تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,002 |
تعداد مقالات | 83,589 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,179,406 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,205,428 |
اثرات متقابل حمل و نقل، رشد اقتصادی و انتشار دیاکسیدکربن در ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدلسازی اقتصادی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 15، شماره 54، شهریور 1400، صفحه 105-127 اصل مقاله (811.03 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/eco.2021.1902006.2375 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهسا کلانترزاده1؛ فاطمه زندی* 2؛ محمد خضری3؛ بیژن صفوی3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری اقتصاد، واحد تهران جنوب، دانشگاه ازاد اسلامی، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار گروه اقتصاد، واحد تهران جنوب، دانشگاه ازاد اسلامی، تهران، ایران، | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
The purpose of this paper is to investigate the interrelationships between transportation (rail and air), economic growth and carbon dioxide emissions in Iran during the period 1362-1397 using time series data and the system of simultaneous equation approach. The findings show a positive correlation between transportation (rail and air) and economic growth, as well as between transportation (rail and air) and carbon dioxide emissions. Another finding of this study is that economic growth has a significant effect on increasing carbon dioxide emissions, but increasing carbon dioxide emissions has no effect on economic growth. Based on the results, the creation and development of infrastructure related to the type of transportation in order to improve the country's economic growth is proposed. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
JEL Classification: Q51؛ O47؛ R40. Keywords: Transportation؛ Economic Growth؛ Environmental Pollution؛ Iran | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
. مقدمه حمل و نقل[1] به عنوان یک بخش تسهیلکننده و زیرساختی مهم نقش کلیدی را بر رشد اقتصادی پایدار در بلندمدت ایفا میکند (راگورام و بابو[2]، 1999 و فانگ[3]، 2003). بهبود زیرساختهای حمل و نقل با افزایش بکارگیری منابع موجود و افزایش بهرهوری این منابع ظرفیتهای تولید را گسترش میدهد (پرادهان و باگچی[4]، 2013). به طور مشابه، دستیابی به اهدافی از قبیل آموزش، بهداشت و مراقبتهای بهداشتی در سطح ملی و جهانی بدون فراهمکردن زیرساختهای مرتبط با حمل و نقل دشوار خواهد بود. همچنین، حمل و نقل با تغییر در تقاضای کل رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهد (وانگ[5]، 2002، فانگ، 2003 و شرت و کپ[6]، 2005). گسترش تولید و به تبع آن رشد اقتصادی نیز نیازمند گسترش حمل و نقل و زیرساختهای آن برای پاسخگویی به افزایش تولید ناشی از رشد اقتصادی و افزایش تقاضا است (لین و اسمیت[7]، 2010). به بیان دیگر، بهبود وضعیت حمل و نقل و زیرساختهای مرتبط به آن، دستیابی به رشد اقتصادی و سایر اهداف نظیر توسعه ملی، اقتصادی و اجتماعی را به دنبال دارد (کوستپلی، گولکان و آکگونگور[8]، 2012). از سوی دیگر گسترش حمل نقل علیرغم اثرات مثبت آن بر رشد اقتصادی، اثرات منفی نیز بر محیطزیست و انتشار گازهای گلخانهای دارد (لیدل و لانگ[9]، 2013). طی سالهای اخیر، مسایل زیستمحیطی در تصمیمات سیاسی، خصوصا تصمیمات مربوط به سیاستگذاریهای رشد و توسعه اقتصادی وارد شده است. منابع طبیعی به عنوان نهادههای موردنیاز تولید و کیفیت محیطزیست بهعنوان معیار رفاه همواره موردتوجه پژوهشگران بوده است. ارتباط مسایل زیستمحیطی با متغیرهای اقتصادی و تئوریها و تجارب توسعه در سطح گستردهای درحال بررسی است (لسلی و چیجیوک[10]، 2013). تأثیر حمل و نقل بر افزایش انتشار دی اکسید کربن، عمدتا از طریق مصرف سوختهای فسیلی در این بخش، مورد بررسی قرار گرفته است (تروو[11]، 2009). همچنین، طی دهههای اخیر رشد اقتصادی پایدار برای اکثر اقتصادهای جهان به یک هدف مهم تبدیل شده است. لازمه دستیابی به این هدف، تثبیت یا کاهش انتشار گازهای گلخانهای است و این امر مستلزم گذار از فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر منابع انرژی آلاینده، به فعالیتهای اقتصادی پایدار مبتنی بر فناوریهایی با تأثیر کمتر بر محیطزیست میباشد (استرن و استرن[12]، 2007 و فاکسن[13]، 2011). علاوه بر این، ادبیات تجربی به این واقعیت اشاره دارد که مصرف انرژی، تجارت خارجی، حمل و نقل و رشد اقتصادی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر انتشار گازهای گلخانهای محسوب میشوند (لو و خو[14]، 2019). بنابراین با توجه به آن که براساس ادبیات نظری و تجربی، از یک سو حمل و نقل یک عامل مؤثر بر رشد اقتصادی و همچنین انتشار گازهای گلخانههای است و از سوی دیگر رشد اقتصادی نیز به عنوان یک عامل مؤثر بر گسترش حمل و نقل در نظر گرفته میشود، بررسی ارتباط متقابل متغیرهای مذکور حائز اهمیت است. حمل و نقل، رشد اقتصادی و محیطزیست از جمله عوامل موردمطالعه در توابع و مدلهای اقتصادی بودهاند که تأثیرات متقابل آنها کمتر موردمطالعه قرار گرفته است. در واقع، هیچ یک از مطالعات تجربی به بررسی ارتباط متقابل بین حمل و نقل، رشد اقتصادی و محیطزیست با استفاده از سیستم معادلات همزمان برای کشور ایران نپرداختهاند. لذا، هدف این مطالعه بررسی ارتباط متقابل بین حمل و نقل، رشد اقتصادی و انتشار دی اکسید کربن در ایران طی دوره زمانی 1397-1362 با استفاده از رویکرد سیستم معادلات همزمان[15] است. برای دستیابی به هدف، در بخش دوم این مطالعه ادبیات نظری و تجربی تحقیق بررسی میشود. بخش سوم، به روش تحقیق و مدل مورداستفاده اختصاص دارد. در بخش چهارم، مدل تحقیق برآورد و نتایج حاصل از آن تحلیل میشود. در انتها نیز نتیجهگیری و پیشنهاداتی در راستای بهبود وضعیت موجود ارائه میگردد.
