ارزیابی مقایسهای سطح بهینه ظرفیت تولیدی صنایع کارخانهای برترایران
تاریخ دریافت: 14/04/1401 تاریخ پذیرش: 16/06/1401 مهران حافظی بیرگانی
علیرضا دقیقی اصلی
محمد قلی یوسفی
تیمور محمدی
چکیده
این مقاله به بررسی ، ارزیابی مقایسهای سطح بهینه ظرفیت تولیدی صنایع کارخانهای برتر در کشور ایران می پردازد. در این مقاله پنج صنعت مختلف که بعنوان صنایع پیشرو در زمینه تولید مورد مقایسه قرار گرفته است این صنایع عبارتند از:(شیمیایی، فلزات اساسی، فرآوردهای نفتی، طلا و جواهرات، سنگ)، به منظور تعیین سطح بهینه ظرفیت تولید در صنایع کارخانهای برتر با کد دو رقمی ISIC.Rev.2 و ISIC.Rev.3 از تابع هزینه ترانسلوگ استفاده شد. بهینگی تولید، برابری کشش مقیاس یا کشش هزینه(معکوس کشش مقیاس) با یک است. برای به دست آوردن سطح بهینه تولید، ابتدا از برابری کشش مقیاس یا کشش هزینه با یک، یک سطح تولید به دست آمد که طبیعتاً شرط اول را تامین میکند سپس به منظور بررسی تحقیق شرط دوم در تولید به دست آمد. نتایج حاصل از تحلیل مقایسهای صنایع برتر نشان داد که ظرفیت تولید در بخش صنایع مواد شیمیایی مقدار ظرفیت تولید بهینه برابر با 598647 میلیون ریال بود. متوسط ارزش ستانده واقعی هر بنگاه صنعتی در بخش تولید صنایع شیمیایی 1107497میلیون ریال در سال است، بنظر میرسد که بنگاههای تولید این بخش از ظرفیت خود بالاتر تولید کردهاند. و از ظرفیت بهینه خود نهایت استفاده کردهاند. میزان استفاده از ظرفیت در اینجا 185 درصد تخمین زده شد. مقدار ظرفیت تولید بهینه فرآوردههای نفتی برابر با 34921 میلیون ریال است. متوسط ارزش ستانده واقعی هر بنگاه صنعتی در بخش تولید فرآوردههای نفتی 57270 میلیون ریال در سال است، بنظر میرسد که بنگاههای تولید این بخش از ظرفیت خود به نحوه بهینهتری استفاده کردهاند. میزان استفاده از ظرفیت 164 درصد تخمین زده شد. سطح تولید واقعی فلزات اساسی 574212 میلیون ریال در سال بوده است، که بیانگر نقطه حداقل حداقل کننده تابع هزینه متوسط کل است. متوسط ارزش ستانده واقعی هر بنگاه صنعتی در بخش تولید فلزات اساسی193509ریال در سال است.
واژههای کلیدی: ظرفیت تولیدی، سطح بهینه، تابع ترانسلوگ، صنایع کارخانه ای.
طبقه بندی JEL : H26, C15, L52
1- مقدمه
امروزه صنایع کارخانهای به دلیل توانمندی در تولید، صادرات و اشتغالزایی از یک سو و تأمین ماشینآلات، تجهیزات و نیازهای سایر بخشهای تولیدی و خدماتی از سوی دیگر، از اهمیت بسیار بالایی در رشد و شکوفایی اقتصاد جوامع برخوردار است. بدون تردید دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی در میان کشورها همراه با برنامهریزیهای صنعتی و سیاستهای مبتنی بر توان کشور در تولیدات صنعتی صورت پذیرفته است.( قویدل، 1391) تجربه کشورهای در حال توسعه حاکی از آن است که رشد بخش صنعت و زیر بخشهای آن تاثیر بسزایی در رشد سایر بخشهای اقتصاد دارد. از اینرو در اکثر مطالعات مربوط به رشد اقتصادی، بخش صنعت جایگاه برجستهای داشته و مورد توجه محققان بوده است. یکی از موضوعاتی که همواره در بخش صنعت مطرح بوده و به جرأت میتوان گفت یکی از معیارهای کلیدی عملکرد اقتصادی است، موضوع بهرهوری و تغییرات آن است. به عبارت دیگر توسعه همه جانبه بدون استفاده بهینه از هر یک از عوامل تولید امکانپذیر نخواهد بود. در این راستا شناخت وضعیت متغیرهای تولید، سرمایهگذاری، اشتغال و بهرهوری از جایگاه مهمی برخوردار است. شناخت وضعیت همگرایی و بهرهوری صنایع کارخانهای نقش موثری در افزایش کارایی، توسعه مالی و درنتیجه رشد اقتصادی کشور ایفا میکند.یکی از ضرورتهای انجام برنامهریزی اقتصادی در سطوح منطقـهای آگاهی از توانمندیهای تولیدی بخشهای کارخانهای مختلف است(پول،2015). لذا تعیین جایگاه صنایع کلیدی و برتر جهت هدایت سرمایه گذاری به سمت این صنایع در مناطق مختلف جهت تخصیص بهینه منابع از اهمیت ویژهای برخوردار است(ری،2016). انجام سرمایه گذاریها و اهمیت راهنمایی بخش خصوصی به سمت سرمایهگذاری در فعالیتهای صنعتی متناسب با ساختار اقتصادی هر منطقه، نیازمند مطالعه دربارهی قابلیتهای هر منطقه و نیز مشخص شدن تخصص هر منطقه در یک یا چند فعالیت خاص است(موریسون،2012).صنایع کارخانهای برتر وپیشرو هر نوع اقتصادی هستند. با تکیه بر این صنایع سایر صنایع و زیربخشهای آن توسعه مییابند. تکیه گاه اصلی بر میزان اشتغال پایدار در همین صنایع برتر نمود پیدا میکند. از عوامل موثر و تعیین کننده در استفاده مطلوب از نهاده ها در واحدهای بهره برداری اندازه واحد تولیدی و برخورداری از مقیاس تولید بهینه در اقتصاد است. با توجه به ویژگی های اقتصادی،جغرافیایی ایران، توسعه صنعتی ایران از اهمیت بالایی برخوردار است.توسعه صنعتی مستلزم وجود امکانات و فضای مساعد کسب و کار است. سودآور بودن صنایع و بهرهگیری از ظرفیت تولیدی در جهت کاهش هزینه و افزایش سودآوری، تولید و اشتغال از اهمیت بالایی برخوردار است با توجه به این مهم بررسی میزان استفاده از ظرفیت تولیدی در صنایع کارخانهای برتر ایران و همچنین عوامل موثر بر میزان استفاده از ظرفیت تولیدی از اهمیت بالایی برخوردار است که هدف اصلی این مقاله می باشد.درنهایت ساختار این مقاله در شش بخش ارایه شده است که در بخش دوم به بیان مساله و مبانی نظری اشاره شده ،در بخش سوم به پیشینه تحقیق پرداخته ایم،در بخش چهارم روش شناسی پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است،در بخش پنچم الگوهای تحقیق برآوردونتایج آماری آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و در بخش آخر نیز نتیجه گیری و پیشنهادات سیاستی پژوهش ارایه شده است.
