تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,556 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,646,484 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,702,257 |
تأثیر کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها با تأکید بر نقش میانجی مسئولیت اجتماعی The Effect of Auditing Quality on Companies' Value Added with Emphasis on the Mediating Role of Social Responsibility | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 13، شماره 52، دی 1400، صفحه 115-150 اصل مقاله (875.03 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/faar.2021.687682 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویدرضا نمازی* 1؛ حسن اسماعیل پور2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه حسابداری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه حسابداری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
انجام حسابرسی با کیفیت، از اهمیت بالایی برخوردار است. کیفیت حسابرسی از موضوعات مهم و مطرح در حسابرسی است که قوانین، استانداردها، مؤسسات حسابرسی و پژوهشگران دانشگاهی به دنبال تعیین شاخصهای آن هستند. این امر بر ارزش بازار شرکتها تأثیر دارد و به اندازهای مهم است که افزون بر حسابرسان و پژوهشگران، استفادهکنندگان از صورتهای مالی حسابرسیشده را نیز، برای اعتماد بیشتر به گزارشها، به کنکاش در مورد آن وا میدارد. مسئولیت اجتماعی بر ارزشآفرینی شرکتها مؤثر است، از این رو، هدف پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها (ارزشافزوده بازار و ارزشافزوده اقتصادی) با تأکید بر نقش میانجی مسئولیت اجتماعی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه آماری شامل 101 شرکت بورسی (1010 سال- شرکت) در بازه زمانی 1388 الی 1397 میباشد. به منظور تحلیل دادهها، از روش معادلات ساختاری (SEM) و نرمافزارهای SPSS و SmartPLS استفاده شد. یافتهها نشان داد که در بورس اوراق بهادار تهران، کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده (ارزشافزوده بازار و ارزشافزوده اقتصادی) و همچنین، مسئولیت اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این، مسئولیت اجتماعی نیز، تأثیر مثبت و معناداری بر ارزشافزوده شرکتها دارد. دیگر یافته پژوهش این است که مسئولیت اجتماعی، به عنوان یک متغیر میانجی، بر رابطه بین کیفیت حسابرسی و ارزشافزوده شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر دارد و نقش میانجی آن تأیید میشود. نتایج بیانگر این است که با افزایش مسئولیتپذیری اجتماعی، عملکرد شرکتها به مراتب بهبود پیدا میکند. این نتایج میتواند بهوسیله حسابرسان جهت ایفای نقش بهتر در قبال مسئولیت اجتماعی و همچنین مدیران برای انتخاب بهتر معیارهای اقتصادی عملکرد استفاده شود. عنوان مقاله [English] The Effect of Auditing Quality on Companies' Value Added with Emphasis on the Mediating Role of Social Responsibility نویسندگان [English] Navid Reza Namazi Hassan Esmaeilpour چکیده [English] Audit quality is very important. Audit quality is one of the most important issues in auditing that laws, standards, auditing firms and academic researchers seek to determine its indicators. This affects the market value of companies and is so important that in addition to auditors and researchers, it also forces users of audited financial statements to explore reports to gain more confidence. Social responsibility affects the value creation of companies,Therefore, the purpose of this study is to investigate the effect of audit quality on companies' value added (market value added and economic value added) with emphasis on the mediating role of social responsibility in companies listed on the Tehran Stock Exchange. The statistical population of this research is all companies listed on the Tehran Stock Exchange and the statistical sample includes 101 listed companies (1010 years-company) in the period 2009 to 2019.In order to analyze the data, structural equivalence method (SEM), SPSS and Smart PLS softwares has been used. The results showed that in Tehran Stock Exchange, auditing quality has a positive and significant effect on value added(Market value added and economic value added) as well as, social responsibility. In addition, social responsibility has a positive and significant effect on the value added of companies. Another finding of the study is that social responsibility, as a mediating variable, affects the relationship between audit quality and value added of companies listed on the Tehran Stock Exchange andIts mediating role is confirmed.The results indicate thatwith increasing social responsibility, the performance of companies is greatly improved. Auditors will use these findings to play a better role in social responsibility and managers to select better economic performance criteria. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: کیفیت حسابرسی؛ ارزشافزوده اقتصادی؛ ارزشافزوده بازار(MVA)؛ مسئولیت اجتماعی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تأثیر کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها با تأکید بر نقش میانجی مسئولیت اجتماعی
نویدرضا نمازی* [1] حسن اسماعیلپور[2]
چکیده انجام حسابرسی با کیفیت، از اهمیت بالایی برخوردار است. کیفیت حسابرسی از موضوعات مهم و مطرح در حسابرسی است که قوانین، استانداردها، مؤسسات حسابرسی و پژوهشگران دانشگاهی به دنبال تعیین شاخصهای آن هستند. این امر بر ارزش بازار شرکتها تأثیر دارد و به اندازهای مهم است که افزون بر حسابرسان و پژوهشگران، استفادهکنندگان از صورتهای مالی حسابرسیشده را نیز، برای اعتماد بیشتر به گزارشها، به کنکاش در مورد آن وا میدارد. مسئولیت اجتماعی بر ارزشآفرینی شرکتها مؤثر است، از این رو، هدف پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها (ارزشافزوده بازار و ارزشافزوده اقتصادی) با تأکید بر نقش میانجی مسئولیت اجتماعی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه آماری شامل 101 شرکت بورسی (1010 سال- شرکت) در بازه زمانی 1388 الی 1397 میباشد. به منظور تحلیل دادهها، از روش معادلات ساختاری (SEM) و نرمافزارهای SPSS و SmartPLS استفاده شد. یافتهها نشان داد که در بورس اوراق بهادار تهران، کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده (ارزشافزوده بازار و ارزشافزوده اقتصادی) و همچنین، مسئولیت اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این، مسئولیت اجتماعی نیز، تأثیر مثبت و معناداری بر ارزشافزوده شرکتها دارد. دیگر یافته پژوهش این است که مسئولیت اجتماعی، به عنوان یک متغیر میانجی، بر رابطه بین کیفیت حسابرسی و ارزشافزوده شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر دارد و نقش میانجی آن تأیید میشود. نتایج بیانگر این است که با افزایش مسئولیتپذیری اجتماعی، عملکرد شرکتها به مراتب بهبود پیدا میکند. این نتایج میتواند بهوسیله حسابرسان جهت ایفای نقش بهتر در قبال مسئولیت اجتماعی و همچنین مدیران برای انتخاب بهتر معیارهای اقتصادی عملکرد استفاده شود. واژههای کلیدی: کیفیت حسابرسی، ارزشافزوده اقتصادی، ارزشافزوده بازار(MVA)، مسئولیت اجتماعی. 