2-1. مبانی نظری زندگی کردن در عصری پویا ملزم به داشتن امکاناتی است که نه تنها کالاهای فیزیکی بلکه انسان و حتی خدمات نیز در مناطق مختلف و با مقادیر متفاوت درحال انتقال باشند. امکاناتی که این تحرک بیسابقه را ممکن میسازند به عنوان حمل و نقل شناخته میشوند (لاکشمان[16]، 2007). در واقع یک سیستم حمل و نقل پایدار، تسهیل عملکرد حمل و نقل را به روشی مقرون بهصرفه از مبدأ تا مقصد میسر میسازد (خان و خان[17]، 2020). نظریه رشد درونزا از این دیدگاه حمایت میکند که سرمایهگذاری در زیرساختها باعث توسعه اقتصادی میشود (رومر[18]، 1994 و بلانی، گمل و کنلر[19]، 2001). از آنجاییکه هزینه حمل و نقل بسیار زیاد است، در میان انواع مختلف زیرساختها، زیرساختهای حمل و نقل به عنوان یکی از مهمترین زیرساختها توسط سیاستگذاران موردبررسی قرار میگیرد (مپاروا و مزومدر[20]، 2017). بر اساس این تئوری، بهبود در زیرساختهای حمل و نقل با کاهش هزینههای حمل و نقل و دسترسی بیشتر به امکانات بر رشد اقتصادی تأثیرگذار است. رشد اقتصادی نیز با صرفهجویی در هزینه و زمان ناشی از بهبود حمل و نقل حاصل میگردد و این سازوکار توسط دولتها یا بنگاههای اقتصادی در انواع بازارها تجربه میشود (مککان[21]، 2005). به عبارتی، برای توضیح اثر حمل و نقل بر رشد اقتصادی به کانالهای متعاقب اشاره شده است. در ابتدا، پیشرفت در حمل و نقل و بهبود امکانات باعث افزایش بهرهوری کل در واحدهای تولیدی میشود (بوگیاس، دمیتریادس و ماموناس[22]، 2000 و لاکشمان ،2007). سپس، سهولت حمل و نقل سبب انتقال تکنولوژی به کشورها میشود و سرانجام با توجه به پتانسیلهای کلان اقتصادی، سهولت در بخش حمل و نقل موجب افزایش سودآوری از طریق کاهش هزینهها و یا افزایش درآمدها میگردد (تونگا و یو[23]، 2018). توسعه زیرساختهای حمل و نقل کشور نیز مستلزم توسعه همهجانبه تمامی زیربخشهای حمل و نقل اعم از ریلی، جادهای، هوایی و دریایی است. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، بخش حمل و نقل بین 6 تا 12 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد. در ایران، بین سالهای 1370 تا 1393 بخش حمل و نقل به طور متوسط 6/5 درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است که در مجموع سهم این بخش به طور کلی بین 5 تا 6 درصد در نوسان بوده است، تا پایان سال 95 سهم خدمات انواع حمل و نقل نیز به عنوان یک بخش زیربنایی در توسعه کشور از کل تولید ناخالص داخلی به حدود 9 درصد رسیده است. در واقع با توجه به حسابهای ملی سهم ارزشافزوده بخش حمل و نقل از تولید ناخالص داخلی چشمگیر است، تا حدی که آمارها نشان میدهد به طور میانگین سالانه ۷ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را بخش حمل و نقل ایجاد کرده است. با این حال، هنوز این بخش به عنوان یکی از تنگناهای رشد اقتصادی محسوب میشود و در اغلب زیرساختهای حمل و نقل فاصله بسیاری با کشورهای منطقه است (مرکز آمار ایران، 1397). در مقابل بر اساس تئوری، زیرساختهای حمل و نقل نیز به عنوان یک عامل قابلتوجه بر انتشار دیاکسید کربن (دی اکسید کربن) از بخش حمل و نقل تأثیرگذار است. سرمایهگذاری در زیرساخت های حمل و نقل با به کارگیری سرمایه قابلتوجه و به دلیل طول عمر بسیار زیاد این زیرساختها و هزینه بالای آنها میتواند انتشار دی اکسید کربن را افزایش دهد (فیش-رومیتو و گیوارچ[24]، 2019 و جورگاتزی، استامبولیس و وتسیکا [25]، 2020). بر این اساس با توجه به اینکه بخش حمل و نقل ارتباط بین تولید، توزیع، مصرف و مبادله را برقرار میکند و تضمینکننده پیشرفت در فعالیتهای اقتصادی میباشد، انرژی پایه و اساس تمام فعالیتهای حمل و نقل محسوب میگردد و با توسعه سریع اقتصادی، بخش حمل و نقل