2- بیان مساله و مبانی نظری
باتوجه به اهمیت موضوع تحقیق که، بررسی عوامل موثر بر استفاده از ظرفیت تولیدی در صنایع کارخانه ای برتر ایران،می باشد بایدگفتکهمطالعهاینموضوعاز آنجایی اهمیت دارد که علاوه بر اینکه صنایع کارخانه ای ایران بخش مهمی از قدرت تولیدی کشور را در اختیار دارند، در کشور ماکه دارای رکود تورمی (stageflation) است. اهمیت موضوع مشخص می شود بنابراین می خواهیم ببینیم که آن عواملی که باعث می شوند بنگاه ها نتوانند از ظرفیت شان کنند چه هستند، یکی از عوامل موثر و تعیین کننده در استفاده مطلوب از نهاده ها در واحد های بهره برداری اندازه واحد تولیدی و برخورداری از مقیاس تولید بهینه در اقتصاد است. با توجه به ویژگی های اقتصادی ،جغرافیایی ایران، توسعه صنعتی ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. توسعه صنعتی مستلزم وجود امکانات و فضای مساعد کسب وکاراست. سودآوربودن صنایع وبهره گیری ازظرفیت تولیدی در جهت کاهش هزینه و افزایش سودآوری، تولید و اشتغال از اهمیت بالایی برخوردار است باتوجه به این مهم بررسی میزان استفاده از ظرفیت تولیدی در صنایع کارخانه ای ایران و همچنین عوامل موثر بر میزان استفاده از ظرفیت تولیدی از اهمیت بالایی برخوردار است که هدف اصلی این تحقیق می باشد. یکی از مباحثی که امروزه پس از دو دهه به کارگیری سیاستهای جایگزینی واردات مطرح می شود ، توسعه صادرات صنعتی و گسترش ارتباط با دنیای خارجی است ، استدلال اصلی این تغییر نگرش ، گسترش بازارهای صادراتی و امکان بهره گیری از مقیاس و ارتقاء تکنولوژیک است ، از اینرو تحقیق حاضر به محاسبه مقیاس تولیدی بهینه و نیز منافع حاصل از تولید در سطح مقیاس بهینه و همچنین عوامل موثر برظرفیت تولیدی است دراین راستا با استفاده از کدهای(ISIC)دورقمی صنایع کارخانه ای کشور ایران را در یک دوره(1396-1381) را بررسی میکنبم.) بدین منظور تابع هزینه بلند مدت و فرم تبعی انعطاف پذیر ترانسلوگ به عنوان تئوری مبنای تحقیق انتخاب می کنیم. با بکارگیری روش رگرسیونهای به ظاهر غیر مرتبط و داده ها در سطح یک بنگاه متوسط هر صنعت ، مقیاس متضمن حداقل هزینه متوسط بلندمدت و شیب آن تخمین زده می شود.
3-مروری بر مطالعات پیشین
با توجه به جدید بودن موضوع پژوهش و همچنین مطالعات اندک داخلی و خارجی در این زمینه لذا مطالعات مرتبط با این حوزه در زیر ارایه می گردد:
اکبری و مویدفر(1383)، روند نرخ رشد واقعی درآمد سرانه در ایران را با رویکرد منطقهای بررسی و شکاف رشد اقتصادی در استانهای ایران را در سالهای 1370-1380 اندازهگیری نموده اند.در این مطالعه فرضیه وجود همگرایی مطلق بین استانهای ایران بر پایهی الگوی رشد (سولو-سوان) با استفاده از روشهای اقتصاد سنجی آزمون شده است و نتایج به دست آمده نمایانگر وجود همگرایی در درآمد سرانه در بین استانهای ایران است و تخمین ضریب همگرایی نشان میدهد که در هر سال 31% از شکاف موجود در رشد اقتصادی مناطق ایران کاهش مییابد.
فلاحی و همکاران(1390)، همگرایی درآمد سرانه بین کشورهای اسلامی را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج برآوردی آنها حاکی از وجود همگرایی بتا در اکثر کشورهای اسلامی به سمت مقدار متوسط درآمد سرانه این گروه از کشورها میباشد.
شکیبایی(1390) به بررسی همگرایی تجاری بین ایران و کشورهای عضو شانگهای، در دوره زمانی 2009-1996 پرداخته است و نتایج وی نشان دهنده عدم وجود همگرایی تجاری بین این کشورها است، همچنین بین همزمانی چرخههای تجاری و همگرایی (واگرایی) این کشورها رابطه منفی و معنی داری وجود دارد.
