تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,992 |
تعداد مقالات | 83,509 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,162,941 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,211,907 |
تاثیر هوش هیجانی و مالی بر عملکرد حسابرس (رویکرد ضریب همبستگی کانونی) The impact of dimensions of emotional intelligence and financial intelligence on the dimensions of auditor’s performance with the focal correlation coefficient approach | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 15، شماره 55، شهریور 1400، صفحه 217-230 اصل مقاله (476.51 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر رحیمی آشتیانی1؛ مهران آقایی* 2؛ مهناز عسکریان3؛ محمود صمدی لرگانی1 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه حسابداری ، واحد تنکابن ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تنکابن ، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه حسابداری ، واحد آشتیان ، دانشگاه آزاد اسلامی ، آشتیان ، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3گروه حسابداری، واحد آشتیان ، دانشگاه آزاد اسلامی ، آشتیان ، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعه حاضر با هدف تاثیر ابعاد هوش هیجانی و هوش مالی بر ابعاد عملکرد حسابرس با رویکرد ضریب همبستگی کانونی انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر شیوه جمعآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، حسابرسان شاغل در کلیه مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابدارن رسمی که در تهران فعالیت دارند. 250 نفر به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب گردید. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامههای استاندارد بود. جهت بررسی روائی و پایایی ابزارهای اندازهگیری به روائی محتوا و نتایج مدل اندازهگیری استناد شد . برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی کانونی با کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج آزمون فرضیات نشان داد: اولین، دومین و سومین ضریب همبستگی کانونی در سطح اطمینان 99 درصد معنادار که بیانگر وجود سه مجموعه متغیر وابسته است. تابع همبستگی کانونی در جدول2، نشان از معنی داری سه تابع از توابع استخراج شده در سطح اطمینان 99 درصد دارد. هر متغیر کانونی دارای یک ضریب تعیین بوده و اولین همبستگی کانونی مهمتر از دیگر همبستگیها است. اولین همبستگی کانونی با ضریب تعیین 0.945 توانسته است 94 درصد از واریانس را تبیین کند. ضریب تعیین کل مقدار تغییرات را نشان میدهد. این مقدار برابر با 0.980 است که نشان میدهد ابعاد هوش هیجانی و هوش مالی به ترتیب به میزان 0.98 و 0.86 درصد توسط ابعاد عملکرد حسابرس تبیین میشود. متداول ترین معیار برای آزمون سطح معنی دار اولین همبستگی کانون، معیار آماره ویلکز است که با توجه به سطح معنی داری به دست آمده (0.000) معلوم میشود سه مجموعه متغیرها باهمدیگر پیوند دارند. The impact of dimensions of emotional intelligence and financial intelligence on the dimensions of auditor’s performance with the focal correlation coefficient approach Amir Rahimi Ashtiani Mehran Aghaie Mahnaz Askarian Mahmoud Samadi Largani This research has been conducted with the purpose of investigating the effect of dimensions of emotional intelligence and financial intelligence on the dimensions of auditor’s performance with the focal correlation coefficient approach. This study is applicable in terms of objective and concerning data collection method is descriptive correlational. The statistical population of this study is auditors working in all auditing firms that are members of the Society of Certified Public Accountants operating in Tehran. 