رشد، عملکرد شرکت و آزمونهای مدیریت سود فصلی
تاریخ دریافت: 27/10/1400 تاریخ پذیرش: 28/12/1400 زهرا لشگری
محمد مسگر
چکیده
در مجموعه گستردهای از مبانی نظری در حسابداری و امور مالی بهمنظور آزمون مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری از مدل جونز استفاده میشود. این مبانی نظری شامل مطالعاتی در مورد آزمون شواهدی بر مدیریت سود در مورد وقایع خاص شرکت (بهعنوانمثال، قراردادهای پاداش مدیران و قرارداد بدهی) میشود. هدف این تحقیق بررسی آثار تأثیر متغیرهای رشد و عملکرد شرکت بر آزمون مدیریت سود فصلی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1388 تا 1398 میباشد. بهمنظور نمونهگیری از روش غربالگری استفادهشده که در مجموع 74 شرکت (3256 فصل – شرکت) انتخاب شدند. در این تحقیق شاخصهای رشد و عملکرد شرکت بهعنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفتهشده تا تأثیر آنها بر مدیریت سود مورد بررسی قرار گیرد. در این مطالعه، آزمون فرضیهها توسط مدل رگرسیون خطی چندگانه در سطح 95٪ انجام شد. نتایج نشان داد شاخصهای رشد و عملکرد شرکت بر آزمون مدیریت سود فصلی تأثیر دارد. همچنین این نتایج نشان دادند شاخصهای مجازی دهکی رشد و عملکرد شرکت با آزمون مدیریت سود فصلی رابطه غیرخطی دارد. نتایج تحقیق نشان میدهد مدلهای تعهدی اختیاری نوع جونز که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرند در زمینه فصلی، به میزان کافی برای اقلام تعهدی که به طور طبیعی به دلیل رشد شرکت اتفاق میافتد، کنترل نمیشوند و همچنین عدم کنترل اثرات رشد و عملکرد شرکت بر اقلام تعهدی منجر به پذیرش نادرست در آزمونهای مدیریت سود میشود. در نتیجه این تحقیق میتواند در گزارشهای فصلی جایی که افرا به دنبال مدیریت سود هستند قدرت بالایی از خود نشان داده و همچنین این یافتهها پیامدهای مهمی در استفاده از مدلهای اقلام تعهدی اختیاری در تحقیقات مدیریت سود دارد.
واژههای کلیدی: رشد شرکت، عملکرد شرکت، مدیریت سود فصلی، مدل جونز.
1- مقدمه
مهمترین اطلاعات در دسترس ذینفعان واحد تجاری، صورتهای مالی شرکتها میباشند. صورتهای مالی نقش اصلی در انتقال اثربخش اطلاعات به افراد برونسازمانی به روشی معتبر و بهموقع دارند. صورت سود و زیان یکی از صورتهای مالی اساسی است که استفادهکنندگان به رقم نهایی آن یعنی سود خالص توجه ویژهای میکنند. فرآیند اندازهگیری سود و نتیجه آن نقش مهمی در اداره شرکت دارد و معمولاً کاربران صورتهای مالی اهمیت زیادی برای آن قائلند. ازآنجاکه محاسبه سود بنگاه اقتصادی متأثر از روشهای برآوردی حسابداری است و تهیه صورتهای مالی به عهده مدیریت واحد تجاری میباشد، ممکن است بنا به دلایل مختلف، مدیریت اقدام به دستکاری سود نماید. ارائه اطلاعات مستمر و مطلوب پیرامون عملکرد مالی واحدهای تجاری، بهکارگیری فرض تعهدی را در گزارشگری مالی اجتنابناپذیر ساخته است. بر این اساس سود حسابداری در سیستم تعهدی از دو جزء جریانهای نقدی و اقلام تعهدی تشکیل یافته است. ازآنجاکه بر اساس اصول پذیرفتهشده حسابداری، مدیران در مورد زمان شناسایی درآمدها و هزینهها از آزادی عمل نسبی برخوردارند، برخی معتقدند که اقلام تعهدی، حاصل اعمال متهورانه مدیریت در شناسایی، ثبت و گزارش رویدادها و دستمایه مدیران در تحریف صورتهای مالی است (سولان و ریچارد، 1996). چنین استدلال میشود که بخشی از اقلام تعهدی در روند عادی فعالیت واحد تجاری ایجاد میگردد (اقلام تعهدی غیر اختیاری) و تنها بخشی از این اقلام در معرض دستکاری مدیریت قرار دارد (اقلام تعهدی اختیاری) ازاینرو به نظر میرسد ایراد وارده به سیستم حسابداری تعهدی ناشی از بخش اخیر باشد.
مدلهای متداول بکار رفته در مبانی نظری پژوهش در حسابداری و مالی، از مدلهای اقلام تعهدی اختیاری از نوع جونز برای آزمون مدیریت سود استفاده شده است. این ادبیات مبانی نظری شامل مطالعاتی است که شواهد مدیریت سود پیرامون رویدادهای شرکتی (مانند عرضههای اولیه و عرضههای فصلی سهام، خرید سهام، بازخرید سهام، تجزیه سهام و پرداخت سود سهام) و همچنین مطالعاتی که تفاوتهای متقابل در مدیریت سود را به عنوان تابعی از ویژگیهای قراردادی شرکت (به عنوان مثال، تعهدات پاداش مدیریت مبتنی بر سهام و محیط قرارداد بدهی) آزمون میکنند. در این تحقیق، آثار رشد شرکت و تصریح مدل رگرسیون مناسب بر آزمونهای مدیریت سود بررسى مىشود. با توجه به مطالب فوق سؤال اصلی تحقیق حاضر به شرح زیر مطرح میگردد: شاخصهای رشد و عملکرد شرکت چه تأثیری بر آزمون مدیریت سود فصلی (مدل جونز) دارند؟
نتایج حاصل از این پژوهش، میتواند در حوزه مدیریت سود شرکتها با توجه به جریان تحقیقاتی ایجادشده آن قطعاً موردعلاقه و توجه طیف وسیعی از اقشار ازجمله مراجع گوناگون تدوین استانداردهای حسابداری، سایر نهادهای قانونگذار مثل بورسهای اوراق بهادار و نهادهای نظارتی آنها، مدیران شرکتها و سایر استفادهکنندگان از صورتهای مالی و اطلاعات حسابداری و بهطورکلی ذینفعان واحدهای تجاری و شهروندان جامعه مدنی میباشد. در این پژوهش مدیریت سود از جنبه مدیریت سود اقلام تعهدی مدل جونز مورد توجه است که در بخشهای بعدی مقاله بهصورت مفصل تبیین میگردد.
حجم وسیعی از پژوهشهای مرتبط با مدیریت سود در کشورهای توسـعهیافته انجـام شده است؛ اما به دلیل زیر، انجام پژوهشی جداگانه در این رابطه در شرکتهای ایرانی لازم میشود:
برای مدیریت سود شرکتها از معیارهای فصلی استخراج شده از صورتهای مالی استفاده گردیده تا بدین ترتیب بررسی جامعتر و دقیقتری انجام شود. این پژوهش موجب میشود تا بتوان نحوهی تأثیر ویژگیهای شرکت یعنی مشخصههای ساختاری، عملکردی، بر روی مدیریت سود شرکتها را بهتر درک کرد. نتیجهی این تجزیهوتحلیلها میتواند برای شرکتهایی که به تازگی در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته میشوند، یا قصد ورود به بورس در آینده را دارند، سودمند باشد. آنها میتوانند با مطابقت دادن این مشخصههای خود با سایر شرکتهای پذیرفته شده در بورس، الگویی برای نقطهی تعادل نسبی افشای اطلاعات جستجو کنند.
