تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,622 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,380,231 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,413,893 |
نقش تعصبات روانشناختی بر رضایت مالی سرمایهگذاران: شواهدی از سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد مالی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 17، شماره 63، تیر 1402، صفحه 1-24 اصل مقاله (675.45 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/fed.2023.702180 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهرداد نعمتی* 1؛ سامان رحمانی نوروزآباد2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه مدیریت، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه مدیریت مالی، شرکت کارگزاری خبرگان سهام، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده هدف پژوهش حاضر شناسایی تاثیر تعصبات روانشناختی بر رضایت مالی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. در این پژوهش میدانی، به منظور جمعآوری دادهها از روش میدانی و پرسشنامهی استاندارد استفاده شده است. روایی پرسشنامه توسط خبرگان مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه قابلیت اعتماد (پایایی) پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت نتایج بهدستآمده بیانگر این است پرسشنامه پژوهش از اعتماد لازم برخوردار میباشد. جامعهی آماری این پژوهش سرمایهگذاران حقیقی در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. با توجه اینکه تعداد جامعه آماری نامحدود میباشد تعداد حجم نمونه مورد نظر 384 نفر به طور تصادفی ساده در دسترس و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردید و مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش از تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری و نرمافزار LISREL استفاده گردیده است. نتایج شاخصهای خوبی برازش مانندRMSEA ، GFI و AGFI نشان دهندهی برازش خوب مدل و قابل استفاده بودن نتایج میباشد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تاثیر اعتماد به نفس بیش از حد، اتکا به کارشناسان مالی، گرایش به طبقهبندی پول، گرایش به بودجهبندی، گرایش به انطباق، مسئولیتپذیری اجتماعی، اتکا به همسر و خود کنترلی بر رضایت مالی مثبت و معنادار است | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: تعصبات روانشناختی، رضایت مالی، گرایشهای سرمایهگذاران. طبقه بندی JEL : G41؛ G53 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
https://doi.org/10.30495/fed.2023.1960460.2724
نقش تعصبات روانشناختی بر رضایت مالی سرمایهگذاران: شواهدی از سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران
چکیده هدف پژوهش حاضر شناسایی تاثیر تعصبات روانشناختی بر رضایت مالی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. در این پژوهش میدانی، به منظور جمعآوری دادهها از روش میدانی و پرسشنامهی استاندارد استفاده شده است. روایی پرسشنامه توسط خبرگان مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه قابلیت اعتماد (پایایی) پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت نتایج بهدستآمده بیانگر این است پرسشنامه پژوهش از اعتماد لازم برخوردار میباشد. جامعهی آماری این پژوهش سرمایهگذاران حقیقی در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. با توجه اینکه تعداد جامعه آماری نامحدود میباشد تعداد حجم نمونه مورد نظر 384 نفر به طور تصادفی ساده در دسترس و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردید و مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش از تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری و نرمافزار LISREL استفاده گردیده است. نتایج شاخصهای خوبی برازش مانندRMSEA ، GFI و AGFI نشان دهندهی برازش خوب مدل و قابل استفاده بودن نتایج میباشد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تاثیر اعتماد به نفس بیش از حد، اتکا به کارشناسان مالی، گرایش به طبقهبندی پول، گرایش به بودجهبندی، گرایش به انطباق، مسئولیتپذیری اجتماعی، اتکا به همسر و خود کنترلی بر رضایت مالی مثبت و معنادار است. واژههای کلیدی: تعصبات روانشناختی، رضایت مالی، گرایشهای سرمایهگذاران. طبقه بندی JEL : G41, G53
1- مقدمه امروزه این موضوع قوت گرفته که قیمتها بیشتر توسط نگرشها و فاکتورهای روانی تعیین میشوند تا متغیرهای بنیادی و بنابراین مطالعه روانشناسی سرمایهگذاران اهمیت بیشتری پیدا کرده است (نیکومرام و همکاران، 1391). اگرچه در ادبیات نظری مربوط به تحقیقات مالی-رفتاری تئوریهای متفاوتی طرح شدهاند، اما میتوان زیربنای اساسی تمامی آنها را سه تئوری چشمانداز، ابتکاری و قاببندی دانست. این سه نظریه، پایه و اساس شکلگیری تورشهای رفتاری در بین سرمایهگذاران هستند که موجبات شکلگیری سایر تورشها و تعصبات در تصمیمات سرمایهگذاری نیز خواهند شد (زینیوند و همکاران، 1400). پژوهشگران با مطالعۀ رفتارهای اقتصادی، مشاهده کردهاند فرایند تصمیمگیری تحت تأثیر عوامل بسیاری از جمله انگیزه، ارزشها و هنجارها، قابلیتها و فناوریهای پردازش اطلاعات، نگرشها در قضاوت دیگر افراد و محیطها، تجربههای گذشته، سوگیری عاطفی، اولویت زمان و سوگیری شناختی قرار میگیرد. آنها همچنین نشان دادهاند تعصبات افراد در شیوهها و قابلیتهای تصمیمگیری آنها تأثیرگذار است (غیور باغبانی و بهبودی، 1396). رقابت در بازارهای مالی طی سالها افزایشیافته است. امروزه افراد بیشتری در بازار نسبت به یک دهه پیش وجود دارند. با این حال، سرمایهگذار برای ارزیابی تمام فرصتهای موجود به منظور به حداکثر رساندن رفاه مالی خود مجهز نیست (ساهی و همکاران[3]، 2013). از اینرو، فرد باید در هنگام سرمایهگذاری به فرایندهای قضاوتی خاصی متوسل شود و تحت تأثیر احساسات و انگیزههای روانی قرار گیرد تا او را در فرایند سرمایهگذاری کمک کنند. بنابراین، روند تصمیمگیری سرمایهگذاری تحت تاثیر تعدادی از عوامل است که منجر به رفتار عقلانی محدود میگردد (اکرت[4]، 2014). رفتار سرمایهگذاری مالی، یک تصمیمگیری جامع است که تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد. افراد هنگام تصمیمگیری مالی رفتار متفاوتی دارند. برخی