به یکی از منابع اصلی انتشار دی اکسید کربن مرتبط با مصرف انرژی تبدیل شده است که عمدتا برای توضیح اثر حمل و نقل بر انتشار گازهای گلخانهای از کانال مصرف انرژی استفاده میشود (سونگ، ژانگ و شان[26]، 2019). به عبارتی، رشد اقتصادی نقش اساسی در ساختار بخش حمل و نقل کشور دارد. رشد اقتصادی با افزایش تقاضای حمل و نقل، منجر به افزایش مصرف انرژی میشود که در نهایت با افزایش انتشارات گازهای آلاینده دارای تأثیر منفی بر محیطزیست است (رهرمانا و پابلو رومرو[27]، 2018). بخش حمل و نقل یکی از آلودهترین بخشهای اقتصادی از نظر انتشار دی اکسید کربن محسوب میگردد که 8/28 درصد از مصرف انرژی جهانی و 2/65 درصد از کل مصرف نهایی نفت را به خود اختصاص میدهد (آژانس بینالمللی انرژی[28]، 2018). انتشار دی اکسید کربن جهانی ناشی از بخش حمل و نقل نیز بیش از 20 درصد از کل انتشار دی اکسید کربن جهانی است (چاپمن[29]، 2007). همچنین، در مدلهای رشد درونزا و نئوکلاسیک ارتباط بین انتشار دی اکسید کربن و رشد اقتصادی با قراردادن میزان آلودگی (انتشار دی اکسید کربن) در مدل رشد اقتصادی و در کنار عوامل سنتی قابلبررسی است. مطالعات اخیر نیز بیشتر بر رابطه بین آلودگی و رشد اقتصادی در بخشهای مختلف، به ویژه در بخش حمل و نقل تأکید داشتهاند (وانگ، ژانگ، لو، لی، هی، توجو و ژو [30]، 2017). ارتباط بین رشد اقتصادی و کیفیت محیطزیست نیز در یک بستر زمانی بلندمدت، میتواند به صورت مستقیم، معکوس و یا ترکیبی از هر دو باشد. این بحث (جریان ارتباط میان رشد اقتصادی و کیفیت زیستمحیطی)، طی دهههای اخیر موضوع بسیاری از مطالعات و تحقیقات قرار گرفته است، به گونهای که دو جریان فکری کلی در این حوزه وجود داشته است که در نهایت به یک رویکرد سومی تبدیل شدهاند (وانگ، یین، ژانگ و ژانگ [31]، 2012). محققانی از قبیل جورجسکو - روجن[32] (1971) و هولدرن و اریک[33] (1974) بر این باورند که سطوح بالاتری از فعالیتهای اقتصادی (مصرف و تولید) همواره نیازمند مقادیر بیشتری از انرژی و مواد اولیه است و فرآوردههای فرعی مضر بیشتری را بجا میگذارد. بر این اساس، رویکرد اول به نوعی به انتخاب میان رشد اقتصادی و حفظ استانداردهای زیستمحیطی میپردازد. در سوی دیگر این طیف، رویکرد دوم وجود دارد. در این رویکرد اعتقاد بر این است به منظور بهبود استانداردهای زیستمحیطی باید در جریان رشد اقتصادی گام نهاد. چرا که اصولاً سطح بالاتری از درآمد، باعث افزایش تقاضا برای کالایی میشود که از سطح کمتری از مواد اولیه استفاده میکند. افزایش درآمد نیز باعث افزایش تقاضای کیفیت محیطزیست میشود و این به معنی پذیرش معیارها و ضوابط حفاظتی زیستمحیطی است (هوانگ و شاو[34]، 2004). ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای بزرگ صادرکننده نفت دارای مصرف سریع درحال رشد انرژی (حدود 6 درصد در سال طی 30 سال گذشته) بوده است که عمدهترین عامل محرک روند افزایشی مصرف انرژی، رشد اقتصادی (5 درصد طی 40 سال گذشته) میباشد. شاخص شدت انرژی نیز طی 40 سال گذشته به طور متوسط سالانه حدود 4/3 درصد افزایش یافته است که در مقایسه با کشورهای اروپایی و خاورمیانه به ترتیب 50 درصد و 100 درصد بیشتر است. روند فعلی مصرف انرژی در ایران بیانگر این است که هزینههای زیستمحیطی و اجتماعی ناشی از انتشار دی اکسید کربن طبق انتظار تا سال 2025 روند صعودی را به دنبال دارد. در واقع، ایران از سال 1954 با رشد 3/6 درصد در سال رشد چشمگیری را در انتشار دی اکسید کربن ناشی از مصرف سوختهای فسیلی به خود اختصاص داده است که با افزایش عرضه انرژی، تولید انرژی تا سال 2025 سالانه حدود 7/3 درصد افزایش مییابد که بر انتشار دی اکسید کربن مؤثر است (میرزایی و بکری[35]، 2017).