آذربایجانی و همکاران(1392) به بررسی وجود همگرایی درآمدی بین کشورهای دی هشت طی دوره 2009-1965 پرداختند. برای این منظور از سه رهیافت به نامهای آزمون همگرایی سیگما، آزمونهای تایل و آزمونهای ریشه واحد دادههای تابلویی استفاده نمودهاند. نتایج آنها همگی از واگرایی درآمدی بین کشورهای عضو این گروه حکایت دارد.
یوسفی و همکاران(1393)، تحقیقی تحت عنوان مطالعه تطبیقی چگونگی استفاده از ظرفیت تولیدی در صنایع کارخانه ای ایران انجام دادند.نتیجه مطالعه نشان داد که به استثناء صنایع پتروشیمی، سایر صنایع با کمی استفاده از ظرفیت تولید مواجه میباشند.بطور متوسط صنایع کشور کمتر از 50 درصد از ظرفیت خود را مورد استفاده قرار می دهند .این نسبت در برخی صنایع مانند فلزات اساسی(7/28 درصد)، کاغذ (6/29 درصد)و چوب و محصولات چوبی (1/24 درصد)کمتر است و در سایر صنایع به غیر از صنایع تولید کننده محصولات کانی غیر فلزی (2/84 درصد)بین 41 تا 51 درصد است که در مجموع بسیارناچیزاست.
راسخی و همکاران(1396)، تحقیقی تحت عنوان انتقال هزینه در صنایع کارخانه ای ایران انجام دادند. نتایج نشان داد که، نسبت تمرکز و صرفههای مقیاس اثر مثبت و معنیدار بر نرخ انتقال هزینه دارد. علاوه بر این مطالعه حاضر نشان میدهد بنگاههایی که دارای قدرت بازار بیشتر ولی بهرهوری پایینتری هستند در مقایسه با بنگاههای که دارای بهرهوری بالاتر و قدرت بازار پایینترند، توانایی انتقال هزینه بالاتری دارند. همچنین یافتههای این تحقیق، حاکی از اثر مثبت ولی غیرمعنیدار تعداد بنگاهها بر انتقال هزینه است. در مجموع، میزان انتقال هزینه به ساختار بازار بستگی دارد.
شهیکی تاش و همکاران(1393)، پژوهشی تحت عنوان مقایسه تطبیقی شکاف میان قیمت و هزینه نهایی در صنایع کارخانه ای ایران وکشورهای منتخب انجام دادند.نتایج نشان داد که بعضی صنایع اختلاف بین قیمت و هزینه نهایی بسیار بالا و در برخی صنایع اندک بوده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که از 22 صنعت بررسی شده در 3 صنعت دارای مارک آپ بالاتری از کشورهای امریکا، ژاپن، آلمان، فرانسه، ایتالیا، بریتانیا، کانادا، استرالیا، بلژیک، دانمارک، فنلاند، هلند، نروژ و سوئد است و توانسته اند شکاف معنی دار بین قیمت و هزینه ی نهایی(MC) ایجاد نمایند. همچنین از 22 صنعت بررسی شده 3 صنعت دارای مارک آپ کمتری از کشورهای منتخب است. به طور کلی صنعت توتون و تنباکو دارای پایین ترین مارک آپ و در صنعت محصولات کانی غیرفلزی دارای بیشترین مارک آپ در بین کشورهای منتخب می باشد.
صدرایی جواهری و منوچهری(1391)، تحقیقی تحت عنوانپویایی تمرکز صنعتی در صنایع کارخانه ای ایران انجام دادند.جهت انجام این بررسی، تجزیه و تحلیل مدل ها با استفاده از روش مقطعی و برای 94 صنعت با کدهای چهار رقمی ISIC در دو سال 1378 و 1386 انجام گرفته است. مشاهدات نشان می دهند تعدیل تمرکز صنعتی به سمت مقدار یکنواخت آن به صورت تعدیل جزئی است. معنادار و کوچکتر از یک بودن ضریب متغیر وقفه ای تمرکز در مدل ها حاکی از تعدیل ناقص تمرکز به سمت وضعیت یکنواخت است. این نتیجه برای زیرمجموعه ای از صنایع شامل 47 صنعت با دسته بندی شدت تبلیغات بالا و پایین نیز مشاهده شده است. علاوه براین، مقایسه شاخص تمرکز هرفیندال- هیرشمن در این صنایع حاکی از آن است که سطح تمرکز صنعتی در اکثر صنایع (63 درصد) در این دوره زمانی کاهش یافته است. نتایج به دست آمده در دسته بندی صنایع بر اساس شدت تبلیغات شاهدی قوی در تایید نظریه ساتن مبنی بر وجود رابطه ای معکوس بین تمرکز صنعتی و اندازه بازار برای صنایع با هزینه اولیه ورود برون زا (شدت تبلیغات کم) می باشد، این نتیجه در صنایع با هزینه اولیه ورود درون زا (شدت تبلیغات بالا) تایید نشد.