250 subjects were selected employing cluster random sampling method. Data collection tools were standard questionnaires. Content validity and the results of the measurement model were cited to evaluate the validity and reliability of the measurement tools. To analyze the data, focal correlation coefficient using SPSS software was employed. The results of the hypothesis test indicated that: the first, second and third focal correlation coefficients were reported to be significant at the 99% confidence level, which shows the existence of three sets of dependent variables. The focal correlation function the significance of the three functions extracted at the 99% confidence level. Each focal variable has a coefficient of determination and the first focal correlation is more important than the other correlations. The first focal correlation with a coefficient of determination of 0.945 has been able to explain 94% of the variance. The total coefficient of determination shows the amount of changes. This value is equal to 0.980, which indicates that the dimensions of emotional intelligence and financial intelligence are explained by 0.98% by the dimensions of the auditor’s performance. The most common criterion for testing the significance level of the first focal correlation is the Wilks’ statistic criterion, which according to the obtained significance level (0.000), it is indicated that the three sets of variables are related to each other | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
: ابعاد هوش هیجانی؛ هوش مالی؛ عملکرد حسابرس؛ همبستگی کانونی. طبقه بندی JEL : B10؛ M42؛ G11 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تاثیر هوش هیجانی و مالی بر عملکرد حسابرس (رویکرد ضریب همبستگی کانونی)
امیر رحیمی آشتیانی[1]
مهران آقایی[2] مهناز عسکریان[3] محمود صمدی لرگانی[4]
چکیده مطالعه حاضر با هدف تاثیر ابعاد هوش هیجانی و هوش مالی بر ابعاد عملکرد حسابرس با رویکرد ضریب همبستگی کانونی انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر شیوه جمعآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، حسابرسان شاغل در کلیه مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابدارن رسمی که در تهران فعالیت دارند. 250 نفر به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب گردید. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامههای استاندارد بود. جهت بررسی روائی و پایایی ابزارهای اندازهگیری به روائی محتوا و نتایج مدل اندازهگیری استناد شد . برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی کانونی با کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج آزمون فرضیات نشان داد: اولین، دومین و سومین ضریب همبستگی کانونی در سطح اطمینان 99 درصد معنادار که بیانگر وجود سه مجموعه متغیر وابسته است. تابع همبستگی کانونی در جدول2، نشان از معنی داری سه تابع از توابع استخراج شده در سطح اطمینان 99 درصد دارد. هر متغیر کانونی دارای یک ضریب تعیین بوده و اولین همبستگی کانونی مهمتر از دیگر همبستگیها است. اولین همبستگی کانونی با ضریب تعیین 0.945 توانسته است 94 درصد از واریانس را تبیین کند. ضریب تعیین کل مقدار تغییرات را نشان میدهد. این مقدار برابر با 0.980 است که نشان میدهد ابعاد هوش هیجانی و هوش مالی به ترتیب به میزان 0.98 و 0.86 درصد توسط ابعاد عملکرد حسابرس تبیین میشود. متداول ترین معیار برای آزمون سطح معنی دار اولین همبستگی کانون، معیار آماره ویلکز است که با توجه به سطح معنی داری به دست آمده (0.000) معلوم میشود سه مجموعه متغیرها باهمدیگر پیوند دارند.