2- مبانی نظری و تدوین فرضیهها
مطالعات بسیاری نشان میدهد که مدیران از روش دستکاری سود مبتنی بر اقلام تعهدی استفاده میکنند. بهعنوانمثال، شو و چیانگ (2014)، استدلال میکنند که شرکتهای بزرگ با استفاده از روشهای مجاز درآمدهای مالی خود را افزایش میدهند. بااینحال، الزامات بخش 404 قانون ساربنز- آکسلی در سال 2002 که حسابرسان مستقل ارزیابی اثربخش کنترلهای داخلی را ارائه میدهند و ضعفهای کنترل را افشا میکنند که این امر ممکن است توانایی مدیران را در استفاده از اقلام تعهدی اختیاری برای مدیریت سود را محدود کند. فرضیه مدیریت سود نشان میدهد که مدیران با استفاده از دستکاری حسابها برای افزایش سود و ارزش شرکت در طی روند جمعآوری پول، سرمایهگذاران را گمراه میکنند. پسازآن بازده بهدستآمده از دستکاریها منجر خواهد شد که سرمایهگذاران ارزیابی غلط درباره ارزش شرکت داشته باشند (هرون و لی، 2004؛ رانگان، 1998). بااینحال، روشهایی که مدیران برای دستکاری سود استفاده میکنند، محدود به مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی نیست. تحقیقات پیشین (برای مثال دوچرم و همکاران، 2004؛ شیواکومار، 2000؛ شو و چیانگ، 2014؛ تئوه و همکاران، 1998) نشان میدهند که برخی از روشهایی که شامل فعالیتهای واقعی مانند افزایش فروش و یا تحولات تحقیق و توسعه هستند، میتوانند مدیران را به اهداف سود برسانند (دچو و اسکینر، 2000؛ هیلی و واهلن، 1999).
محققان هنگام آزمون مدیریت سود در مقاطع فصلی (سهماهه) معمولاً از تغییرات در فروش فصلی بهعنوان متغیر توضیحی اصلی در مدلهای جونز مبتنی بر اقلام تعهدی غیر اختیاری استفاده میکنند. اعتقاد بر این است که یکراه مناسب جهت بررسی و ارزیابی آثار رشد شرکت بر اقلام تعهدی، استفاده از شاخص رشد گذشتهنگر در طی یک دوره چهارفصلی است. این باور وجود دارد که این معیار رشد، کمتر تحت تأثیر اثرات فصلی قرارگرفته و لذا شاخص مناسبی جهت ارزیابی رشد پایدار گذشتهنگر میباشد که احتمالاً بر تصمیمات عملیاتی مدیریتی تأثیرگذار بوده و اقلام تعهدی غیر اختیاری را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین کوتاری و همکاران (2005) اهمیت کنترل اثرات عملکرد بر اقلام تعهدی غیر اختیاری را هنگام آزمون برای مدیریت سود برجسته کردند. بین رشد بنگاه اقتصادی و اقلام تعهدی جاری رابطه مثبت آشکار وجود دارد. هر دو رشد تحققیافته گذشته و رشد پیشبینیشده آینده به سرمایهگذاری در سرمایه در گردش نیاز دارند. مک نیکولس (2000) تجربی رابطه بین اقلام تعهدی و رشد شرکت مورد انتظار را تجزیهوتحلیل و نشان داد که مدلهای تعهدی که رشد درآمد طولانیمدت [آینده] را در نظر نمیگیرند، بهطور بالقوه نادرست هستند و میتوانند منجر به استنتاجهای گمراهکننده در مورد رفتارهای مدیریت سود شوند.
دچو و همکاران (1998) یک مدل تحلیلی ارائه میدهند که بر این حقیقت تأکید دارد که شرکتهای با رشد فروش بالا نیاز سرمایهگذاریهای بالاتری را در سرمایه در گردش دارند تا به تقاضای مشتریان بیشتری پاسخ دهند. تغییرات درفروش ذاتاً با تغییرات موجودی، تغییر در حسابهای دریافتنی، تغییر در حسابهای قابل پرداخت، تغییر در داراییهای جاری دیگر و بدهی جاری مرتبط است، حسابهایی که طبق تعریف، اقلام تعهدی محسوب میشوند. مدل آنها به این معنی است که تغییرات مرتبط با رشد در اقلام تعهدی باید بهعنوان غیر اختیاری در نظر گرفته شود، زیرا این مؤلفه از اقلام تعهدی قابل پیشبینی بوده و در میان شرکتهای دارای رشد متداول است. بنابراین، در غیاب کنترل بر رشد شرکت، برآوردهای اقلام تعهدی اختیاری استاندارد جونز با اثرات اقلام تعهدی رشد ذاتی مخدوش خواهد بود. مک نیکولز (2000) یکی از اولین کسانی است که اثرات متفاوت رشد بر برآوردهای اقلام تعهدی اختیاری را تشخیص داد. او نشان میدهد که شرکتهای با رشد سود مورد انتظار بیشتر در آینده، احتمالاً اقلام تعهدی سود روبه افزایش بیشتری نسبت به شرکتهای با رشد سود مورد انتظار کمتر دارند. یکی دیگر از مهمترین دلایل تفسیر نادرست در مدلهای اقلام تعهدی اختیاری جونز، این است که این مدلها این واقعیت را که اقلام تعهدی ذاتی تحت تأثیر رشد آتی مورد انتظار و همچنین رشد فروشی که در دوره فعلی رخداده است (رشد گذشتهنگر) قرار میگیرند را نادیده میگیرند. دلایل اقتصادی پیرامون این مسئله وجود دارد که چرا چند اقلام تعهدی سرمایه در گردش ذاتاً با رشد مورد انتظار آتی مرتبط هستند (دچو و همکاران، 1998؛ فنگ و همکاران، 2015)؛ برای مثال، افزایش یا کاهش موجودی کالا اغلب منجر به تغییرات مورد انتظار آتی در فروش میشود؛ بنابراین، در هنگام برآورد اقلام تعهدی اختیاری، این اثرات باید کنترل شوند. در این پژوهش همچنین همبستگی بین نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری که یک شاخص مرسوم برای تعیین رشد آتی مورد انتظار است، با اقلام تعهدی فصلی، حتی پس از کنترل اثرات تغییرات فروش در فصل بعدی، مورد بررسی قرار میگیرد. این احتمال وجود دارد که کوتاهی در کنترل آثار رشد شرکت و عملکرد بر اقلام تعهدی ذاتی در آزمونهای مدیریت سود منجر به نرخ خطای نوع اول بیشازحد میشود. با توجه به مبانی نظری موجود، عدم توجه به ماهیت غیرخطی تأثیر رشد شرکت و عملکرد بر اقلام تعهدی ذاتی هنگام آزمونهای مدیریت سود نرخ خطای نوع اول بیشازحد را در مقاطع فصلی موجب میشود.