مانی موتمنی(1398)، تحقیقی تحت عنوان برآورد درآمد غیررسمی در صنایع کارخانه ای ایران انجام داد.درآمد غیررسمی در بنگاه ها، با هدف کاهش مالیات بر سود شکل می گیرد. در صورت مالی کاذب، بخشی از فروش بنگاه پنهان می شود و در نتیجه سود رسمی کاهش مییابد. در الگوی این پژوهش، درآمد غیررسمی بنگاه، تابعی از فاصله بین سود حقیقی و سود رسمی در نظر گرفته شده است. توزیع آماری مربوط به سود بنگاه ها، شکل خاصی از توزیع بتا را نشان می دهد که پارامترهای آن بر مبنای نمونهای از صنایع کارخانه ای ایران کسب شده است. دلیل انتخاب صنایع کارخانه ای، فرآیند پیچیده ی تبدیل داده به ستانده در این بنگاه هاست که امکان ممیزی دقیق مالیاتی را دشوار می کند. از این رو، ایجاد فروش غیررسمی در کارخانه هایی که فرآیند تولید پیچیده دارند - با وجود نظام مالیات بر ارزش افزوده - ناممکن نیست. با شبیه سازی سود و ایجاد فرآیند تصادفی در متغیر مربوط به انگیزه ی فرار مالیاتی، تابع چگالی احتمال برای فروش غیررسمی ایجاد میشود. نتیجهی پژوهش نشان میدهد که درآمد غیررسمی در سطح اطمینان 99 درصد، بین 11 تا 12 درصد از فروش کارخانه هایی را شامل میشود که دارای امکان و انگیزه ی کافی برای فرار مالیاتی هستند.
میزان تاثیرگذاری توسعه مالی بر بهرهوری کل عوامل 38 کشور دنیا در دوره زمانی 1995-1980 در مطالعه تیدس (2005) انجام گرفته و بیان میدارد توسعه مالی از طریق نوآوریهای فنی و کاهش هزینههای تولید میتواند موجب بهبود بهرهوری شود و همچنین توسعه بازارهای سرمایه از طریق کاهش خطر نقدینگی سرمایهگذاران باعث بهبود فنآوریهای تولیدی میشود.
گرنجر (2013) و لوین (1997) در مطالعات خود به بررسی ادبیات موجود در مورد اثرات مالی بر رشد بهرهوری پرداخته است. در بررسی کانالهای اثر گذار بر رشد و توسعه اقتصادی مشاهده میشود که میان توسعه مالی و رشد اقتصادی رابطه مثبت معنیداری وجود دارد. لیانگو همکاران (2005) نیز به بررسی تاثیر توسعه مالی بر رشد بهرهوری در چین پرداختهاند. نتایج تجربی نشان میدهد، در طول دوره 1993-2001 که مطالعات بر اساس آنها انجام شده است، توسعه مالی به طور قابل توجهی بر بهرهوری اثر گذاشته است و این اثر مطلوب رشد بهرهوری و در نتیجه رشد اقتصادی را نتیجه داده است.
4- روش شناسی تحقیق
روشهای زیادی جهت تخمین میزان استفاده از ظرفیت تولیدی صنایع مختلف کارخانهای توسط صاحب نظران پیشنهاد شده است که می توان آنها را به دو دسته روش مهندسی و روش اقتصادی تقسیم نمود. در این تحقیق با کمک تکنیک های اقتصاد سنجی از روشهای اقتصادی استفاده شد.و در یک الگوی دیگر به برآورد هر یک از عوامل مهم موثر بر تولید بهینه در صنایع کارخانهای برتر با استفاده از تابع ترانسلوگ پرداخته شد.دادههای آماری صنایع کارخانهای برتر با کدهای ٢ در صورت امکان ٣ رقمی صنایع دارای کدهای بین المللی ISICو SITC که بوسیله مرکز آمار ایران در نشریات مربوط به طرح های آمارگیری از کارگاههای بزرگ صنعتی ده نفر کارکن و بیشتر استفاده گردید.در این روش پس از گردآوری داده ها و تبدیل قیمت های جاری به ثابت از تکنیک های اقتصادسنجی مخصوصاً از روش تابع هزینه ترانسندنتال لگاریتمیکه برای نخستین بار توسط کریستن، جورگنسون لائودر سال ١٩٧٣ ، معرفی گردیده که به اختصار ترانسلوگ نامیده میشود در حقیقت بسط ساده تقریب سری دوم تیلور حول نقطه صفر است که بر حسب مقادیر لگاریتمی رابطه C= C (t,Q,P) صورت می گیرد. بسط درجه دوم سری تیلور در حقیقت روشی برای تقریب زدن یک فرم تابعی نامشخص است که در اکثر کارهای تجربی به کار می رود، بنابراین بسط تابع هزینه برحسب متغیر P و Q و t حول نقاط 0P In= In و0= Q و 0It n= معادل است با:
(1)
جهت محاسبه حداقل هزینه و برآورد میزان استفاده از ظرفیت تولیدی در صنایع کارخانهای برتر ایران مورد استفاده قرار گرفت. باکمک دیگر روش های اقتصاد سنجی به برآورد عوامل موثر بر میزان استفاده از ظرفیت تولیدی از صنایع کارخانهای برتر ایران پرداخته شد. رابطه شماره (1) به این دلیل لگاریتمی است، که اولاً، چون در اقتصاد قیمتها و مقادیر صفر برای یک بنگاه تعریف نشدهاند. به منظور بسط سری تیلور حول نقطه صفر مقادیر باید به فرم لگاریتمی تبدیل شوند، ضمن این که در فرم های توابع لگاریتمی ضرایب قابل تفسیر به کششها هستند، که خود از حجم محاسبات خواهد کاست، از سوی دیگر تابع فوق از آن جهت متعالینامیده میشود، که با اعمال قیودی بر ضرایب، قابل تبدیل به مجموعهای از سایر توابع چون CES و کاب - داگلاس بوده و به عبارتی در بردارنده سایر فرمهای تبعی نیز است.در تبیین تغییرات تکنولوژی مسـاله این اسـت که، چگونه بازه وسـیع و ناهمگن از تغییرات تکنولوژیک را میتوان با یک متغیر توضـیح داد. در این خصـوص در بسـیاری از مطالعات مختلف از روند زمان(t)به عنوان شـاخص تغییر تکنولوژی در مدل اسـتفاده شـده اسـت، با توجه به ناتوانی الگوهای نئوکلاسیک در توضیح اساسی ترین واقعیتهای رشد، الگوهای رشد درونزا مطرح گردیدند که عامل تکنولوژیرا به صورت درونزا وارد الگوهای رشد کردند11،بنابراین در این تحقیق نیز در توابع هزینه از شمارشگر زمان به عنوان متغیر مستقل و به عنوان شاخص تغییرات تکنولوژی، استفاده گردید.مدل نهایی با ورود، ضریب تغییرات تکنولوژی به صورت زیر است:
(2)
که در رابطه شماره (2):
TC، هزینه کل تولید در طی یک دوره بوده و شامل مجموع کل حقوق و د ستمزد پرداختی به نیروی کار، نهاده های وا سطه، مواد اولیه، استهلاک و هزینه فرصت سرمایه است.