تصمیمات بر اساس قضاوت شخصی هستند، در حالی که تصمیمات دیگر بر اساس عوامل مختلف گرفته میشود. این فرآیندهای تصمیمگیری مالی زمانی آسانتر میشوند که عوامل مختلف به خوبی توسط تصمیمگیرنده درک شوند. از سوی دیگر، زمانی که پیچیدگی مالی، یعنی ریسک و ابهام زیاد باشد و به طور جدی بر درآمد افراد تأثیر بگذارد، تصمیمگیری دشوار میشود (خاواجا و همکاران[5]، 2021). یکی از مهمترین عواملی که تصمیمات و عملکرد سرمایهگذاری را متأثر میکند، سوگیریهای و عامل مهم دیگر، ویژگیهای شخصیتی سرمایهگذاران است (ابراهیمی لیفشاگرد و همکاران، 1398). از سوی دیگر، مردم برای رسیدن به اهداف خاص و مورد نظر، پول خود را سرمایهگذاری میکنند. تحقق این اهداف برای سلامت و رفاه فرد ضروری است، چرا که این اهداف دارای پیامدهایی برای شرایط فعلی و شیوه زندگی در آینده برای او میباشند (ازوادی و همکاران[6]، 2015). با توجه به راههای سرمایهگذاری و سرمایهگذاریهای متعدد، انتخاب جایی برای سرمایهگذاری و اینکه به چه میزان باشد دشوار است. این امر به این دلیل است که فرد اطلاعات محدودی در دسترس دارد و به دلیل محدودیت در پردازش موثر اطلاعات موجود، فرد به شیوههای اکتشافی تصمیمگیری میکند (ساهی، 2017). هنگامی که فرد برای تصمیمگیری در طول زمان به این ابزارها متوسل میشود، این تعصبات، رفتار تصمیمگیری را هدایت میکنند، به گونهای که فرد قادر به دستیابی به اهداف مالی خود باشد. از اینرو، تصمیمات اتخاذ شده توسط سرمایهگذار براساس تعصبات منجر به نتایجی میشوند که وقتی براساس استانداردهای داخلی ارزیابی میشود، سطح رضایت مالی او را تحتتاثیر قرار میدهند (جانسون و همکاران[7]، 2013). بنابراین تصمیمگیری مالی مؤثر نیازمند رویکرد مبتنی بر دانش و کاهش تعصبات است (کوبیلای و بایراکداراوغلو[8]، 2016). مطالعات قبلی در مورد تصمیمات سرمایهگذاری و رضایت از وضعیت مالی عمدتاً بر متغیرهای اجتماعی- اقتصادی و جمعیت شناختی متمرکز شده است و توجه کمی به متغیرهای روانشناختی مانند سوگیریهای سرمایهگذاران فردی شده است. این تعصبات مربوط به اعتقادات و ترجیحات فردی است و هر چند این تعصبات در تصمیمات سرمایهگذاری مالی به شدت تاثیرگذار بوده است؛ با این حال، ارتباط آنها با رضایت مالی مورد مطالعه قرار نگرفته است. از اینرو، با توجه به نحوه تصمیمگیری سرمایهگذاران، الگوهای رفتار سرمایهگذاران فردی و ارتباط آنها با رضایت مالی در مطالعه حاضر سعی بر آن است تا این عوامل مورد بررسی قرار گیرد و به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که تا چه اندازه تعصبات روانشناختی بر رضایت مالی سرمایهگذاران موثر میباشد؟
2- مبانی نظری و توسعه فرضیهها 2-1- تعصبات روانشناختی سوگیریهای شناختی میتواند ناشی از اتکا به روشهایی باشد که به افراد کمک میکند در برابر عدم اطمینان قضاوت کنند. به استثنای محدودیتهای شناختی، تعصبها نیز ناشی از تاثیرات عاطفی و احساسات است (تافلر و تکت[9]، 2010؛ بچرا[10]، 2011). روانشناسی تکاملی همچنین انگیزههای روان شناختی مانند ترس، طمع، نیازهای ایمنی، نیازهای امنیتی را شامل میشود (هاسلتون و همکاران[11]، 2005). بنابراین، در مواجهه با عدم اطمینان، تصمیمگیری، ذهنیتر میشود، استدلال کمتر ایدهآل میشود و تلاش برای عمل براساس قضاوت و ترجیحات افراد، مناسبتر میشود (پومپین[12]، 2006). سرمایهگذاران میتوانند با تغییر روانشناختی و احساسات خود بر تصمیمهای سرمایهگذاری خود تاثیر بگذارند و آسیب جدی به ثروت خود وارد کنند (باکر و نافسینگر[13]، 2002). از اینرو، با توجه به تعداد گسترده مطالعات، شناسایی تعصباتی که سرمایهگذار در معرض آن قرار میگیرد اهمیت دارد تا آنها را قادر سازد در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری بهتر عمل کنند. بنابراین، رفتار جانبدارانه به عنوان یک نقص در نظر گرفته شده است که باید اصلاح شود. با این حال، بینش روانشناسی تکاملی چشمانداز متفاوتی در مورد سوگیریهای شناختی و احساسی ارائه میدهد و آنها را به عنوان بخشی ضروری از انسان بودن در نظر میگیرد. هاسلتون و همکاران[14] (2005) در جایی که تعصبات وجود دارد، افراد استنباطهای خود را ترسیم میکنند یا باورهایی را اتخاذ میکنند که در آن شواهد برای انجام این کار به نحوی غیر منطقی یا ناکافی است. محققان معتقدند که تعصبات، پیچیدگی طراحی ذهن را نشان میدهد و نقصهای طراحی نیستند. هنگام تصمیمگیریهای پیچیده، روشهای اکتشافی موثرتر هستند. علاوه بر این، تئوری مدیریت خطا نشان میدهد که مردم ترجیح میدهند خطاهای کمهزینهتر را در بر داشته باشند و تلاش میکنند خطاهای تصمیمگیری تحت شرایط عدم اطمینان را به حداقل برسانند. از اینرو، تعصبات در تصمیمگیری ذاتی هستند (هاسلتون و بوس[15]، 2000؛ هاسلتون و نتل[16]، 2006). هنگام تصمیمات سرمایهگذاری، لازم است توجه داشته باشیم که درجه مشخصی از عدم اطمینان و ریسک در هر تصمیم سرمایهگذاری به صورت ذاتی وجود دارد و با توجه به این که در آینده مقدار مشخصی از عدم اطمینان مربوط به آن وجود دارد، انتظار میرود که تعصبات در تصمیمات سرمایهگذاری دخیل باشد. به علاوه اولسن[17] (2007) اظهار داشت که تعصب لزوماً بد نیست زیرا منجر به نتایجی میشود که تصمیمگیرنده میخواهد. افراد برای از بین بردن هزینههای تصمیمگیری در شرایط عدم اطمینان، از تعصبات استفاده میکنند و این منجر به حداکثر استفاده از ابزار برای فرد نمیشود بلکه منجر به سطح معینی از رضایت میشود (نیلسون، 2009). نتایج پژوهشهای قبلی حاکی از آن است که آموزش مهارتهای مالی، از طریق بالا بردن سطح دانش مالی و تقویت رفتارهای مالی مطلوب افراد، میتواند موجب افزایش توانایی مالی، بهبود رفاه اقتصادی و مالی و افزایش سطح رضایت آنها بشود. لذا، موضوع دانش مالی افراد جامعه، عوامل مؤثر بر آن و همچنین نقش آن در ایجاد رضایت مالی افراد، به موضوعی مهم برای سیاستگذاران بازارهای مالی تبدیل شده است که میتواند در نهایت، رضایت مالی افراد و رفاه اقتصادی و اجتماعی در سطح جامعه را به همراه داشته باشد (رحیمپور خانقاه و همکاران، 1400). با این حال، ادبیات بسیار کمی وجود دارد که رابطه تعصبات روانشناختی سرمایهگذاران با رضایت مالی را بررسی میکند. بنابراین، این پژوهش بر درک رفتاری تصمیمات سرمایهگذاری با تمرکز خاص بر تمایلات سرمایهگذار و چگونگی ارتباط آن با رضایت مالی درک شده تمرکز دارد.