رشد و اقلام تعهدی اساساً به هم مرتبط بوده و این واقعیت که هم رشد در بدهیها و هم رشد موجودی بیشتر از رشد فروش برای شرکتهای با رشد فروش بالا دلالت بر این دارد که شیب رابطه اقلام تعهدی با تغییرات فروش برای شرکتهای با رشد مثبت نسبت به شرکتهای با رشد متوسط بیشتر است. بازهم، این بدان معناست که رابطه بین تغییرات فروش و تعهدات فعلی غیرخطی است. در انتهای این رابطه، اقلام تعهدی تحققیافته با توجه به تغییرات در فروش (عمدتاً منفی) به دلیل هزینههای چسبنده، شیب تند خواهد بود. پیشبینی میشود در انتها شیب تعهدات خالص تحققیافته نسبت به رشد فروش تندتر افزایش یابد زیرا این شرکتها برای تحریک رشد بیشتر فروش، شرایط اعتباری کمتری را به مشتریان خود اعطا میکنند. مدلهای از نوع جونز معمولاً فرض میکنند که رابطه بین رشد فروش و اقلام تعهدی خطی است. اندرسون و همکاران (2015) گزارش میدهند که هزینههای کارگران و فروش، هزینههای عمومی و اداری با توجه به تغییرات مثبت و منفی در فروش رفتار نامتقارن از خود نشان میدهند. این بدان معناست که اقلام تعهدی جاری در گردش سرمایه مانند دستمزدهای قابل پرداخت و حسابهای بازنشستگی، با توجه به کاهش و افزایش فروش، رفتار نامتقارن دارند. پیترسن و راجان (1997) دریافتند که تأمینکنندگان در تأمین مالی شرکتهای در حال رشد از مزایایی برخوردار هستند. یکی از دلایلی که تأمینکنندگان تمایل بیشتری برای تأمین اعتبار کمتر به بنگاههای در حال رشد دارند، به این دلیل است که آنها میخواهند اجاره درآمد حاصل از افزایش تجارت در آینده را از این مشتریان بگیرند. این بدان معناست که شرکتهای با رشد فروش بالا قادر به رشد موجودی (تعهدی فعلی) با نرخی سریعتر از رشد دوره فعلی فروش هستند.
در بیشتر تحقیقات انجام شده در آزمون مدیریت سود از مدلهای نوع جونز برای اندازهگیری اقلام تعهدی اختیاری (غیرعادی) استفاده میشود. علاوه بر این، تمام مطالعاتی که از مدلهای نوع جونز را برای اندازهگیری اقلام تعهدی اختیاری استفاده میکنند، از تغییرات سه ماهه در فروش برای گرفتن اثرات رشد شرکت بر اقلام تعهدی استفاده میکنند. پیش از این، ما ادعا کردیم که تغییرات سه ماهه در اثر اثرات فصلی اشتباه گرفته شده است، به طوری که این اقدام کنترل ضعیف اثرات اساسی رشد پایدارتر بر اقلام تعهدی را انجام میدهد. همچنین در تحقیقات متعدد، موفق به کنترل اثرات غیرخطی رشد شرکت در اقلام تعهدی ذاتی (غیر اختیاری)، بهویژه در مقاطع سهماهه نشدهاند که منجر به نرخ خطای نوع اول زیادی در حین آزمون مدیریت سود میشود. با اتکا بر این یافتهها در مبانی نظری تحقیق مرتبط و شواهد موجود فرضیههای زیر تدوین میگردد:
فرضیه اول: شاخصهای رشد شرکت بر آزمون مدیریت سود فصلی (مدل جونز) تأثیر دارند.
فرضیه دوم: شاخص عملکرد شرکت بر آزمون مدیریت سود فصلی (مدل جونز) تأثیر دارند.
فرضیه سوم: بین شاخصهای رشد و عملکرد شرکت و مدیریت سود فصلی (مدل جونز) رابطه غیرخطی وجود دارد.
3- پیشینه پژوهش
مدیریت سود همواره یکی از موضوعات بحثبرانگیز در متون و نوشتارهای مرتبط با حسابداری بوده است و در این بخش به برخی تحقیقات انجامشده در این زمینه اشاره میشود:
تولکانزا و همکاران (2020) به بررسی تأثیر نسبتهای بدهی کل، کوتاهمدت و بلندمدت (به عنوان اهرم مالی) بر مدیریت سود واقعی فصلی در شرکتهای پذیرفته شده در بازار بورس کره از سال 2010 تا 2018 پرداختند. نتایج نشان دادند که بین اهرم مالی و مدیریت سود واقعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین رابطه مثبت بین هر دو متغیر در نیمه دوم سال مالی قویتر است که این نشاندهنده شیوع فصلی مدیریت سود واقعی است. این یافتهها با آنچه در ادبیات آمده که مدیران اهرم شرکت و فعالیتهای مدیریت سود واقعی را افزایش میدهند تا احتمال کشف آنها را کاهش دهند، سازگار است، زیرا صورتهای مالی فصلی اغلب حسابرسی نمیشوند.
فرگوسن و همکاران (2019) ارتباط بین تغییر مدیران کلیدی و شناسایی اقلام غیرعادی و غیرمترقبه در شرکتهای استرالیایی را مورد بررسی قراردادند و دریافتند که اگرچه شواهدی در تائید مدیریت سود وجود دارد ولی این شواهد ضعیف است. همچنین دریافتند که تغییرات مدیریت، اغلب مصادف با تصمیمات اختیاری سود است.
آلفرد و همکاران (2019) نقش انتخاب اقلام تعهدی و تصمیمات طبقهبندی سود یا زیان در شرکتهای بورس سنگاپور را بر مدیریت سود مورد بررسی قراردادند و دریافتند که مدیران، اقلام تعهدی را بر طبقهبندی بهعنوان عادی یا غیرمترقبه در زمینه مدیریت سود ترجیح میدهند. وقتی سود بیشتر از حدی است که پاداش به آن تعلق میگیرد، مدیران علاقه دارند از طریق اقلام تعهدی سود را کاهش دهند. زیانها را بهعنوان اقلام عادی و سودها را بهعنوان اقلام غیرمترقبه گزارش کنند که در کل با فرضیه یکنواخت سازی (هموارسازی سود) هماهنگی دارد.
وانگ و همکاران (2018) نشان دادند که مدیران از فعالیتهای واقعی و مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی استفاده میکنند. علاوه بر این، هنگامیکه شرکتها دارای سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی ضعیف هستند، مدیران در سرمایهگذاری خود کمتر از مدیریت واقعی سود استفاده میکنند. همچنین سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی میتوانند مکانیسمهای کنترل ضعیف را نشان دهند و با محدود کردن مدیران از دستکاریهای واقعی فعالیتها برای آسیب رساندن به ارزش شرکت در طولانیمدت جلوگیری نماید.
کالینز و همکاران (2017) به بررسی رابطه بین اقلام تعهدی سهماهه و رشد فروش گذشته آینده بهصورت خطی و غیرخطی پرداختند. نتایج نشان داد عدم کنترل اثرات رشد و عملکرد شرکت بر روی تعهدات ذاتی منجر به بروز بیشازحد خطای نوع اول در آزمونهای مدیریت سود میشود. همچنین با استفاده از مدلهای نوع جونز با اثرات رشد و عملکرد غیرخطی ارتباط دارند و مدلهای توسعهیافته خطی بوده و برای آزمونهای مدیریت سود قدرت بالایی دارند و قادر به شناسایی حضور مدیریت سود در شرکتها هستند.
آجینا و حبیب (2017) ارتباط بین مدیریت سود و نقدینگی بازار را موردبررسی قراردادند. برای این منظور آنها از اطلاعات یک نمونه از شرکتهای فرانسوی بین سالهای 2008 لغایت 2011 استفاده کردند و نتایج تحقیق آنها نشان میدهد که شرکتهایی که دارای میزان بالایی از مدیریت سود میباشند، با نقدینگی پایین در بازار روبهرو هستند. همچنین آنها یافتند که حاکمیت شرکتی قوی میتواند منجر به حمایت از سهامداران گردد و درنهایت منتهی به بهبود سطح نقدینگی بازار سهام گردد.
محمدرضایی و احمدی (1398) به بررسی مدیریت سود در شرکتهای بورسی و غیر بورسی تابعه آنها طی بازه زمانی 1390 الی 1394 پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که بین نوع شرکت (غیر بورسی در مقایسه با بورسی) و مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری و جهت مدیریت سود (رو به بالا) رابطه معناداری وجود ندارد. یافتههای پژوهش میتواند بیانگر آن باشد که به این دلیل که صورتهای مالی شرکتهای غیر بورسی تابعه شرکتهای بورسی در سایت کدال در دسترس همگان قرار میگیرد، انگیزههای حسابرسان و مدیران این شرکتها همانند شرکتهای بورسی میباشد.
