تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,622 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,377,933 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,412,366 |
زنان و مجرمین یقه سفید: مقایسه جرائم یقه صورتی و یقه سفید در حقوق ایران و نروژ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آموزه های فقه و حقوق جزاء | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 1، شماره 4، بهمن 1401، صفحه 69-82 اصل مقاله (1.45 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jcld.2023.1971975.1025 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مریم کمائی1؛ سلامه ابوالحسنی* 2؛ نغمه فرهود3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری، گروه حقوق جزا و جرم شناسی، پردیس علوم و تحقیقات خوزستان، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار، گروه حقوق جزا و جرم شناسی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار، گروه حقوق جزا و جرم شناسی، واحد اندیمشک، دانشگاه آزاد اسلامی، اندیمشک، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جرائم یقه سفید جرائمی هستند که اصولاً، افراد طبقه بالای اجتماعی و اقتصادی به ارتکاب آن، دست مییازند. کتی دالی، اصطلاح یقه صورتی را رواج داد. این اصطلاح، به جرائم یقه سفیدی اشاره دارد که زنان در محیط کار خود به ارتکاب آن، مبادرت میکنند. اهمیت جرائم یقه سفید و جرائم یقه صورتی و دامنه ی وسیع تأثیرگذاری آن بر ابعاد زیربنایی یک جامعه، غیر قابل اغماض است؛ بدین جهت، اهتمام جدی و برنامه ریزی دقیق در نظارت بر رفتار مرتکبین اینگونه جرائم و کیفر آنها ضروری است. پژوهش حاضر، وضعیت جنسیت در جنایت یقه سفید را در ایران و نروژ، بررسی می کند؛ اینکه وقوع جرائم یقه سفید، از نظر جنسیتی، خنثی است و یا شامل جنسیت خاصی است؛ از این رو، تفاوت مردان و زنان از نظر ماهیت جرائم یقه سفید و نقش آنان در این جرائم، مورد بررسی قرار میگیرد. یافتههای پژوهش، حکایت از این دارد که وقوع جرائم یقه سفید، در نروژ و ایران مشابه یکدیگر هستند و این فرضیه را که تفکیک جنسیتی در جامعه و محل کار، عامل به وقوع پیوستن جرائم یقه سفید است، غیر ثابت و قابل تردید است؛ در نتیجه، نا برابری جنسیتی، حداقل تا آنجا که با دسترسی به بازار کار و سایر منابع مرتبط است، منشأ شکاف جنسیتی در جرائم یقه سفید نیست. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جرائم زنان؛ جرم یقه صورتی؛ جرم یقه سفید؛ جنسیت و ارتکاب جرم | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه جرم یقه سفید، جرم مالی است که توسط مجرمان یقه سفید انجام میشود. به طور سنتی، جرائم یقه سفید در جرمشناسی به عنوان جرائمی شناخته میشوند که افراد بلندپایه در محل کار مرتکب آن میشوند (گوتشالک[1]، 2019، 22). اصطلاح جرم یقه سفید اساساً یک اصطلاح جرمشناختی است که برای اولین بار توسط ساترلند جرمشناس بزرگ آمریکایی بیان شده است (میرخلیلی و خدادوست، 1396، 130).یکی از مهمترین جنبههای جرائم یقه سفید که ما در این مقاله به آن خواهیم پرداخت، این است که ساترلند وقتی صحبت از مجرمان یقه سفید کرده بود، فقط مردان را در نظر داشت. تعریف ساترلند زنان را مستثنا میکند. به لحاظ تاریخی، زنان بهواسطه تبعیض نهادینه شده در قوانین و حقوق عرفی از ورود به طبقات اقتصادی بالاتر منع میشدند (کمایی و ابوالحسنی، 1399، 431). زنان در ایران با مجموعهای از موانع قانونی و اجتماعی مواجه هستند که نهتنها زندگی آنها، بلکه معاششان را نیز محدود میسازد و درنتیجه سبب نا برابری اقتصادی فاحشی در زندگی آنها میشود. باوجوداینکه زنان بیش از 50 درصد فارغ التحصیلان دانشگاههای ایران را