2-2- رضایت مالی رضایت مالی به افزایش رفاه اقتصادی اشاره دارد و از اینرو یک عامل تعیین کننده اساسی در مسیر اقدامات آینده است (تارپ و همکاران[18] ، 2020). رضایت مالی حالتی از سلامت و شادی مالی است و به ارزیابی ذهنی افراد از وضعیت مالی خود اشاره دارد. رضایت مالی از عوامل بسیاری از جمله درآمد، دانش مالی، نگرش مالی و رفتار مالی شکل میگیرد (هوبرت گامبا و همکاران[19]، 2020). رضایت مالی میزانی است که افراد و خانوادهها دارای کفایت مالی و امنیت هستند (خیائو و همکاران[20]، 2006). رضایت مالی این احساس است که فرد توانسته است اهداف مالی خاصی را برآورده کند یا نیازهای مالی خاص خود را برآورده کند. رضایت مالی نشان دهنده یک وضعیت شاد و سالم و آزاد از نگرانی است و یک عامل مهم برای رفاه عمومی محسوب میگردد. رضایت مالی یک مفهوم نسبی است و سطح آن در طول دوره زندگی متغیر است (کیایی و همکاران، 1400). تعصبات سرمایهگذار به مثابه باورها و نگرشها در نظر گرفته شدهاند، که در حضور آن سرمایهگذاران قادر به دستیابی به اهداف مالی اعلام شده خود نیستند. این دلالت بر این دارد که حضور این تعصبات باعث میشود فرد از موقعیت مالی خود رضایت نداشته باشد. رضایت مالی معیاری از رفاه مالی است (نیومن و همکاران[21]، 2008). روشهای مختلفی برای اندازهگیری رضایت مالی توسعه یافته است. با این حال، هیچ توافقی در مورد بهترین روش اندازهگیری رضایت مالی به دست نیامده است (جو[22]، 2008). معیارهای عینی رضایت مالی شامل معیارهای تک موردی و معیارهای چند گانه است. به گفته کانمن و کروگر[23] (2006)، معیارهای ذهنی، ویژگیهای ادراک افراد از تجربیات آنها را نشان میدهند، نه سودمندی آنها به عنوان اقتصاددانان. این ادراکات، مقیاسی دقیقتر از احساسات واقعی هستند اگر به تجربه واقعی نزدیکتر شوند. بنابراین، معیار ذهنی رضایت مالی مبتنی بر درک فرد با توجه به موقعیت مالی آنها در یک مقطع است. این ادراکات نتیجه تصمیمات واقعی مالی است که توسط فرد در گذشته ساخته شده و منجر به وضعیت مالی فعلی آنها شده است.
3-2- اعتماد به نفس بیش از حد و رضایت مالی اعتماد به نفس بیش از را میتوان اعتقادی بیاساس درباره تواناییهای شناختی، قضاوتها و استدلال شهودی فرد تعریف کرد (آسیایی و همکاران، 1400). همچنین، سرمایهگذاران اگرچه بر اساس توانایی خود و بر اساس اطلاعات تصمیم میگیرند اما ممکن است به اندازه کافی آموزش ندیده یا مهارت نداشته باشند. آنها بر توانایی خود برای تصمیمگیری بر اساس آنچه که معتقدند برای تصمیمگیری مناسب کافی است، تأکید میکنند. سرمایهگذاران ممکن است باور داشته باشند که مهارتهای بیشتری نسبت به سایر سرمایهگذاران دارند که به این حالت، اعتماد به نفس بیش از حد گفته میشود (خاوا و همکاران[24]، 2022). حس اعتقاد به تواناییهای خود برای تصمیمگیری صحیح مالی، سرمایهگذار را قادر میسازد گزینههایی را انتخاب کند که به آنها کمک کند تا به اهداف مالی خاصی دست یابند تا رضایت مالی خود را افزایش دهند. بنابراین، پیشبینی میشود که بین اعتماد به نفس بیش از حد و رضایت مالی رابطه معنیداری وجود دارد. فرضیه اول: بین اعتماد به نفس بیش از حد و رضایت مالی رابطه وجود دارد.