فداکار و همکاران (1398) به تبیین الگویی برای مدیریت سود در شرکتهای ورشکسته و مقایسه آن با مدل اصلاحشده جونز با توجه به دادههای بورس اوراق بهادار تهران، ارائه نموده و آن را برای شرکتهای ورشکسته آزمون نمودند. برای این کار با استفاده از رگرسیون مقطعی و نرمافزار R، تحلیل عاملی انجام و الگوی تبیین شده شکل گرفت. الگو با مدل اصلاحشده جونز به دو شکل مورد مقایسه قرار گرفت. الف) مقایسه به لحاظ شاخصههای آماری که نتایج آزمونها دلالت بر بهتر بودن الگوی تبیین شده دارد. ب) مقایسه برای شناسایی مدیریت سود قبل از ورشکستگی، نسبت به بعد از ورشکستگی که الگو تبیین شده از 37 شرکت، مدیریت سود را در 32 شرکت قبل از ورشکستگی بیشتر نشان داد، درحالیکه مدل اصلاحشده جونز مدیریت سود را در 24 شرکت بیشتر نشان داد. همچنین این الگو برای شرکتهای برتر بورس اوراق بهادار تهران نیز مورد آزمون واقع شد. نتایج نشان داد که شرکتهای برتر نسبت به شرکتهای ورشکسته کمتر مدیریت سود مینمایند.
اسماعیلزاده و کیوانفر (1397) ضمن بررسی تأثیرپذیری رفتار مدیریت سود شرکتها از استحکام مدیریت، نقش استحکام مدیریت در تأثیر رویکردهای مدیریت سود بر ارزش بازار شرکت مورد بررسی قراردادند. نتایج نشان داد که استحکام مدیریت موجب کاهش استفاده از مدیریت سود میگردد و استحکام مدیریت موجب کاهش تأثیر منفی مدیریت سود بر ارزش شرکت میگردد.
ثقفی و جمالیان پور (1397) در تحقیقی به بررسی جایگاه پدیده تغییر طبقهبندی در مدیریت سود طی بازه زمانی 1381 لغایت 1393 پرداختند، نتایج نشان داد که شرکتها از تغییر طبقهبندی بهعنوان یک ابزار مدیریت سود استفاده کردهاند. بهعلاوه پژوهش به بررسی این موضوع پرداخت که تعامل میان روشهای مختلف مدیریت سود چگونه است و به این نتیجه رسید که شرکتها به ترتیب از مدیریت رویدادهای واقعی، مدیریت اقلام تعهدی و تغییر طبقهبندی استفاده میکنند. بهبیاندیگر شرکتها با توجه به میزان استفاده از دو روش مدیریت سود (رویداد واقعی و اقلام تعهدی) اقدام به تعیین میزان تغییر طبقهبندی کردهاند. افزون بر این، نتایج پژوهش نشان داد که بحران مالی در میزان استفاده و چگونگی استفاده از تکنیکهای مدیریت سود نقش بسزایی دارد.
ابراهیمی و همکاران (1395) با استفاده از الگوی رگرسیون چند متغیره و روش دادههای تابلویی نشان دادند رابطه منفی بین اهرم مالی و مدیریت اقلام تعهدی جونز و کوتاری و سطح کلی مدیریت سود میباشد. همچنین بین اهرم مالی و مدیریت سود واقعی رابطه مثبتی وجود دارد.
4- روش پژوهش
این پژوهش از نوع تجربی در حوزه تحقیقات اثباتی حسابداری میباشد. در این پژوهش اطلاعات مالی از صورتهای مالی و یادداشتهای مربوط به شرکتهای موردمطالعه و با کمک لوحهای فشرده سازمان بورس و اوراق بهادار تهران استفاده میشود. روش پژوهش فوق استقرائی و کمی است، بدین معنی که مبانی نظری و پیشینه پژوهش از راه مطالعات کتابخانهای، مقالات و مسیر سایتها بهصورت قیاسی و گردآوری اطلاعات و دادهها برای آزمون فرضیهها در قالب استقرائی انجامگرفته است. ازآنجاییکه نتایج حاصل از این پژوهش میتواند در فرآیند تصمیمگیری استفاده شود، این پژوهش ازلحاظ هدف تحقیق، کاربردی میباشد. دادههای مالی موردنیاز با مراجعه به سازمان بورس اوراق بهادار تهران، گزارشهای هفتگی و ماهنامه بورس اوراق بهادار و همچنین سراچههای رایانهای مربوط حاصلشده است.
جامعه آماری تحقیق، شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1388 تا 1398 است. در این تحقیق بهمنظور نمونهگیری از روش غربالگری استفادهشده است. بدین ترتیب که ابتدا تمامی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس تهران انتخاب گردید و درنهایت شرکتهایی انتخاب شدند که شرایط زیر را دارا باشند:
شرکتهایی که در بازه زمانی تحقیق (سال 1388 الی 1398) در بورس اوراق بهادار حضورداشته باشند.
شرکتهایی که سال مالی آنها منتهی به 29 اسفند باشد.
شرکتهایی که جزء شرکتهای لیزینگ و واسطهگری مالی نباشند.
اطلاعات لازم در خصوص آنها در بازه زمانی تحقیق (سال 1388 الی 1398) در دسترس باشد
در نهایت با توجه به موارد فوق 74 شرکت (3256 فصل – شرکت) در دوره تحقیق بهعنوان نمونه آماری موردمطالعه انتخاب گردید.
برای آزمون و محاسبه متغیرها از مدلهای ارائهشده در تحقیق کالینز و همکاران (2017) استفاده و به شرح زیر میباشد:
فرضیه اول: شاخصهای رشد شرکت بر آزمون مدیریت سود فصلی (مدل جونز) تأثیر دارند.
ACC i,t =β0 + β 1Q1 i,t + β 2Q2 i,t + β 3Q3 i,t +β 4Q4 i,t + β 5∆SALES i,t +β 6ACC i,t-4 + β7 MBi,t-1 + β8 SG i,t-4 to t + ɛ i,t
(1)
فرضیه دوم: شاخص عملکرد شرکت بر آزمون مدیریت سود فصلی (مدل جونز) تأثیر دارند.
ACC i,t = β0 + β 1Q1 i,t + β 2Q2 i,t + β 3Q3 i,t + β 4Q4 i,t + β 5∆SALES i,t + β 6ACC i,t-4 + β7 ROAi,t + ɛi,t
2))
فرضیه سوم: بین شاخصهای رشد و عملکرد شرکت و مدیریت سود فصلی (مدل جونز) رابطه غیرخطی وجود دارد.
ACC i,t = β0 + β 1Q1 i,t + β 2Q2 i,t + β 3Q3 i,t + β 4Q4 i,t + β 5∆SALES i,t + β 6ACC i,t-4 + + + ɛ i,t
3))
تعریف عملیاتی و طبقهبندی متغیرهای تحقیق حاضر به شرح زیر است:
معیارهای اقلام تعهدی: با توجه به هریبار و کالینز (2002)، اقلام تعهدی صورت جریان وجوه نقد بهصورت رابطه 4 محاسبه میشود:
ACC = CHGAR + CHGINV + CHGAP + CHGTAX + CHGOTH
4))
در معادله 4:
CHGAR: بیانگر تغییرات در حسابهای دریافتنی دوره جاری نسبت به دوره قبل میباشد.
CHGINV: بیانگر تغییرات در موجودیهای مواد و کالا در دوره جاری نسبت به دوره قبل میباشد.
CHGAP: بیانگر تغییرات در حسابهای پرداختنی در دوره جاری نسبت به دوره قبل میباشد.
CHGTAX: بیانگر تغییرات در مالیات پرداختنی در دوره جاری نسبت به دوره قبل میباشد.