واژههای کلیدی: ابعاد هوش هیجانی، هوش مالی، عملکرد حسابرس، همبستگی کانونی. طبقه بندی JEL : B10،M42، G11
1- مقدمه امروزه یکی از مسائل بحث برانگیز در مورد اعتباربخشی به صورتهای مالی شرکتها، عملکرد حسابرس در شرکتهاست. موسسات حسابرسی باکیفیت به واسطه داشتن مشتریان بیشتر، کیفیت کار بالاتری دارند. به کارگیری موسسات حسابرسی با کیفیت بالاتر میتواند سازوکارهای راهبری شرکتی را در شرکتها اصلاح نموده و موجب بهبود آنها شود (لی و مینگ،[i] 2009، 23). صورتهای مالی که توسط موسسات حسابرسی باکیفیت حسابرسی شدهاند برای استفادهکنندگان از میزان اعتباردهی و قابلیت اتکای بیشتری برخوردار است (چن و وانگ،[ii] 2002، 24). لذا با انتخاب موسسات حسابرسی باکیفیتتر میتواند از اهمیت بسیار زیادی برای استفادهکنندگان از اطلاعات مالی شرکتها برخوردار باشد. شرکتهایی که نظام راهبری آنها ضعیف است، موسسات حسابرسی بی کیفیت را به عنوان حسابرس انتخاب می نمایند (لین و لیو،[iii] 2009، 25). در واقع حسابرسان نقش غیر قابلانکاری در ارتقای کیفیت گزارشگری مالی به عهده دارند. وظیفه اعتبار بخشی حسابرسان در ارتقای قابلیت اعتماد و تایید اطلاعات حسابداری، وظیفهای خطیر برای انعکاس سودمندی اطلاعات برای تصمیمگیری و ارزیابی وظیفه مباشرت مدیر محسوب شود (بنیمهد و معافی، 1392، 44). هوش هیجانی متغیر نسبتاً جدیدی هست که محققان بسیاری به کاربرد آن در امور مختلف علاقمندند. تئوریهای هوش هیجانی دیدگاه نوینی را درباره عوامل و وقایع مختلف در زندگی کاری فراهم میآورد (گلمن[iv]، 1998). برای مدتهای مدیدی است که متخصصان حوزه روانشناسی در صدد پاسخ دادن به این سوالات هستند که چرا بعضی از مردم نسبت به بعضی دیگر از بهداشت روانی بهتری برخوردارند؟ چرا برخی افراد در زندگی موفقترند؟ از شغلی که انجام میدهند رضایت، یا رضایت بیشتری دارند؟ چه چیزی این تفاوتها را رقم می زند؟ برای پاسخ به این سوالات بررسی عواملی که تصور میشود موفقیت و رضایت را تبیین میکنند ضرورت پیدا میکند. به مرور زمان روشن شده که کلید این تفاوتها تنها هوش شناختی نیست. چه بسا بسیاری از افراد باهوش شناختی بالا در زندگی سرگردانند. حال آنکه بسیاری از اشخاص با هوش شناختی پایینتر به موفقیت و کامیابیهایی دست یافتهاند. تحقیقات نشان میدهد که در غالب موارد تفاوت بین افراد در تواناییهایی نهفته است که هوش هیجانی نامیده میشود که شامل خویشتن داری، شوق و ذوق، پایداری و توانایی برانگیختن خود میباشد و این مهارتها را میتوان به افراد آموخت به این صورت که برای آنها فرصت بهتری فراهم کنیم تا هوش بالقوه ای را که قریحهی ژنتیک به آنان عطا کرده است را به کار بیندازند (گلمن، 1998). بر این اساس مسأله اساسی در پژوهش حاضر تاثیر هوشهای چندگانه بر عملکرد حسابرس و ارتباط آن بر سلامت مالی بنگاه های اقتصادی است.
پیشینه پژوهش رستمی مازویی و صالحی مریدانی (1398) در پژوهشی به بررسی هوش هیجانی، توانایی درک و مدیریت احساسات خود و دیگران به عنوان یک عامل کلیدی در مقابله با فشار در یک زمینه حسابرسی پرداختند و به دنبال شناسایی هوش هیجانی به عنوان عامل کلیدی در برخورد با احساسات و فشار در یک زمینه حسابرسی است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد، فشار بودجه زمانی بر قضاوت حسابرس تاثیر مثبت و معنی داری دارد و درصورت وجود متغیر تعدیلگر هوش هیجانی بی تاثیر میباشد. همچنین نتایج گزارش شده نشان دهنده این است که، فشار مشتری بر قضاوت حسابرس بی تاثیر است اما در صورت وجود متغیر تعدیلگرهوش هیجانی تاثیر مثبت و معنی دار دارد. حاجیها و ملاسلطانی (1397) در پژوهش خود رابطه هوش عاطفی وهوش تحلیلی با عمکرد حسابرسان را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که رابطه معنی دار مثبت بین هوش عاطفی و هوش تحلیلی با