تشکیل میدهند، نرخ شرکت آنها در نیروی کار فقط 17 درصد است. گزارش سال 2020 شکاف جنسیتی در جهان که توسط مجمع جهانی اقتصاد تهیه شده است، ایران را ازنظر برابری جنسیتی در رتبهی 143 از 153 کشور قرارداد. بررسی شاخص توسعه جنسیتی و افزایش مشارکت زنان در ایران نشان میدهد، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در طی سالهای اخیر افرایش یافته است؛ لیکن تفاوت فاحشی بین نرخ مشارکت زنان و مردان وجود دارد (مدرسی عالم، 1396، 111). مفهوم بزهکاری زنان عمیقاً از اجتماعی شدن مردان و زنان متأثر است (جربانی، 1396، 100). از طرف دیگر میزان همنوایی زنان نیز در مقایسه با مردان به دلایل مختلفی بیشتر است. حضور پررنگتر و سهم بیشتر مردان در مشاغل و بهطور خاص در نقشهای شغلی مؤثر و تصمیم گیر در سازمانها، یکی از مهمترین عوامل بیشتر بودن میزان جرائم یقه سفید مردان در مقایسه با زنان است. از طرف دیگر هرچه میزان فرصت حضور زنان در عرصههای اجتماعی بیشتر شود، احتمال اینکه آنها دست به ارتکاب جرائم یقه سفید بزنند بیشتر خواهد بود که بعضی از تحقیقات نیز به این موضوع اشارهکردهاند. آزار جنسی علیه زنان در محیط کار از جمله جرایمی است که امنیت زنان شاغل را به خطر میاندازد (صادقی و لاریجانی، 1392، 87). مطالعات انجامشده نشان داده است در صورت دسترسی زنان به ساختارهای قدرت اجتماعی و پستهای شغلی بالاتر، همچنان مردان بیشتر از زنان مرتکب جرم یقه سفید میشوند. یک مطالعه نروژی بر روی 255 محکوم انجامشده است که نتایج آن در مقالات و روزنامههای معتبر نروژ منتشر شده است و نشان داد تنها 20 نفر از این تعداد زن بودند (گوتشالک، 2019، 42). در صورتی که جامعه نروژ جامعهای برابرخواه است و حقوق زنان و مردان در نروژ برابر است و ازنظر شکاف جنسیتی، نروژ کمترین شکاف جنسیتی را دارا است و بر طبق گزارش جهانی شکاف جنسیتی[2]2020 در مقام دوم جهان قرار دارد. برای محققان این مطالعه از جمله پیتر گوتشالک[3] که از محققان بهنام نروژ است، خیلی سخت بود باور کند، در چنین جامعهای برابر خواهی از نظر جرائم یقه سفید دارای تفاوتهای بزرگ بین دو جنس است. در پژوهش دیگری که توسط مجید قورچی بیگی (1398) انجامشده است نیز از میان مجموع 19 پرونده موردبررسی قرارگرفته، حدود 94 درصد مرتکبان مرد بودهاند و تنها یکی از مرتکبان زن بوده است (قورچی بیگی، 1398، 220). علت این موضوع میتواند دسترسی جنسیتی به موقعیتهای شغلی و سازمانی و وجود سقفهای شیشهای برای زنان در سازمانها باشد. عدهای دیگر به موضوع روحیه قانونگراتر زنان و برخوردهای ارفاق آمیز نظام عدالت کیفری با زنان در مقایسه با مردان اشاره کردهاند. عدهای دیگر اعتقاد دارند زنانی که در ساختارهای سازمانی به مناصب بالاتری میرسند، به علت منحصر به فرد بودن آنها، بیشتر در معرض توجه قرار دارند و بیشتر از مردان همکار خود کنترل میشوند و از طرف دیگر در فعالیتهای غیرقانونی کمتر مورد اعتماد قرار میگیرند (بنسون و سیمپسون[4]، 2009، 250). گنجاندن جنسیت در زمینهی جرائم یقه سفید نشاندهنده یک حوزه مطالعه و تحقیق نسبتاً جدید و چالش برانگیز است. اگرچه تحقیقات با سرعت ثابتی در مورد زنانی که مرتکب جرم میشوند و در مورد بزه دیده شناسی آنها در حال انجام است با اینحال اطلاعات درباره این موضوع کمیاب است. کشور نروژ از نظر جمعیت زن و مرد دارای برابری است همچنین ازنظر برابری جنسیتی در رتبه دوم جهانی قرار دارد و دارای بیشترین تعادل جنسیتی در محیطهای کاری میباشد. با توجه به اینکه زنان در نروژ به اندازه مردان به مشاغل مدیریتی سطح بالا دسترسی دارند با بررسی رابطهی میان این دسترسی و ارتکاب جرائم یقه سفید در محل کار، و مقایسه جرائم یقه صورتی و یقه سفید میتوان از نتایج آن در کشور ایران بهره برد.