CHGOTH: بیانگر تغییرات در سایر حسابهایی که بر اقلام تعهدی تأثیر میگذارند، در دوره جاری نسبت به دوره قبل میباشد.
Q1,i,t تا Q4,i,t: متغیرهای نشاندهنده فصلهای مالی هستند که امکان اثرگذاری احتمالی فصل مالی بر اقلام تعهدی را فراهم میکنند.
رشد شرکت: جهت بررسی و ارزیابی آثار رشد شرکت بر اقلام تعهدی، استفاده از شاخص رشد گذشتهنگر در طی یک دوره چهارفصلی است:
SG = (SALES i, t − SALES i, t-4) / SALES i, t-4
(5)
جهت ارزیابی رشد آیندهنگر، از نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام (MB) در ابتدای فصل استفاده میشود که در ادبیات مالی و حسابداری شاخصی متداول برای ارزیابی رشد مورد انتظار است.
ΔSALES it در مدل برابر است:
ΔSALES it = (SALES i, t − SALES i, t-1) / ASSETS i, t-1
(6)
تغییرات سهماهه درفروش محاسبهشده نسبت به فروش سهماهه گذشته با کل داراییهای ابتدای دوره است.
در مدل فوق ROA بیانگر بازده داراییها (نسبت سود خالص به ارزش دفتری داراییها) بهعنوان معیاری از عملکرد شرکت i در دوره فصلی t میباشد.
همچنین در این مدل، متغیری مجازی است، درصورتیکه مقدار رشد فروش (SG) شرکت iطی فصل t-4 طی t در k ام باشد، عدد 1 میگیرند و در غیر این صورت صفر منظور میشود. ازآنجاکه در این مدل یک عرض از مبدأ در نظر گرفتهشده است، متغیرهای مجازی فقط برای دهکهای k=1,2,4,5 استفاده میشود. متغیرهای مجازی دهکی در خصوص سایر متغیرهای شرکت مانند بازده داراییها و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام، بهطور مشابه عمل میشود.
5- آزمون فرضیههای پژوهش
در ابتدای تجزیهوتحلیل شواهدی در رابطه با غیرخطی بودن بین اقلام تعهدی، شاخصهای رشد و عملکرد ارائه میگردد. در نمودار 1، رابطه بین اقلام تعهدی فصلی را برای دهکهای عملکرد شرکت و دو شاخص رشد گذشته و آیندهنگر با استفاده از مجموعه کامل فصل – شرکت در نمونه را نشان میدهد.
نمودار 1- غیرخطی بودن بین اقلام تعهدی، شاخصهای رشد و عملکرد
منبع: یافتههای پژوهشگر
در نمودار 1دو جنبه وجود دارد که قابل توجه است. اول، شاخصهای رشد و عملکرد همه با تغییرات قابل توجهی در اقلام تعهدی در مقاطع فصلی رابطه دارند. بین دهکهای پایین و بالا، اقلام تعهدی در دهکهای عملکرد از 0/05- به 0/39، دهکهای رشد گذشتهنگر از 0/88- به 3/57 و در دهکهای رشد آیندهنگر از 0/5 به 4/72 تغییر میکند؛ بنابراین، اقلام تعهدی فصلی به عملکرد و رشد گذشته و آیندهنگر مربوط میشوند. علاوه بر آن نکته قابل ذکر اینکه که در حالی که بیشتر تغییرات اقلام تعهدی فصلی با عملکرد بین دهکهای 7 و 10 اتفاق میافتد، این تغییرات در دهکهای رشد گذشته و آیندهنگر بین دهکهای 1 و 5 گسترش مییابد؛ بنابراین، کنترل رشد فروش واقعی و مورد انتظار به همان اندازه کنترل عملکرد هنگام آزمون مدیریت سود حائز اهمیت است.
دومین ویژگی مهم این است که رابطه بین رشد و عملکرد و اقلام تعهدی فصلی غیرخطی است و این خصوصاً برای رشد گذشته و آیندهنگر صادق است. این واقعیت که دو دهک اول رشد آیندهنگر که توسط شرکتهای با تغییرات فروش کنترل میشوند، نسبتاً بیشتر از موارد دهکهای میانی رشد گذشتهنگر را نشان میدهند. این واقعیت که اقلام تعهدی فصلی در مقایسه با دهکهای میانی، درآمد بیشتری برای سه دهک بالا دارند، با توضیحات اعتبار تجاری مربوط به غیرخطی بودن ساختارهای هزینه ارائه شده توسط پیترسن و راجان (1997) نیز سازگار است. به طور کلی، نتیجه اصلی این نمودار این است که افزودن یک متغیر خطی برای کنترل رشد شرکت در مدلهای اقلام تعهدی فصلی بعید است که یک کنترل مؤثر برای اثرات رشد شرکت بر اقلام تعهدی فراهم کند، در ادامه به طور کاملتر نشان داده خواهد شد.
نمودار 2- غیرخطی بودن بین اقلام تعهدی، شاخصهای رشد و عملکرد
منبع: یافتههای پژوهشگر
نمودار 2 نشان میدهد که چگونه اقلام تعهدی مدل جونز در ردههای دهک شاخصهای رشد و عملکرد تأثیر میگذارد. در اقلام تعهدی هنگام تطبیق با عملکرد در تمام دهکهای حدود صفر است. با این حال، اقلام تعهدی در دهکهای پایین (بالا) رشد گذشته و آیندهنگر مثبت است. نکته اصلی در مورد نمودار فوق این است که هنگام آزمون مدیریت سود، کنترل تأثیرات رشد گذشتهنگر (SG) و رشد آیندهنگر (MB) مهم است. در مراحل بعدی روشهای جایگزین کنترل همزمان اثرات عملکرد شرکت و رشد آن بر اقلام تعهدی نشان داده خواهد شد.
نخستین مرحله در هر تحلیل آماری و تجزیهوتحلیل اطلاعات، محاسبهی شاخصهای توصیفی میباشد؛ بنابراین برای ورود به مرحلهی تجزیهوتحلیل اطلاعات، آمار توصیفی دادهها که شامل شاخصهای مرکزی، پراکندگی و انحراف از قرینگی بوده و همچنین آزمون جارگبرا که توزیع نرمال پسماندها را بررسی میکند، محاسبه گردیده و نتایج در جدول 1 درجشده است.