عملکرد حسابرسان وجود دارد. بنابراین هرچه حسابرسان از هوش عاطفی بالاتری برخوردار باشند، آرامش بیشتری خواهند داشت و هوش تحلیلی هم در جهت مثبت عمل خواهد کرد و عملکرد حسابرسان بهبود خواهد یافت. صالحی و همکاران (1397) در پژوهش خود به بررسی تاثیر هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس با نقش واسط سرمایه فکری پرداختند. نتایج به طور کلی نشان داد که بین هوش هیجانی و عملکرد حسابرس رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نقش میانجی متغیر سرمایه فکری بین هوش هیجانی و عملکرد حسابرس مورد تایید قرار گرفت. صالحی و همکاران (1397) در پژوهش خود به بررسی تاثیر هوش هیجانی بر عملکرد حسابرس با نقش واسط سرمایه فکری پرداختند. نتایج به طور کلی نشان داد که بین هوش هیجانی و عملکرد حسابرس رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نقش میانجی متغیر سرمایه فکری بین هوش هیجانی و عملکرد حسابرس مورد تایید قرار گرفت. مشایخی و اسکندری (1396) هدف مطالعه خود را کمک به بهبود قضاوت حسابرسی با استفاده از ابعاد هوش هیجانی عنوان کردند. نتایج نشان می دهد حسابرسان با هوش هیجانی بالاتر، قضاوت مناسب تری انجام می دهند. این مطالعه شروع بسیار مناسبی برای در نظرگرفتن آموزشهای مهارت هوش هیجانی در بین حسابرسان است. رنو و همکاران (2018) پژوهشی با عنوان حسابرسان مستقل” ارزیابی عملکرد حسابرسی داخلی، انجام دادند. ارزیابی نقاط قوت عملکرد حسابرسی داخلی مشتری توسط حسابرسان مستقل به دلیل تنظیمات قویتر در اطراف ارزیابی کنترل های داخلی بعد از SOX توجه زیادی را به خود جلب کرده است. با این حال، این تحقیق بررسی میکند که چطور این تکاملی که در عمل رخ میدهد ترکیبی و انحصاری هستند. در این مطالعه، ما بصورت تجربی بررسی میکنیم که چطور مدل نظری دسایی و همکاران ( ۲۰۱۰) منعکس کننده این است که چطور حسابرسان در مورد قدرت عملکرد حسابرسی داخلی مشتریان در عمل قضاوت می کنند.بطور خاص، ما شواهدی را درمورد عملکرد کار حسابرسی داخلی، صلاحیت و عینیت در شیوه مطابق با ساختار ارزیابی شواهد اعمال شده با مدل دسایی و همکاران ( ۲۰۱۰) ارائه می کنیم. سپس قضاوت های قوی واقعی حسابرسان در مورد سطوح قوت پیش بینی شده توسط مدل مقایسه کرده و شباهت ها و اختلاف ها را نیز ارزیابی کردیم. نتایج نشان می دهد که هیچ عاملی در تمام موارد بر قضاوت های قوی غالب نیست. علاوه براین، حسابرسان مستقل مدارک منفی را به میزانی که مدل ارزش گذاری می کند، موزون نمی کند. زمانی که شواهد مربوط به سه عامل متناقض است، حسابرسان مستقل به صورت متفاوت آنها را به شیوه ای متناسب در ارزیابی قضاوت قوی کلی آنها ادغام می کنند. در نهایت، ما دریافتیم که نتایج مطابق با تحقیقات قبلی نشان می دهد که حسابرسان تمایل دارند که در مورد مدارک منفی نسبت به مدارک مثبت حساس تر هستند. همچنین، انتقال اعتقادات حسابرسان به دور از موقعیت منفی با مدارک مثبت نسبت به حرکت آن اعتقادات به دور از موقعیت مثبت با مدارک منفی، دشوارتر است. نتایج نشان می دهد که آموزش اضافی و استفاده از کمک به تصمیم گیری ساختار یافته با توجه به مدل دسائی و همکاران ( ۲۰۱۰) بطور خاص زمانی که نتایج مربوط به عملکرد کار حسابرسان داخلی، صلاحیت و عینیت متناقض است، بسیار مفید خواهد بود. یانگ[v] (2013) هوش هیجانی، به عنوان عامل کلیدی در مواجهه با احساسات و فشار در کار حسابرسی، است. وی بر چگونگی تأثیر هوش هیجانی بر رابطه میان فشار کاری (به عنوان مثال، فشار بودجه زمانی 17 و فشار انگیزه مشتری) و قضاوت حسابرس تمرکز نمود. به طور خاص، اثر تعدیل کننده هوش هیجانی بر قضاوت های حسابرس، هنگامی که تحت هر دو فشار داخلی و خارجی قراردارد، را بررسی شد. نتایج نشان داد که اثر تعدیل کننده هوش هیجانی بر قضاوت حسابرس عملاً می تواند تمایل او به درگیری در رفتار نابهنجار را کاهش داده و موجب بهبود کیفیت حسابرسی