4-2- وابستگی به کارشناسان مالی و رضایت مالی در این مطالعه وابستگی به کارشناسان مالی به عنوان تمایل به تکیه به توصیههای ارایه شده توسط کارشناس مالی تعریف میشود. به گفته فیشر و گرهارت[25] (2007)، مشاور مالی به عنوان فرد یا سازمانی که تخصص مالی حرفهای خود را به افرادی که به دنبال کمک یا اخذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند ارائه میکند تعریف میشود. تمایل به تکیه بر مشاوره متخصص، به این دلیل است که کارشناسان دانش و تخصص بیشتری دارند و از اینرو، سرمایهگذاریها، سودآوری بیشتری به دنبال خواهد داشت. فیشر و گرهارد (2007) اظهار داشتند که گرفتن مشاوره مالی موفقیت سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار میدهد. زمانی که حوزه تصمیمگیری مشکل است مردم بیشتر تحتتاثیر مشاوره قرار میگیرند (گینو و شوئیتزر[26]، 2008). مطالعات نشان دادهاند که برنامهریزی مالی و مدیریت به عنوان یک دامنه بسیار پیچیده در نظر گرفته شده و مردم سطح سواد مالی بسیار ضعیف دارند. سطوح پایین سواد مالی منجر به میزان بالایی از استرس عاطفی و روانی ناشی از ناتوانی فرد برای مدیریت موثر مالی خود میشود (ساهی، 2009). خیائو و همکاران (2006) دریافتند که با استفاده از مشاوران مالی، میتوان رضایت مالی مشتریان را افزایش داد. بنابراین، فرض میشود که رابطه قابلتوجهی بین اتکای به کارشناس و رضایت مالی وجود دارد. فرضیه دوم: بین اتکای به کارشناس و رضایت مالی رابطه وجود دارد.
5-2- گرایش به طبقهبندی پول و رضایت مالی طبقهبندی پول به گروهها یا دستهها براساس استفاده و منبع سرمایه گرایش به طبقهبندی پول تعریف میشود. گرایش به طبقهبندی پول یک پدیده حسابداری ذهنی است (شفرین و تالر[27]، 1988). ناتوانی در درک تفاوتها (که میتواند به دلیل طبقهبندی به دست آید)، باعث میشود فرد احساس عدم کنترل کرده و در نتیجه سطح رضایت را کاهش میدهد. اختصاص دادن پول برای یک هدف خاص، مانع از آن میشود که افراد پول را قبل از موعد صرف کنند، و در نتیجه مزایایی را در بلند مدت ایجاد میکنند (پومپین، 2006). اختصاص دادن وجوه به مقولههای مختلف، باعث میشود که سرمایهگذاریهای انتخاب شود که میتواند در دستیابی به اهداف مالی کمک کند. این امر به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهداف کوتاهمدت و بلند مدت خود را برآورده کرده و حس امنیت را تقویت و رضایت مالی را افزایش دهند. فرضیه سوم: بین گرایش به طبقهبندی و رضایت مالی رابطه وجود دارد.
6-2- گرایش به بودجهبندی و رضایت مالی گرایش به بودجهبندی به عنوان گرایشی به برنامهریزی برای پسانداز و سرمایهگذاری تعریف میشود. افرادی که بودجه خود را تامین میکنند، اظهار میدارند که رضایت مالی بیشتر میتوانند از طریق برنامهریزی برای مخارج حاصل شود (تیتوس و همکاران[28]، 1989). به علاوه، رفتار مالی فرد همانطور که با بودجهبندی نشان داده شد، به طور قابلتوجهی با رضایت مالی مرتبط است (جو و گرابل[29]، 2004). با این حال، خیائو و همکاران (2006) دریافتند که بودجه یا برنامهریزی مخارج رابطه قابلتوجهی با رضایت مالی ندارد. ساهی (2017) نشان دادند که مردم ترجیح میدهند تصمیمات بودجهبندی را اول با اختصاص دادن پول خود به پسانداز و سرمایهگذاری و سپس باقی مانده برای مخارج انجام دهند. این رفتار نیز در مطالعه توسط جین و جوی (1997) مشاهده شد. فرضیه چهارم: بین گرایش به بودجهبندی و رضایت مالی رابطه وجود دارد.
7-2- گرایش به انطباق و رضایت مالی گرایش به انطباق به انطباقپذیری با نیازهای متغیر مالی با گذشت زمان اشاره میکند. افراد باید به طور مداوم با محیط دائماً در حال تغییر سازگار باشند (سوروس[30]، 2003). برخی افراد الگوهای سرمایهگذاری خود را براساس الزامات وضعیت بازار تغییر میدهند. علاوه بر این، براساس اهداف سرمایهگذاری، مردم پورتفولیوی سرمایهگذاری خود را اصلاح میکنند. این امر به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا احساس کنند که میتوانند روندهای جدید را با تغییرات بازار هماهنگ کنند. اگر فرد قادر به دستیابی به اهداف مطلوب از طریق تطبیق با تغییرات در گذر زمان باشد، آنها خود را قادر میبینند که نیازهای خود را برآورده کنند و این باعث رضایت آنها میشود (کیومینس و نیستیکو، 2002). فرضیه پنجم: بین گرایش به انطباق و رضایت مالی رابطه وجود دارد.
8-2- مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها و رضایت مالی این امر به عنوان تمایل به تصمیمگیری در مورد خرید، نگهداری و فروش سرمایهگذاری، براساس اینکه آیا فعالیتهای شرکتها، محصولات و خدمات آنها میتواند بر محیطزیست و جامعه تاثیر داشته باشد یا خیر، تعریف میشود. بعد اخلاقی نقش مهمی در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری ایفا میکند و مردم اخلاقیات را در نظر میگیرند و در شرکتها سرمایهگذاری میکنند، حتی اگر درآمد پیشبینی شده آنها کمتر از دیگر شرکتها باشد (ویلیامز[31]، 2007؛ نیلسون[32]، 2008). نیلسون (2009) معتقد است که افراد به وسیله سرمایهگذاری در مسئولیتپذیری اجتماعی، بازدهی را دریافت میکنند که به شکل سود مالی نیست. در عوض، سرمایهگذاران میتوانند با احساس اینکه در یک عامل ارزشمند مشارکت میکنند یا کاری برای دیگران انجام میدهند، ارزش دریافت کنند. فیشوف و همکاران[33] (2001) معتقدند که سرمایهگذاران گاهی وقت که متوجه میشوند در بنگاههایی سرمایهگذاری کردهاند که محصولات و رفتار آنها غیرقابل قبول اجتماعی است نا امید میشوند. از اینرو، مردم در هنگام سرمایهگذاری، عامل مسئولیت اجتماعی را در نظر میگیرند و احساس رضایت میکنند زیرا آنها احساس میکنند که ارزشهای شخصی خود را با اهداف سرمایهگذاریشان تطبیق میدهند. افرادی که به مسائل اجتماعی توجه دارند رضایت بیشتری از سرمایهگذاری خواهند داشت (مکدونالد[34]، 2008). وبلی و همکاران (2001) در مطالعه خود دریافتند که سرمایهگذاران اخلاقی، بیشتر متعهد به سرمایهگذاری اخلاقی هستند و به رغم عملکرد ضعیف، همچنان چنین سرمایهگذاریهایی را ادامه میدهند. فرضیه ششم: بین مسئولیتپذیری اجتماعی و رضایت مالی رابطه وجود دارد.