Q، سطح فیزیکی محصول(ستانده)؛
P1، قیمت خدمات نیروی کار بر حسب نفر- ریال؛
Pk، قیمت موجودی سرمایه شامل هزینه استهلاک و هزینه فرصت استفاده از سرمایه؛
Pm، میانگین وزنی از قیمت کلیه نهادهای واسطه، مواد اولیه و انرژی مصرف شده؛
T، روند زمان به عنوان شاخص تغییرات تکنولوژی؛
در توابع ترانسلوگ:
War، متغیر مجازی مربوط به جنگ؛
fall ،متغیر مجازی مربوط به دوره تحریم
Slt، سهم نهاده نیروی کار در هزینه
،سهم نهادههای واسطه، مواد اولیه و انرژی در هزینه میباشد.
5-برآورد مدل و تحلیل نتایج:
به منظورارزیابی تحلیل اثر مقایسه-ای سطح بهینه ظرفیت تولیدی صنایع کارخانهای برتر در کشور ایراندر زیر به تخمین تابع هزینه ترانسلوگ در 5 صنعت نمونه (شیمیایی – نفت-فلزات اساسی-طلا و جواهر و سنگ) می پردازیم:
5-1-تخمین تابع هزینه ترانسلوگ برای صنایع شیمیایی
نمودار هزینه متوسط بلند مدت این صنعت نشان میدهد که در این صنعت صرفههای ناشی از مقیاس وجود دارد و با حرکت به سمت نقطه بهینه میتوان هزینهها را کاهش داد. ظرفیت تولیدی رو به افزایش است. رابطه زیر به منظور برآورد تابع هزینه ترانسلوگ برای صنایع تولید صنایع شیمیایی، تخمین زده شده است.
(1)
(2)
(3)
جدول 1- نتایج تخمین تابع هزینه ترانسلوگ در بخش تولید صنایع شیمیایی
سطح احتمال آماره t ضریب
0.00 12.3542167 32.7564317 C(1)
0.00 -8.5142312 -9.5312471 C(2)
0.01 7.3624156 0.8754632 C(3)
0.02 1.2314276 0.2314256 C(4)
0.39 -0.4215768 -0.3521648 C(5)
0.00 -6.3764254 -0.6321483 C(6)
0.00 6.3127454 0.3764218 C(7)
0.00 3.2486721 -0.4562178 C(8)
0. 35 -0.4526372 -0.4213521 C(9)
0.00 3.4521673 0.6457312 C(10)
0.00 -0.5764127 -0.8479362 C(11)
0.00 -0.2136547 -0.7215436 C(12)
0.28 -0.6254713 -0.5247945 C(13)
0.00 -0.6973841 -0.7543268 C(14)
0.00 -0.5672348 -0.64523174 C(15)
0.98 ضریب تعیین
منبع: یافتههای پژوهشگر
تابع هزینه ترانسلوگ تخمین زده شده برای این صنعت در سطح 98% معنی دار بوده و تمام ضرایب بجز C(5)، C(9)، C(13)، در سطح حداقل10% معنی دارند.
نمودار1- منحنی هزینه متوسط بلند مدت بخش تولید صنایع شیمیایی
منبع: یافتههای پژوهشگر
نمودار2- کشش هزینه هر بخش بنگاه بزرگ صنعتی در بخش تولید صنایع شیمیایی
منبع: یافتههای پژوهشگر
5-2- تخمین تابع هزینه ترانسلوگ برای صنایع فرآورده های نفتی
فرآوردههای نفتی شامل انواع مختلف میشوند. از روغن مورد استفاده در ماشین آلات گرفته تا گریس و… میباشد. نمودار هزینه متوسط بلند مدت این صنعت نشان میدهد که در این صنعت صرفههای ناشی از مقیاس وجود دارد و با حرکت به سمت نقطه بهینه میتوان هزینهها را کاهش داد. ظرفیت تولیدی رو به افزایش است. رابطه زیر به منظور برآورد تابع هزینه ترانسلوگ برای صنایع تولید صنایع فرآوردهای نفتی، تخمین زده شده است.
(4)
(5)
(6)
جدول2- نتایج تخمین تابع هزینه ترانسلوگ در بخش تولید فرآوردههای نفتی
سطح احتمال آماره t ضریب
0.00 11.5476328 28.1245632 C(1)
0.00 -6.4213629 -7.3472168 C(2)
0.02 5.4216352 0.6421384 C(3)
0.00 1.43627816 0.4251367 C(4)
0.07 -0.5362793 -0.4635287 C(5)
0.00 -5.2163498 -0.8456372 C(6)
0.01 2.3154625 0.4256137 C(7)
0.36 -0.21436125 -0.0142563 C(8)
0. 00 -0.7541632 -0.8543626 C(9)
0.00 2.2364791 0.53624791 C(10)
0.00 -0.6243157 -0.6453792 C(11)
0.00 -0.6123491 -0.64521374 C(12)
0.00 -2.3024964 -0.3642182 C(13)
0.39 -0.0316452 -0.0321425 C(14)
0.00 -0.7134261 -0.7542162 C(15)
0.98 ضریب تعیین
منبع: یافتههای پژوهشگر
تابع هزینه ترانسلوگ تخمین زده شده برای این صنعت در سطح 98% معنی دار بوده و تمام ضرایب بجز C(8)، C(14)، در سطح حداقل10% معنی دارند.