شود. علاوه بر این، رابطه مثبتی بین هوش هیجانی و شک گرایی حرفه ای 18 وجود دارد، بدین صورت که حسابرسانی که هوش هیجانی بالاتری دارند شک گرایی بیشتری دارند و نسبت به حسابرسانی که هوش هیجانی کمتری دارند، میزان ریسک را بالاتر ارزیابی می کنند. در نهایت، تحلیل متعادل سازی 13 نشان داد که هوش هیجانی مکانیسم حائز اهمیتی است که آثار مشترک انواع مختلف فشار بر قضاوت حسابرس را جهت دهی و کنترل می کند. بهاتاچارجی و مورنو (2013) در مطالعه خود به بررسی این نکته می پردازد که آیا حضور اطلاعات عاطفی واقع گرایانه قضاوت حرفه ای حسابرسان با تجربه و کم تجربه را به طور متفاوت تحت تأثیر قرار می دهد یا نه. در این تحقیق، به گروهی از حسابرسان، با سطوح مختلف تجربه، اطلاعاتی داده شد که برای انگیختن "واکنش احساس بین فردی منفی"نسبت به مشتری )صاحبکار) در آن ها، به هنگام قضاوت در "ریسک منسوخ شدن موجودی "طراحی شده بود، و به گروهی دیگر چنین اطلاعاتی ارائه نشد. نتایج نشان می دهد که ارزیابی "ریسک منسوخ شدن موجودی" توسط حسابرسان کم تجربه تر، هنگامی که اطلاعات عاطفی منفی در مورد مشتری به او داده شد، نسبت به زمانی که چنین اطلاعاتی ارائه نشده بود، به طور قابل توجهی بالاتر بود. چنین تفاوتی برای حسابرسان با تجربه تر مشاهده نشد. این مطالعه نشان می دهد که تجربه حرفه ای عاملی است که بر ارزیابی افراد از "ارزش اطلاعاتی واکنش های عاطفی" اثر می گذارد. حنیفی[vi] (2010) در تحقیقی با عنوان بررسی تاثیر هوش معنوی و هوش عاطفی بر عملکرد حسابرسان را بررسی نموده است. در این تحقیق مشخص شده است که بین هوش معنوی و هوش عاطفی بر عملکرد حسابرسان تاثیر وجود داشته است. جایان [vii](2012) نشان داد که بین موفقیت شغلی با زیرمولفه های هوش عاطفی )خودآگاهی، احساس مسئولیت، قاطعیت (در درون سازمان، ارتباط مستقیم معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، افزایش زیرمولفه های هوش عاطفی باعث افزایش موفقیت شغلی و کاهش فرسودگی میگردد. لانگرن[viii] (2004) در پاسخ به این سؤال که چگونه هوش هیجانی می تواند عملکرد مدیریت را بهبود بخشد؟، در تست هوش هیجانی مدیران نشان داد رابطه - مثبت و معنی داری بین مؤلفه هوش هیجانی با سودآوری سازمان، رضایتمندی مشتری، کارکنان و عملکرد مدیریت وجود دارد. بهاتاچارجی و مورنو[ix] (2013) بیان می کنند واقعیت این است که حسابرسان، در طول فرایند حسابرسی، واکنش های احساسی، مانند دوست داشتن یا تنفر نسبت به پرسنل مشتری )صاحبکار )، یا اضطراب در مورد اجزای کار حسابرسی، خواهند داشت. همچنین در حین انجام حسابرسی ممکن است حالات خلقی مختلفی را تجربه کنند. تحقیق ها نشان می دهند که پیامد مهم احساسات و حالات خلقی که حسابرسان دچار آن می شوند، این است که این واکنش ها می تواند تصمیم گیری )قضاوت) آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
هدف پژوهش 1) بررسی رابطه ابعاد هوش هیجانی با ابعاد عملکرد حسابرس با رویکرد همبستگی کانونی.
روش تحقیق این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی میباشد بدلیل اینکه محقق تلاش دارد تا آنچه هست را به دور از هرگونه استنتاج ذهنی گزارش دهد. در اینجا محقق پارامترهای جامعهی آماری را مورد بررسی قرار داده و با انتخاب نمونه ای که معرف جامعه می باشد به بررسی متغیرهای تحقیق پرداخته است. تحقیق حاضر تحقیقی کاربردی است؛ تحقیقات کاربردی با استفاده از زمینه و بستر شناختی و معلوماتی حاصل از تحقیقات بنیادی برای رفع نیازمندی های بشر و بهبود و بهینه سازی ابزارها، روش ها، اشیا و الگوها در جهت توسعهی رفاه و آسایش و ارتقای سطح زندگی انسان استفاده می شود (احمدی و همکاران، 1390، ص139). هدف تحقیق کاربردی بهبود محصول یا فرایند یعنی آزمودن مفاهیم نظری در موقعیت های مسایل واقعی است. هدف تحقیق حاضر نیز توسعهی دانش کاربردی در زمینهی تاثیر هوش هیجانی و عملکرد حسابرس میباشد.