1- مقدمه سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و تحلیلگران مالی همواره جهت شناسایی فرصتهای مناسب سرمایهگذاری، ارزیابی عملکرد شرکتها برایشان از اهمیت ویژهای برخوردار است. آنچه که موجب جذابیت سرمایهگذاران و اعتباردهندگان برای سرمایهگذاری میشود، عملکرد مطلوب واحدهای تجاری است. به عقیده ماندل و لهمن (1998)، ارزیابی عملکرد شرکتها، فعالیتی است که مدیران برای رسیدن به اهداف و راهبردهای خود انجام میدهند. برای اندازهگیری، سنجش عملکرد و مشخص نمودن ارزش شرکتها، میتوان از شاخصهای مختلفی استفاده کرد. معیارهای سنتی همچون سود هر سهم، سود حسابداری، بازده حقوق صاحبان سهام و نسبتهای بدهی، از ابزارهای مهم برای ارزیابی عملکرد مالی و عملیاتی شرکتها محسوب میشوند. مدیران میتوانند برای حفظ سطح پاداش و بهبود عملکرد، به مدیریت سود از طریق تحریف اعداد حسابداری بپردازند و در آن تغییراتی را اعمال نمایند (مهدوی و حسینی، 1387). جهت رفع کاستیهایی که در مدلهای حسابداری سنتی وجود دارد، پژوهشگرانی مانند، استوارت (1994)؛ باسیدور و همکاران (1997)؛ و باش و همکاران (2003)، به جستوجوی معیارهای اقتصادی برای ارزیابی عملکرد پرداختند. درمقابل مدلهای حسابداری ارزشیابی مبتنی بر سود، تعدادی مدل اقتصادی وجود دارد که جهت برآورد ارزش به جای سود بر جریانهای نقدی تأکید میکند. این مدلها دارای کاربرد گستردهای در سطوح مختلف هستند. از معیارهای مناسب اقتصادی که در سالهای اخیر مورد توجه محافل علمی قرار گرفته و دارای نارساییهای کمتری نسبت به مدلهای سنتی است، میتوان ارزشافزوده اقصادی (EVA[i]) و ارزشافزوده بازار (MVA[ii]) را نام برد (بریور و همکاران، 1999؛ هال و برومر، 1999). ارزشافزوده اقتصادی و ارزشافزوده بازار، از دسته معیارهای ارائهشده در زمینه ارزیابی شرکتها قلمداد شده و از مهمترین معیارها در زمینه ارزیابی عملکرد با استفاده از دادههای اقتصادی بیان میشوند. همچنین، جامعه حسابداران رسمی آمریکا[iii] و کمیته جنکینز[iv] در سال 1994، برای بهبود گزارشگری مالی، معیارهای ارزشافزوده اقتصادی و ارزش بازار اقتصادی را برای تصمیمگیریهای داخلی و خارجی و گزارشگری خارجی پیشنهاد کردند (مشایخی و طالبی، 1388). حسابرسی یک عملیات مستقل است که طبق بند 3 استاندارد حسابرسی شماره 200 ایران، نقش «اظهارنظر در خصوص اینکه آیا تهیه صورتهای مالی، از تمام جنبههای با اهمیت، طبق چارچوب گزارشگری مالی باشد» را تعیین میکند (کمیته تدوین استانداردهای حسابرسی، 1398). همچنین، حسابرسی، وظیفه اطمیناندهی به ذینفعان را نیز برعهده دارد. طبق بند 7 همین استاندارد، اظهارنظر نسبت به صورتهای مالی، بر اساس نتایج به دست آمده از شواهد حسابرسی کسب شده صورت میگیرد (کمیته تدوین استانداردهای حسابرسی، 1398). حسابرسی و انجام کیفیت آن، از اهمیت بالایی برخوردار است. کیفیت حسابرسی از موضوعات مهم و مطرح در حسابرسی است و قوانین، استانداردها، مؤسسات حسابرسی و پژوهشگران دانشگاهی به دنبال تعیین شاخصهای آن هستند (مارتین، 2013). کیفیت حسابرسی همواره مورد بحث حسابرسان حرفهای و محافل علمی بوده و از دیرباز صاحبنظران مختلفی مانند دیآنجلو (1981)، پالمرز (1988)، دیتار و همکاران (1991)، پیتون و زلنکا (1997)، در پی کسب شناخت بیشتر و تعیین سنجههای مؤثر بر کیفیت حسابرسی بودهاند (مهدوی و نمازی، 1396). کیفیت حسابرسی بر ارزش بازار شرکتها تأثیر دارد و به اندازهای مهم است که افزون بر حسابرسان و پژوهشگران، استفادهکنندگان از صورتهای مالی حسابرسیشده را نیز، برای اعتماد بیشتر به گزارشها، به کنکاش در مورد آن وا میدارد (کولینان و همکاران، 2012). نوع اظهارنظر حسابرس، تأخیر در گزارش حسابرس، اندازه حسابرس و دوره تصدی وی نه تنها بر قیمت سهام (یانیونگ و همکاران، 2018) و بازده مورد انتظار سهامداران عادی (احمدی و همکاران، 1394) اثر دارد، بلکه طبق پژوهشهای چنگ و همکاران (2019) و مونوز-ازکوئردو و همکاران (2019)، بر نسبتهای نوین مالی از جمله ارزشافزوده اقتصادی و ارزشافزوده بازار نیز تأثیر میگذارد. هر چه این اظهارنظر حسابرس با تأخیر کمتری انجام شود و در زمان کوتاهتری در اختیار استفادهکنندگان قرار گیرد، بازار زودتر واکنش نشان خواهد داد (کولینان و همکاران، 2012؛ لای، 2019). بنابراین، اظهارنظر حسابرس و تأخیر در ارائه گزارش حسابرسی، دوره تصدی و اندازه حسابرس ابعاد برای کیفیت حسابرسی هستند که بر ارزشافزوده شرکتها تأثیر میگذارند. از سوی دیگر، اخیراً مباحث مربوط به مسئولیت اجتماعی در دانش حسابرسی و بررسی عملکرد شرکت با عنایت به معیارهای نوین عملکرد، نیز مطرح شده است (نمازی و مقیمی، 1397؛ میشرا و همکاران، 2011؛ اویشک و دیوید، 2017؛ راماندان و همکاران، 2017)؛ بنابراین، انتظار میرود که کیفیت حسابرسی و مسئولت اجتماعی موجب افزایش عملکرد شرکتها شوند و رقابت شرکت را در بازار محصول مطلوبتر نمایند. در شرکتهای با رقابتپذیری بالا، شرکتها دسترسی بیشتری به منابع دارند و میتوانند کالاهای خود را با کیفیت بیشتری تولید کنند و در بازارها به فروش برسانند. با دستیابی به عملکرد مناسب و تهیه معیارهای نوین مالی توسط شرکتها، آنها باید توجه زیادی به تعهدات اجتماعی داشته باشند و در راستای شناساندن نام تجاری خود تلاش کنند. مجمع جهانی کسبوکار برای توسعه پایدار[v] و همچنین سازمان بینالمللی استانداردسازی[vi]، مسئولیت اجتماعی را توانایی یک تجارت در حفظ تعادل بین دنبالکردن عملکرد اقتصادی و پایبندی به موضوعات اجتماعی و زیست محیطی، به عنوان یک عامل مهم در کارایی و اثربخشی سازمان میدانند (سازمان بینالمللی استانداردسازی، 2019). با توجه به این تعریف، حسابرسان به عنوان یکی از ارکان مهم جامعه و کسبوکار، از این امر مستثنی نیستند و باید در انجام عملیات حسابرسی به رعایت مسئولیتهای اجتماعی توجه نمایند. با توجه به مطالب بیان شده، این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسشها است که در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، آیا کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده تأثیر دارد؟ آیا کیفیت حسابرسی بر مسئولیت اجتماعی شرکتها تأثیر دارد؟ آیا مسئولیت اجتماعی بر ارزشافزوده شرکتها تأثیر دارد؟ در نهایت، آیا مسئولیت اجتماعی، بهعنوان یک متغیر میانجی، بر کیفیت حسابرسی و ارزشافزوده، تأثیر دارد؟ بنابراین، هدف این پژوهش پاسخ به پرسشهای بالاست. اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر این است که به بررسی تأثیر کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها میپردازد. همچنین، چگونگی تأثیر مسئولیت اجتماعی را بر این دو رابطه بصورت تجربی نمایان میسازد. از آنجا که تاکنون، بررسی تأثیر کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها با تأکید بر نقش میانجی مسئولیت اجتماعی انجام نشده است، این پژوهش بدیع بوده و میتواند به پیشبرد دانش نظری و تجربی در این زمینه نیز کمک نماید. ساختار مقاله به این شرح است که ابتدا به بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش پرداخته میشود. سپس، فرضیهها، روششناسی و الگوی پژوهش ارائه میگردد. در نهایت، پس از بیان یافتهها، بحث و نتیجهگیری، پیشنهادهای کاربردی بیان خواهد شد.
2- مبانی نظری پژوهش 2-1- ارزشافزوده ارزشافزوده در ادبیات اقتصاد، توسط سوجانن (1954) ارائه شده و آن را چنین تعریف کرده است: «ارزشافزوده در واقع عبارتست از ثروت اضافهای که توسط شرکت از طریق فرآیند تولید و یا ارائه خدمات ایجاد میشود که با کسر نهادههای واسطه مانند هزینه خریدها از عایدیها بهدست میآید» (استوارت، 1994). سوجانن (1954) شرکت را به عنوان یک واحد تجاری یا مرکز تصمیمگیری برای سهامداران تعریف میکند که با استفاده از «تئوری واحد تجاری[vii]» به مفاهیم آن میپردازد. نقش حسابداری در این خصوص، تهیه گزارشهایی برای افراد مختلف و علاقهمند است تا بتوانند از اطلاعات مالی شرکت در یک دوره مالی استفاده کنند. همچنین، نقش حسابرسی هم در این مورد، اعتباردهی به گزارشهای تهیه شده توسط حسابداران میباشد. سوجانن (1954) مفهوم ارزشافزوده در اندازهگیری و ارزیابی درآمد را به عنوان یک ابزار مدیریت برای استفاده در حسابداری به علت وجود گروههای مختلف علاقمند به اطلاعات، پیشنهاد نموده است. وی معتقد است که محاسبه ارزشافزوده اطلاعات بیشتری را نسبت به صورت سود و زیان و ترازنامه برای استفادهکنندگان فراهم میکند. این امر موجب شده که وی به عنوان نخستین نویسنده مفهوم ارزشافزوده در حسابداری باشد (مارتینلی و همکاران، 2020). با عنایت به تئوری واحد تجاری، میتوان این تئوری را در ارزش ویژه استفاده کرد. در این تئوری، سهامداران