نمودار3-منحنی هزینه متوسط بلند مدت بخش تولید فرآوردههای نفتی
منبع: یافتههای پژوهشگر
نمودار4-کشش هزینه هر بخش بنگاه بزرگ صنعتی در بخش تولید فرآوردههای نفتی
منبع: یافتههای پژوهشگر
5-3-تخمین تابع هزینه ترانسلوگ برای صنایع فلزات اساسی
صنعت فلزات اساسی بر دو گروه تولید آهن و فولاد و گروه تولید فلزات اساسی غیر آهنی است. عمده تولیدات این بخش نیز مربوط به تولید آهن و فولاد است. این بخش از حمایت های قوی برخوردار بوده و سرمایه گذاری زیادی جذب آن شده است. نمودار هزینه متوسط بلند مدت این صنعت نشان میدهد که در این صنعت صرفههای ناشی از مقیاس وجود دارد و با حرکت به سمت نقطه بهینه میتوان هزینهها را کاهش داد. رابطه زیر به منظور برآورد تابع هزینه ترانسلوگ برای صنایع تولید صنایع فلزات اساسی ، تخمین زده شده است.
(7)
(8)
(9)
جدول3-نتایج تخمین تابع هزینه ترانسلوگ در بخش تولید صنایع فلزات اساسی
سطح احتمال آماره t ضریب
0.00 -3.2154362 -17.5642183 C(1)
0.01 3.6452138 4.2153426 C(2)
0.00 -2.3124763 0.5241635 C(3)
0.35 -3.2132457 -0.0456123 C(4)
0.00 -1.2366452 -0.6134562 C(5)
0.38 -2.1964572 -0.7542637 C(6)
0.00 1.5412362 0.6452137 C(7)
0.00 -2.3216754 -0.7452134 C(8)
0. 00 -0.6452153 -0.7546329 C(9)
0.00 -0.6897234 0.7635242 C(10)
0.00 -1.2145637 -0.7642137 C(11)
0.00 -2.7254316 0.6542136 C(12)
0.00 -0.8974512 -0.9452163 C(13)
0.01 -0.6243157 -0.6789423 C(14)
0.00 -0.6453283 -0.6784521 C(15)
0.95 ضریب تعیین
منبع: یافتههای پژوهشگر
تابع هزینه ترانسلوگ تخمین زده شده برای این صنعت در سطح 95% معنی دار بوده و تمام ضرایب بجز C(6)، در سطح حداقل10% معنی دارند.
نمودار5-منحنی هزینه متوسط بلند مدت بخش تولید صنایع فلزات اساسی
منبع: یافتههای پژوهشگر
نمودار6-کشش هزینه هر بخش بنگاه بزرگ صنعتی در بخش تولید صنایع فلزات اساسی
منبع: یافتههای پژوهشگر
باتوجه به نمودار زیر شرط دوم بهینگی تولید در سطح تولیدی که کشش هزینه برابر با یک است، تامین نشده است. لذا فرم تابعی کشش هزینه تخمین زده میشود تا جواب دوم معادله CE=1 به عنوان سطح تولید بهینه، به دست آید:
Y=0.00000000754x2-0.000176x+1.815
R2=0.959
با تخمین فرم تابعی با سطح معنی داری، 95.9درصد، نقاط تقاطع این تابع با خط CE=1(کشش برابر یک) محاسبه گردید.
5-4-تخمین تابع هزینه ترانسلوگ برای صنایع طلا و جواهرات:
صنایع طلا و جواهرات شامل ساخت انواع طلا و جواهرات میشود. طلای خام ، طلای کار شده، و جواهرت است. از مهمترین صنایع سرمایه گذاری است. بطوریکه ظرفیت تولید اسمی این صنایع حدود 59 درصد میباشد. نمودار هزینه متوسط بلند مدت این صنعت نشان میدهد که در این صنعت صرفههای ناشی از مقیاس وجود دارد و با حرکت به سمت نقطه بهینه میتوان هزینهها را کاهش داد. ظرفیت تولیدی رو به افزایش است. رابطه زیر به منظور برآورد تابع هزینه ترانسلوگ برای صنایع تولید صنایع طلا و جواهرات، تخمین زده شده است.
(10)
(11)
(12)
جدول4-نتایج تخمین تابع هزینه ترانسلوگ در بخش تولید صنایع طلا و جواهرات
سطح احتمال آماره t ضریب
0.00 7.4621538 16.3451276 C(1)
0.00 -7.5412634 -7.3524168 C(2)
0.00 -0.5412637 -0.12345142 C(3)
0.00 2.5463251 0.7451263 C(4)
0.00 1.7461243 0.7645185 C(5)
0.01 -2.6531241 -0.8451632 C(6)
0.00 -0.7864512 -0.8452163 C(7)
0.39 -0.0215463 -0.03245162 C(8)
0. 00 -1.6451243 -0.7546352 C(9)
0.00 -0.6794523 -0.7865423 C(10)
0.00 -2.5463872 -0.6493271 C(11)
0.00 3.6451237 0.6541273 C(12)
0.01 -0.6524137 -0.7563241 C(13)
0.01 -0.7241356 -0.87463521 C(14)
0.00 -0.6123478 -0.6745123 C(15)
0.98 ضریب تعیین
منبع: یافتههای پژوهشگر
تابع هزینه ترانسلوگ تخمین زده شده برای این صنعت در سطح 98% معنی دار بوده و تمام ضرایب بجز C(8)، در سطح حداقل10% معنی دارند.