2-2. پیشینه پژوهش ناسرین، مبارک و عتیقالرحمان[36] (2020) به بررسی رابطه علی بلندمدت بین رشد اقتصادی، حمل و نقل و کیفیت محیطزیست در کشورهای آسیایی طی دورهی 2017-1980 پرداختند. تجزیه و تحلیل دادههای پانلی برای 18 کشور آسیایی نشان داد که یک رابطه بلندمدت علی گرنجر مثبت بین حمل و نقل، رشد تولید ناخالص داخلی و محیطزیست وجود دارد. مونیر، لین و اسمیت[37] (2020) به بررسی رابطه انتشار دی اکسید کربن، مصرف انرژی و رشد اقتصادی در 5 کشور آسیایی با استفاده از آزمون علیت گرنجر طی دورهی 2016-1980 پرداختند. براساس نتایج حاصل از آزمون علیت گرنجر رابطه علی یک طرفه و مثبتی از تولید ناخالص داخلی به سمت انتشار دی اکسید کربن وجود دارد. واستی و زیدی[38] (2020) به بررسی رابطه تجربی بین انتشار دی اکسید کربن، مصرف انرژی، آزادسازی تجاری و رشد اقتصادی در کویت با استفاده از الگوی (ARDL) و آزمون علیت گرنجر طی دورهی 2017-1971پرداختند. براساس نتایج، انتشار دی اکسید کربن و مصرف انرژی به طور قابلتوجهی باعث افزایش رشد اقتصادی شدهاند. نتایج حاصل از آزمون علیت گرنجر نیز نشان دهندهی رابطه علی یک طرفه و مثبت از تولید ناخالص داخلی به انتشار دی اکسید کربن میباشد. محمد و خان[39] (2019) به بررسی تأثیر FDI دوجانبه، مصرف انرژی، انتشار دی اکسید کربن و سرمایه بر رشد اقتصادی کشورهای آسیا با استفاده از روشهای GMM و حداقل مربعات معمولی (OLS) طی دورهی 2012-2001 پرداختند. براساس نتایج بدست آمده، مصرف انرژی، جریان مستقیم خارجی (خروجی)، انتشار دی اکسید کربن و سرمایه باعث افزایش رشد اقتصادی کشورهای آسیایی شدهاند. تونگا و یو (2018) به بررسی رابطه حمل و نقل و رشد اقتصادی در چین طی دورهی 2015 - 2000 پرداختند. یافتههای آنان حاکی از وجود یک رابطه علی گرنجر دو طرفه مثبت بین حمل و نقل و رشد اقتصادی در مناطق مرکزی و غربی کمتر توسعهیافته و یک رابطه علی گرنجر یک طرفه مثبت از حمل و نقل به رشد اقتصادی در منطقه شرقی توسعه یافتهتر میباشد. مهدوی، الماسی و سهیلی (1398) به بررسی تفاوت انتشار دیاکسید کربن در بخش حمل و نقل استانهای ایران: رهیافت رگرسیون چندک برای دورهی 1394-1385 پرداختند. نتایج نشان داد که شدت انرژی و تولید اثر مثبت و معنادار بر انتشار دیاکسید کربن دارند. بهرامی، بهبودی، سلمانی بیشک و شکری (1398) به بررسی نقش توسعه مالی و آزادسازی تجاری بر انتشار گاز دیاکسید کربن در ایران با استفاده از روش رگرسیون فازی طی دورهی 1392-1357 پرداختند. نتایج حاکی از آن است که تولید ناخالص داخلی، درجه بازبودن تجاری و توسعه مالی تأثیر مثبت بر انتشار گاز دیاکسید کربن دارند. علیشیری، محمدخانلی و محمد باقری (1396) به مطالعه عؤامل مؤثر بر انتشار دیاکسید کربن در کشور (با رویکرد تحلیل تجزیه لاسپیرز اصلاحشده) طی دورهی 1391-1380 پرداختند. نتایج حاکی از آن است که در تمامی بخشهای موردبررسی اثر ساختار بیشترین نقش را در انتشار دی اکسید کربن داشته است. همچنین، در بخش حمل و نقل رشد بیشتر میزان مصرف انرژی سبب مثبتشدن اثر شدت انتشار دی اکسید کربن شده است.