ساترلند[5] (1939) بهعنوان نخستین فردی که جرم یقه سفید را تعریف کرد، بحثهای زیادی پیرامون صحت تعریف وی از جرائم یقه سفید شکل گرفت که در ادامهی پژوهش به آنها پرداخته میشود: « افراد طبقات اجتماعی بالاتر بیشتر مرتکب رفتار مجرمانه میشوند و چنین رفتاری با رفتار مجرمانه طبقات اجتماعی پایینتر، به لحاظ رویههای اداری موجود در برخورد با متخلفان متفاوت است؛ حال آنکه رویههای اداری از منظر علت جرم اهمیت چندانی ندارند ». بدین ترتیب، جرم به واسطه مقام فرد متخلف تعریف میشود؛ حال آنکه باید مانند یک قانون موضوعه بر اساس عمل مجرمانه مورد تعریف قرار گیرد؛ به عنوان مثال، زمانی که یک قاتل مرتکب جنایت قتل میشود، این عمل او بر اساس قوانین نهاد دادستانی سلطنتی (CPS) در انگلستان و ولز به عنوان قتل غیرقانونی یک شخص با قصد کشتن تعریف شده است[6]. بنابر این در تعریف ساترلند بیان نمیگردد کدام رفتارها در گروه اعمال مجرمانه قرار میگیرند و نیز توضیحی در مورد تجمیع جرائم تحت این تعریف ارائه نمیشود. زنان بیرون از تعریف ساترلند قرار دارند. به لحاظ تاریخی، زنان بهواسطه تبعیض نهادینه شده در قوانین و حقوق عرفی از ورود به طبقات اقتصادی بالاتر منع میشدند. جالب است بدانید که زنان آزادی خواه امروزی همانند مردان مرتکب جرائم یقه سفید میگردند. حال با توجه به این شرایط، مسألهای که مطرح میگردد این است که تعریف جرم یقه سفید به تغییر نیاز دارد یا خیر؟ 1-1. ویژگی جرائم یقه سفید وجه تمایز اصلی در بررسی جرائم یقه سفید، «مرتکبان» این جرائم است نه خود «جرائم»؛ یعنی موقعیت بالای اجتماعی و اقتصادی، آنها را از دیگر مجرمین متمایز میکند (سلیمی، 7۱۳۸، ۲۴۴). بدون شک مخفی کاری یکی از ویژگیهای مهم جرائم یقه سفید است؛ این بدان معناست که مرتکبین، فعالیتهای غیرقانونی خود را علنی نمیکنند؛ بلکه سعی میکنند تا ظاهری قانونی و موجه به فعالیتهای خود بدهند. بزهکاران یقه سفید در برابر بزهکاران یقه آبی و یقه چرکین[7] قرار گرفته و از نظر سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی، دارای نفوذ و اقتدار زیادی هستند و به اعتبار آراستگی ظاهری که معمولاً به شکل کت و شلوار تیره، پیراهن سفید و کراوات متناسب است، از گروه اخیر قابل تشخیص هستند (سلیمی، ۱۳۸7، ۲۴5). جنایت یقه سفید جرم مالی است که توسط افراد دارای موقعیت ممتاز در مشاغل و سازمانهای عمومی انجام میشود (دردین و گوتشالک[8]، 2020، 1). مجرمین یقه سفید با شیوههای: جعل، اختلاس، کلاهبرداری و... میلیاردها پول را به شیوههایی میربایند که بیشتر آن غیرقابل کشف است. مجرمین یقه سفید به مراتب خطرناکتر، پیامدهای جرم ارتکابی آنان وسیعتر از سایر مجرمان است (نصیری، 1393، 7). مجرمان یقه سفید حتی امنیت ملی کشور را به مخاطره انداخته و به طور مستقیم بر امنیت ملی کشور تأثیرگذار هستند (منظمی تبار، 1398، 141؛ گلباغی و ملک مطیعی، 1401، 100).