9-2- اتکا به همسر و رضایت مالی بیشتر مردم ترجیح میدهند که در هنگام تصمیمات سرمایهگذاری، به همسر خود برای مشاوره و راهنمایی تکیه کنند. لیونز و همکاران[35] (2008) نشان دادند که افراد متاهل به طور کلی تصمیم خود را برای سرمایهگذاری به تنهایی نمیگیرند. در عوض انتخابهای سرمایهگذاری آنها تحت تأثیر همسرشان قرار میگیرد، زیرا همسرشان به عنوان تصمیمگیرنده خانوار در امور مالی عمل میکند یا به این دلیل که زن و شوهر تصمیمهای مالی مشترک میگیرند. ساهی (2017) معتقد است زوجهای متاهل در هنگام تصمیمات سرمایهگذاری و تنظیم اهداف مالی احساس رضایت میکنند. فرضیه هفتم: بین اتکا به همسر برای تصمیمات سرمایهگذاری و رضایت مالی رابطه وجود دارد.
10-2- خود کنترلی و رضایت مالی خودکنترلی یعنی اینکه یک فرد در یک موقعیت، چقدر انعطافپذیر و یا چقدر پایدار باشد. درک تأثیر خودکنترلی و رفتارهای مالی برای داشتن یک زندگی موفق بسیار حیاتی است. افرادی که دارای خودکنترلی پایینتری هستند، نسبت به افرادی که دارای خودکنترلی بالاتری هستند، از مدیریت مالی ضعیفتری برخوردار هستند (رحیمپور خانقاه و همکاران، 1400). شفرین و تالر (1988) توضیح دادند که خود کنترلی شامل "درگیری داخلی" بین "جنبههای عقلانی و عاطفی شخصیت فردی" است. خیائو و همکاران (2006) دریافتند که برنامهریزی برای آینده و افزایش پسانداز به افزایش رضایت مالی کمک میکند. مطالعات مختلف نشان دادهاند که رفتارهای مالی که شامل پسانداز و مدیریت پول نقد بودند رابطه مثبتی با رضایت مالی دارند (دولینگ و همکاران[36]، 2009). براساس مباحث فوق، فرضیه زیر مطرح میشود: فرضیه هشتم: بین خود کنترلی و رضایت مالی رابطه وجود دارد.
11-2- پیشینه نیکومرام و همکاران (1391)، تاثیر سوگیری شناختی سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار تهران بر ارزشیابی سهام را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاکی از وجود واکنش بیش از حد و کمتر از حد در دوره زمانی 1379-1387 تحت تاثیر سوگیریهایی نظیر شهود نمایندگی و اطمینان بیش از حد و همچنین ارتباط شاخص رفتاری با سن شرکت، فاکتورهایی مانند اندازه شرکت، نسبت B/M، قیمت و بازده گذشته سهام و... میباشد. عموزاد مهدیرجی (1393) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه تصمیمات رفتاری در تصمیمگیری سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران به این نتیجه رسید که شدت تاثیر تعصب آشنایی بر تصمیمات سرمایهگذاران بسیار زیاد و همچنین شدت اثر تعصبات اعتماد بیش از حد و توهم کنترل بر تصمیمات سرمایهگذاران متوسط و نسبی میباشد. جعفری و همکاران (1399) نقش عوامل روانشناختی و عملکردی بر تمایل به سرمایهگذاری در بازار سهام با نقش میانجی رضایت سرمایهگذار و ریسک ادارک شده سرمایهگذاران را بررسی کردند. یافتههای تحقیق نشان میدهد، ریسک ادراک شده و رضایت سرمایهگذاران نقش واسطهای در رابطه بین عوامل روانشناختی و عملکردی بر تمایل به سرمایهگذاری در بازار سهام، دارند. سعادتزاده حصار و همکاران (1400)، ارتباط سوگیری شناختی در رفتار سرمایهگذاران با واسطه نوسانات قیمت سهام را بررسی کردند. آنان دریافتند که سوگیریهای شناخی تحت شرایط نوسان کم کاهش یافته و در نتیجه در رفتار سرمایهگذاران کمتر تحت تاثیر سوگیریهای شناختی قرار میگیرد. از طرفی سوگیری در شرایط نوسان زیاد نیز بر رفتار سرمایهگذاران تاثیر منفی داشته و اشتباهات را بالا میبرد. آسیابی اقدم و همکاران (1400)، انتخاب سبد دارایی سهام مبتنی بر روش اقتصاد رفتاری را بررسی کردند. انان دریافتند که اعتماد به نفس بیش از حد بر تصمیمگیری سرمایهگذاران تاثیرگذار است. رحیمپور خانقاه و همکاران (1400)، تأثیر خودکنترلی و دانش مالی بر رضایت مالی سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار تهران با نقش میانجی رفتار مالی را بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان داد که خودکنترلی و دانش مالی به صورت مستقیم بر رفتار مالی سرمایهگذاران تاثیر دارند. همچنین، رفتار مالی به صورت مثبت بر رضایت مالی تأثیر دارد. خیائو و همکاران (2006) دریافتند که بودجه یا برنامه مخارج رابطه قابلتوجهی با رضایت مالی ندارد. فیشر و گرهارد (2007) و گینو و شوئیتزر (2008) به این نتیجه رسیدن که گرفتن مشاوره مالی موفقیت سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار میدهد و زمانی که حوزه تصمیمگیری مشکل است مردم بیشتر از خدمات مشاوره مالی استفاده میکنند. لیونز و همکاران (2008) نشان دادند که افراد متاهل به طور کلی تصمیم خود را برای سرمایهگذاری به تنهایی نمیگیرند و با مشورت هم برای تصمیمگیری اقدام میکنند. ساهی و همکاران (2013)، تاثیر روان شناختی بر رفتار سرمایهگذاری مالی را بررسی کردند. یافتهها نشان داد که سرمایهگذاران فردی دارای اعتقادات و ترجیحات متعددی هستند که تصمیمات سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که رضایت مالی فرد تحت تاثیر عواملی از جمله سن، وضعیت تاهل، شغل، تجربه کاری، میزان درآمد، میزان پسانداز و سرمایه گذاری در بخش مالی قرار میگیرد. این مطالعه نشان میدهد که شناخت روانشناسی سرمایهگذار فردی در درک بهتر تصمیمات سرمایهگذاری فردی کمک میکند. ازوادی و همکاران (2015)، تاثیر سواد مالی بر رضایت مالی در مالزی را مورد آزمون قرار دادند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد که برنامهریزی مالی تعیین کنندهی مهم رضایت مالی است، در حالی که مدیریت پول مستقیما بر