نسبت به دریافت سود سهام در هنگام اعلام آن، رأی دادن در مجمع عمومی سالانه و مشارکت در خالص داراییها بعد از پرداخت کردن تمامی ادعاهای دیگر، دارای حق میباشند. با این حال، حسابهای حقوق مالکان، منافع آنها به عنوان مالک را نشان نمیدهد، بلکه صرفاً نشانگر ادعاهای آنها به عنوان دارندگان بخشی از ارزش ویژه است. به صورت مشابه، سود خالص نیز متعلق به مالکان نیست. اگرچه این مبلغ بعد از اینکه تمامی ادعاهای دیگر برآورده شدند، به حساب ادعا کنندگان ارزش ویژه بستانکار میشود. سود تنها زمانی به فراهمکنندگان سرمایه تعلق میگیرد که سود سهام اعلام شده باشد یا بهره تحققیافته باشد (هندریکسون و ونبردا، 1992). در تئوری واحد تجاری سود خالص مهمترین رقم گزارشگری مالی محسوب میشود، بنابراین در تعیین ارزش داراییها و محاسبه سود خالص، اغلب، دقت محاسبه سود بر مربوط بودن ارزش داراییها ترجیح داده میشود. علت را میتوان در اهمیت سود خالص در این تئوری جویا شد. از آنجا که شرکت ماهیتی جدا از سرمایهگذاران دارد، بنابراین، تغییر در خالص داراییهای شرکت برای سرمایهگذاران از اهمیت چندانی برخوردار نیست بلکه برای ایشان سود خالص قابل توزیع مهم است. با توجه به اهمیت سود خالص لازم است تا تمرکز ویژهای بر شیوههای محاسبه سود شود، به نحوی که نباید محاسبه ارزش داراییها را بر دقت محاسبه سود ترجیح داد (جنانی و همکاران، 1392؛ اسدی و همکاران، 1399). از مهمترین معیارهای مهم ارزشافزوده، ارزشافزوده اقتصادی و ارزشافزوده بازار است که استوارت اولین بار در سال 1990 آن را مطرح نمود. معیار ارزشافزوده اقتصادی، از تفاضل سودخالص عملیاتی پساز مالیات، با حاصلضرب میانگین موزون هزینه سرمایه و خالص ارزش داراییهای شرکت بدست میآید. به عبارتی دیگر، در صورتیکه سود خالص شرکت از هزینه فرصت سرمایه بکارگرفته شده توسط شرکت بیشتر باشد، ایجاد ارزش در شرکت و افزایش ثروت سهامداران را نشان میدهند. ارزشافزوده اقتصادی نشان میدهد که ارزش شرکت مستقیماً به عملکرد مدیریت بستگی دارد، در حالیکه سایر معیارهای اندازهگیری قادر به انجام چنین عملی نیستند (انواریرستمی و همکاران، 1383). معیار دیگر ارزشافزوده، ارزشافزوده بازار است که از تفاوت میان ارزش بازار شرکت و سرمایه بکار گرفتهشده به دست میآید (استوارت، 1991). ارزشافزوده بازار حاصل ارزش فعلی خالص طرحهای گذشته و فرصتهای سودآور آتی شرکت است و نشان میدهد که چگونه شرکت به طور موفقیتآمیزی سرمایهاش را به کارگرفته و فرصتهای سودآور آینده را پیشبینی و برای دستیابی به آنها برنامهریزی کرده است (طالبنیا و شجاع، 1390؛ اسدی و همکاران، 1399). از دیدگاه تئوری واحد تجاری، ارزشافزوده بازار یک شرکت برابر است با ارزش فعلی کلیه ارزشهای افزوده اقتصادی شرکت با سود باقیماندهای که انتظار میرود در آینده ایجاد شود. به عبارتی، ارزشافزوده اقتصادی، معیاری داخلی برای ارزیابی عملکرد مدیران است که به ایجاد ارزشافزوده بازار به منزله یک معیار خارجی میانجامد (رضایی و عباسی، 1395).
2-2- کیفیت حسابرسی با وجود تلاشهای انجامشده برای تعریف کیفیت حسابرسی، تعریف جامعی برای آن وجود ندارد. این مسأله، نشان میدهد کیفیت حسابرسی، تعریف پیچیدهای دارد و برداشتهای افراد مختلف از آن، متفاوت است (تیتمن و ترومن، 1986). دیآنجلو (1981) کیفیت حسابرسی را ارزیابی و استنباط حسابرس از احتمال کشف و گزارش موارد تحریف مهم در صورتهای مالی یا سیستم حسابداری صاحبکار تعریف میکند (دیآنجلو، 1981). دیویدسان و نئو (1993) کیفیت حسابرسی را، توانایی حسابرس در کشف و رفع تحریفهای با اهمیت و دستکاری در سودخالص گزارش شده میدانند (دیویدسان و نئو، 1993)؛ بنابراین، کیفیت حسابرسی به عنوان عاریبودن صورتهای مالی حسابرسیشده از تحریفهای مهم تعریف میشود. قابلیت اطمینان به صورتهای مالی حسابرسیشده، کیفیت حسابرسی را نشان میدهد (مهدوی و رستگاری، 1397؛ علویطبری و پارسایی، 1398). امکان اندازهگیری و مشاهده کیفیت حسابرسی قبلاز انجام و یا در حین حسابرسی وجود ندارد؛ بنابراین برای ارزیابی کیفیت حسابرسی، به شاخصهایی نیاز است (تیتمن و ترومن، 1986). در این خصوص میتوان به عوامل اندازه مؤسسه حسابرسی، سهم بازار، تعداد صاحبکاران، تعداد شرکای مؤسسه، سود عملیاتی مؤسسه حسابرسی و نوع گزارش حسابرسی اشاره کرد (دیآنجلو، 1981؛ باوهد و ویلکنز، 2004؛ هرمانسون و همکاران، 2007؛ دیلوت، 2010). در پژوهش حاضر، میتوان برای بررسی مبانی نظری کیفیت حسابرسی و ارزشهای اقتصادی، از «تئوری نمایندگی[viii]»، «تئوری بازارهای آزاد[ix]» و «تئوری بازارهای تحت نظارت[x]» استفاده کرد. از آنجائیکه نسبتهای اقتصادی شرکت را میتوان تحت عنوان عملکرد شرکت دانست، لذا میتوان از تئوری نمایندگی به عنوان تئوری اصلی در پژوهش حاضر استفاده کرد. بر اساس تئوری بازارهای آزاد، عرضه و تقاضای حسابرسی به عنوان یک خدمت باید از ویژگیهای اقتصادی قانون عرضه و تقاضا تبعیت کند و مقررات و یا قانون، در آن نقشی ندارند. در مقابل، طبق تئوری نظریه بازارهای تحتنظارت، عرضه و تقاضای حسابرسی به عنوان یک خدمت اقتصادی، تابع الزامات تعیینشده در قوانین و مقررات است (فرانل، 2016). در این دیدگاه، آگاهی از تئوریهای مالی و اقتصادی[xi] بستر لازم جهت توصیف حسابرسی به عنوان یک فعالیت خدماتی را فراهم میسازد (لاری دشتبیاض و همکاران، 1399). از دیدگاه تئوری نمایندگی، تضاد منافع بین حسابرس و صاحبکار وجود دارد. صاحبکار به دنبال افزایش مطلوبیت موردانتظار خود از طریق کاهش حقالزحمه حسابرسی، افشای کمتر اطلاعات و یا حتی تحریف صورتهای مالی به نفع خود است (مارتینی و همکاران، 2016). از سوی دیگر، حسابرس نیز به دنبال بیشینهکردن مطلوبیت موردانتظار خود بهوسیله افزایش حقالزحمه، کاهش زمان حسابرسی است (هوپ و همکاران، 2017). در عین حال، حسابرس در راستای افزایش کیفیت حسابرسی، کشف تحریفات با اهمیت و ارائه بهموقع گزارش حسابرسی است، به نحوی که منعکسکننده وضعیت مالی صاحبکار طبق استانداردهای حسابرسی باشد، تلاش میکند (لی و همکاران، 2017).
2-3- مسئولیت اجتماعی مسئولیت اجتماعی شرکتها نشاندهنده میزان توجه شرکت به طور فعال در پاسخ به خواستههای ذینفعان از جمله سهامداران، کارکنان، تأمینکنندگان و جامعه بطور وسیعتر است. به عبارتی دیگر، مسئولیت اجتماعی شرکت اغلب به عنوان یک ابزار مؤثر برای بدستآوردن حمایت از جانب سهامداران، کسب اطمینان از استفاده مؤثر از منابع سازمانی، به دست آوردن حمایت از جانب رسانهها، ارسال سیگنالهای مشروعیت به جامعه و کاستن از مورد بررسی موشکافانه قرار گرفتن از سوی سرمایهگذاران و کارکنان است (اورلیزکی و همکاران، 2003). بطور خلاصه، محرکهای گزارشگری مسئولیت اجتماعی ریشه در دو منبع قدرت دارد. درواقع شرکت بهواسطه فشارهای وارده از سوی نهادهای قانونگذار و سهامداران مسئول به گزارشگری مسئولیت اجتماعی است. از یک سو دخالت دولت از طریق وضع ضوابط قانونی مجازاتها و از سوی دیگر، توجه سهامداران و ذینفعان به آثار اجتماعی فعالیت شرکتها، آنان را به پاسخگویی در زمینه عملکرد اجتماعی سوق میدهد (مهرانی و همکاران، 1394؛ سرلک و همکاران، 1399). بنابراین، انتظار بر این است که شرکتها برای نشاندادن رفتار مسئولیت اجتماعی اشتیاق داشته باشند و به دنبال سرمایهگذاریهای بیشتر در فعالیتهای مرتبط با مسئولیت اجتماعی شرکت باشند. در این خصوص میتوان به سرمایهگذاریهای در حال انجام در فعالیتهای تحقیق و توسعه برای کاهش آلودگی و انتشار گازهای گلخانهای، سرمایهگذاری در فعالیتهای مرتبط به ترویج بهینه انرژی و تعمیر و نگهداری اموال، ماشینآلات و تجهیزات با متوسط عملکرد زیستمحیطی بالا برای صنعت خاص، اشاره کرد. همچنین، جهت بررسی مسئولیت اجتماعی از دیدگاه تئوریک، میتوان برای روشنتر شدن بحث از «تئوری اقتصاد سیاسی[xii]» استفاده نمود. طبق این تئوری، هنگامیکه یک سازمان درگیر فعالیتهای اجتماعی نامطلوب میشود، با عدمتأیید جامعه مواجه شده و این امر به نابودی و ضعف عملکرد شرکت مواجه میشود (علی و همکاران، 2021). در اینصورت، بهمنظور بهبود عملکرد و تنوعبخشی، مدیریت ممکن است اطلاعات مرتبط با فعالیتهای زیست محیطی و اجتماعی سازمان را منتشر کند (نمازی و مقیمی، 1397).