مجرم یقه صورتی یک مجرم یقه سفید زن است که از موقعیت شغلی خود برای ارتکاب و پنهان کردن جنایات مالی به نفع خود یا حرفهاش سوء استفاده میکند. او به نخبگان جامعه تعلق دارد و فردی با احترام و موقعیت اجتماعی بالا است که به منابع دسترسی دارد و در جریان فعالیتهای حرفهای مرتکب جرم میشود. جنایت یقه سفید یک جرم مالی است که توسط افراد ممتاز در یک زمینه حرفهای انجام میشود که در آن مجرمان بر اساس موقعیتهای قدرتمند و اعتماد شخصی به منابع دسترسی قانونی دارند (گالوین، لوگان و اسنوک[9]، 2021، 1ـ29). در نروژ، زنان تنها 7 درصد از زندانیان یقه سفید را تشکیل میدهند، در حالی که بقیه همه مردان هستند (بنسون و گوتشالک، 2015، 552-535). استرادا، نیلسون و پترسون[10] (2019، 145) استدلال میکنند که شکاف جنسیتی در جرائم ثبتشده رو به کاهش است، این واقعیت که مردان تعداد بسیار بیشتری از جرائم را نسبت به زنان مرتکب میشوند، یکی از یافتههای اصلی در تحقیقات جرمشناسی است. شکاف جنسیتی که در بالا توضیح داده شد نشان دهنده بینشهای شناخته شده در مورد جنایت یقه سفید از تحقیقات سنتی است. چیزی که تحقیقات جنسیتی را هیجان انگیزتر میکند، شکاف جنسیتی احتمالی در میزان تشخیص زنان در مقابل مردان است. بر اساس بررسی ادبیات تحقیق، گوتشالک (2019) خطر تشخیص نسبی را برای زنان در مقابل مردان تنها 30 درصد در نروژ تخمین زد که این عدد حاکی از احتمال تشخیص 3 درصد برای زنان و 9 درصد برای مردان است. بنابر این، زمانی که تنها 9 درصد شانس برای مردان وجود دارد، در آن صورت فقط 3 درصد شانس برای زنان وجود دارد، اگر خطر تشخیص نسبی برای زنان فقط 30 درصد باشد (گوتشالک، 2019). یکی از عوامل بالقوه شکاف جنسیتی فرضی و تخمینی در کشف جرم، مقدار پولی است که در جرائم یقه سفید دخیل است. در نمونه نروژی مورد مطالعه بنسون و گوتشالک[11] (2015)، میانگین سود اقتصادی ناشی از جرم برای مجرمان زن کمتر از مجرمان مرد بود. میانگین سود اقتصادی زنان در جرائم یقه صورتی 9 میلیون کرون نروژ بود که کمی کمتر از یک میلیون دلار آمریکا است. میانگین سود اقتصادی برای مردان پنجاه میلیون کرون نروژ بود که حدود پنج میلیون دلار آمریکا است؛ بنابراین میزان جرم برای مجرمان مرد بیش از 5 برابر بیشتر از مجرمان زن بود. 2-1. جرائم یقه صورتی، جرائم یقه سفید زنان در محل کار تعریف ساترلند به طور غیرعادی مبتنی بر وضعیت مجرم است تا جرم ارتکابی. یک قاتل مرتکب قتل میشود، یک متجاوز مرتکب تجاوز میشود، کلاهبردار به جرمی محکوم میشود که در آن فرد با توسل به وسایل متقلبانه طرف مقابل خود را فریب داده و به این وسیله مال دیگری را برده و شرط آن منفعت مالی است. بدیهی است که جرائم آنهایی هستند که طبق قانون چنین تعریف شدهاند، اما آیا جرائم یقه سفید باید فقط شامل مواردی باشد که به این صورت به عنوان «جرائم» تعریف شدهاند یا باید شامل سایر اعمال غیر مجرمانه ممنوعه نیز باشد؟ همهی نظریه پردازان موافق نیستند که جرم یقه سفید با سایر جرائم متفاوت است. نظریه عمومی جرمشناسی، مجرمان (از جمله مجرمان یقه سفید) را افرادی معرفی کرده است که رفتار ضد اجتماعی از خود نشان میدهند و با هنجارهای جامعه همخوانی ندارند. رفتار آنها را میتوان با دو اصل علّی توضیح داد (لانگ، لانگ و مورگان[12]، 2021، 77 ). این نظریه، پیش بینی میکند که مجرمان یقه سفید هم از نظر جنایی همه کاره (با تجربه) هستند و هم به اندازه جنایتکاران خیابانی منحرف هستند. «انگیزه» را به عنوان یک عامل سببی و برچسب جنایت یقه سفید» را رد میکند تا این مجرمان را از مجرمان خیابانی متمایز کند: جرمشناسان، در میان دیگر محققان، به دنبال دست و پنجه نرم کردن با انواع مختلف جرائم یقه سفیدها بودهاند تا بتوانند انواع جرائم یقه سفید را بهتر تعریف کنند. این نویسنده