نمودار7-منحنی هزینه متوسط بلند مدت بخش تولید صنایع طلا و جواهرات
منبع: یافتههای پژوهشگر
نمودار8-کشش هزینه هر بخش بنگاه بزرگ صنعتی در بخش تولید صنایع طلا و جواهرات
منبع: یافتههای پژوهشگر
5-5-تخمین تابع هزینه ترانسلوگ برای صنایع سنگ
صنعت سنگ یکی از صنایع مهم میباشد. هر ساله میلیونها تن سنگ خام از کشور خارج میشود. در صورتی که میتوان با فرآوری درست چندین برابر ارزش خام آن سود به دست آورد. این صنعت شامل سنگ های که در صنعت ساختمان بکار گرفته میشود. و سنگ های که در بخش تزئینات مورد استفاده قرار میگیرد. ظرفیت تولید اسمی این صنایع حدود 41 درصد میباشد. نمودار هزینه متوسط بلند مدت این صنعت نشان میدهد که در این صنعت صرفههای ناشی از مقیاس وجود دارد و با حرکت به سمت نقطه بهینه میتوان هزینهها را کاهش داد. و ظرفیت تولیدی رو به افزایش است. رابطه زیر به منظور برآورد تابع هزینه ترانسلوگ برای صنایع تولید صنایع سنگ، تخمین زده شده است.
(13)
(14)
(15)
جدول5-نتایج تخمین تابع هزینه ترانسلوگ در بخش تولید صنایع سنگ
سطح احتمال آماره t ضریب
0.00 9.5421765 25.6425137 C(1)
0.00 -9.4623187 -9.7456234 C(2)
0.00 -0.5642138 -0.4521327 C(3)
0.00 2.8635421 0.9524138 C(4)
0.00 3.7452134 0.8452317 C(5)
0.01 -1.254631 -0.7423651 C(6)
0.00 -0.6578423 -0.7452316 C(7)
0.01 -0.8546321 -0.7684534 C(8)
0. 00 -2.2536421 -0.8756342 C(9)
0.00 -1.5436281 -0.6584932 C(10)
0.01 -1.5642351 -0.7892546 C(11)
0.34 -0.0325674 -0.0123654 C(12)
0.00 -0.8134251 -0.8463215 C(13)
0.03 -0.6523413 -0.7452316 C(14)
0.00 -0.5623417 -0.5423156 C(15)
0.96 ضریب تعیین
منبع: یافتههای پژوهشگر
تابع هزینه ترانسلوگ تخمین زده شده برای این صنعت در سطح 96% معنی دار بوده و تمام ضرایب بجز C(12)، در سطح حداقل10% معنی دارند.
نمودار9-منحنی هزینه متوسط بلند مدت بخش تولید صنایع سنگ
منبع: یافتههای پژوهشگر
نمودار10-کشش هزینه هر بخش بنگاه بزرگ صنعتی در بخش تولید صنایع سنگ
منبع: یافتههای پژوهشگر
6-بحث و نتیجه گیری
نتایج حاصل از تحلیل ظرفیت تولید در بخش صنایع مواد شیمایی نشان داد که مقدار ظرفیت تولید بهینه برابر با 598647 میلیون ریال خواهد بود. بنابراین با توجه به آنکه در طی چند سال آخر دوره تحقیق، متوسط ارزش ستانده واقعی هر بنگاه صنعتی در بخش تولید صنایع شیمیایی 1107497میلیون ریال در سال بوده است، بنظر میرسد که بنگاههای تولید این بخش از ظرفیت خود بالاتر تولید کردهاند. و از ظرفیت بهینه خود نهایت استفاده کردهاند. میزان استفاده از ظرفیت در اینجا 185 درصد تخمین زده شده است.. با توجه به فشار زیاد بر دستگاهها و تجهیزات فیزیکی ، احتمال خرابی و یا فرسودگی زودرس و افزایش هزینههای استهلاک در این صنعت بسیار زیاد است. که باعث افزایش هزینه تولید و کاهش توان رقابت پذیری در این نوع تولیدات میگردد. به منظور تولید بهینه و مداوم . بهره گیری از توان اقتصادی بنگاه ، لازم است که برنامه ریزی صحیحی در ارتباط با ظرفیت تولیدی خود اتخاذ کنند.
فرآوردههای نفتی شامل انواع مختلف از جمله روغن ماشین، گریس و… میشوند. نمودار هزینه متوسط بلند مدت این صنعت نشان میدهد که در این صنعت صرفههای ناشی از مقیاس وجود دارد و با حرکت به سمت نقطه بهینه میتوان هزینهها را کاهش داد. و ظرفیت تولیدی رو به افزایش است. مقدار ظرفیت تولید بهینه برابر با 34921 میلیون ریال بوده است. بنابراین با توجه به آنکه در طی چند سال آخر دوره تحقیق، متوسط ارزش ستانده واقعی هر بنگاه صنعتی در بخش تولید فرآوردههای نفتی57270میلیون ریال در سال بوده است، بنظر میرسد که بنگاههای تولید این بخش از ظرفیت خود به نحوه بهینهتری استفاده کردهاند. میزان استفاده از ظرفیت 164 درصد تخمین زده شده است.
صنعت فلزات اساسی بر دو گروه تولید آهن و فولاد و گروه تولید فلزات اساسی غیر آهنی است. عمده تولیدات این بخش نیز مربوط به تولید آهن و فولاد است. این بخش از حمایت های قوی برخوردار بوده و سرمایه گذاری زیادی جذب آن شده است. نتایج حاصل از تحلیل نمودار هزینه متوسط بلند مدت این صنعت نشان میدهد که در این صنعت صرفههای ناشی از مقیاس وجود دارد و با حرکت به سمت نقطه بهینه میتوان هزینهها را کاهش داد. سطح تولید واقعی 574212 میلیون ریال در سال است، که بیانگر نقطه حداقل حداقل کننده تابع هزینه متوسط کل است. بنابراین با توجه به آنکه در طی چند سال آخر دوره تحقیق، متوسط ارزش ستانده واقعی هر بنگاه صنعتی در بخش تولید فلزات اساسی 193509ریال در سال بوده است. این موضوع نشان دهنده آن است که بنگاهها در این گروه از صنایع کشور حدود 33.7 درصد از ظرفیت اسمی خود را مورد استفاده قرار میدهند. که بسیار کمتر از مقدار بهینه است لازم است. در این صنعت به منظور بهرهگیری از صرفههای ناشی از مقیاس، لازم است که هر بنگاه صنعتی سطح ستانده خود را افزایش دهد یا اینکه تعداد واحدهای فعال صنعتی کاهش یابد.