3- پیشنه پژوهش موضوع این پژوهش تأثیر کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها با تأکید بر نقش میانجی مسئولیت اجتماعی است. مطالعهای که تأثیر کیفیت حسابرسی را بر ارزشافزوده شرکتها بررسی نموده باشد یافت نشد. همچنین، در مطالعات پیشین، تاکنون متغیر مسئولیت اجتماعی به عنوان متغیر میانجی بر این رابطه بررسی نشده است، لذا به پژوهشهایی که نزدیک به حوزه این مطالعه هستند در قالب پژوهشهای مربوط به کیفیت حسابرسی، ارزشافزوده شرکتها و مسئولیت اجتماعی اشاره میشود تا الگوی پژوهش و انتخاب متغیرها تبیین شود.
3-1- پژوهشهای مربوط به کیفیت حسابرسی دیتارو همکاران (1991) نقش حسابرس و کیفیت حسابرسی در ارزشگذاری شرکتهایی که تازه در بورس اوراق بهادار نیویورک پذیرفته شده بودند را برای سال 1987 بررسی کردند. نتیجه پژوهش آنان نشان داد شرکتهایی که اقدام به انتشار اوراق کردهاند، بیشتر تمایل به انتخاب حسابرسان بزرگ دارند. الاجمی (2009) اندازه مؤسسه حسابرسی، حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی را در کشور بحرین، با استفاده از تعداد 300 نفر اعتباردهندگان و تحلیلگران صورتهای مالی، بهوسیله پرسشنامه بررسی کرد. نتایج پژوهش وی نشان داد که از نظر اعتباردهندگان و تحلیلگران صورتهای مالی، اندازه مؤسسه حسابرسی نقش بسزایی در ارتقای اعتبار صورتهای مالی دارد. همچنین، از نظر هر دو گروه، مؤسسات حسابرسی بزرگ دارای کیفیت گزارش حسابرسی بالاتری بودند. گنزالز-دیاز و همکاران (2015) دوره تصدی حسابرس و کیفیت حسابرسی را برای 254 مؤسسه حسابرسی اسپانیایی در بازه زمانی 2010-2003 بررسی کردند. نتیجه پژوهش آنان نشان داد که هر چه دوره تصدی حسابرس افزایش یابد، کیفیت حسابرسی نیز ارتقا مییابد. مطلب جالب توجه این بود که این ارتقای کیفیت پس از گذشت 5 سال از دوره تصدی حسابرس پدیدار میشد. شارما و همکاران (2017) تغییر حسابرس، حقالزحمه حسابرسی و تأخیر در ارائه گزارش حسابرسی را برای 745 شرکت بورسی نیویورک، در بازه زمانی 2000 تا 2014 مورد بررسی قرار دادند. یافتهها نشان داد که در صورتیکه حسابرس شرکتها تغییر کند، حقالزحمه حسابرسی و همچنین، تأخیر در ارائه گزارش حسابرسی افزایش مییابد. دمارتینی و تراکو (2017) کیفیت حسابرسی را بر اساس ارزیابی خطر حسابرسی بمنظور کاهش خطر ذاتی، خطر کنترل و خطر عدمکشف تحریفات با اهمیت در حسابرسی تشریح کردند. آنان رابطه بین خطر حسابرسی و حقالزحمه حسابرس، ارزیابی خطر و تصمیمگیری در خصوص پذیرش صاحبکار و حاکمیت شرکتی و الگوی خطر حسابرسی در مواجهه با بحرانهای مالی جهانی را بصورت کمی و کیفی ذکر کردند. دجادانگ و همکاران (2020) در پژوهشی به بررسی ارتباط خودکارآمدی حسابرس با کیفیت حسابرسی با توجه به نقش تعدیلی فرهنگ فردگرایی پرداختند. آنان 196 نفر از حسابرسان کشور مالزی را مورد بررسی قرار دادند. یافتهها نشان داد که خودکارآمدی حسابرس موجب میشود کیفیت بررسی حسابرسی تقویت شود. همچنین، وجود معیارهای فرهنگ فردگرایی در حسابرسان موجب میگردد ارتباط مثبت این رابطه در جهت منفی تعدیل شود و تأثیر خودکارآمدی در جهت منفعتطلبانه کیفیت حسابرسی را کاهش میدهد. حساسیگانه و آذینفر (1389) به بررسی رابطه بین تحریفات کشفشده و اندازه مؤسسه حسابرسی، برای تعداد 110 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1384-1380، پرداختند. آنان متغیرهای کشف تحریفها و گزارش آنها را به عنوان متغیرهای کیفیت حسابرسی مورد آزمون قرار دادند. نتیجه پژوهش آنان نشان داد که بین عامل تحریفهای کشف و گزارششده و اندازه مؤسسه حسابرسی، رابطه معنادار و معکوس وجود دارد. مهدوی و حسینینیا (1394) اثربخشی کیفیت حسابرسی بر کاهش تأخیر در ارائه گزارش حسابرسی را برای 64 شرکت در بازه زمانی 1384 تا 1391 مورد بررسی قرار دادند. یافتههای حاکی از آن بود که بین نوع اظهارنظر حسابرس و تأخیر در ارائه گزارش حسابرسی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ اما بین تغییر حسابرس و تخصص حسابرس در صنعت و تأخیر در ارائه گزارش حسابرسی، رابطه معناداری مشاهده نشد. حاجیها و ابراهیمی (1395) رابطه بین اظهارنظر حسابرس، قیمت و حجم معاملات سهام را برای تعداد 75 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1392-1385 بررسی کردند. نتیجه پژوهش آنان نشان داد که بین نوع اظهارنظر حسابرس با قیمت سهام و حجم معاملات سهام رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. مهدوی و نمازی (1396) به بررسی تدوین الگوی رابطه بین متغیرهای کیفیت حسابرسی با استفاده از رویکرد علت و معلولی سیستمهای پویا پرداختند. آنها دادههای 101 شرکت را در بازه زمانی 1384 تا 1394 مورد بررسی قرار دادند. یافتهها نشان داد که عوامل رعایت استانداردها و اجرای حرفهای بوسیله حسابرس، درصد تحریفات کشف و گزارششده، نوع اظهارنظر حسابرس، تأخیر در گزارش حسابرسی، طول دوره تصدی حسابرس و تخصص حسابرس و شناخت وی از صنعت در الگوی علت و معلولی کیفیت حسابرسی، با لحاظ رابطه متقابل، بر یکدیگر تأثیر معنادار دارند. لاری دشتبیاض و همکاران (1399) به بررسی مبانی تعدیل اظهارنظر حسابرس و مدیریت سود پرداختند. نتایج پژوهش آنان نشان داد که مدلهای مدیریت سود تأثیر کمی بر نوع اظهارنظر حسابرس دارند و اظهارنظر حسابرس تحت تأثیر روشهای مختلف مدیریت قرار نمیگیرد.