رضایتمندی تاثیر نمیگذارد. علاوه بر این، سواد مالی و نگرش نسبت به پول بر رضایت مالی تاثیر گذارند. همچنین یافتهها حاکی از آن است که هر کس باید مدیریت امور مالی و فعالیتهای مالی خود را به خوبی برنامهریزی کند. باکر و چویییی[37] (2016) تاثیر عوامل روانشناختی بر تصمیمگیری سرمایهگذاران در بازار سهام مالزی را مطالعه کردند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که اعتماد به نفس، محافظه کاری و تعصب در دسترس بودن، تأثیرات قابل توجهی بر تصمیمگیری سرمایهگذاران دارند، همچنین مشخص شد که عوامل روانشناختی وابسته به جنسیت افراد میباشد. ساهی (2017) به بررسی تاثیر تعصبات بر سطوح رضایت مالی پرداخت. نتایج نشان داد که اعتماد به نفس بیش از حد، وابستگی متقابل به کارشناسان و تعصب خودکنترلی رابطه مثبت و معنیدار با سطوح رضایت مالی دارد. تارپ و همکاران[38] (2020)، رابطه بین پنج ویژگی شخصیتی و رضایت مالی را در میان سالمندان بررسی کردند. آنان دریافتند که ویژگیهای شخصیتی پیشبینیکنندههای مهم رضایت مالی هستند. سمال و ماهاپوترا[39] (2020) در تحقیقی به بررسی تاثیر تورشهای رفتاری سرمایهگذاران برتصمیمات سرمایهگذاری آنها پرداختهاند. نتایج این تحقیق نشان داده که تعصبات رفتاری در میان سرمایهگذاران وجود دارد و اعتماد به نفس بیش از حد تاثیر معناداری بر روی تصمیمات سرمایهگذاران داشتهاند. استرومبک و همکاران[40] (2020) به بررسی خودکنترلی با رفتار مالی پرداختند. نتایج نشان داد که خودکنترلی تأثیر مثبت و قوی با رفتار مالی و رفاه مالی دارد. کارتینی و نادا[41] (2021) در تحقیقی به بررسی تاثیر تورشهای رفتاری سرمایهگذاران بر تصمیمات سرمایهگذاری آنها پرداختهاند. یافتههای این تحقیق نشان داده که تورش اعتماد به نفس بیش از حد تأثیر بسزایی در تصمیمات سرمایهگذاری دارند. سکسینسکا و همکاران[42] (2021) نقش خودکنترلی در تصمیمگیری مالی پرخطر را بررسی کردند. این مطالعه نشان داد که تأمل در موفقیتهای خودکنترلی تمایل افراد به ریسکهای مالی را کاهش میدهد، در حالی که تأمل در شکستهای خودکنترلی باعث میشود افراد بیشتر مستعد ریسکهای مالی شوند. چاوالی و همکاران[43] (2021) در پژوهشی به بررسی این مورد پرداختند که آیا رفتار مالی بر رفاه مالی تاثیر دارد؟ در این مطالعه از پرسشنامه استفاده شده و نتیجه حاصل شد که عوامل رفتاری بر رفاه مالی سرمایهگذاران هندی تاثیر دارد. نو[44] (2022)، تأثیر آموزش مالی والدین بر نگرش و رفتار مالی دانشجویان و نقش میانجی عزت نفس و دانش مالی را بررسی کرد. این مطالعه نشان داد که آموزشهای مالی والدین با افزایش عزتنفس، بر نگرش و رفتار مالی فرزندان تأثیر مثبت میگذارد.
مدل پژوهش منبع: یافتههای پژوهشگر
3- روش شناسی پژوهش از آنجا که هدف پژوهش حاضر تعیین روابط میان متغیرهاست، این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث گردآوری اطلاعات، توصیفی - همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است و با توجه به زمان جمعآوری دادهها، از نوع پژوهشهای مقطعی میباشد. در این پژوهش از شیوه پرسشنامه استفاده شده است. در واقع این پژوهش به دنبال جمعآوری اطلاعات برای توصیف شرایط موجود و آزمون فرضیهها پژوهش میباشد. جامعة آماری این پژوهش را سرمایهگذاران حقیقی بورس اوراق بهادار تهران تشکیل میدهد. با توجه اینکه تعداد جامعه آماری نامشخص میباشد. لذا برای تعیین حجم نمونه از روش جامعه آماری نا محدود استفاده شده است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران و با استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده انجام شده است.
لذا در این مطالعه تعداد جامعه آماری مورد نظر نامحدود در نظر گرفته شد. براساس فرمول تعیین حجم کوکران، 384 نفر از سرمایهگذاران انتخاب شدند و پرسشنامهها در اختیار آنان قرار گرفت. با توجه به اینکه احتمالاً برخی از پرسشنامهها ناقص تکمیل میگردد و یا اصلاً جواب داده نمیشود، برای این منظور 10 درصد به تعداد پرسشنامهها اضافه شد. بر این اساس 422 پرسشنامه بین جامعه نمونه توزیع که از این تعداد 322 پرسشنامه برگشت داده شد و در نهایت 311 پرسشنامه جهت تجزیه و تحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفت.
جدول 1- متغیرها و گویههای پرسشنامه و نحوه کد گذاری آنها
منبع: یافتههای پژوهشگر
روشهای گردآوری اطلاعات در این پژوهش را به طورکلی میتوان به دودسته، روشهای کتابخانهای و روشهای میدانی تقسیم نمود. در این پژوهش در خصوص جمعآوری اطلاعات مربوط به تأیید یا رد فرضیههای پژوهش از لحاظ مبانی نظری (جمعآوری اطلاعات مربوط به ادبیات پژوهش) از روش کتابخانهای استفاده شده است؛ و برای جمعآوری دادههای پرسشنامه از روش میدانی استفاده گردید. ابزار اصلی در این پژوهش، پرسشنامه با مقیاس لیکرت است. برای اطمینان از فرآیند اندازهگیری متغیرها توسط پرسشنامه از شاخصهای روایی و پایایی پرسشنامه استفاده گردید و از نظرات اساتید متخصص بهره گرفته شد. از آنجا که پرسشنامه استفاده شده استاندارد است، روایی آنها در مطالعات متعدد خارجی تأیید شده است. در این پژوهش نیز برخی از سؤالاتی که دارای ابهام بودند اصلاح شدند و پس از بازنگری، مورد تایید خبرگان قرار گرفت و به تایید رسید که این امر بیانگر روایی صوری سوالات پرسشنامه میباشد. برای تعیین قابلیت اعتماد پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که بیانگر ثبات و همسانی درونی پرسشنامه است و میزان آن برای بخشهای مختلف پرسشنامه در جدول 2 آمده است.