جدول1- نتایج آمار توصیفی متغیرها (کل نمونه)
متغیر میانگین میانه بیشینه کمینه انحراف معیار چولگی کشیدگی جارک - برا معنیداری مشاهده
اقلام تعهدی -3/865 0/007 0/437 -109/15 16/604 -5/818 36/794 173314 0/000 3256
تغییرات در فروش -12644 105021 718665 -1/7E+07 3864037 -3/130 12/269 16975 0/000 3256
شاخص رشد
گذشتهنگر (SG) 0/438 0/471 3/578 -0/996 0/941 0/448 4/280 331/63 0/000 3256
شاخص رشد
آیندهنگر (MB) 2/261 1/972 5/254 0/426 1/466 0/457 1/930 268/77 0/000 3256
شاخص عملکرد (ROA) 0/069 0/041 0/394 -0/086 0/100 1/203 4/293 1012/54 0/000 3256
متغیر مجازی دهکی
رشد گذشتهنگر (SG) 0/227 0 1 0 0/419 1/301 2/694 932/03 0/000 3256
متغیر مجازی دهکی
رشد آیندهنگر (MB) 0/318 0 1 0 0/465 0/780 1/609 593/06 0/000 3256
متغیر مجازی دهکی
عملکرد (ROA) 0/159 0 1 0 0/365 1/864 4/474 2180/83 0/000 3256
منبع: یافتههای پژوهشگر
مهمترین شاخص مرکزی میانگین است که نشاندهنده نقطه تعادل و مرکز ثقل توزیع بوده، برای مثال میانگین شاخص رشد گذشتهنگر (SG) برابر با 0/438 میباشد که نشان میدهد بیشتر دادههای مربوط به این متغیر حول این نقطه تمرکزیافتهاند. پارامترهای پراکندگی، بهطورکلی معیاری برای تعیین میزان پراکندگی دادهها از یکدیگر یا میزان پراکندگی آنها نسبت به میانگین است. ازجمله مهمترین پارامترهای پراکندگی انحراف معیار است. مقدار این پارامتر برای متغیر شاخص رشد گذشتهنگر (SG) برابر 0/941 است که میزان پراکندگی متغیر مزبور را در اطراف میانگین نشان میدهد. میزان عدم تقارن منحنی فراوانی را چولگی مینامند. اگر ضریب چولگی صفر باشد، جامعه کاملاً متقارن است و چنانچه ضریب مثبت باشد، چولگی به راست و اگر منفی باشد، چولگی به چپ وجود خواهد داشت. بهعنوانمثال ضریب چولگی متغیر شاخص رشد گذشتهنگر (SG) 0/448 میباشد، یعنی این متغیر چولگی به راست دارد. میزان کشیدگی اگر حدود 3 باشد، منحنی فراوانی ازلحاظ کشیدگی وضعیت متعادل و نرمال خواهد داشت، اگر این مقدار بزرگتر از 3 باشد منحنی برجسته و اگر کوچکتر از 3 باشد منحنی پهن میباشد. کشیدگی اکثر متغیرها در این پژوهش بیشتر از 3 است. نتایج حاصل از آزمون جارک - برا مبنی بر نرمال بودن متغیرهای پژوهش نشان میدهد، با توجه به اینکه سطح معنیداری کلیه متغیرها کمتر از 0.05 است، در نتیجه فرضیه صفر مبنی بر نرمال بودن متغیرها رد میشود به عبارتی توزیع دادهها نرمال نمیباشد. در این پژوهش در ارتباط با نرمال بودن متغیرهای مدل از قضیهی حد مرکزی استفاده شده و بر این اساس حداقل یک نمونهی 30 تایی لازم است تا بتوان گفت توزیع آمارهی نرمال است (عادل آذر و مؤمنی، 1390)؛ بنابراین با توجه به اینکه تعداد نمونه در پژوهش حاضر شامل 74 شرکت (3256 فصل – شرکت) میباشد، متغیرهای پژوهش، تقریبی از توزیع نرمال خواهند داشت.
بهمنظور ارزیابی پایایی متغیرها و حصول اطمینان از عدم وجود ریشه کاذب در آنها از آزمون ریشه واحد لوین، لین و چو استفاده شد. شواهد نشان دادند احتمال آماره آزمون در تمام متغیرها کمتر از سطح خطای 5 درصد میباشند؛ بر این اساس متغیرها در سطح مورد بررسی پایا هستند. با توجه به نتایج ارزیابی همبستگی بین متغیرها بر اساس ضرایب همبستگی، شواهد نشان دادند بیشترین میزان همبستگی بین تغییرات فروش با شاخص رشد گذشتهنگر (SG) میزان آن 57 درصد و کمترین میزان همبستگی بین متغیر مجازی دهکی رشد گذشتهنگر با شاخص رشد گذشتهنگر (SG) به میزان /073- قابلمشاهده است. طبق نتایج حاصلشده در آزمون همبستگی، در این پژوهش هم خطی به معنی همبستگی قوی بین متغیرها وجود ندارد و به نظر میرسد مشکل خاصی از این بابت در تحلیل مدلهای رگرسیون وجود نداشته باشد.
نتایج آزمون و پیشفرضهای مدلهای رگرسیونی در جدول 2 ارائهشدهاند. با توجه به جدول 2 طبق آماره اف آزمون آرچ و معناداری آن که بیشتر از سطح خطای 5 درصد است، ناهمسانی واریانس خطاها وجود ندارد و از روش حداقل مربعات معمولی جهت آزمون مدلها استفاده میشود. همچنین طبق آماره اف لیمر آزمون چاو و معناداری آماره آن که کمتر از سطح خطای 5 درصد است، آزمون مدلها باید به روش ترکیبی انجام شود. طبق آماره کایدو آزمون هاسمن و معناداری آماره آن که کمتر از سطح خطای 5 درصد است، آزمون مدلها باید به روش اثرات ثابت انجام شود. در این پژوهش، به منظور بررسی مشکل خود همبستگی از آزمون بریوش – گادفری استفاده شده طبق آماره اف و معناداری آماره آن که بیشتر از سطح خطای 5 درصد است، فرض خودهمبستگی متغیرها رد میشود.
جدول2- نتایج آزمون انتخاب الگوی مدلهای رگرسیونی جهت آزمون فرضیههای پژوهش
مدلهای پژوهش آزمون آماره مقدار معناداری نتیجه آزمون
مدل اول چاو اف لیمر 3/201 0/0001 دادههای ترکیبی
هاسمن کای دو 60/42 0/000 اثرات ثابت
آرچ اف 0/0105 0/918 همسانی واریانس خطاها
بریوش – گادفری اف 0/320 0.725 عدم خود همبستگی
مدل دوم چاو اف لیمر 2/901 0/0003 دادههای ترکیبی
هاسمن کای دو 49/25 0/000 اثرات ثابت
آرچ اف 0/008 0/924 همسانی واریانس خطاها
بریوش – گادفری اف 0/355 0/700 عدم خود همبستگی
مدل سوم چاو اف لیمر 3/528 0/0002 دادههای ترکیبی
هاسمن کای دو 54/36 0/000 اثرات ثابت
آرچ اف 0/0105 0/918 همسانی واریانس خطاها
بریوش – گادفری اف 0/325 0/722 عدم خود همبستگی
منبع: یافتههای پژوهشگر
هدف ما در مدل اول، تبیین تأثیر شاخصهای رشد شرکت بر آزمون مدیریت سود فصلی (مدل جونز) در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. لذا میتوان مدل را به شکل رابطه 7 تصریح نمود:
ACC i,t = β0 + β 1Q1 i,t + β 2Q2 i,t + β 3Q3 i,t + β 4Q4 i,t + β 5∆SALES i,t + β 6ACC i,t-4 + β7 MBi,t-1 + β8 SG i,t- to t + ɛ i,t
(7)
پس از تبیین مدل و انتخاب بهترین روش، نتایج تخمین برای شرکتهای منتخب به شرح جدول 3 است.
نتایج جدول 3 نشان میدهد مقدار عددی ضریب تعیین تعدیلشده مدیریت سود فصلی (مدل جونز) با متغیرهای مستقل و توضیحی 0/170میباشد؛ یعنی 17 درصد تغییرات متغیر وابسته مدیریت سود توسط متغیرهای تغییرات فروش، اقلام تعهدی فصلی قبل، شاخص رشد گذشتهنگر و شاخص رشد آیندهنگر قابل توضیح است. مقدار آمارهی دوربین واتسون1/966 میباشد و فاصلهی فاحشی با عدد 2 نداشته و بر عدم وجود خودهمبستگی دلالت دارد و میتوان سلامت مدل را ادعا کرد. از سوی دیگر مقدار احتمال برآورد شده برای آمارهی F برابر با 0.000 بوده لذا معنیداری کل رگرسیون قابلتأیید است.