3-2- پژوهشهای مربوط به ارزشافزوده شرکتها لی و کیم (2009) به مطالعه نسبتهای EVA و MVA در صنعت بیمارستان پرداختند. آنان به این نتیجه رسیدند که نسبت MVA برای ارزیابی عملکرد در این صنعت، معیاری بسیار مناسب است. چارواندیساوات (2011) به بررسی قدرت توضیحی معیارهای مختلف حسابداری (EPS، ROA، ROE، ROS) و معیارهای مبتنی بر ارزشافزوده (EVA و MVA) برای ارزیابی عملکرد شرکتها در بازده سهام بورس تایلند پرداختند. یافتههای وی نشان داد که معیارهای حسابداری، نسبت به EVA و MVA رابطه بیشتری با بازده سهام دارند. شن و همکاران (2015) نیز با بررسی نسبت EVA به عنوان یکی از معیارهای مهم ارزیابی عملکرد، به این نتیجه رسیدند که این عامل در سطح نگهداری وجه نقد شرکتها بسیار مؤثر است. نخیلی و همکاران (2017) به بررسی نقش تعدیلی شرکتهای خانوادگی در رابطه بین گزارش مسئولیت اجتماعی و ارزش بازار شرکت پرداختند. مطالعه آنها نشان داد که عملکرد مبتنی بر بازار که با Q توبین اندازهگیری میشود، با افشای مسئولیت اجتماعی در شرکتهای خانوادگی رابطهای مثبت و با افشای مسئولیت اجتماعی در شرکتهای غیرخانوادگی رابطهای منفی دارد. مارتینلی و همکاران (2020) کارایی زیستمحیطی سیستمهای تولید طیور را با استفاده از ارزشافزوده اقتصادی ارزیابی کردند. نتایج پژوهش آنان نشان داد که درآمد خالص عملیاتی و سرمایه به کار رفته متغیرهایی با بیشترین و کمترین تأثیر بر ارزشافزوده اقتصادی در انواع تولید هستند. حجازی و حسینی (1385) با بررسی نسبتهای ارزشافزوده اقتصادی و ارزشافزوده بازار به این نتیجه رسیدند که بین این دو نسبت رابطه قوی وجود دارد و شاخص ارزیابی داخلی و خارجی مناسبی هستند. صالحآبادی و احمدپور (1389) همبستگی بین ارزشافزوده اقتصادی، ارزشافزوده بازار و سرمایه را در بورس اوراق بهادار تهران بررسی نمودند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که ارتباط و همبستگی مثبت و معنادار بین EVA و MVA با سرمایه وجود دارد. رضایی و مولودی (1389) رابطه بین ارزشافزوده اقتصادی، جریان نقد آزاد و سود باقیمانده با ارزش ایجاد شده برای سهامداران را در تعداد 74 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1387-1383 بررسی کردند. نتایج پژوهش آنان نشان داد که مدل ارزشافزوده اقتصادی و نقدی قویترین مدل برای پیشبینی ارزش و عملکرد است. طالبنیا و شجاع (1390) در پژوهشی به بررسی نسبت ارزشافزوده بازار به سود حسابداری و نسبت ارزشافزوده اقتصادی به سود حسابداری در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس پرداختند. آنها دادههای شرکتهای بورسی را برای سالهای 1382 تا 1386 مورد بررسی قرار دادند. یافتهها حاکی از آن بود که بین سود-ارزشافزوده بازار و سود-ارزشافزوده اقتصادی، رابطه مثبت و ضعیفی وجود دارد. نمازی و نمازی (1395) به رتبهبندی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اقدام کردند. آنان از معیارهای EVA و MVA به عنوان ارزشافزوده اقتصادی استفاده نمودند. نتایج پژوهش آنان نشان داد که شاخصهای ارزشافزوده اقتصادی با نسبتهای سنتی و نوین مالی رابطه معنادار ندارند. محمدی و بهمنی (1399) به بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر متغیرهای مبتنی بر ارزش شرکت پرداختند. آنها دادههای 100 شرکت بورسی را برای سالهای 1391 تا 1396 مورد بررسی قرار دادند. یافتهها حاکی از آن بود که بین حاکمیت شرکتی با ارزشافزوده اقتصادی و همچنین ارزشافزوده بازار رابطه معناداری وجود دارد.
3-3- پژوهشهای مربوط به مسئولیت اجتماعی گیول (2007) به بررسی نقش مسئولیت اجتماعی در صنعت شیمیایی آمریکا پرداخت. وی به این نتیجه رسید که بر خلاف استدلالهایی که در خصوص مسئولیت اجتماعی شرکتها بیان میشود، توجه به این امر برای سهامداران اهمیت زیادی دارد. همچنین، با حمایت از قوانین عمومی، بهداشت و مقررات مربوط به محصولات شیمیایی، مسئولیت اجتماعی بیشتر توسط شرکتها اهمیت داده میشود. ماکریناسکینه و بلاکیناس (2015) مسئولیت اجتماعی را در فعالیت کارگزاران ارزی مطالعه کردند. آنان فعالیتهای ارائه شده در وب سایتهای محبوبترین کارگزاران فارکس لیتوانیایی با اطلاعات ارائه شده توسط بزرگترین کارگزاران ارز مقایسه کردند. نتایج پژوهش نشان داد که بزرگترین کارگزاران، بیشتر از فعالیت توجه کارگزاران در لیتوانی، خود را درگیر فعالیتهای مسئولیت اجتماعی میکنند. نتایج پژوهش یانیونگ و همکاران (2018) حاکی از آن بود که مسئولیت اجتماعی برای کسبوکار بهعنوان مزیتی رقابتی عمل میکند. آنان دریافتند که آگاهی سهامداران از مسئولیت اجتماعی در صنعت رستوران، رابطه عملکرد اجتماعی و مالی را تعدیل کرده و به افزایش سود مالی شرکت میانجامد. سوریکوزی و همکاران (2018) در پژوهشهای خود در کشور یونان دریافتند که بین مسئولیت اجتماعی و حقالزحمه حسابرسی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، لکن این رابطه در شرکتهایی که دارای چارچوب مشخص و تنظیمشده برای گزارشگری مسئولیت اجتماعی هستند، منفی و معنادار است، به عبارت دیگر در این شرکتها تلاش حسابرس کمتر میشود که منجر به کاهش حقالزحمه حسابرسی میگردد. علی و همکاران (2021) به بررسی ابعاد مسئولیت اجتماعی دانشگاهها پرداختند. یافتهها آنان نشان داد که مسئولیت اجتماعی بر ارزشآفرینی سازمانها مؤثر است. افزون بر این، ادغام طرحهای مسئولیت اجتماعی در سیاستهای اداری و رویههای مدیریتی برای تأثیرپذیری معنادار برای دانشگاهها ضروری است. همچنین، این واقعیت را روشن ساخت که مسئولیت اجتماعی دانشگاهها از نظر ماهیت با مسئولیت اجتماعی شرکتها متفاوت است، زیرا ماهیت عملیات و اهداف نهادی آنها ذاتاً با سازمانهای تجاری یکسان نیست. نمازی و مقیمی (1397) در پژوهشی به بررسی تأثیر نوآوری و نقش تعدیلی مسئولیت اجتماعی بر عملکرد مالی شرکتها در صنایع مختلف پرداختند. آنها 184 شرکت بورسی را در بازه زمانی 1386 تا 1395 مورد بررسی قرار دادند. یافتهها حاکی از آن بود که هنگامیکه مسئولیت اجتماعی بهعنوان متغیر تعدیلی در نظر گرفته میشود، قدرت مدل در تمامی صنایع افزایش پیدا میکند، اما تأثیر آن در صنعت کاشی، سیمان، آهک و گچ و همچنین صنعت کانیها بیشتر از سایر صنایع است. برادران حسنزاده و همکاران (1398) در پژوهشی به بررسی تأثیر ارتباط سیاسی بر مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت با تأکید بر رقابت بازار محصول پرداختند. آنها دادههای 60 شرکت را در بازه زمانی 1390 تا 1395 مورد بررسی قرار دادند. یافتهها نشان داد که افزایش ارتباطات سیاسی موجب افزایش تعهدات اجتماعی میشود و مدیران تمایل بیشتری به پاسخگویی دارند.
4- فرضیههای پژوهش در این پژوهش، با استفاده از مبانی نظری، پیشینههای داخلی و خارجی و الگوی مفهومی پژوهش، فرضیههای زیر تدوین شده است: فرضیه اول: کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها تأثیر دارد. فرضیه دوم: کیفیت حسابرسی بر مسئولیت اجتماعی شرکتها تأثیر دارد. فرضیه سوم: مسئولیت اجتماعی بر ارزشافزوده شرکتها تأثیر دارد. فرضیه چهارم: مسئولیت اجتماعی، به عنوان یک متغیر میانجی، بر رابطه بین کیفیت حسابرسی و ارزشافزوده شرکتها تأثیر دارد.
5- روششناسی و الگوی پژوهش این پژوهش جزء پژوهشهای کمّی قرار میگیرد و کاربردی است. طرح پژوهش آن از نوع شبهتجربی و با استفاده از رویکرد پسرویدادی یکباره (از طریق اطلاعات گذشته) است. زمانی از روش پسرویدادی استفاده میشود که پژوهشگر پس از وقوع رویدادها به بررسی موضوع میپردازد و همچنین امکان دستکاری متغیرهای مستقل وجود ندارد (نمازی، 1389). جهت بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش از روش کتابخانهای استفاده شد. دادهها و اطلاعات مورد نیاز شرکتهای انتخابی از طریق مراجعه به صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی همراه صورتهای مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران موجود در سامانه کدال و نرمافزار رهآورد نوین نسخه 3 جمعآوری شد. نهایتاً دادهها از طریق نرمافزار اکسل آماده و برای آزمون فرضیههای پژوهش بر اساس دادههای بهدستآمده از آمار توصیفی، بررسی روایی و پایایی متغیرهای پژوهش، تأثیر متغیرهای پژوهش و آزمونهای استنباطی با استفاده از معادلات ساختاری (SEM[xiii]) و نرمافزارهای SPSS نسخه 25 و Smart PLS نسخه 2 انجام شده است. الگوی مفهومی پژوهش بر اساس مبانی نظری ارائه شده در خصوص متغیرها، رابطه علّی، زیرمجموعه متغیرها و همچنین تأثیر متقابل آنها طراحی شده است. شکل شماره 1 این الگوی و چگونگی تأثیر متغیرهای مستقل، وابسته، میانجی و کنترلی را نشان میدهد. شرح روابط علی بین متغیرها در بخشهای بعد ارائه میگردد.
شکل 1- الگوی مفهومی پژوهش منبع: یافتههای پژوهشگر
5-1- متغیرهای پژوهش با توجه به بررسی مبانی نظری، پیشینه پژوهش و شکل شماره 1، متغیرهای پژوهش حاضر به چهار گروه متغیرهای وابسته، مستقل، میانجی و کنترلی تفکیک میشوند.