از آنجاییکه هدف اصلی مقاله بررسی ارتباط متقابل بین حمل و نقل، رشد اقتصادی و انتشار دی اکسید کربن در ایران است، از رویکرد سیستم معادلات همزمان استفاده میشود. مدل موردنظر نیز به پیروی از مطالعهی لیستونو[40] (2018) و مطالعاتی همچون چی[41] (2016)، لی[42] (2013)، صبوری، سلیمان و محد[43] (2012) ارائه شده است.
متغیرهای مورداستفاده در معادلات فوق به صورت زیر میباشند: LnGDP: لگاریتم تولید ناخالص داخلی سرانه به قیمت ثابت سال 2011،Lnدی اکسید کربن : لگاریتم انتشار دیاکسیدکربن سرانه (متریک تن)، :LnFT لگاریتم حمل و نقل میزان بار برحسب میلیون تن (مجموع حمل و نقل ریلی و هوایی)،:LnEC لگاریتم مصرف انرژی سرانه بر حسب کیلوگرم معادل نفتخام،LnFD : لگاریتم توسعه مالی (میزان اعتبار داخلی برای بخش خصوصی بر حسب درصدی از (GDP،LnK : لگاریتم موجودی سرمایه ناخالص (بر حسب درصدی از (GDP،LnTO : لگاریتم بازبودن تجاری (مجموع صادرات و واردات بر حسب درصدی از (GDP، LnFDI: لگاریتم جریان داخلی سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر حسب درصدی از (GDP،LnUB : لگاریتم شهرنشینی (درصدی از کل جمعیت)، =اجزاء اخلال و =α, θ, δ ضرایب توابع فوق میباشند. متغیرهای مورداستفاده در این مطالعه واقعی (به قیمت ثابت سال 2011) در نظر گرفته شدهاند و کلیه دادههای موردنیاز از پایگاه اطلاعاتی بانک جهانی و بانک مرکزی گردآوری شدهاند. همچنین، به منظور برآورد نتایج حاصل از بستههای نرم افزاری Stata14وEviews 9 استفاده شده است. بنابراین، مدل مفهومی تحقیق به صورت زیر میباشد:
نمودار 1. مدل مفهومی تحقیق منبع: یافتههای پژوهش
یکی از فروص کلاسیک و بسیار مهم، مستقلبودن متغیرهای توضیحی از جزء اخلال است. در سیستمهای معادلات همزمان، این فرض نقض میشود و ممکن است برخی از متغیرهای توضیحی، تابعی از جزء اخلال باشند. در واقع، با فرض داشتن یک سیستم دو معادلهای، علاوه بر متغیر وابسته معادلهی اول، متغیر وابسته معادلهی دوم نیز تابعی از جزء خطای معادلهی اول میباشد. این همبستگی جزء اخلال با متغیرهای توضیحی در اقتصادسنجی به مساله همزمانی[44] معروف است. در اینگونه معادلات، به دلیل همبستگی بین جملات خطا و متغیرهای درونزا استفاده از برآوردکنندههای OLS به برآوردهایی با تورش و ناسازگار منجر خواهد شد (صدیقی و لاور، 1386). حتی اگر در چنین شرایطی حجم نمونه به سمت بینهایت میل کند باز هم برآوردکنندههای حداقل مربعات معمولی با پارامترهای حقیقی جامعه برابر نمیشوند (گجراتی[45]، 1995). از اینرو برای جلوگیری از ایجاد نتایج تورشدار و غیرواقعی انجام چهار آزمون مانایی، اریب همزمانی، قطریبودن و مسأله تشخیص ضروری است. نتایج حاصل از این آزمونها نوع برآوردگر مناسب جهت برآورد الگوی موردنظر را مشخص میکند.
4-1. آزمون مانایی متغیرها برای آزمون ایستایی متغیرهای موردنظردر الگو، از آزمون دیکی- فولر تعمیمیافته (ADF) [46]و به دلیل احتمال وجود شکست ساختاری در سریهای زمانی نیز از آزمون زیوت - اندریوز[47] (1992) استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تمامی متغیرها در سطح و بدون تفاضلگیری مانا هستند.