جدول 2- بررسی پایایی متغیرهای پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
سازههایی که پایایی ترکیبی آنها بیشتر از مقدار 7/0 باشد، از پایایی قابل قبولی برخوردارند و هر چه این مقدار به 1 نزدیکتر باشد، پایایی آن سازه بیشتر است. با توجه به نتایج جدول 2 میتوان گفت سنجههای پژوهش از پایایی قابل قبولی برخوردارند.
4- یافتههای پژوهش بخش اول توصیف ویژگیهای فردی و جمعیت شناختی میباشد. شاخصهای فراوانی و درصد فراوانی ویژگیهای فرد و جمعیت شناختی گروه نمونه به شرح ذیل است: جنسیت: توزیع جنسیت پاسخ دهندگان به پرسشنامهها را نشان میدهد. جامعه آماری مورد مطالعه را 67 درصد آقایان و 33 درصد خانمها تشکیل دادهاند. سطح تحصیلات پاسخدهندگان: خصوصیات و فراوانی سطح تحصیلات پاسخ دهندگان به پرسشنامهها را نشان میدهد. سطح تحصیلات پاسخدهندگان به پرسشنامهها عبارتنداز: دیپلم 8 درصد، کاردانی 17 درصد، کارشناسی 51 درصد و کارشناسی ارشد و بالاتر 24 درصد میباشند. بیشترین سطح تحصیلات پاسخدهندگان به پرسشنامهها به ترتیب مربوط سطح تحصیلات کاشناسی میباشد. سابقه فعالیت: فراوانی و درصد فراوانی سابقه فعالیت پاسخدهندگان به پرسشنامهها را نشان میدهد. بین 1-5 سال 48 درصد، بین 6-10 سال 33 درصد، بین 11-15 سال 15 درصد، بین 16-20 سال 4 درصد میباشد. یافتههای این پژوهش از طریق بررسی مدلهای اندازهگیری متغیر برونزا (تعصبات روانشناختی) و متغیر درونزا (رضایت مالی) در نرم افزار LISREL و بررسی مدل ساختاری پژوهش، اکتساب شده است که در ادامه به تفصیل بیان میشود. مقادیر ضریب همبستگی بین متغیرهای پژوهش در جدول 3 نشان داده شده است.
جدول 3- آزمون ضریب همبستگی بین متغیرهای پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
همان طور که مشاهده میشود، رابطة بین اعتماد به نفس بیش از حد، مشاور سرمایهگذاری، خود کنترلی، گرایش به طبقهبندی، بودجهبندی، گرایش به انطباق، مسئولیتپذیری اجتماعی و اتکا به همسر با رضایت مالی در سطح معناداری 01/0 معنادار است. بیشترین میزان همبستگی معنادار به رابطه اتکا به مشاور و مشورت با همسر با ضریب 853/0 و کمترین میزان همبستگی معنادار به رابطه گرایش به انطباق و مشورت با همسر با ضریب 202/0 مربوط میشود. مدل ساختاری پژوهش در حالت ضرایب مسیر استاندارد شده در شکل 1، نشان داده شده است. این ضرایب نشان دهندة قوت روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته در مدل است. در واقع در این بخش به منظور آزمون فرضیههای پژوهش، از روش تحلیل مسیر در قالب مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. همچنین مدل ساختاری در حالت عدد معناداری در شکل 2 نشان داده شده است. در مدل استخراج شده، اعتماد به نفس بیش از حد با نماد (Ov)، مشاور سرمایهگذاری با نماد (ROE)، خود کنترلی با نماد (SC)، گرایش به طبقهبندی با نماد (CT)، گرایش به بودجهبندی با نماد (BT)، گرایش به انطباق با نماد (AT)، مسئولیتپذیری اجتماعی با نماد (SR)، اتکا به همسر با نماد (SE) و رضایت مالی با نماد (FS) مشخص شده است. با توجه به آزمون معناداری ضرایب مسیر، یافتهها نشان میدهد که ارتباط بین تمام متغیرهای پژوهش در سطح 99 درصد معنادار بوده و تأیید میشود.
شکل 2- مدل ساختاری در حالت عدد معناداری منبع: یافتههای پژوهشگر
جدول 4- شاخصهای برازندگی مدل ساختاری پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
همان طور که شاخصهای برازندگی در جدول 4 نشان میدهند، مدل ساختاری پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است.
5- نتیجهگیری در ادامه با توجه به اینکه الگوی ساختاری پژوهش تأیید شده است، به بررسی فرضیههای پژوهش با استفاده از ضرایب تأیید و سطح معناداری هر یک از ضرایب تأیید پرداخته میشود. نتیجه کلّی آزمون فرضیههای پژوهش در جدول 5 نمایش داده شده است.
