسالهای1395-1385بهبررسیاثرمتغیرهایسرانه هزینههای دولت، نرخ بیکاری، تولیدناخالص داخلی سرانه و تسهیلات بانکی سرانه بر توزیع درآمدپرداختیم. تجزیهوتحلیل اطلاعاتبهروشدادههایتابلوییپویا (GMM) و نتایجگویای آن استکه تخصیص هزینههای دولت و تولید ناخالص داخلی تأثیری معنادارو منفیبرضریب جینی استانها دارد. متغیر تسهیلات بانکیدارایتأثیریمعنادارو مثبتبرروی ضریب جینی بوده و به بدتر شدنتوزیع درآمد منجر شدهاست. در ایران معمولاً بخشی از اعتبارات اعطایی سیستم بانکی کشور به صورت تکلیفی توسطبانک مرکزیتعیین میشود.ساز و کار تخصیص این منابع از نظر تخصیص منطقه ای و مولد بودن طرح ها با مشکلات عدم کارایی و تخصیص بیشتر به سمت فعالیتهای واسطهای و غیر مولد گرایش دارد و موجب افزایش نابرابری درآمد استانی میشود. متغیر بیکاری تأثیر مثبت و معناداری بر ضریب جینی استانها داشته است. افزایشبیکاری بر درآمد خانوارها تأثیر منفی داشته و منجر به توزیع درآمد نامتعادلتر میشود. به عبارت دیگر، هرگونه افزایش دربیکارییا اشتغال ناقص، از طریق افزایش شمار تعداد افراد کمدرآمد، به تشدید نابرابری توزیعدرآمد کمک میکند. پیشنهادسیاستیاینمطالعه،تخصیص مخارج دولت به منظورکاهشنابرابریتوزیعدرآمددراستانهای ایران به شیوه ای است که تخصیص اعتبارات سرمایهای و هزینهای درجهتگسترش خدمات عمومی و زیرساختها در استانهای محروم و دارای سطح توسعه پایین تر با نرخ افزایشی انجام شود. با توجه به تأثیر معنادار افزایش تولید بر ضریب جینیاستانهاودستیابی به رشد اقتصادی بالاتر، باید سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصاد به منظور متنوع شدن اقتصاد انجام شود. در خصوص گسترش تسهیلات بانکی و تامین مالی طرح های سرمایه گذاری، کاهشتصدیگریدولتبربانکهاباایجادفضایرقابتیدرسیستمبانکیکشوروکارآمدکردنتسهیلاتپرداختیدرچارچوب مقرراتوبر اساس دیدگاهکارشناسیضرورت دارد.در این صورت ، ازانتقالتسهیلاتواعتباراتاعطاییبهبخشهایاقتصادی ناکارامدجلوگیری می شود.
[1]- دانشجوی دکتری گروه اقتصاد،واحد ابهر،دانشگاه آزاد اسلامی، ابهر، ایرانnoormohamadi@gmail.com [2]- دانشیارگروه اقتصاد،دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران ab_arabmazar@sbu.ac.ir [3]- استاد گروه اقتصاد،دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران، mehregannader@yahoo.com [4]-استادیار گروه اقتصاد،واحد ابهر، دانشگاه آزاد اسلامی، ابهر، ایران،bamdad.partovi@yahoo.com [i]آقایی و قلیزاده،1396. [ii]خداپرست و داودی، 1392. [iii]زنوز،1384. [iv]بزازان و همکاران،1394. [v]ارشدی، احمدی، 1392. [vi]بزازان و همکاران،1394. [vii]سامتی و دیگران، 1382. [viii]زارع،1396. [ix]کریمی، دورباش،1397. [x]بانک جهانی، 2000 [xi]اکبری و همکاران، 1390 [xii] Fan et al,2004 [xiii] Alamanda, (2020) [xiv] İlker ULU, (2018) [xv] SÁNCHEZ, PÉREZ-CORRAL, (2018) [xvi]Ali Enami,,et al(2016) [xvii] Anderson.,et al(2016) [xviii] Demello and Tiongson [xix]اکبری و همکاران، 1390 [xx]ارشدی، کریمی،1392. [xxi]De Mello and Tiongson,2003 [xxii]ابراهیمی و همکاران، 1397. [xxiii]محمدزاده و همکاران، 1390. [xxiv] Atkinson Coefficient [xxv] Teil Coefficient [xxvi] Gini Coefficient [xxvii] Lurenz Curve [xxviii]رفعت، جزی زاده،1393. [xxix]رفعت، جزی زاده،1393. [xxx]دامن کشیده، نوابی زند،1398. [xxxi]Generalized Method of Moments [xxxii]Baltagi(1995) [xxxiii]Arellano & Bond(1991) [xxxiv]Matyas & Sevestr [xxxv]Jarque-Bera | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فهرست منابع 1) ایزدخواستی، حجت (1398)، "بررسی نابرابری در تخصیص اعتبارات بودجه استانی و تأثیر آن بر نابرابری درآمدهای منطقهای در ایران"، فصلنامه علمی پژوهشنامه اقتصادی، سال نوزدهم، شماره 75، صفحات 70-39. 2) ابراهیمی، سعید، صادقی،سیدکمال، بهشتی، محمدباقر،رنجپور، رضا (1396)،"بررسی اثر مخارج عمرانی دولت بر توزیع درآمد در مناطق روستاییایران: کاربرد مدلFAVAR"، تحقیقات اقتصاد کشاورزی، جلد 10، شماره 4،ص 172- 145. 3) اکبری، نعمت اله، فرهمند، شکوفه، جمالی، سمیه (1390)، "تحلیل فضایی تأثیر سیاستهای مالی دولت بر نابرابری درآمد در ایران با رهیافت رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR)"نشریه اقتصاد مقداری (بررسیهای اقتصادی)، دوره 8، شماره 3 (پیاپی 30); ص 25- 1. 