جامعه آماری جامعهی آماری همان جامعهی اصلی ای است که مطالعه و تحقیق می شود. در واقع، جامعه عبارت است از همهی اعضای واقعی ای که علاقه مندیم نتایج تحقیق و یافتههای پژوهشی را به آنها تعمیم دهیم (دلاور، 1385، ص 147). حسابرسان شاغل در کلیه مؤسسات حسابرسی پذیرفته شده در جامعه حسابداران رسمی ایران است که در تهران فعالیت دارند، جامعهی آماری این تحقیق را تشکیل میدهند.
تعیین حجم نمونه در حداقل مربعات جزیی[x] از آنجا که روش شناسی مدلیابی معادلات ساختاری، تا حدود زیادی با برخی از جنبههای رگرسیون چند متغیری شباهت دارد، میتوان از اصول تعیین حجم نمونه در تحلیل رگرسیون چند متغیری برای تعیین حجم نمونه در مدلیابی معادلات ساختاری استفاده نمود. در تحلیل رگرسیون چند متغیری نسبت تعداد نمونه (مشاهدات) به متغیرهای مستقل نباید از ۵ کمتر باشد. در غیر این صورت نتایج حاصل از معادله رگرسیون چندان تعمیمپذیر نخواهد بود. نسبت محافظهکارانهتر ۱۰ مشاهده به ازای هر متغیر مستقل را هالینسکی و فلورت (۱۹۷۰) و میلر و کانس (۱۹۷۳) پیشنهاد نمودهاند. از دیدگاه جیمز استیونس (1995) و کلاین (1990) حتی در نظر گرفتن ۱۵ مشاهده به ازای هر متغیر پیشبین در تحلیل رگرسیون چند گانه با روش معمولی کمترین مجذورات استاندارد، یک قاعده سر انگشتی خوب به حساب میآید. پس به طور کلی در روششناسی مدلیابی معادلات ساختاری تعیین حجم نمونه میتواند بین ۵ تا ۱۵ مشاهده به ازای هر متغیر اندازهگیری شده تعیین شود: 5Q < n < 15Q
که در آن Q تعداد متغیرهای مشاهده شده یا تعداد گویهها (سوالات) پرسشنامه و n حجم نمونه است. لازم به تذکر است تاکید همیشه بر این است کف نمونه نباید از 200 نفر کمتر باشد. هر چند نباید فراموش کرد کرد که یکی از ویژگیهای روش حداقل مربعات جزئی عدم حساسیت زیاد به حجم نمونه است و با نمونههای کمتر از حد معمول در سایر روشهای معادلات ساختاری هم قابل اجرا است. در پژوهش حاضر برای اینکه نتایج تحقیق قابلیت تعمیمپذیری بیشتری داشته باشد، حجم نمونه 250 نفر تعیین شد. هدف اصلی نمونه گیری عبارت است از دستیابی به برآوردهای دقیق پارامترهای ناشناختهی جامعه از آماره های نمونه که به سهولت قابل محاسبه است (احمدی و همکاران، 1390، ص314). روش نمونه گیری به صورت خوشهای تصادفی میباشد. ابزار گردآوری دادهها در پژوهش حاضر از 2 پرسشنامه استفاده شد. نظرات پاسخ دهندگان بصورت طیف پنج گزینهای لیکرت جمعآوری شده است. در این شیوه، از پاسخ دهندگان خواسته می شود با استفاده از مجموعهای استاندارد از پاسخها، موافقت یا مخالفت خود را با یک قضیهیا اهمیت داده شده بهیک عامل بیان دارند.
جدول 1: ضریب همبستگی پیرسون
منبع:یافته های پژوهشگر
برای آزمون رابطه خطی بین ابعاد هوش هیجانی با ابعاد عملکرد از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. استفاده از این آزمون این امکان را فراهم می آورد تا نقش و رابطهی یک متغیر، از طرف دیگر از طریق همبستگی خطی دو متغیر مشخص شود. با توجه به سطح معناداری بدست امده، رابطهی خطی بین بیشتر متغیرها مورد ارزیابی در سطح اطمینان 0.05معنادار بودند.