4-2. آزمون اریبهمزمانی از آنجا که برخی از متغیرها درونزا هستند و احتمال وجود همبستگی با جمله پسماند وجود دارد، آزمون همزمانی برای همبستگی متغیرهای درونزا و جملههای پسماند ضروری است. در صورت تأیید وجود همزمانی باید از روشهای دیگری به جای روش حداقل مربعات معمولی استفاده کرد. یکی از آزمونهای که برای بررسی اریبهمزمانی مورداستفاده قرار میگیرد، آزمون هاسمن[48] (1976) است که توسط دیوید سون و مک کینون[49] (1983) پیشنهاد گردیده است. با توجه به این که ضریب جمله پسماند در هر سه معادله موجود در سیستم معنادار شده است، هر سه معادله دارای اریب همزمانی هستند. وجود اریب همزمانی فرض کلاسیک cov(ui,xi)=0 را نقض میکند. بنابراین، جهت برآورد این معادلات نمیتوان از روش حداقل مربعات معمولی استفاده نمود. جدول 1. نتایج آزمون اریب همزمانی
منبع: یافتههای پژوهش
4-3. آزمون قطریبودن آزمون بروش-پاگان به بررسی وجود یا عدموجود همبستگی همزمان بین معادلات موجود در سیستم معادلات میپردازد. این آزمون صفربودن ماتریس کواریانس قطری همزمان را موردبررسی قرار میدهد. اگر حداقل یک کواریانس غیرصفر در سیستم موجود باشد، در این صورت وابستگی همزمانی وجود دارد و برآوردهای OLS کارآ نخواهند بود (جاج، گریفیتس، هیل، لوتکپهل و لی [50]، 1985). جدول 2. نتایج آزمون بروش-پاگان
منبع:یافتههای پژوهش
براساس آزمون قطریبودن، ماتریس واریانس-کواریانس جملههای پسماند در مورد سیستم معادلات موردبررسی قطری نیست. از آنجا که این نتیجه یکی دیگر از فروض کلاسیک را نقض میکند، آزمون قطریبودن نیز همانندآزمون اریبهمزمانی روش حداقل مربعات معمولی را روشی مناسب جهت برآورد معادلات نمیداند. 4-4. مسأله تشخیص جهت انجام آزمون نشخیص، دو شرط درجهای[51] (شرط لازم) و رتبهای[52] (شرط کافی) موردبررسی قرار میگیرد. در الگویی با G معادله همزمان که دارای G متغیر درونزا و K متغیر برونزا است، اگر از معادلهای با g متغیر درونزا و k متغیر برونزا تعداد متغیرهای از پیش تعیینشده به کار گرفته نشده ( K-k) بیشتر یا برابر با تعداد متغیرهای درونزای معادله منهای یک ( g-1) باشد، آنگاه معادله قابلشناسایی است اگر شرط درجهای به صورت g-1≤ K-k باشد. همچنین، شرط رتبهای زمانی صادق است که اگر و فقط اگر ماتریسی که شامل ضرایب متغیرهای حذفشده از یک معادله، اما بکار گرفتهشده در معادلات دیگر است دارای مرتبهای برابر تعداد معادلات منهای یک باشد، به عبارتی معادله 1G-=(rank( برقرار باشد (صدیقی و لاور، 1386). بر اساس نتایج مربوط به بررسی شرط درجهای در جدول (4) معادلات موجود در مدل دقیقا مشخص و بیش از حد مشخص میباشند. شرط رتبهای نیز مبنی بر مشخصبودن معادلات برقرار است.
جدول 3. نتایج شرط درجهای مبتنی بر قابلیت تشخیص سیستم معادلات همزمان
منبع: یافته های پژوهش
4-5. تحلیل یافتهها با توجه به نتایج بدست آمده از آزمونهای ذکر شده، اکنون میتوان معادلات فوق را به صورت سیستمی برآورد کرد. با توجه به اینکه روش حداقل مربعات سهمرحلهای (3SLS) در بین روشهای سیستمی کارایی بالایی دارد، به منظور برآورد مدل از آن استفاده شده است. نتایج حاصل از برآورد معادلات در جداول زیر ارائه شده است.
جدول 4. معادله رشد اقتصادی (رابطه 1)
منبع: یافتههای پژوهش
جدول 5. معادله حمل و نقل (رابطه 2)
منبع: یافتههای پژوهش جدول 6. معادله انتشار دی اکسید کربن (رابطه 3)
منبع: یافتههای پژوهش
براساس نتایج برآورد مدل برای معادله اول، مصرف انرژی تأثیر مثبت و معناداری بر تولید ناخالص داخلی سرانه کشور ایران داشته است. بهطوری که با افزایش 1درصد مصرف انرژی، تولید ناخالص داخلی سرانه به میزان 368/0 درصد افزایش مییابد. انرژی نهاده اصلی بسیاری از صنایع است و بدون آن امکان تولید نیز وجود ندارد، پس هر افزایشی در تولید مستلزم افزایش مصرف نهاده انرژی خواهد بود. حمل و نقل نیز تأثیر مثبت و معناداری بر تولید ناخالص داخلی سرانه داشته است. بهطوری که با افزایش 1 درصد حمل و نقل، تولید ناخالص داخلی سرانه به میزان 785/0 درصد افزایش مییابد. حمل و نقل از طریق بهبود بهرهوری نیروی کار، انتقال نیروی کار و فناوری، امکان جابجایی محصولات و افزایش امکان دسترسی به بازارهای مصرفی و نهادههای تولیدی به رشد اقتصادی کمک میکند. بازبودن تجاری نیز تأثیر مثبت و معناداری بر تولید ناخالص داخلی سرانه داشته