5-1-1- متغیر وابسته متغیر وابسته پژوهش حاضر، ارزشافزوده است. به منظور اندازهگیری ارزشافزوده، مطابق با پژوهشهای استوارت، (1994 و 1995)؛ بیدل و همکاران، (1999)؛ شن و همکاران، (2015)؛ حجازی و حسینی، (1385)؛ نمازی و نمازی (1395) از دو سنجه نرخ ارزشافزوده اقتصادی (EVA) و ارزشافزوده بازار (MVA) به شرح زیر استفاده شد. ارزشافزوده اقتصادی (EVA): این سنجه بصورت رابطه 1 محاسبه میشود:
(1) NOPAT: سود عملیاتی خالص پس از کسر مالیات، بعلاوه هر گونه افزایش ذخیره مطالبات مشکوکالوصول، ذخیره ارزشیابی بر مبنای اولین صادره از آخرین وارده، استهلاک سرقفلی، خالص مبالغ سرمایهگذاریشده به عنوان هزینههای تحقیق و توسعه و سایر سودهای عملیاتی؛ KW: میانگین موزون هزینه سرمایه؛ و Capitalt-1: مجموع ارزش دفتری سرمایه ابتدای دوره t است. میانگین موزون سرمایه به شرح رابطه 2 طبق (حجازی و حسینی، 1385؛ نمازی و نمازی، 1395) محاسبه میشود (با توجه به اینکه در ایران سهام ممتاز وجود ندارد، در رابطه زیر وزن و نرخ هزینه سهام ممتاز، صفر در نظر گرفته شده است):
(2) در این رابطه: Wd: وزن بدهی؛ Kd: نرخ هزینه بدهی پس از در نظر گرفتن اثر مالیات؛ Wp: وزن سهام ممتاز؛ Kp: نرخ هزینه سهام ممتاز؛ Ws: وزن حقوق صاحبان سهام؛ و Ks: نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام (نرخ هزینه سهام عادی، سود انباشته و اندوختهها) که از مدل گوردون به شرح رابطه 3 محاسبه گردیده است:
(3) D0: سود نقدی هر سهم در دوره جاری؛ P0: قیمت جاری بازار هر سهم؛ و g: نرخ رشد سود سهام (این عامل از حاصلضرب نسبت انباشت سود در بازده حقوق صاحبان سهام به دست آمده است). ارزشافزوده بازار (MVA) MVA= میانگین ارزش بازار حقوق صاحبان سهام طی سال – میانگین ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام
5-1-2- متغیر مستقل در این پژوهش، کیفیت حسابرسی به عنوان متغیر مستقل مطابق با پژوهشهای دیآنجلو (1981)، دیفوند (1992)؛ بگلی و فیشر (1998)؛ لی و هو (2004)؛ کولینان و همکاران (2012)؛ مهدوی و نمازی (1396)؛ نمازی (1396) درنظر گرفته شد. برای اندازهگیری کیفیت حسابرسی، از چهار متغیر نوع اظهارنظر حسابرس (Qual-R)، دوره تصدی حسابرس (TUNURE)، تأخیر در ارائه گزارش حسابرسی (LNARL) و اندازه حسابرس (BIG) استفاده شد. نحوه اندازهگیری این متغیرها به شرح زیر است: نوع اظهارنظر حسابرس (Qual-R): ارزشگذاری این متغیر بر اساس نوع اظهارنظر حسابرس: برای گزارش مقبول عدد 4، گزارش مشروط عدد 3، گزارش عدم اظهارنظر عدد 2 و برای گزارش مردود عدد 1 درنظر گرفته شده است. دوره تصدی حسابرس (TUNURE): میزان سالی که یک حسابرس در دوره پژوهش، تصدی حسابرسی شرکت خاصی را بر عهده داشته باشد. تأخیر در ارائه گزارش حسابرسی (LNARL): فاصله زمانی پایان دوره مالی (پایان اسفند) تا تاریخ گزارش حسابرسی است. اندازه حسابرس (BIG): به دلیل در اختیار داشتن کارمندان و مدیران زیاد، سازمان حسابرسی به عنوان حسابرس بزرگ در نظر گرفته شد. با بررسی گزارشهای حسابرسی، اگر حسابرس شرکت، سازمان حسابرسی بود عدد 1، در غیر این صورت، عدد صفر برای اندازه حسابرس درنظر گرفته شد.
5-1-3- متغیر میانجی در این پژوهش با توجه به هدف پژوهش و مبانی نظری و پیشینه پژوهش مارتینز-کونسا و همکاران (2017)، یانیونگ و همکاران (2018)، فرل و همکاران (2019) و نمازی و مقیمی (1397)، برادران حسنزاده و همکاران (1398)، مسئولیت اجتماعی به عنوان متغیر میانجی در نظر گرفته شد. طبق فرضیه پژوهش، کیفیت حسابرسی علاوه بر تأثیر مستقیم بر ارزشافزوده شرکتها، دارای تأثیر غیرمستقیم نیز میباشد. تأثیر غیرمستقیم، از طریق ایجاد زنجیره علی بین کیفیت حسابرسی، مسئولیت اجتماعی شرکتها و ارزشافزوده ایجاد میگردد. مبانی نظری این استدلال منطبق بر تعریف متغیر میانجی که در ادبیات روش تحقیق (بارون و کنی، 1986 و نمازی و نمازی، 2016) نیز ذکر شده میباشد. برای اندازهگیری مسئولیت اجتماعی شرکتها از معیارهای مؤسسه آمریکایی معروف به KLD[xiv]، مطابق با چهار معیار اجتماعی و زیستمحیطی رتبهبندی و استفاده شد. مسئولیت اجتماعی دارای چهار بعد مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان، محیطزیست و ویژگیهای محصولات است که هر بعد قوت و ضعفهای مخصوص خود را دارد.
(4)
CSR Score: نمره کلی مسئولیت اجتماعی؛ CSRCOM: نمره افشای مشارکت اجتماعی؛ CSREMPL: نمره افشای روابط کارکنان؛ CSRENV: نمره افشای محیطزیست؛ و CSRPRO: نمره افشای ویژگیهای محصول است.
جدول 1- ابعاد کیفی مسئولیت اجتماعی
(منبع: نمازی و مقیمی، 1397) منبع: یافتههای پژوهشگر
5-1-4- متغیر کنترلی در پژوهش حاضر، برای کنترل چند متغیر دیگر که ممکن است تأثیر کیفیت حسابرسی و ابعاد مالیاتی را تغییر دهند، متغیرهای کنترلی شامل اهرم مالی (LEV) و بازده داراییها (ROA)، همانند پژوهشهای ملودیک و همکاران (2015) و چینگ و همکاران (2016) درنظر گرفته شده است. نحوه اندازهگیری این متغیرها به شرح زیر است: اهرم مالی (LEV): تقسیم کل بدهیها به کل داراییهای شرکت. بازده داراییها (ROA): تقسیم سود (زیان) خالص به مجموع داراییهای شرکت.
5-2- جامعه آماری پژوهش 1) به منظور همگن بودن نمونه سال مالی آنها پایان اسفند هرسال باشد. 2) در دوره زمانی، شرکتهای مورد مطالعه تغییر سال مالی نداده باشند. 3) شرکتهایی که تاریخ پذیرش آنها در سازمان بورس اوراق بهادار قبل از سال 1388 بوده و تا پایان سال 1397 نیز در فهرست شرکتهای بورسی باشند. 4) شرکتهای نمونه جزء بانکها و مؤسسات مالی اعم از شرکتهای لیزینگ، هلدینگ، شرکتهای سرمایهگذاری و واسطهگری مالی نباشند؛ زیرا افشای اطلاعات آنها متفاوت است. با توجه به توضیحات ارائه شده، تعداد 101 شرکت (1010 سال- شرکت) در بازه زمانی 1388 الی 1397، شرایط لازم را برای موارد مذکور دارا بوده و به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.
6- یافتههای پژوهش 6-1- آمار توصیفی جدول 2 آماره توصیفی متغیرهای پژوهش را نشان میدهد. بر طبق این جدول، میانگین اظهارنظر حسابرس 226/3 است که نشان میدهد اکثر گزارشهای حسابرسی مشروط و مقبول بوده است. هر حسابرس به طور میانگین، 3 تا 4 سال تصدی حسابرسی هر شرکت را برعهده داشته است که مطابق با دستورالعمل سازمان بورس و اوراق بهادار تهران است. میانگین تأخیر در ارائه گزارش حسابرسی 77 روز است که این مقدار نشاندهنده بازه معقولی تا تاریخ مجمع شرکتها میباشد. سازمان حسابرسی، خدمات حسابرسی حدود 30 درصد از شرکتها مورد مطالعه را انجام داده است. میانگین مسئولیت اجتماعی برابر با 160/2 است که از طریق کسر نقاط قوت از نقاط ضعف عملکرد مسئولیت اجتماعی بدست آمده است. مقدار حداقل مسئولیت اجتماعی، عملکرد ضعیف شرکتها را در بکارگیری مسئولیت اجتماعی نشان میدهد. افزون بر این، اهرم مالی با نمایش عدد 575/0 نیز نشاندهنده آن است که در حدود نیمی از داراییهای شرکتها از محل بدهیها تأمین شده است. همچنین، میانگین بازده داراییهای شرکتها 126/0 است؛ که بیانگر این است که در کل، عملکرد شرکتها زیاد مناسب نبوده است.