جدول 2: آزمون همبستگی کانونی
منبع:یافته های پژوهشگر
اولین، دومین و سومین ضریب همبستگی کانونی در سطح اطمینان 99 درصد معنادار گزارش شد که بیانگر وجود سه مجموعه متغیر وابسته است. تابع همبستگی کانونی در جدول2، نشان از معنی داری سه تابع از توابع استخراج شده در سطح اطمینان 99 درصد دارد. هر متغیر کانونی دارای یک ضریب تعیین بوده و اولین همبستگی کانونی مهمتر از دیگر همبستگیها است. اولین همبستگی کانونی با ضریب تعیین 0.945 توانسته است 94 درصد از واریانس را تبیین کند. ضریب تعیین کل مقدار تغییرات را نشان میدهد. این مقدار برار با 0.980 است که نشان میدهد ابعاد هوش هیجانی به میزان 0.98 درصد توسط ابعاد عملکرد حسابرس تبیین میشود. متداول ترین معیار برای آزمون سطح معنی دار اولین همبستگی کانون، معیار آماره ویلکز است که با توجه به سطح معنی داری به دست آمده (0.000) معلوم میشود سه مجموعه متغیرها باهم دیگر پیوند دارند.
جدول 3: مقادیر بارهای کانونی در سه گروه کانونی
منبع:یافته های پژوهشگر
جدول 3 بررسی وزنهای متغیرها در گروههای کانونی نشان میدهد. مقدار مطلوب برای این آماره 0.4 میباشد. بر این اساس بر اساس نتایج بدست آمده ترکیب بهینه گروه کانونی اول شامل ابعاد هوش هیجانی با دو بعد عملکرد عمومی و عملکرد کلی میباشد ترکیب بهینه گروه کانونی اول را تشکیل دادند.
جدول 4: شاخصهای افزونگی کانونی
منبع:یافته های پژوهشگر
برای تعیین نسبت واریانس تبیین شده هر گروه از متغیرها در دو بخش نسبت به خود و نسبت به گروه مقابل از شاخص افزونگی استفاده شده است که در آن، درجه هم پوشانی بین دو مجموعه از متغیرها مشخص میشود. میزان افزونگی بالای ضرایب کانونی نشان از توانایی بالای آنها در پیش بینی متغیرهای وابسته است. براساس نتایج جدول 4 مقدار واریانس تبیین شده ابعاد هوش هیجانی توسط ابعاد عملکرددر گروه کانونی اول برابر با 63 درصد است و مقدار واریانس تبیین شده مقدار واریانس تبیین شده ابعاد عملکرد توسط ابعاد هوش هیجانی در گروه کانونی اول که مهمترین گروه کانونی است 49 درصد ارزیابی شده است.
بحث در نتایج امروزه یکی از مسائل بحث برانگیز در مورد اعتباربخشی به صورتهای مالی شرکتها، انتخاب حسابرس مستقل برای این شرکتهاست. کیفیت موسسات حسابرسی با درجه استقلال آنان نسبت به شرکتها رابطه مستقیم دارد. بنابراین موسسات حسابرسی باکیفیت به واسطه داشتن مشتریان بیشتر، کیفیت کار بالاتری دارند. به کارگیری موسسات حسابرسی با کیفیت بالاتر میتواند سازوکارهای راهبری شرکتی را در شرکتها اصلاح نموده و موجب بهبود آنها شود (لی و مینگ،[xi] 2009، 23). صورتهای مالی که توسط موسسات حسابرسی باکیفیت حسابرسی شدهاند برای استفادهکنندگان از میزان اعتباردهی و قابلیت اتکای بیشتری برخوردار است (چن و وانگ،[xii] 2002، 24). لذا با انتخاب موسسات حسابرسی باکیفیتتر میتواند از اهمیت بسیار زیادی برای استفادهکنندگان از اطلاعات مالی شرکتها برخوردار باشد. شرکتهایی که نظام راهبری آنها ضعیف است، موسسات حسابرسی بی کیفیت را به عنوان حسابرس انتخاب می نمایند (لین و لیو،[xiii] 2009، 25). این در شرایطی است که جهانی شدن با توسعه و پویایی بازار و در عین حال افزایش بیثباتی و درجه بالاتر شک و تردید در سطح شرکتهای بزرگ همراه بوده است. از طرفی هم رسواییهای مالی اخیر در سطح جهان، نگرانیهایی را در رابطه با قابلیت اتکای صورتهای مالی ایجاد کرده است. این رسواییها و پیامدهای پس از آن، دلیل اصلی برای توجه بیشتر به کیفیت صورتهای مالی