پیشنهاد میکند که جرائم یقه سفید را میتوان به دو دسته از جرائم ارتکابی در محل کار به شرح زیر تقسیم کرد: جرم ارتکابی به نفع: (الف) کارفرمایی که شرکتکنندگان ممکن است از آن به نفع شخصی برسند یا از ضرر شخصی اجتناب کنند. (ب) خود برای دستیابی به منافع شخصی یا اجتناب از ضرر شخصی. نوع (الف) جرائم یقه سفید ممکن است تحت عنوان جرم شرکتی توصیف شود؛ نمونهای از این نوع جرم شامل کلاهبرداری اوراق بهادار است. نوع (ب) جنایت یقه سفید ممکن است تحت عنوان « جنایت شغلی با منافع شخصی» توصیف شود. نمونههایی از این نوع جرائم، در چهارچوب این مطالعه در مورد اعضای حرفه وکالت، شامل کلاهبرداری وام مسکن، کلاهبرداری در هزینههای متورم یا سرقت از حساب مشتریان است. عناصر مشترک ضروری با نوع (الف) و (ب) جرائم یقه سفید این است که این جرائم توسط افراد در زمان یا در حین کارشان برای کسب سود انجام میشود. آنها نمیتوانند بدون حضور در محل کار مرتکب این جرائم شوند و تفاوت اساسی با « جرم خیابانی» که ممکن است شامل «گرفتن مال از دیگری» نیز باشد، مکان است. گزارش کورستون (2007) ضمن بررسی نحوه برخورد با زنان در زندانها، نتیجه گرفت وقتی که زنان احساس آسیب پذیری در مسائل خانوادگی، شخصی و اجتماعی و اقتصادی میکنند، احتمال اینکه دچار بحران شده و دست بدعمل مجرمان بزنند افزایش مییابد. جنایت، برای بسیاری از زندانیان یک واکنش ساده بد بحران است. این گزارش نشان میدهد که زنان نسبت به مردان مرتکب جرائم متفاوتی میشوند. آنها معمولاً مرتکب جرائم اکتسابی شده و کمتر درگیر خشونت و جنایات حرفهای میشوند. گاتسچالک در تحلیل آماری خود در نروژ دریافت که زنان تندا 4 درصد از مجرمان یقه سفید را شامل میشوند (گوتشالک، 2012، 6). جرم یقه سفیدها، همان طور که تحقیقات مؤید این موضوع هستند، جرمی مردانه است؛ به عبارت دیگر غالب مجرمان جرائم یقه سفیدها را مردان تشکیل میدهند. این خصوصیت از جرائم یقه سفیدها در جوامعی مثل ایران که به صورت سنتی، زنان کمتر فرصت حضور در عرصههای اقتصادی و فعالیتهای مالی را داشتهاند و از طرف دیگر عرصهی انحصاری مردان تلقی شده است، برجستهتر است (قورچی بیگی، ۱۳۹۸، ۲۳۴). دامنه جرائم یقه سفیدها در هر جامعه به تناسب شرایط اقتصادی و اجتماعی موجود، متنوع و گسترده است. اگر چند سال پیش سخن از سودهای هزار میلیاردی یقه سفیدها از اقتصاد ایران توسط مافیای شکر و فولاد بود تا سلطان گوشت! ولی با رشد سریع جرم یقه سفیدی، هزارپای فساد به سرعت با رخنه در حوزههای کلان سودده یک شبه ره صد ساله را پیموده و مردم و کشور را به خاک سیاه نشاند، به طوری که شاید نسلها و دههها باید تا درباره ابعاد و پیچیدگی هریک از مفاسد کلان یقه سفیدهای ایران کالبد شکافی شود؛ با اینحال باز گرههای ناگشودنی باقی خواهد بود؛ زیرا اکنون مصداقهای پدیده جرم یقه سفیدی در ایران به مثالهای مذکور در کتب کلاسیک چون اختلاس، ارتشاء، کلاهبرداری و جعل اسناد محدود نمیشود؛ بلکه سرطان گسترده فساد در زمینه منابع ملی سودآور و موارد دیگر مانند: نفت، طلا و ارز، زمین خواری، جنگل خواری، دریا خواری، تخریب محیط زیست، تقلب در مواد غذایی، تضییع حقوق مصرف کننده و تخلفات استخدامی و گمرکی دیده میشود؛ اما راهکار مقابله با جرم یقه سفیدی چیست؟ جدای از تعقیب و مجازات بدون اغماض مجرمان یقه سفید وابسته به قدرت یا حاکمیت، بدون شک، حاکمیت بدون چون و چرای قانون و شایسته سالاری در تصدی مقامات دولتی و حکومتی از عوامل مؤثر پیشگیری از جرائم یقه سفیدها است، مشروط بر اینکه دستگاهها و نهادهای مستقل دولتی و مدنی و رسانهها نیز بر جریان امور مالی و اداری نظارت مستمر داشته باشند؛ به طوری که ضمن الزام کلیه مسئولان و مقامات رده بالا به پاسخگویی و شفافیت در عملکردهای اقتصادی، از هرگونه مصلحت اندیشی اجتناب شود.