جدول 2- آماره توصیفی متغیرهای پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
6-2- تحلیل استنباطی یافتهها با توجه به دانش آمار و ریاضی از مدلسازی معادلات ساختاری به منظور تحلیل و بررسی عمیقتر دادههای پژوهش استفاده میشود. 6-3- ضرایب بارهای عاملی و قدرت الگو بارهای عاملی از طریق محاسبه مقدار همبستگی پرسشهای یک متغیر با آن متغیر محاسبه میشوند که اگر این مقدار برابر و یا بیشتر از مقدار 4/0 باشد (هولاند، 1999)، نشان میدهد که واریانس بین متغیر و سازههای آن از واریانس خطای اندازهگیری آن متغیر بیشتر بوده و پایایی مدل اندازهگیری قابل قبول میباشد. شکل 2 بیانگر این مفهوم است که تمامی روابط بین متغیرها و سازههای پژوهش، از 4/0 بیشتر است. همچنین، شکل 2، مقدار R2 را برای سازه ارزشافزوده نشان میدهد. مقدار R2 سازه ارزشافزوده، 897/0 محاسبهشده است که با توجه به سه مقدار 19/0، 33/0 و 67/0 به عنوان ملاک برای مقادیر ضعیف، متوسط و قوی، مناسب بودن برازش مدل را تأیید میکند. ضریب استاندارد شده مسیر (β) میان متغیر کیفیت حسابرسی و ارزشافزوده 109/0 میباشد. این مقدار مؤید این است که احتمال دارد کیفیت حسابرسی به میزان 10% از تغییرات ارزشافزوده شرکتها را تبیین کند.
شکل 2- ضرایب بارهای عاملی و مقدار R2 منبع: یافتههای پژوهشگر
6-4- پایایی ترکیبی و روایی همگرا پایایی یا قابلیت اعتماد مشخص میسازد که ابزار اندازهگیری در صورت اجرا در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی دارد که در پژوهش حاضر از طریق معیارهای آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده میشود. روش حداقل مربعات جزئی معیار مدرنتری نسبت به آلفای کرونباخ به نام پایایی ترکیبی (CR) به کار میبرد که مقدار پایایی ترکیبی برای هر متغیر باید بالاتر از 7/0 باشد. علاوه بر پایایی، روایی همگرا به بررسی همبستگی هر متغیر با سنجههای خود میپردازد. این معیار در روش حداقل مربعات جزئی، معیار AVE میباشد که مقدار مناسب آن 5/0 است و اگر کمتر از این عدد باشد، روایی همگرا مدل زیر سؤال میرود (داوری و رضازاده، 1395). بر طبق جدول شماره 3، با توجه به اینکه مقدار مناسب برای آلفای کرونباخ 7/0، پایایی ترکیبی (CR) 7/0 و برای روایی همگرا (AVE) برابر با 5/0 است، تمامی معیارها در مورد متغیرها، مقدار مناسبی را اتخاذ کرده است. در نهایت، میتوان وضعیت پایایی ترکیبی و روایی همگرای متغیرهای پژوهش و سازهها را مناسب دانست. جدول 3، مقادیر مربوطه را نشان میدهد.
جدول 3- پایایی ترکیبی و روایی همگرا
منبع: یافتههای پژوهشگر
6-5- روایی واگرا در پژوهش حاضر، جهت سنجش روایی، از روش فورنل و لارکر، استفاده شد. فورنل و لارکر (1981)، برای بررسی روایی واگرا، ماتریسی را ارائه دادند که مشابه ماتریس نشان دادهشده در جدول 4 است، با این تفاوت که قطر اصلی این ماتریس برابر جذر مقادیر AVE سازههای پنهان است. جدول 4، ماتریس فورنل و لارکر برای پژوهش حاضر را نشان میدهد.
جدول 4- روایی واگرا (ماتریس فورنل و لارکر)
منبع: یافتههای پژوهشگر
همان طور که از جدول 4 مشخص است، مقادیر موجود در روی قطر اصلی ماتریس، از کلیه مقادیر موجود در ستون مربوط به آن بزرگتر است که در مدل پژوهش حاضر دارای اعتبار تشخیص مناسبی است.
6-6- معیار Q2 جدول 5، قدرت پیشبینی الگو را نشان میدهد. این معیار تنها برای سازههای درونزای مدل که شاخصهای آن از نوع انعکاسی میباشد، محاسبه میگردد. اگر مقدار قدرت یک سازه درونزا 02/0، 15/0 و 35/0 بدست آید، به ترتیب نشاندهنده قدرت پیشبینی ضعیف، متوسط و قوی سازه یا سازههای مربوط به آن است؛ بنابراین، قدرت مدل پژوهش در سطح قوی و مناسب است. این مقدار نشاندهنده مقدار مناسب برای متغیرها و قدرت پیشبینی الگو میباشد.
جدول 5- مقدار Q2 در پیشبینی الگو
منبع: یافتههای پژوهشگر
6-7- معیار GOF مهمترین شاخص برازش مدل در تکنیک حداقل مربعات جزئی، شاخص GOF است. کلیت الگو، شامل هر دو بخش الگوی اندازهگیری و الگوی ساختاری میشود و با تأیید برازش آن، بررسی در یک الگو کامل میشود. جهت بررسی برازش کلی الگو، از معیار GOF استفاده میشود. معیار GOF مربوط به بخش کلی مدلهای معادلات ساختاری است که توسط این معیار پژوهشگر میتواند پس از بررسی برازش بخش اندازهگیری و بخش ساختاری مدل کلی پژوهش خود، برازش بخش کلی را نیز کنترل نماید. برای بررسی برازش در یک مدل کلی تنها یک معیار به نام GOF استفاده میشود. سه مقدار ۰۱/۰، ۲۵/۰، ۳۶/۰ به عنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF معرفی شده است (داوری و رضازاده، 1395). این معیار از طریق فرمول 5 محاسبه میشود: (5) که در این رابطه: مقدار از میانگین مقادیر اشتراکی متغیرهای پنهان و نیز، از میانگین مقادیر ضریب تعیین به دست میآید. مقدار میانگین مقادیر اشتراکی برابر با 518/0 است و مقدار میانگین R2برابر با 537/0 برابر (6)
با توجه به سه مقدار 01/0؛ 25/0 و 36/0 به عنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF، حاصل شدن 527/0، نشان از قوی و مناسب بودن الگوی پژوهش را دارد.
6-8- آزمون فرضیههای پژوهش مطابق با الگوریتم، برای بررسی مدل ساختاری پژوهش از چندین معیار استفاده میشود که اولین و اساسیترین معیار، ضرایب معناداری Z یا همان t-value است. برازش مدل ساختاری با استفاده از ضرایب t به این صورت است که اگر تعداد نمونه بیشتر از 120 باشد، مقادیر بیشتر از بازه 96/1 تا 96/1- در سطح اطمینان 95% معنادار تلقی میگردد (داوری و رضازاده، 1395).