است. به طوریکه با افزایش 1 درصد بازبودن تجاری، تولید ناخالص داخلی سرانه به میزان 359/0 درصد افزایش مییابد. بر این اساس، روابط تجاری که هر کشور در سطح بینالملل داراست میتواند بر رشد اقتصادی آن کشور تأثیرگذار باشد. این روابط منجر به کارگیری عوامل تولید در بین بخشهایی از اقتصاد هر کشور میشود که از مزیّت بیشتری برخوردارند و این امر منجر به بهبود بازدهی کل عوامل تولید و تولید ناخالص داخلی هر کشور میگردد. همچنین، اثر متغیرهای سرمایه و توسعه مالی بر تولید ناخالص داخلی سرانه مثبت و معنادار بوده است. به طوریکه با افزایش 1 درصد سرمایه و توسعه مالی، تولید ناخالص داخلی سرانه به ترتیب به میزان 245/0 و 452/0 درصد افزایش مییابد. سرمایه، موتور محرکه رشد و توسعه اقتصادی در تمام نظریات و الگوهای رشد اقتصادی محسوب میگردد. از این رو، افزایش سرمایهگذاری و همچنین سطح توسعه مالی از طریق تأمین منابع مالی طرحهای اقتصادی که از جمله مهمترین دغدغههای تصمیمگیرندگان اقتصادی در هر جامعه است سبب افزیش تولید و به دنبال آن رشد اقتصادی میشود. در نهایت تأثیر انتشار سرانه دی اکسید کربن بر تولید ناخالص داخلی سرانه در ایران معنادار نبوده است. براساس نتایج برآورد مدل برای معادله دوم، تولید ناخالص داخلی سرانه تأثیر مثبت و معناداری بر میزان حمل و نقل کشور ایران داشته است. به طوری که با افزایش 1 درصد تولید ناخالص داخلی سرانه ، حمل و نقل به میزان 957/0 درصد افزایش مییابد. افزایش رشد اقتصادی به معنی افزایش سطح تولید و گسترش فعالیتهای اقتصادی است. با توجه به این موضوع افزایش رشد در ظرفیتهای تولیدی نیازمند حمل و نقل بیشتر خواهد بود و بر حجم حمل و نقل نیز تأثیر مثبت و معناداری خواهد داشت. همچنین، اثر متغیرهای مصرف انرژی و سرمایه بر حجم حمل و نقل مثبت و معنادار بوده است. به طوریکه با افزایش 1 درصد مصرف انرژی و سرمایه، حمل و نقل به ترتیب به میزان 764/0 و 706/0 درصد افزایش مییابد. اثر افزایش انتشار سرانه دی اکسید کربن بر حمل و نقل نیز مثبت و معنادار بوده است. به طوری که با افزایش 1 درصد انتشار سرانه دی اکسید کربن، حمل و نقل به میزان 738/0 درصد افزایش مییابد. افزایش دیاکسید کربن بیانگر افزایش مصرف انرژی، تولید و سطح تجارت است که در نهایت منجر به حمل و نقل بیشتر خواهد شد. جمعیت شهری (شهرنشینی) تأثیر مثبت و معناداری بر حمل و نقل داشته است. به طوری که با افزایش 1 درصد شهرنشینی، حمل و نقل به میزان 445/0 درصد افزایش مییابد. گسترش شهرنشینی تا حد زیادی با حمل و نقل در ارتباط است. در واقع، افزایش جمعیت شهرنشینی نیازمند گسترش ناوگان حمل و نقل خواهد شد که بر حمل و نقل تأثیر مثبت و معناداری خواهد داشت. همچنین اثر سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر حمل و نقل معنادار نبوده است که به دلیل حجم پایین سرمایهگذاری خارجی در ایران است. براساس نتایج برآورد مدل برای معادله سوم، متغیرهای تولید ناخالص داخلی سرانه و حمل و نقل تأثیر مثبت و معناداری بر انتشار سرانه دی اکسید کربن کشور ایران داشتهاند. به طوریکه با افزایش 1 درصد تولید ناخالص داخلی سرانه و حمل و نقل انتشار سرانه دی اکسید کربنبه میزان 022/0 و 689/0 درصد افزایش مییابد. با افزایش حجم تولید و همچنین افزایش حمل و نقل کالا، نیاز به مصرف انرژی نیز بیشتر خواهد شد که در نهایت افزایش تولید گازهای گلخانهای را به همراه دارد. همچنین، مصرف انرژی تأثیر مثبت و معناداری بر انتشار سرانه دی اکسید کربنداشته است. به طوریکه با افزایش 1 درصد مصرف انرژی، انتشار سرانه دی اکسید کربن به میزان 864/0 درصد افزایش مییابد. براساس شواهد نظری و تجربی استفاده بیشتر از سوختهای فسیلی منجر به افزایش سطح تولید گازهای گلخانهای و همچنین گرمایش زمین خواهد شد. براساس سایر نتایج این معادله، بازبودن تجاری نیز تأثیر مثبت و معناداری بر انتشار سرانه دی اکسید کربن داشته است. به طوری که با افزایش 1 درصد بازبودن تجاری، انتشار سرانه دی اکسید کربن به میزان 012/0 درصد افزایش مییابد.گسترش تجارت آزاد و در نتیجه افزایش فشارهای رقابتی بین بنگاههای داخلی و رقبای خارجی، زمینه را برای افزایش مصرف سوختهای فسیلی و در نتیجه افزایش انتشار سرانه دی اکسید کربن مهیا میکند. اثر سرمایه بر انتشار سرانه دی اکسید کربن نیز معنادار نبوده است.