جدول3- نتایج آزمون مدل اول
متغیر ضریب برآورد شده خطای استاندارد آماره t سطح معنیداری
مقدار ثابت -1/631561 0/783709 -2/081846 0/0374
فصل مالی اول (Q1) -7/607112 1/194601 -6/367913 0/0000
فصل مالی دوم (Q2) -3/177991 1/113786 -2/853322 0/0044
فصل مالی سوم (Q3) -0/445003 0/828267 -0/537270 0/5911
فصل مالی چهارم (Q4) 0/089203 0/154917 0/575812 0/5648
تغییرات فروش (∆SALES) 7/31E-07 9/40E-08 7/779078 0/0000
اقلام تعهدی فصلی قبل (ACC i,t-4) -0/002056 0/017493 -0/117560 0/9064
شاخص رشد گذشتهنگر (SG) 2/864752 0/659142 4/346187 0/0000
شاخص رشد آیندهنگر (MB) 2/092494 0/684918 3/055101 0/0000
(احتمال) F آماره (0/0000)9/233 ضریب تعیین 0/190
آماره دوربین – واتسون 1/996 ضریب تعیین تعدیلشده 0/170
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج آزمون فرضیه اول نشان داد تأثیر تغییرات فروش، شاخص رشد گذشتهنگر و شاخص رشد آیندهنگر بر مدیریت سود فصلی (مدل جونز) با توجه به آماره تی (7/779)، (4/346)، (3/055) و معناداری (0/000)، (0/000)، (0/000) که کمتر از سطح خطای 5 درصد است، معنادار میباشد. به عبارتی در سـطح اطـمینان 95% میتـوان گفت شاخصهای رشد شرکت بر آزمون مدیریت سود فصلی (مدل جونز) در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیرگذار است.
در مدل دوم هدف، تبیین تأثیر شاخص عملکرد شرکت بر آزمون مدیریت سود فصلی (مدل جونز) در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. لذا میتوان مدل را به شکل رابطه 8 تصریح نمود:
(8)
ACC i,t = β0 + β 1Q1 i,t + β 2Q2 i,t + β 3Q3 i,t + β 4Q4 i,t + β 5∆SALES i,t + β 6ACC i,t-4 + β7 ROA i,t +ɛi,t
پس از تبیین مدل و انتخاب بهترین روش، نتایج تخمین برای شرکتهای منتخب به شرح جدول 4 است:
نتایج جدول 4 نشان میدهد مقدار عددی ضریب تعیین تعدیلشده مدیریت سود فصلی (مدل جونز) با متغیرهای مستقل و توضیحی 0/179 میباشد؛ یعنی 17/9 درصد تغییرات متغیر وابسته مدیریت سود توسط متغیرهای تغییرات فروش، اقلام تعهدی فصلی قبل، شاخص عملکرد قابل توضیح است. مقدار آمارهی دوربین واتسون 2/099 میباشد و فاصلهی فاحشی با عدد 2 نداشته و بر عدم وجود خودهمبستگی دلالت دارد و میتوان سلامت مدل را ادعا کرد. از سوی دیگر مقدار احتمال برآورد شده برای آمارهی F برابر با 0/000 بوده لذا معنیداری کل رگرسیون قابلتأیید است.
جدول4- نتایج آزمون مدل دوم
متغیر ضریب برآورد شده خطای استاندارد آماره t سطح معنیداری
مقدار ثابت 2/257514 0/697164 3/238140 0/0012
فصل مالی اول (Q1) -12/41519 1/000308 -12/41136 0/0000
فصل مالی دوم (Q2) -1/416773 0/833114 -1/700576 0/0891
فصل مالی سوم (Q3) -0/584105 0/812452 -0/718941 0/4722
فصل مالی چهارم (Q4) 0/107999 0/153826 0/702083 0/4827
تغییرات فروش (∆SALES) 8/61E-07 9/17E-08 9/397644 0/0000
اقلام تعهدی فصلی قبل (ACC i,t-4) -0/039953 0/018117 -2/205329 0/0275
شاخص عملکرد (ROA) -23/09408 3/045462 -7/583115 0/0000
(احتمال) F آماره (0/0000)9/919 ضریب تعیین 0/199
آماره دوربین – واتسون 2/099 ضریب تعیین تعدیلشده 0/179
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج آزمون فرضیه دوم نشان داد تأثیر تغییرات فروش و شاخص عملکرد بر مدیریت سود فصلی (مدل جونز) با توجه به آماره تی (9/397)، (7/583-) و معناداری (0/000)، (0/000) که کمتر از سطح خطای 5 درصد است، معنادار میباشد. به عبارتی در سـطح اطـمینان 95% میتـوان گفت شاخص عملکرد شرکت بر آزمون مدیریت سود فصلی (مدل جونز) در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیرگذار است.
در مدل سوم هدف، تبیین رابطه غیرخطی بین شاخصهای رشد و عملکرد شرکت و مدیریت سود فصلی (مدل جونز) در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. لذا میتوان مدل را به شکل رابطه 9 تصریح نمود:
(9)
ACC i,t = β0 + β 1Q1 i,t + β 2Q2 i,t + β 3Q3 i,t + β 4Q4 i,t + β 5∆SALES i,t + β 6ACC i,t-4 + + + ɛ i,t
پس از تبیین مدل و انتخاب بهترین روش، نتایج تخمین برای شرکتهای منتخب به شرح جدول 5 است:
جدول5- نتایج آزمون مدل سوم
متغیر ضریب برآورد شده خطای استاندارد آماره t سطح معنیداری
مقدار ثابت -2/487046 0/698495 -3/560575 0/0004
فصل مالی اول (Q1) -0/845178 1/869011 -0/452206 0/6512
فصل مالی دوم (Q2) 0/619334 0/809611 0/764977 0/4443
فصل مالی سوم (Q3) 0/615476 0/808628 0/761136 0/4466
فصل مالی چهارم (Q4) -6/36E-16 0/153781 -4/13E-15 1/0000
تغییرات فروش (∆SALES) 6/67E-07 9/98E-08 6/686317 0/0000
اقلام تعهدی فصلی قبل (ACC i,t-4) -0/020477 0/017512 -1/169297 0/2424
متغیر مجازی دهکی رشد گذشتهنگر (SG) -11/06352 1/968049 -5/621567 0/0000
متغیر مجازی دهکی رشد آیندهنگر (MB) 3/453937 0/615243 5/613942 0/0000
متغیر مجازی دهکی عملکرد (ROA) 4/426374 0/778551 5.685403 0.0000
(احتمال) F آماره (0/0000)10/283 ضریب تعیین 0/209
آماره دوربین – واتسون 2/082 ضریب تعیین تعدیلشده 0/189
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج جدول 5 نشان میدهد مقدار عددی ضریب تعیین تعدیلشده مدیریت سود فصلی (مدل جونز) با متغیرهای مستقل و توضیحی 0/189 میباشد؛ یعنی 18/9درصد تغییرات متغیر وابسته مدیریت سود توسط متغیرهای تغییرات فروش، اقلام تعهدی فصلی قبل، متغیر مجازی دهکی رشد گذشتهنگر، رشد آیندهنگر و عملکرد قابل توضیح است. مقدار آمارهی دوربین واتسون 2/082 میباشد و فاصلهی فاحشی با عدد 2 نداشته و بر عدم وجود خودهمبستگی دلالت دارد و میتوان سلامت مدل را ادعا کرد. از سوی دیگر مقدار احتمال برآورد شده برای آمارهی F برابر با 0/000بوده لذا معنیداری کل رگرسیون قابلتأیید است.
نتایج آزمون فرضیه دوم نشان داد رابطه تغییرات فروش و شاخصهای مجازی دهکی رشد و عملکرد شرکت با مدیریت سود فصلی (مدل جونز) با توجه به آماره تی (6/686)، (5/621-)، (5/613)، (5/685) و معناداری (0/000)، (0/000)، (0/000)، (0/000) که کمتر از سطح خطای 5 درصد است، معنادار میباشد. به عبارتی در سـطح اطـمینان 95% میتـوان گفت رابطه غیرخطی بین شاخصهای رشد و عملکرد شرکت و مدیریت سود فصلی (مدل جونز) در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد.