جدول 6- آزمون فرضیههای پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
فرضیه اول: فرضیه اصلی پژوهش این بود که کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها تأثیر دارد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول پژوهش مندرج در جدول 6، نشان داد که مقدار آماره t و معناداری مربوط به این آماره، از لحاظ آماری معنادار است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه اصلی نشان میدهد که در سطح اطمینان 95%، مقدار عدد آزمون در سطح آلفای 05/0 بیشتر از 96/1 است (272/2 =t-value). همانطور که مشاهده میشود، مقدار آماره t بیشتر از 96/1 است، بنابراین فرضیه پژوهش در سطح خطای 5% تأیید میگردد. با توجه به ضریب مسیر (109/0 =β) نشان میدهد که ضریب مسیر میان دو متغیر کیفیت حسابرسی و ارزشافزوده مثبت است (897/0=R2)؛ بنابراین، از لحاظ علم آمار و احتمال، طبق یافتههای پژوهش حاضر، کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده تأثیر مثبت دارد و کیفیت حسابرسی میتواند عاملی مؤثر در افزایش ارزشافزوده شرکتها باشد. این عامل میتواند بیانگر نقش مهم حسابرسی در بررسی صورتهای مالی شرکتهای بورسی را نشان دهد. فرضیه دوم: فرضیه دوم پژوهش این بود که کیفیت حسابرسی بر مسئولیت اجتماعی شرکتها تأثیر دارد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم مندرج در جدول 6، نشان داد که مقدار آماره t و معناداری مربوط به این آماره، از لحاظ آماری معنادار است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه اصلی نشان داد که در سطح اطمینان 95%، مقدار عدد آزمون در سطح آلفای 05/0 بیشتر از 96/1 است (607/7 =t-value). همانطور که مشاهده میشود، مقدار آماره t بیشتر از 96/1 است، بنابراین فرضیه پژوهش در سطح خطای 5% تأیید میگردد. با توجه به ضریب مسیر (846/0 =β) نشان میدهد که ضریب مسیر میان دو متغیر کیفیت حسابرسی و مسئولیت اجتماعی مثبت است (716/0=R2). بر طبق دادههای آماری، بیان میشود که کیفیت حسابرسی بر مسئولیت اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری دارد و حسابرسی میتواند عاملی مؤثر برای پایبندی شرکتها به عملکرد مسئولیت اجتماعی باشد. فرضیه سوم: فرضیه سوم پژوهش این بود که مسئولیت اجتماعی بر ارزشافزوده شرکتها تأثیر دارد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه سوم مندرج در جدول 6، نشان داد که مقدار آماره t و معناداری مربوط به این آماره، از لحاظ آماری معنادار است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه اصلی نشان داد که در سطح اطمینان 95%، مقدار عدد آزمون در سطح آلفای 05/0 بیشتر از 96/1 است (004/4 =t-value). همانطور که مشاهده میشود، مقدار آماره t بیشتر از 96/1 است، بنابراین فرضیه پژوهش در سطح خطای 5% تأیید میگردد. با توجه به ضریب مسیر (196/0 =β) نشان میدهد که ضریب مسیر میان دو متغیر مسئولیت اجتماعی و ارزشافزوده مثبت است (897/0=R2). بر طبق دادههای آماری پژوهش، بیان میشود که شرکتها با پایبندی به مسائل مسئولیت اجتماعی، دارای وجهه مناسبی در دیدگاه جامعه و مشتریان میشوند و این عامل میتواند بر عملکرد شرکتها تأثیر مثبتی بگذارد و آنها را به سودآوری برساند؛ بنابراین، مسئولیت اجتماعی بر ارزشافزوده تأثیر مثبت و معناداری دارد. فرضیه چهارم: طبق بارون و کنی (1986)، آزمون اثرات متغیر میانجی و تعیین شدت آن با توجه به فرضیه چهارم انجام و یافتههای آن در جدول 6 گزارش شد. رویکرد رایج مورد استفاده برای آزمون میانجی، آزمون سوبل (1982) است. این آزمون، رابطه میان متغیر مستقل و وابسته را در مقایسه با رابطه میان متغیرهای مستقل، وابسته و میانجی، آزمون میکند. آزمون سوبل فرض میکند که اثرات غیرمستقیم متغیر مستقل، بصورت نرمال توزیع شده است. افزون بر این، جهت تعیین شدت تأثیر متغیر میانجی، از آماره VAF استفاده میشود (مکینون و همکاران، 1995). نتایج آزمون فرضیه چهارم نشان داد که کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها در صورت وجود مسئولیت اجتماعی، به عنوان یک متغیر میانجی، تأثیر مثبت و معناداری دارد (806/0=R2). این یافته اهمیت مسئولیت اجتماعی را در زمینه تأثیر بر کیفیت حسابرسی و ارزشافزوده شرکتها نشان میدهد؛ بنابراین، این فرضیه پژوهش تأیید میشود. افزون بر این، مقدار ضریب مسیر متغیر میانجی نیز، برابر با 602/0 است و این بدان معناست که 60 درصد از تأثیر کل کیفیت حسابرسی و ارزشافزوده شرکتها از طریق غیرمستقیم و توسط متغیر میانجی مسئولیت اجتماعی، تبیین میشود.
7- بحث و نتیجهگیری هدف این پژوهش، بررسی تأثیر کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها با تأکید بر نقش میانجی مسئولیت اجتماعی بود. ارزشافزوده شرکتها، در کانون توجه سرمایهگذاران و تحلیلگران شرکتها قرار دارد. از آنجاییکه هدف اصلی هر شرکت سودآوری است، با توجه به تئوری واحد تجاری، ارزشافزوده شرکتها بهعنوان معیاری نوین جهت ارزیابی عملکرد شرکتها اهمیت بهسزایی دارد. طبق تئوری نمایندگی، تئوری بازارهای آزاد و تئوری بازارهای تحت نظارت، کیفیت حسابرسی میتواند بر ارزشافزوده شرکتها تأثیرگذار باشد. کیفیت حسابرسی شامل سنجههای اندازه مؤسسه حسابرسی، سهم بازار، تعداد صاحبکاران، تعداد شرکای مؤسسه، سود عملیاتی مؤسسه حسابرسی و نوع گزارش حسابرسی است که با عملکرد مثبت و منفی شرکت و با توجه به اظهارنظر حسابرسی و تأخیر در ارائه گزارش حسابرسی، تأثیرات متفاوتی بر انتظارات سرمایهگذاران و عملکرد بازار شرکت دارند. این عمل بر ارزشافزوده شرکتها تأثیر مناسبی خواهد گذاشت. بر اساس تئوری اقتصاد سیاسی، مسئولیتپذیری اجتماعی به مباحث اخلاقی درباره رفتار و تصمیمگیری شرکت درباره موضوعاتی مانند مدیریت منابع انسانی، حمایت محیطی، سلامت کاری، روابط اجتماعی و روابط با عرضهکنندگان و مشتریان میپردازد؛ بنابراین، مسئولیت اجتماعی میتواند بر کیفیت حسابرسی و ارزشافزوده شرکتها تأثیر داشته باشد. مسئولیت اجتماعی شامل سنجههای روابط کارکنان، ویژگیهای محصول، محیطزیست و مشارکت اجتماعی است. طبق جدول شماره 6، فرضیه اول پژوهش نشان داد که در بورس اوراق بهادار تهران، کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها، تأثیر مثبت و معناداری دارد. این امر به دلیل تأثیرگذاری مناسب سنجههای کیفیت حسابرسی بر ارزشافزوده شرکتها است. نتیجه فرضیه اول بهطور کلی با پژوهشهای شارما و همکاران (2017)؛ دجادانگ و همکاران (2020)؛ طالبنیا و همکاران (1390)؛ مهدوی و نمازی (1396) سازگار است. طبق جدول شماره 6، یافته فرضیه دوم نشان داد که کیفیت حسابرسی بر مسئولیت اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری دارد. این امر میتواند بهدلیل ماهیت مقررات محیطی، اجتماعی و تکنولوژی صنایع مختلف، پایبندی آنها به مسئولیت اجتماعی و افشای اطلاعات مربوط به مسائل اجتماعی توسط آنها باشد. نتایج فرضیه دوم با پژوهشهای نخیلی و همکاران (2017)؛ دمارتینی و تراکو (2017)؛ مهدوی و حسینینیا (1394)؛ مهدوی و نمازی (1396) همسو است. با توجه به جدول شماره 6، فرضیه سوم پژوهش نشان داد که مسئولیت اجتماعی بر ارزشافزوده شرکتها تأثیر مثبت و معناداری دارد. دلیل آن میتواند شرکتهایی باشند که شاخصهای مسئولیت اجتماعی را رعایت میکنند و آن شاخصها را در رسیدن به عملکرد خود به کار میبرند. نتایج فرضیه سوم با پژوهشهای یانیانگ و همکاران (2018)؛ نخیلی و همکاران (2017)؛ نمازی و مقیمی (1397)؛ برادران حسنزاده و همکاران (1398) سازگار است. همانطور که در جدول شماره 6 برای آزمون فرضیه چهارم نشان داده شد، مسئولیت اجتماعی، بهعنوان یک متغیر میانجی، بر کیفیت حسابرسی و ارزشافزوده شرکتها، تأثیر مثبت و معناداری دارد. نتایج این فرضیه بهطور کلی با پژوهشهای سوریکوز و زیکا (2018)؛ نخیلی و همکاران (2017)؛ بارون و کنی (1986)؛ نمازی و مقیمی (1397)؛ محمدی و بهمنی (1399) همسو است. طبق یافتههای پژوهش پیشنهادهای زیر ارائه میگردد: طبق نتایج فرضیه اول پژوهش، پیشنهاد میشود که مدیران شرکتها برای کمک به ارتقای کیفیت حسابرسی و عملکرد واحد تجاری، به معیارهای نوین عملکرد و معیارهای اقتصادی عملکرد توجه نمایند. با توجه به یافتههای فرضیه دوم و سوم به حسابرسان توصیه میشود تا برای بالا بردن کیفیت حسابرسی، به مسئولیت اجتماعی و حقوق انسانی، بهویژه، در زمینههای مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان، افشای اطلاعات مربوط به محیطزیست و ویژگیهای محصولات شرکتها، توجه بیشتری نمایند. با توجه نتایج فرضیه چهارم، از آنجائیکه منابع طبیعی برای همه نسلها است و شرکتها با رعایت مسئولیت اجتماعی ملزم به رعایت گزارشگری دقیقتر میشوند، به سازمان بورس اوراق بهادار تهران نیز پیشنهاد میشود، افشای شاخصهای مسئولیت اجتماعی شرکتها و امتیاز مربوط به آن را برای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس الزامی کند.
[1]- گروه حسابداری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. نویسنده مسئول. nnamazi@rose.shirazu.ac.ir [2]- گروه حسابداری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. hassan.esmaeilpour1995@yahoo.com
[i] Economic Value Added (EVA) [ii] Market Value Added (MVA) [iii] American Institute of Certified Public Accountants (AICPA) [iv] Jenkins Committee [v] World Business Council for Sustainable Development (WBCSD) [vi] International Organization for Standardization (IOS) [vii] Entity Theory [viii] Agency Theory [ix] Free MarketsTheory [x] Regulated MarketsTheory [xi] Economic and Financial Theory [xii] Political Economy Theory [xiii] Structural Equation Model (SEM) [xiv] Kinder, Lydenberg & Domini Research & Analytics, INC. (KLD) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فهرست منابع
یادداشتها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,393 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 807 |