تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,002 |
تعداد مقالات | 83,589 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,178,804 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,204,886 |
وضعیت مالی و ریسک سقوط آتی قیمت سهام؛ اهمیت کیفیت کنترل داخلی شرکتها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 15، شماره 60، دی 1402، صفحه 157-174 اصل مقاله (677.37 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/faar.2023.707971 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابوالفضل مومنی یانسری* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گروه حسابداری، دانشکده علومانسانی و علوم ورزشی، دانشگاه گنبدکاووس، گنبد، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده سقوط قیمت سهام به خطر کاهش شدید قیمت سهام در اثر انتشار ناگهانی اطلاعات منفی در بازار اشاره دارد. در یک مفهوم کلی، شکلگیری و تغییر قیمت سهام، نتیجه تأثیر همهجانبه عوامل کلان سیاسی و اقتصادی، عوامل صنعت، اوضاع عملیاتی داخلی شرکتها و رویدادهای اضطراری میباشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام با تأکید بر نقش کیفیت کنترل داخلی شرکتها میباشد. برای این منظور با بهرهگیری از دادههای مربوط به 126 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و همچنین تجزیهوتحلیل رگرسیون لجستیک به آزمون فرضیههای پژوهش پرداخته شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان داد که بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام رابطه منفی و معناداری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج تحقیق بیانگر آن است که کیفیت کنترل داخلی شرکتها رابطه منفی بین وضعیت مالی و ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکتها را تشدید مینماید. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: وضعیت مالی؛ ریسک سقوط آتی قیمت سهام؛ کیفیت کنترل داخلی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وضعیت مالی و ریسک سقوط آتی قیمت سهام؛ اهمیت کیفیت کنترل داخلی شرکتها
چکیده سقوط قیمت سهام به خطر کاهش شدید قیمت سهام در اثر انتشار ناگهانی اطلاعات منفی در بازار اشاره دارد. در یک مفهوم کلی، شکلگیری و تغییر قیمت سهام، نتیجه تأثیر همهجانبه عوامل کلان سیاسی و اقتصادی، عوامل صنعت، اوضاع عملیاتی داخلی شرکتها و رویدادهای اضطراری میباشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام با تأکید بر نقش کیفیت کنترل داخلی شرکتها میباشد. برای این منظور با بهرهگیری از دادههای مربوط به 126 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و همچنین تجزیهوتحلیل رگرسیون لجستیک به آزمون فرضیههای پژوهش پرداخته شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان داد که بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام رابطه منفی و معناداری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج تحقیق بیانگر آن است که کیفیت کنترل داخلی شرکتها رابطه منفی بین وضعیت مالی و ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکتها را تشدید مینماید. واژههای کلیدی: وضعیت مالی، ریسک سقوط آتی قیمت سهام، کیفیت کنترل داخلی.
1- مقدمه وقوع بحران مالی در ایالات متحده امریکا در سال 2008 و ترکیدن حباب مالی تأثیر زیادی در بازار سرمایه جهانی داشته است. به طور خاص، سقوط بازارهای سهام سبب شده که آسیب بزرگی به عملیات اجتماعی و اقتصادی که تحتتأثیر ثبات مالی است وارد شود و اقتصاد واقعی متضرر گردد (چن و همکاران، 2001). نوسان ذات همیشگی همه بازارهای سهام است که به دو صورت جهش و سقوط قیمت سهام رخ میدهد. نوسانات بزرگ در قیمت سهام، بهخصوص افت زیاد و ناگهانی در قیمت داراییها که بهعنوان پدیدهای مترادف با چولگی منفی بازده در نظر گرفته میشود، یکی از علایق اصلی سرمایهگذاران و قانونگذاران میباشد (لی و ژان، 2016). افزایش در قیمت سهام اغلب تدریجی بوده درحالیکه تغییرات بزرگ کاهشی در قیمت سهام، اغلب در یک دوره زمانی کوتاهمدت رخ میدهد. بخش عمدهای از ادبیات مربوط به بازار سهام نشان میدهد که بزرگترین تغییرات در بازار سهام بهصورت کاهشی و کمتر بهصورت افزایشی بوده است (ژو و یینگ، 2020). از آنجا که سقوط قیمتهای سهام اغلب باعث اختلال گسترده و عمیق در بازارهای مالی و کل اقتصاد میشود، این رفتار به حوزه مورد علاقه دانشگاهیان جهت ارائه مدل و توضیح سقوط قیمت سهام تبدیل شده است (چن