آنچه به طور کلی گفته میشود، این است که زنان نسبت به مردان کمتر مرتکب جرم میشوند، این تفاوت از سوی استفنمیر و آلن (1996) شکاف جنسیتی نامیده شد. در مباحثی که در خصوص جرائم زنان انجام میشود، شکاف جنسیتی همواره مطرح میگردد. وقتی صحبت از جرم میشود، زنان با مردان متفاوتاند؛ همانگونه که در جامعه نیز با آنان به شکلی متفاوت برخورد میشود. تفاوتهای جنسیتی و رابطهی میان اقتصاد، نابرابری و جرم در طول زمان توسط جرمشناسان مورد بررسی قرار گرفت. بهترین شیوه برای بررسی جرائم زنان، روش کیفی است؛ زیرا از این طریق، میتوان شرح داد که چرا زنان مرتکب جرائم یقه سفید میشوند، نه آنکه چرا نسبت به مردان کمتر مرتکب جرم میشوند. آمار جنایی که از ارتکاب جرائم کمتر توسط زنان حمایت میکند، از کمترین اعتبار در بین تمام آمارها برخوردار است. گزارش جرائم در قالب آمار باید دارای سه معیار باشد که جرائم زنان فاقد آن است: 1ـ به جامعه ضرر برساند؛ 2ـ ماهیت عمومی داشته باشد؛ 3ـ شامل همکاری قربانی با قانون باشد. جرائم زنان خاصتر از جرائم مردان هستند. قربانیان مجرمان زن اغلب فرزند، شوهر، معشوقه یا از اعضای خانواده هستند. جنایت زنان دیرتر شروع میشود، دیرتر به اوج میرسد و بیشتر از مردان به طول میانجامد. استانداردهای دوگانه، تکنیکهای فروش مدرن و سرخوردگی اجتماعی ناشی از موقعیت زنان در جامعه به بروز این جرائم کمک میکنند. تقسیم کار جنسی به نفع هر دو جنس و جامعه است (استفانی، 1396، 74).
3-1. آمار مجرمین یقه صورتی و یقه سفید در ایران و نروژ پولاک[13] (1950) مینویسد: مسأله جرائم زنان در حوزه تحقیق نادیده گرفته شده است. فقدان توجه علمی به مشکلات مربوط به مجرمان زن احتمالاً به این دلیل است که زنان نسبت به مردان کمتر با نهادهای قانونی در ارتباط هستند. جرائم زنان مستلزم تحقیقات بیشتر است، حتی اگر شمار مجرمان زن به لحاظ آماری چندان قابل توجه نباشد (کمایی و ابوالحسنی، ١٣٩٩، 433).
جدول 2. آمار توصیفی در نروژ اقتباس از بنسون و گوتشالک، 2015
همان طور که در جدول 2 نشان داده شد، جرم یقه سفید در نروژ از نظر جنسیتی خنثی نیست و مانند ایران، مردان تسلط دارند. از 329 فرد موجود در مجموعه دادهها، تنها 22 نفر (7/6) زن هستند (بنسون و گوتشالک، 2015، 552-535). این نسبت به طور چشمگیری همانند آمار نسبت زنان در مجموعه دادههای ایران است که توسط قورچیبیگی (۱۳۹۸) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه جنسیت، دست کم در رابطه با جنایات یقه سفید نشان میدهد، سطح مشارکت زنان نروژی کاملاً شبیه زنان ایرانی است. اگرچه دادههای ما این اجازه را نمیدهد که تعیینکنندهی این مهم باشد که مشارکت زنان نروژی در جنایات یقه سفید دارای سطح پایینتری یا به اندازه زنان در ایران است؛ اما ارقام یاد شده در بالا که از مرکز آمار نروژ گزارششده بود، دلیلی بر این مدعا است. لازم به ذکر است که در سال 2005 زنان تقریباً 22 درصد از کل افرادی را تشکیل میدادند که متهم به جرائم اقتصادی بودند. در پژوهشی در ایران نیز از میان مجموع 19 پروندهی مورد بررسی قرارگرفته شده، حدود 94 درصد مرتکبان مرد بودهاند و تنها یکی از مرتکبان، زن بوده است که وی نیز کارمند و مسئول اعتبارات شعب یکی از بانکها بوده است.