است. علاوه بر این، فشار بحرانهای مالی بر بسیاری از کشورهای جهان در سالهای اخیر، تقاضا برای حسابرسی با کیفیت بالا را افزایش داده است (زوریگات،[xiv] 2011، 56). پژوهش حاضر با هدف تاثیر ابعاد هوش هیجانی بر ابعاد عملکرد حسابرس با رویکرد ضریب همبستگی کانونی، انجام گرفت. براساس نتایج مقدار واریانس تبیین شده ابعاد هوش هیجانی توسط ابعاد عملکرددر گروه کانونی اول برابر با 63 درصد است و مقدار واریانس تبیین شده مقدار واریانس تبیین شده ابعاد عملکرد توسط ابعاد هوش هیجانی در گروه کانونی اول که مهمترین گروه کانونی است 49 درصد ارزیابی شده است. نتیجه حاصل با نتیجه حنیف (2010) و همکاران همسو بود. حسابرسی معمولاً در شرایطی که روابط نمایندگی حاکم است برای کاهش تضاد منافع مطرح میشود. حسابرسان مستقل میتوانند به عنوان یکی از سازوکار با اهمیت خارجی راهبری شرکتی، با اطمینان دادن به سهامداران در مورد کیفیت صورتهای مالی تهیه شده، هزینههای نمایندگی را کاهش داده و به سهامداران این امکان را بدهند که بر مبنای صورتهای مالی حسابرسی شده، قراردادهایی دقیق، روشن و کارا با مدیران تنظیم نمایند. بنابراین موسسات حسابرسی بزرگتر به واسطه داشتن مشتریان بیشتر، کیفیت کار بالاتری دارند. به کارگیری حسابرس میتواند سازوکارهای راهبری شرکتی را در شرکتها اصلاح نموده و موجب بهبود آنها شود. صورتهای مالی که توسط موسسات حسابرسی بزرگتر حسابرسی شدهاند برای استفادهکنندگان از میزان اعتباردهی و قابلیت اتکای بیشتری برخوردار است. ژانگ تی و همکاران (2010) دریافتند شرکتهایی که حسابرس آنها موسسههای بزرگ حسابرسی هستند کیفیت سود بالاتری در مقایسه با سایر شرکتها دارند. ژانگ و همکاران (2010) دریافتند شرکتهایی که شفافیت کمتری در افشاء دارند در مقایسه با سایر شرکتها، موسسات حسابرسی کوچک و با کیفیت پائین را به عنوان حسابرس انتخاب مینمایند. گودهامی و همکاران (2009) در بررسی انتخاب حسابرس در شرکتهای خصوصی شده نشان دادند بعد از خصوصی شدن شرکتها، در مقایسه با زمانی که مالکیت شرکتها دولتی بود، تقاضا برای شرکتهای بزرگ حسابرسی با کیفیت کار بالا کاهش مییابد.. برگر و هان[xv] (2007) اظهار میدارند شرکتهایی که سودآوری بالایی دارند تمایل بیشتری به پنهان کردن اطلاعات محرمانه خود دارند. بنابراین انگیزه بیشتری برای انتخاب حسابرسانی با کیفیت کار پایین خواهند. البته مدیران شرکتهای زیانده نیز ممکن است بخواهند از طریق فریب حسابرس، عملکرد ضعیف شرکت را از دید سهامداران و سرمایهگذاران پنهان سازند.
[1]- گروه حسابداری، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران. Aliahmadpour32@gmail.com [2]- گروه حسابداری، واحد آشتیان، دانشگاه آزاد اسلامی، آشتیان، ایران نویسنده مسئول. mhrn48_gh@yahoo.com [3]- گروه حسابداری، واحد آشتیان، دانشگاه آزاد اسلامی، آشتیان، ایران askarian.mahnaz@gmail.com [4]- گروه حسابداری ، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران mslargani@gmail.com
[i] Lin And Ming [ii] Chen And Wang [iii] Lin And Liu [v] Yang [vi] hanifi [vii] Jayan [viii] Langhorn [ix] Bhattacharjee, S., Moreno [x] PLS-SEM [xi] Lin And Ming [xii] Chen And Wang [xiii] Lin And Liu [xiv] Zureigat [xv] Berger, P. & Hann | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
یادداشتها
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 514 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 260 |