در این مرحله به بررسی روشهای جایگزین و همزمان اثرات عملکرد شرکت و رشد آن و همچنین کنترل مؤثر برای اثرات غیرخطی بر اقلام تعهدی انجام میگردد:
جدول6- نتایج توان آزمون مدیریت سود (مدل جونز)
مدلهای پژوهش (احتمال) F آماره آماره دوربین – واتسون ضریب تعیین ضریب تعیین تعدیلشده
اقلام تعهدی کل (بدون در نظر گرفتن فصل) (0/0000)118/27 2/019 0/0677 0/0672
اقلام تعهدی فصلی (0/0000)9/154 1/999 0/185 0/165
با متغیرهای SG و MB بهطور خطی (0/0000)9/233 1/996 0/190 0/170
با متغیر ROA بهطور خطی (0/0000)9/919 2/099 0/199 0/179
با متغیرهای ROA، SG و MB بهطور خطی (0/0000)9/911 2/083 0/203 0/183
با متغیرهای ROA، SG و MB بهطور غیرخطی (0/0000)10/233 2/082 0/209 0/189
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج حاصل آزمونهای شاخصهای رشد و عملکرد در جدول 6 با مدل جونز ارائه گردیده است. لازم به توضیح است همانطور که مشاهده میشود مقدار آمارهی دوربین واتسون در کلیه مدلها فاصلهی فاحشی با عدد 2 نداشته و بر عدم وجود خودهمبستگی دلالت دارد و میتوان سلامت مدل را ادعا کرد. از سوی دیگر مقدار احتمال برآورد شده برای آمارهی F برابر با 0/000بوده لذا معنیداری کل رگرسیون مدلها قابلتأیید است. مقدار عددی ضریب تعیین تعدیلشده مدیریت سود (مدل جونز) با متغیرهای مستقل و توضیحی در مدل اقلام تعهدی کل (بدون در نظر گرفتن فصل) با مقدار 0/067 کمترین و در مدل با متغیرهای مجازی دهکی رشد و عملکرد شرکت بهطور غیرخطی بیشترین یعنی 0/189 قابل توضیح است. نتایج نشان میدهد با جایگزین و همزمان وارد کردن متغیرهای رشد و عملکرد شرکت مقدار عددی ضریب تعیین تعدیلشده افزایش یافته و سرانجام در مدل با متغیرهای مجازی دهکی به بیشترین مقدار میرسد با این تفاسیر میتوان گفت جایگزین کردن متغیرهای رشد، عملکرد شرکت و متغیرهای مجازی دهکی رشد و عملکرد شرکت موجب افزایش توان آزمون مدیریت سود (مدل جونز) میشود.
6- بحث و نتیجهگیری
در این تحقیق به تأثیر رشد و عملکرد شرکت بر مدیریت سود (مدل جونز) با تأکید بر آزمونهای فصلی شرکتها در قلمرو زمانی 1388 تا 1398 مورد آزمون و تجزیهوتحلیل قرار گرفت، نتایج و یافتهها نشان داد کل مدلهای رگرسیونی معنیداری بود. همچنین نتایج مدل اول نشان داد شاخصهای رشد شرکت بر مدیریت سود فصلی (مدل جونز) تأثیر دارد. در تفسیر نتایج مزبور میتوان گفت که یکی از عوامل اصلی که منجر به تفسیر نادرست در مدلهای اقلام تعهدی جونز که در مقاطع سهماههای که منجر به نرخ خطای نوع اول زیاد میشود، این است که مدلهای استاندارد جونز از تغییرات دوره به دوره در فروش بهعنوان یکی از متغیرهای توضیحی اصلی برای اقلام تعهدی ذاتی (غیرمستقیم) استفاده میکنند. محققان معمولاً در هنگام استفاده از مدلهای جونز در مقاطع سهماهه، از تغییرات فروش در فصل بعدی استفاده میکنند. این پژوهش با این باور انجام میشود که تغییرات فروش در فصل بعدی تحت تأثیر اثرات فصلی قرار میگیرد و بهعنوان شاخصی برای رشد پایداری که تصمیمات عملیاتی مدیران و درنتیجه اقلام تعهدی ذاتی را تحت تأثیر قرار میدهد، بازه زمانی بسیار کوتاهی است.
نتایج مدل دوم نشان داد شاخص عملکرد شرکت بر مدیریت سود فصلی (مدل جونز) تأثیرگذار است. در تفسیر نتایج مزبور میتوان گفت یکی دیگر از دلایل تفسیر نادرست در مدلهای اقلام تعهدی اختیاری جونز، این است که این مدلها این واقعیت را که اقلام تعهدی ذاتی تحت تأثیر رشد آتی مورد انتظار و همچنین رشد فروشی که در دوره فعلی رخداده است (یعنی رشد گذشتهنگر) قرار میگیرند را نادیده میگیرند، دلایل اقتصادی پیرامون این مسئله وجود دارد که چرا چند قلم تعهدی سرمایه در گردش ذاتاً با رشد مورد انتظار آتی مرتبط هستند (دچو و همکاران 1998؛ فنگ، بکر و جین، 2015)؛ برای مثال، افزایش یا کاهش موجودی کالا اغلب منجر به تغییرات مورد انتظار آتی در فروش میشود؛ بنابراین، در هنگام برآورد اقلام تعهدی اختیاری، این اثرات باید کنترل شوند. این احتمال وجود دارد که کوتاهی در کنترل آثار رشد شرکت عملکرد بر اقلام تعهدی ذاتی در آزمونهای مدیریت سود منجر به نرخ خطای نوع اول بیشازحد میشود.
نتایج مدل سوم نشان داد بین شاخصهای رشد و عملکرد شرکت و مدیریت سود فصلی (مدل جونز) در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران غیرخطی رابطه غیرخطی وجود دارد. در توضیح نتایج مزبور میتوان گفت یکی دیگر از دلایل تفسیر نادرست این است که مدلهای از نوع جونز معمولاً فرض میکنند که رابطه بین رشد فروش و اقلام تعهدی خطی است. با اتکا بر این یافتهها در مبانی نظری تحقیق مرتبط با هزینههای چسبنده و نظریه اخیر و شواهد اعتبار تجاری، این پژوهش همچنین احتمال غیرخطی بودن رابطه بین اقلام تعهدی و شاخصهای گذشتهنگر و آیندهنگر رشد شرکت را موردبررسی قرار میدهد. با توجه به مبانی نظری موجود، عدم توجه به ماهیت غیرخطی تأثیر رشد شرکت و عملکرد بر اقلام تعهدی ذاتی هنگام آزمونهای مدیریت سود، به نرخ خطای نوع اول بیشازحد را در مقاطع فصلی موجب میشود. یافتههای تحقیق حاضر تا حدودی با نتایج حاصل از تحقیقات محمدرضایی و احمدی (1398)، اسماعیلزاده و کیوانفر (1398)، ثقفی و جمالیان پور (1397)، فرگوسن و همکاران (2019)، وانگ و همکاران (2018) و کالینز و همکاران (2017) همسو میباشد.
با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق، کلیه فعالان بازار سرمایه، تصمیمگیرندگان، تحلیلگران مالی و سرمایهگذاران بالقوه و بالفعل در بورس اوراق بهادار میتوانند در تحلیل طرحهای سرمایهگذاری در داراییهای مالی و اوراق بهادار جهت ارزیابی میزان مخاطرات، زمانبندی و برآورد خالص جریانات نقدی آتی سرمایهگذاریهای خود به تأثیر مستقیم شاخصهای رشد و عملکرد شرکت موجب افزایش توانایی آزمون مدیریت سود شرکت توجه ویژه مبذول نمایند زیرا لحاظ این عامل مهم منجر به انتخاب سبد سرمایهگذاری بهینه با کمینه مخاطره و بیشترین بازدهی میگردد.