4) جلالی، محسن، (1386)،" ارزیابی فقر در اقتصاد ایران"، فصلنامه روند، ص 90-77. 5) داوری دولتآبادی، زهرا. (1388)، "اثر مخارج عمرانی دولت بر توزیـع درآمد"،پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان. 6) رفعت، بتول، جزی زاده،الهه (1393)، "بررسی اثر توسعه مالی استانی بر توزیع درآمد استانی در ایران"، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی (رشد و توسعه پایدار)، سال شانزدهم، شماره سوم،صفحات46-29. 7) دامن کشیده، مرجان، نوابی زند، کامران، (1398)،بررسی آثار سیاستهای اعتباری خرد بر روی ضریب جینی دراستانهای نوار شمالی کشور، فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی، سال هفتم، شماره 27، صفحات 189-161. 8) زارع، هاشم (1396)، "بررسی رابطه غیرخطی فقر و اندازه دولت در اقتصاد ایرانبا استفاده از روش رگرسیوناستانهای"، فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی، سالپنجم،شماره20،صفحات95-77. 9) سامتی، مرتضی، مجید صامتی و مهشید شـاهچرا. (1382) "جهتگیری مناسـب هزینههای جاری و عمرانی دولت بهمنظور دسـتیابی بـه رشـد بهینـه اقتـصادی". پـژوهشهـایاقتصادی ایران. صفحات 18-1. 10) کابوسی، زینالعابدین، (۱۳۹۰)، "بررسی تأثیر مخارج دولت بر کاهش فقر و نابرابری توزیع درآمد؛ مطالعه موردی استان گلستان (۱۳۸۶-۶۶)"،پایاننامه کارشناسیارشد، استاد راهنما:محمدتقی گیلک حکیمآبادی، دانشگاه علامه محدث نوری، پژوهشکده امور اقتصادی. 11) قائمی اصل، مهدی، بهنامه، مهدی، پرخکار، الهام (1393)، "تأثیر مخارج اقتصادی و اجتماعیدولت بر توزیع درآمد در استانهای مرزی منتخب (مطالعه موردی: اردبیل، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کرمانشاه، کردستان، ایلام)"، همایش ملی مرزنشینی توسعه پایدار و فرصتهایسرمایهگذاری،پارسآباد. 12) محمدی، حمید، رحیمی، مجید (۱۳۸۷)، آثار افزایش مخارج دولت بر فقر ایران، فصلنامه پژوهشنامه و سیاستهای اقتصادی سال شانزدهم، شماره ۴۸، ص ۸۳- ۶۵. 13) محمدزاده، پرویز، فلاحی، فیروز، حکمتی فرید، صمد، (1390)"بررسی فقر وعوامل تعیینکننده آن دربین خانوارهای شهری کشور، فصلنامه تحقیقات مدلسازی اقتصادی، شماره 2. 14) نادمییونس و حسن وند داریوش(1394)،"اثراتاستانهای اندازه دولت بر نابرابری توزیع درآمددر ایران"، فصلنامه برنامهوبودجه دوره 20، شماره 3، ص 143-125. 15) Alamanda, (2020), The Effect of , 1Universitas Indonesia 2International Institute of Social Studies, Erasmus University, alamanda.djp@gmail.com 16) Arellano, M. and Bond, S. (1991); "Some Test of Specification for Panel Data: Monte Carlo Evidence and Application to Employment Equations”, Review of Economic Studies, 58: 277-297 17) Aristy-Escuder, Jaime, Cabrera, Maynor, Blanca Moreno-Dodson & Miguel E. Sánchez-Martín†(2016),” Fiscal policy and redistribution in the dominican republi ”, CEQ Working Paper No. 46, https://www.researchgate.net/publication/307598152 18) Baltagi, B. H. (1995). Econometric analysis of panel data. Wiley, New York 19) Baltagi, B.(2005); Econometric analysis of panel data, Third Edition, McGraw-Hill 20) De Mello, L., & Tiongson, E. (2003). Income inequality and redistributive Government spending. IMF Working Paper. No. 03/14. 21) Edward Anderson, Maria Ana Jalles D'Orey, Maren Duvendack, Lucio Esposito(2016), “Does government spending affect income inequality? A meta-regression analysis”,Journal of Economic Surveys, https://doi.org/10.1111/joes.12173 22) Enami, Ali, Lustig, Nora, Taqdiri,Alireza(2016),” The role of fiscal policy in fighting poverty and reducing inequality in IRAN: an application of the commitment to equity (ceq) framework”, The Economic Research Forum (ERF), Working Paper 1020 23) Mustafa İlker ULU, (2018),” The effect of government social spending on income inequality in OECD: a panel data analysis”, International Journal of Economics Politics Humanities and Social Sciences, Vol: 1 Issue: 3 ISSN: 2636-8137
یادداشتها
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,242 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 856 |