حمل و نقل پایدار به عنوان عامل مهمی برای دستیابی به توسعه پایدار در اقتصاد یک کشور محسوب میگردد. به ویژه سیاستهای زیستمحیطی نمیتوانند اهمیت روزافزون در بخش حمل و نقل را با گسترش فعالیتهای اقتصادی نادیده گیرند. بنابراین، تأثیری که حمل و نقل بر ساختار فضایی و کالبدی کشور میگذارد باعث تمرکز یا عدمتمرکز فعالیتهای اقتصادی در مناطق مختلف کشور میگردد که با توجــه بــه موقعیــت مناســب کشــور، ایــران مــیتوانــد نقــش برجســتهای در تســهیل تجــارت میــان آســیا، اروپا و کشــورهای منطقــه و توســعه حمل و نقل ایفا نماید. در این زمینه، بررسی رابطه بین حمل و نقل، رشد اقتصادی و انتشار دی اکسید کربن برای تدوین سیاستهای حمل و نقل مناسب، ضروری به نظر میرسد. بنابراین، در این مطالعه به بررسی رابطه بین حمل و نقل، رشد اقتصادی و انتشار دی اکسید کربن در ایران طی دوره زمانی 1397-1362 پرداخته شد که براساس نتایج، حمل و نقل (ریلی و هوایی) رابطه دوسویه و مثبت با رشد اقتصادی دارد که با نتایج یافتههای پائو، یو و یانگ[53] (2011)، آپرگیس و پاین[54] (2009) و آنگ[55] (2008) مطابقت دارد. همچنین، تأثیر حمل و نقل (ریلی و هوایی) و رشد اقتصادی بر انتشار دی اکسید کربن در دوره موردمطالعه مثبت و معنادار و در مقابل، تأثیر انتشار دی اکسید کربن بر رشد اقتصادی معنادار نمیباشد. در نهایت، راهکارهای سیاستی زیر میتوانند براساس نتایج مقاله موردتوجه قرار گیرند: - ایجاد و توسعه زیرساختهای مرتبط با نوع حمل و نقل در ایران، علیالخصوص حمل و نقل (ریلی و هوایی) در جهت رونق بخش حمل و نقل پیشنهاد میگردد. این امر باعث افزایش تحرک، افزایش سرعت، سهولت دسترسی و ادغام بازارها با مسافتهای طولانیتر میشود که در نهایت هزینههای کلی حمل و نقل را کاهش و بر رشد اقتصادی کشور تأثیر مثبت خواهد داشت. - به دلیل مصرف بالای سوختهای فسیلی، کشور ایران و سایر اقتصادهای مشابه میتوانند تأمین انرژی موردنیاز خود را با هدف بهینهسازی سیستمهای تقاضای انرژیهای تجدیدپذیر و همچنین کنترل استفاده از سوختهای فسیلی در بخشهای مختلف از جمله: بخش حمل و نقل به منظور کاهش انتشار دی اکسید کربن مدیریت کنند.
[1] در این مقاله حمل و نقل شامل (مجموع حمل و نقل ریلی و هوایی) است. [2] Raghuram & Babu [3] Phang [4] Pradhan & Bagchi [5] Wang [6] Short & Kopp [7] Lean & smyth [8] Kustepelie, Gulcan & Akgungor [9] Liddle & Lung [10] Lesley & Chijioke [11] Tervo [12] Stern & Stern [13] Foxon [14] Lv & Xu [15] Simultaneous Equations [16] Lakshmanan [17] Khan & Khan [18] Romer [19] Bleaney, Gemmell & Kneller [20] Maparu & Mazumder [21] McCann [22] Bougheas, Demetriades & Mamuneas [23] Tong & Yu [24] Fisch-Romito & Guivarch [25] Georgatzi, Stamboulis & Vetsikas [26] Song, Zhang & Shan [27] Rehermanna & Pablo-Romeroa. [28] IEA [29] Chapman [30] Wang, Zhang, Lu, Li, He, ToJo & Zhu [31] Wang, Yin, Zhang & Zhang [32] Georgescu - Roegen [33] Holdren & Ehrlich [34] Hung & Shaw [35] Mirzaei & Bekri [36] Nasreen, Mbarek & Atiq-ur-Rehman [37] Munir, Lean & Smyth [38] Wasti & Zaidi [39] Muhammad & Khan [40] Listiono [41] Chi [42] Lee [43] Saboori, Sulaiman & Mohd [44] Simultaneous Problem [45] Gujarati [46] Augmented Dickey Fuller [47] Zivot & Andrews [48] Hausman Test [49] Davidson & Mackinno [50] Judge , Griffiths, Hill, Lütkepohl & Lee [51] Order condition [52] Rank condition [53] Pao, Yu & Yang [54] Apergis & Payne [55] Ang | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 900 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 313 |