جدول 3. آمار توصیفی در ایران (قورچی بیگی، ۱۳۹۸)
میان پروندههای مورد مطالعه در این پژوهش، روش « دستکاری در صورتحسابها یا جعل اسناد »، رایجترین روش برای ارتکاب جرم بوده است؛ به ویژه در سطح جرائم شغلی که توسط کارمندان ارتکاب یافته است (حدود 42 درصد). تأسیس شرکت و نمایندگی تقلبی نیز یکی دیگر از راههای متقلبانه برای ارتکاب چنین جرائمی بوده است (حدود 26 درصد)؛ در این روش مجرمان با ایجاد مشوقی برای قربانیان (برای مثال با تحویل زودتر یا ارزانتر) آنها را تحریک به سرمایهگذاری میکردهاند. تشویق به سرمایهگذاری، تبلیغات دروغین، سوءاستفاده از اختیارات سازمانی یا قانونی و تظاهر به نفوذ در مراجع اداری از دیگر روشهای فریب قربانی بوده است. میان نوزده موردی که در این پژوهش، مورد مطالعه قرارگرفتهاند، ۶/۳۱ درصد از موردها در بخش دولتی اتفاق افتاده است. بخش تعاونی و به طور ویژه، تعاونیهای مسکن، به دلایل مختلف، نیز یکی دیگر از بخشهای بسیار آسیبزا محسوب میشوند. در بخش دولتی، مرتکبان همگی در بخشهای مالی یا کارپردازیهای دستگاههای دولتی شاغل بودهاند. سایر موارد پروندههایی هستند که در بخش خصوصی ارتکاب یافتهاند (حدود ۶/۵۲ درصد). در بخش خصوصی نیز بیشترین میزان جرائم توسط کارمندان امور مالی و اعضای هیأت مدیره ارتکاب مییابد. به نظر میرسد «فرصت» تأثیرگذارترین عامل در ارتکاب این جرائم است. به طور کلی میزان جرائم ارتکابی زنان در مقایسه با مردان کمتر است و در این رابطه دلایل متعددی بیان شده است. علت این موضوع میتواند دسترسی جنسیتی به موقعیتهای شغلی و سازمانی و وجود سقفهای شیشهای برای زنان در سازمانها باشد. عدهای دیگر به موضوع روحیه قانونگراتر زنان و برخوردهای ارفاق آمیز نظام عدالت کیفری با زنان در مقایسه با مردان اشارهکردهاند. عدهای دیگر اعتقاد دارند زنانی که در ساختارهای سازمانی به مناصب بالاتری میرسند، به علت منحصربهفرد بودنشان بیشتر در معرض توجه قرار دارند و بیشتر از مردان همکار خود کنترل میشوند و از طرف دیگر در فعالیتهای غیرقانونی کمتر مورد اعتماد قرار میگیرند.
نتیجهگیری در این مقاله، ابتداء، به بررسی این پرسش پرداخته شد که جنایت یقه سفید در ایران و نروژ از نظر جنسیتی خنثی است یا جنسیت خاصی دارد. سپس در مرحلهی بعد، تفاوت مردان و زنان از نظر ماهیت جرائم یقه سفید و نقش آنان در این جرائم مورد مداقه قرار گرفت. برخی از ویژگیهای اقتصادی نروژ را اینگونه میتوان برشمرد: کشوری کوچک با حدود پنج میلیون نفر جمعیت، دارای اقتصادی قوی با نرخ بیکاری زیر 3 درصد و دارندهی دومین تولید ناخالص داخلی سرانه در اروپا که همهی این عوامل سبب گردیده، بیشتر مردم از سطح بالای زندگی برخوردار باشند و از نظر سازمان ملل متحد، نروژ یکی از بهترین ـ گاهی بهترین کشورها ـ برای زندگی در نظر گرفته میشود. همچنین نا برابری درآمدی در نروژ کمتر از سایر کشورهای غربی است. نروژ از دیدگاه تعدادی از معیارهای برابری جنسیتی، بسیار بالاتر از ایران و سایر کشورها قرار دارد. یافتههای پژوهش، حکایت از این داشت که جنایات یقه سفید در نروژ و ایران مشابه یکدیگر هستند و این فرضیه را زیر سؤال میبرد که تفکیک جنسیتی در جامعه و محل کار، عامل به وقوع پیوستن جرائم یقه سفید است. نروژ گامهای بلندی در جهت ارتقای برابری جنسیتی در سراسر جامعه، به ویژه در محل کار برداشته است. این کشور با توجه به فرصتهای اقتصادی که برای زنان فراهم میکند، رتبه ششم جهان را دارد. این در حالی است که زنان ایرانی فرصتهای کمتری برای ارتکاب این جرائم دارند و از فرصتهای شغلی برابر برخوردار نیستند. به عبارت دیگر در نروژ 40 درصد از اعضای هیأت مدیره شرکتها در اختیار زنان است و تخمین زده میشود که آنان تقریباً 35 درصد از پستهای مدیریتی در بخش خصوصی و بیش