صنایع طلا و جواهرات شامل؛ ساخت انواع طلا و جواهرات میشود. طلای خام ، طلای کار شده، و جواهرت است. از مهمترین صنایع سرمایه گذاری است. بطوریکه ظرفیت تولید اسمی این صنایع حدود 59 درصد میباشد. نتایج حاصل از تحلیل نمودار هزینه متوسط بلند مدت این صنعت نشان میدهد که در این صنعت صرفههای ناشی از مقیاس وجود دارد و با حرکت به سمت نقطه بهینه میتوان هزینهها را کاهش داد. ظرفیت تولیدی رو به افزایش است. مقدار ظرفیت تولید بهینه در این صنعت برابر با 578463 میلیون ریال خواهد بود. بنابراین با توجه به آنکه در طی چند سال آخر دوره تحقیق، متوسط ارزش ستانده واقعی هر بنگاه صنعتی در بخش تولید صنایع طلا و جواهرات1006525میلیون ریال در سال بوده است، بنظر میرسد که بنگاههای تولیدی در این بخش از ظرفیت خود به نحوه بهینهتری استفاده کردهاند. میزان استفاده از ظرفیت در اینجا 174 درصد تخمین زده شد.
صنعت سنگ، شامل سنگ های که در صنعت ساختمان بکار گرفته میشود. و سنگ های که در بخش تزئینات مورد استفاده قرار میگیرد. ظرفیت تولید اسمی این صنایع حدود 41 درصد میباشد. نتایج حاصل از تحلیل نمودار هزینه متوسط بلند مدت این صنعت نشان میدهد که در این صنعت صرفههای ناشی از مقیاس وجود دارد و با حرکت به سمت نقطه بهینه میتوان هزینهها را کاهش داد. و ظرفیت تولیدی رو به افزایش است. مقدار ظرفیت تولید بهینه در این صنعت برابر با 267414 میلیون ریال بود. بنابراین با توجه به آنکه در طی چند سال آخر دوره تحقیق، متوسط ارزش ستانده واقعی هر بنگاه صنعتی در بخش تولید صنایع سنگ208583میلیون ریال در سال بوده است، بنظر میرسد که بنگاههای تولیدی در این بخش از ظرفیت خود به نحوه بهینهتری استفاده نکردهاند. میزان استفاده از ظرفیت در تحلیل 78 درصد تخمین زده شد.لذا بر اساس یافته های پژوهش حاضر پیشنهادات سیاستی برای تحقیق های آتی به شرح ذیل ارایه می گردد:
عدم فشار زیاد به دستگاهها و تجهیزات در صنایع مختلف در جهت تولید بیشتر چرا که این امر باعث میشود که فرسودگی آنها بیشتر شود. و با توجه به شرایط کشور و شرایط تولید ممکن است به تعطیلی صنایع خاصی منجر شود. به منظور تولید بهینه و مداوم و بهره گیری از توان اقتصادی بنگاه ها، لازم است که برنامه ریزی صحیحی در ارتباط با ظرفیت تولیدی خود اتخاذ کنند.
مدیریت و برنامه ریزی در سطح بنگاهها بایستی بصورتی بایستی باشد. که ظرفیت تولید تحت تاثیر شرایط بحرانی قرار نگیرد. و با بهینه سازی تولید روند پایداری داشته باشد.
یکی موارد مهم و ضروری در برخی از صنایع مانند فرآوردههای نفتی استفاده از تجهیزات جدید در تبدیل این فرآوردههاست. در صورتی که تجهیزات به روز و در زمان ممکن در اختیار بنگاهها قرار بگیرد. بنگاهها ارزش افزوده بالایی خواهند داشت. با توجه به قیمت ارزی در کشور سودآوری آنها بیشتر خواهد شد.
در برخی از صنایع مانند فلزات اساسی، هنوز بنگاهها بطور متوسط از یک سوم ظرفیت تولیدی خود استفاده میکنند. بنابراین می توان با استفاده بهینه ظرفیت تولیدی این بنگاهها را تا 50 درصد افزایش داد. و این به نوبه خود زمینه سازی اشتغال زیادی را فراهم میکند.
یکی موارد مهم در صنعت طلا و جواهرات سرمایه گذار کردن مردم در این صنعت است. بطور طبیعی می توان هر خانوار را به مقدار مشخصی از این صنعت جهت سرمایه گذاری ذخیره کردهاند. و این تقاضا باعث شده است که بنگاههای مرتبط با طلا و جواهرات به نحو بهینه تری ظرفیت تولیدی خود را بالا ببرند. البته یک فاکتور مهم دیگر در این صنعت قیمت آن است. در صورتی که قیمت به مقدار قابل توجهی بالا باشد. توان خرید مشتریان کمتر می شود. بنابراین میتوان با ارائه برنامههای درست توان تولیدی و ارز آوری در این صنعت را تقویت کرد.
صنعت سنگ یکی از صنایع مهم میباشد. هر ساله میلیونها تن سنگ خام از کشور خارج میشود. در صورتی که میتوان با فرآوری درست چندین برابر ارزش خام آن سود به دست آورد. بنابراین با استفاده از مدیریت صحیح در این صنعت میتوان سودآوری بسیار زیادی به دست آورد.