جدول 5- نتیجه کلّی آزمون فرضیههای پژوهش بر اساس مدل ساختاری
منبع: یافتههای پژوهشگر بنابر نتایج آزمون فرضیه اول، اعتماد به نفس بیش از حد با ضریب مسیر 37/0 و آماره تی 46/4 تاثیر مثبت و معنادار بر رضایت مالی دارد. به عبارت دیگر سطح بالاتر اعتماد به نفس بیش از حد با سطح بالاتری از رضایت مالی در ارتباط است. نتایج این فرضیه با مطالعات باکر و چویییی (2016)، ساهی (2017) و عموزاد مهدیرجی (1393) همخوانی و مطابقت دارد. در این رابطه، میتوان چنین استدلال کرد که حس اعتقاد به تواناییهای خود برای تصمیمگیری صحیح مالی، سرمایهگذار را قادر میسازد گزینههایی را انتخاب کند که به آنها کمک کند تا به اهداف مالی خاصی دست یابند تا رضایت مالی خود را افزایش دهند. نتایج آزمون فرضیه دوم بیان کننده تاثیر مثبت و معنادار اتکا به کارشناس بر رضایت مالی با ضریب مسیر 46/0 و آماره تی 49/5 است. نتایج این فرضیه، با یافتههای پژوهش خیائو و همکاران (2006)، فیشر و گرهارد (2007)، گینو و شوئیتزر (2008)، ساهی (2009) و ساهی (2017) همراستا میباشد. با توجه به نتیجه حاصل، میتوان استدلال کرد که گرفتن مشاوره مالی موفقیت سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار میدهد. زمانی که حوزه تصمیمگیری مشکل است مردم بیشتر تحتتاثیر مشاوره قرار میگیرند. فرضیه سوم حاکی از آن بود که گرایش به طبقهبندی با ضریب مسیر 46/0 و آماره تی 49/5 دارای تاثیر مثبت و معنادار بر رضایت مالی میباشد. یافتههای پژوهش پومپین (2006)، مگویلنر و همکاران (2008) نتایج این فرضیه را تایید میکند. اما یافتههای پژوهش ازوادی و همکاران (2015) عکس این نتیجه را تایید میکند. اختصاص دادن وجوه به مقولههای مختلف، باعث میشود که سرمایهگذاریهای انتخاب شود که میتواند در دستیابی به اهداف مالی کمک کند. این امر به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهداف کوتاهمدت و بلند مدت خود را برآورده کرده و حس امنیت را تقویت و رضایت مالی را افزایش دهند. نتایج بدست آمده از فرضیه چهارم نشان داد که گرایش به بودجهبندی با ضریب مسیر 46/0 و آماره تی 49/5 تاثیر مثبت و معناداری بر رضایت مالی دارد. نتایج این فرضیه با مطالعات جین و جوی (1997)، جو و گرابل (2004) و ساهی (2017) هم راستا میباشد. اما این نتایج، یافتههای خیائو و همکاران (2006 را تایید نمیکند. در این رابطه، میتوان چنین گفت که مردم ترجیح میدهند تصمیمات بودجهبندی را اول با اختصاص دادن پول خود به پسانداز و سرمایهگذاری و سپس باقی مانده برای مخارج انجام دهند. نتایج آزمون فرضیه پنجم، گرایش به انطباق با ضریب مسیر 37/0 و آماره تی 46/4 تاثیر مثبت و معنادار بر رضایت مالی دارد. نتایج این فرضیه با مطالعات کیومینس و نیستیکو (2002) و ساهی (2017) همخوانی و مطابقت دارد. در این رابطه، میتوان چنین استدلال کرد که اگر فرد قادر به دستیابی به اهداف مطلوب از طریق تطبیق با تغییرات در گذر زمان باشد، آنها خود را قادر میبینند که نیازهای خود را برآورده کنند و این باعث رضایت آنها میشود. فرضیه ششم تاثیر مثبت و معنادار مسئولیتپذیری اجتماعی با ضریب مسیر 37/0 و آماره تی 46/4 بر رضایت مالی نشان داد. یافتههای پژوهش فیشوف و همکاران (2001)، وبلی و همکاران (2001) و کلر و سیگریست (2006) نتایج این فرضیه را تایید میکند. میتوان اینگونه بیان کرد که اگرچه شرکتهایی که مسئولیتپذیری اجتماعی را رعایت میکنند ممکن است بازده کمتری داشته باشند، اما سرمایهگذاران احساس میکنند که سرمایهگذاری طولانیمدت در این شرکتها امنتر خواهد بود. نتایج بدست آمده از فرضیه هفتم نشان داد که اتکا به همسر با ضریب مسیر 46/0 و آماره تی 49/5 تاثیر مثبت و معناداری بر رضایت مالی دارد. نتایج این فرضیه با مطالعات لیونز و همکاران (2008)، ساهی (2017) هم راستا میباشد. از سوی دیگر، خود کنترلی تاثیر مثبت و معناداری بر رضایت مالی با ضریب مسیر 16/0 و آماره تی 52/2 دارد. نتایج این فرضیه با مطالعه خیائو و همکاران (2006)، دولینگ و همکاران (2009) و ساهی (2017) همراستا میباشد.
6- پیشنهادها بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده از رابطه بین تعصبات روانشناختی و رضایت مالی سرمایهگذاران، به نظر میرسد سرمایهگذاران باید از دانش و تجربه کارشناسانی که دانش و تخصص بیشتری دارند جهت مشاوره در زمینه سرمایهگذاریهای خود استفاده کنند تا سرمایهگذاری آنان سودآوری بیشتری به دنبال داشته باشد. همچنین اختصاص دادن وجوه به مقولههای مختلف سرمایهگذاری این امر موجب میشود که فرصتهای سرمایهگذاریهای انتخاب شود که میتواند در دستیابی به اهداف مالی به آنان کمک کند. علاوه بر موارد فوق، پیشنهاد میگردد افراد برای آینده و افزایش پسانداز، برنامهریزی دقیقی داشته باشند چون این مقوله به افزایش رضایت مالی کمک میکند.
[1] گروه مدیریت، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران(نویسنده و مسئول) mehrdad_neamati@yahoo.com [2] گروه مدیریت مالی، شرکت کارگزاری خبرگان سهام، تهران، ایران saman.rahmani7@yahoo.com [3]. Sahi et al [4]. Ackert [5]. Khawaja et al [6]. Azwadi et al [7]. Johnson et al [8]. Kubilay & Bayrakdaroglu [9]. Taffler & Tuckett [10]. Bechara [11]. Haselton et al [12]. Pompian [13]. Baker & Nofsinger [14]. Haselton et al [15]. Haselton & Buss [16]. Haselton & Nettle [17] . Olsen [18]. Tharp et al [19]. Hubert Ngamaba et al [20]. Xiao et al [21]. Newman et al [22]. Joo [23]. Kahneman and Krueger [24]. Xiaoa et al [25]. Fischer and Gerhardt [26]. Gino & Schweitzer [27]. Shefrin & Thaler [28]. Titus et al [29]. Joo & Grable [30]. Soros [31]. Williams [32]. Nilsson [33]. Fischhoff et al [34]. MacDonald [35]. Lyons et al [36]. Dowling et al [37]. Bakar & Chui Yi [38]. Tharp et al [39]. Samal & Mohapatra [40]. Strömbäck et al [41]. Kartini & Nahda [42]. Sek´sci´nska et al [43]. Chavali et al [44]. Noh | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فهرست منابع
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 639 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 382 |