از نیمی از این موقعیتها در بخش بهداشت و آموزش را در اختیار دارند. به طور خلاصه، در دنیای تجارت نروژ، اتاقهای هیأت مدیره اجرایی منحصر به مردان نیستند؛ بلکه نزدیک به نیمی از صندلیهای هیأت مدیره توسط زنان اشغال شده است؛ با اینحال، کمتر از 7 درصد از مجرمان یقه سفید در نمونهی ما زن بودند. این نتیجه بهوضوح نشان میدهد که علاوه بر عدم دسترسی به فرصتهای شغلی، عوامل دیگری نیز باعث تعداد کم زنان مجرم یقه سفید نسبت به مردان است. همانگونه که گزارش شکاف جنسیتی، نروژ را در رتبهی اول جهانی نشان میدهد، این کشور در زمینهی ارتقاء برابری جنسیتی در مقایسه با سایر نقاط جهان موفقیت چشمگیری داشته است؛ بنابر این، اگر برابری جنسیتی علت بالقوه افزایش مشارکت زنان در جنایات یقه سفید باشد، میتوان انتظار مشاهدهی آن را در نروژ داشت؛ با این حال، نتایج، در مورد میزان و نقش زنان در جنایات یقه سفید در نروژ بسیار مشابه آن چیزی است که در ایران، در مورد زنان مشاهده شده است؛ از این رو، در این پژوهش، به این نتیجه دست یافته شد که نا برابری جنسیتی، حداقل تا آنجا که با دسترسی به بازار کار و سایر منابع مرتبط است، منشأ شکاف جنسیتی در جرائم یقه سفید نیست؛ البته، شکاف جنسیتی چیزی فراتر از دسترسی رسمی به منابع است. همچنین به انتظارات جنسیتی و شیوههای اجتماعی شدن در جامعه نیز مربوط میشود. اگر این نتیجهگیری صحیح باشد، پیامدهای اطمینان بخشی برای ایران در پی دارد. از سویی دیگر، این مهم نشان میدهد که برابری بیشتر زنان درصحنههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، لزوماً بدان معنا نیست که آنان در همان زمان در مورد جنایات یقه سفید مانند مردان رفتار خواهند کرد. شاید برای بیان این نکته زود به نظر برسد، اما اگر زنان هرچه بیشتر نقش رهبری در تجارت را بر عهده بگیرند، امید است منجر به تغییراتی بشوند که شاهد کاهش سطح جنایت یقه سفید در ایران بود. اهمیت جرائم یقه سفید به خصوص جرائم یقه صورتی و دامنه وسیع تأثیرگذاری آن بر ابعاد زیربنایی یک جامعه، غیرقابل اغماض است؛ بدین خاطر اهتمام جدی و برنامه ریزی دقیق در نظارت بر رفتار مرتکبین این گونه جرائم و کیفر آنها ضروری است. بدیهی است اتخاذ راهکارهای اصولی و نظاممند به منظور ایجاد مانع در مسیر سوء استفاده احتمالی برخی افراد از اعتبار و اقتدار خود باید مورد توجه مدیران نظام عدالت کیفری قرار گیرد. از سوی دیگر مسأله جرائم زنان در حوزه تحقیق نادیده گرفته شده است. فقدان توجه علمی به مشکلات مربوط به مجرمان زن، احتمالاً به دلیل ارتباط کمتر زنان با نهادهای قانونی نسبت به مردان است. جرائم زنان مستلزم تحقیقات بیشتر است؛ حتی اگر شمار مجرمان زن به لحاظ آماری چندان قابل توجه نباشد؛ بنابر این، وضع قوانین متناسب و شفاف و آموزش نیروی کار متخصص اعم از قضایی، پلیسی و اداری کارآمد و آموزش عمومی برای مبارزه با مجرمین یقه صورتی و همچنین تقویت نظام پلیسی و قضایی از لحاظ سلامت و کفایت، برای مقابله با مجرمین یقه صورتی اهمیت اساسی دارد.
[1]. Gottschalk. [2]. http://www.tccim.ir/Images/Docs/1080.pdf. [3]. Peter Gottschalk. [4]. Benson and Simpson. [5]. Sutherland. [6]. CPS این مسأله را با توجه به عرف و قانون اساسی در راهنمای آنلاین خود در مورد جرایم خشونتآمیز تشریح کرده است (بعداً مراجعه کنید). [7]. Blue coller criminals. [8]. Dearden,Gottschalk. [9]. Galvin, Logan & Snook. [10]. Estrada, Nilsson & Patterson. [11]. Benson & Gottschalk. [12]. Long, Logan & Morgan. [13]. Polak. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کتابشناسی
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,553 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 245 |