و همکاران 2001؛ حبیب و هوآنگ، 2019). آنها تأثیرات ویژگیهای بازار سهام (نظیر حجم معاملات، قیمتهای سهام گذشته و نقدشوندگی بازار) را بر ریسک سقوط قیمت سهام مورد بررسی قرار دادند. علاوه بر این مطالعات، علایق رو به رشدی در خصوص این که چگونه ویژگیهای شرکتی بر ریسک سقوط قیمت سهام شرکت تأثیر میگذارد، وجود دارد. بنمایه اصلی این بررسیها این است که شرکتهای با سطوح بالاتر عدم تقارن اطلاعاتی، احتمالاً خطر سقوط آتی قیمت سهام بیشتری داشته باشند (جین و مایرز، 2006). بهزعم کیم و همکاران (2022) سقوط قیمت سهام در یک محیط اطلاعاتی مبهم به دلایل زیر رخ میدهد. اولاً، عدم شفافیت اطلاعاتی هزینه مدیران برای پنهانکردن اخبار بد را از طریق کاهش احتمال کشف اخبار بد انباشته شده کاهش میدهد، این موضوع این امکان را به مدیران میدهد که برای حفظ منافع شخصی خود اخبار بد را برای مدت طولانیتری مخفی نگه دارند (کیم و همکاران، 2011). دوم آنکه، مدیران به دلایلی همچون نگرانیهای شغلی و طرحهای پاداش تشویقی (بنملک و همکاران، 2010؛ کیم و همکاران، 2011) و یا اهداف سلطهجویانه، ممکن است انگیزههایی برای استمرار سرمایهگذاری در یک پروژه بد برای مدت طولانیتر را داشته یا سیاستهای سرمایهگذاری غیربهینه را انتخاب نمایند. در اینجا محیط اطلاعاتی نامتقارن باعث میشود تا مدیران بدون ترس شناسایی از سوی سرمایهگذاران، اقدام به سرمایهگذاری بیش از حد نموده که این امر زمینه افزایش ریسک سقوط قیمت سهام شرکت را فراهم میکند. سوم آنکه، عدم شفافیت اطلاعاتی ممکن است باعث شود تا سرمایهگذاران بدبین به دلیل محدودیتهای فروش در کوتاهمدت، راهحل عدم مشارکت در بازار را انتخاب نموده. از این رو اطلاعات کمتری (بهویژه اخبار منفی) در قیمت سهام گنجانده شده که نهایتاً منجر به بالارفتن ریسک سقوط قیمت سهام میشود (هنگ و استین، 2003). همسو با این خط فکری، مطالعات تجربی عوامل مختلفی را کشف کردهاند که بر عدم شفافیت اطلاعاتی و متعاقباً ریسک سقوط قیمت سهام شرکتها تأثیر میگذارند. برای مثال، مدیریت سود (هاتون و همکاران، 2009)، اقدامات متهورانه مالیاتی شرکت (کیم و همکاران، 2011)، قابلیت مقایسه گزارشهای مالی (کیم و همکاران، 2016). یکی از عواملی که در ادبیات مرتبط با سقوط قیمت سهام کمتر موردتوجه قرار گرفته است وضعیت مالی شرکت است. وضعیت مالی به میزان دور بودن یا نزدیک بودن شرکت به ورشکستگی یا درماندگی مالی اطلاق میگردد (ژو و یینگ،2020). از نظر تئوری، احتمال پنهانسازی اطلاعات منفی توسط مدیریت در زمانی که شرکت از وضعیت مالی مطلوبی برخوردار نیست بهمراتب بیشتر میشود. گارسیا و همکاران (2016) بر این باورند که شرکتهایی که ریسک ورشکستگی پایینتری دارند از اعتبار پیشبینی بالاتری برخوردار بوده و فراوانی افشا در آنها بیشتر است. از سوی دیگر مدیران شرکتهایی که دچار مشکلات مالی فراوان و در معرض خطر ورشکستگی هستند در روابط با افراد بیرون از سازمان از قبیل سرمایهگذاران دچار مشکل میباشند و همین مسئله موجب میشود تا در افشای کامل و دقیق اطلاعات شرکت محتاطانه عمل کنند (هولدر وب، 2003). چرا که افشای وضعیت واقعی شرکت از نظر مالی به دلیل توان مالی کم و در آستانه ورشکستگی قرارگرفتن موجب میشود انتظارات سرمایهگذاران نسبت به شرکت تعدیل شده و از ارزش سهام شرکت بهشدت کاسته شود در این مواقع مدیران با تجزیهوتحلیل هزینهها و مزایای افشای اطلاعات در رابطه با سطح افشای اطلاعات به افراد برونسازمانی تصمیمگیری میکنند؛ بنابراین میتوان گفت که عامل وضعیت مالی شرکت و خطر درماندگی و ورشکستگی آن بر افشای اطلاعات و متعاقباً سطح عدم تقارن اطلاعاتی تأثیرگذار میباشد. با توجه به اینکه بحران قیمت سهام عمدتاً از وجود عدم تقارن اطلاعاتی در بازار نشات میگیرد؛ از این رو این انتظار وجود دارد که ریسک سقوط قیمت سهام در شرکتهایی که در وضعیت مالی نامطلوب (ورشکستگی یا درماندگی مالی) قرار دارند نسبت به سایر شرکتها بیشتر باشد. از طرف دیگر مروری بر ادبیات پژوهش گویای آن است که شرکتهایی که از سیستم کنترل داخلی قویتری برخوردارند معمولاً سطح محافظهکاری حسابداری بالاتری را به کار میگیرند (میترا و همکاران، 2013) که این امر میتواند رفتار فرصتطلبانه مدیران در انتخاب سیاست حسابداری را مهار کرده و تمایل آنها به پنهانکردن اخبار بد را کاهش دهد، این موضوع نهایتاً خطر ریزش قیمت سهام را فرومینشاند. این تأثیر مثبت معمولاً در شرکتهایی که عدم تقارن اطلاعاتی بالاتری دارند، آشکارتر است. تقویت کنترل داخلی میتواند گزینههای فرصتطلبانه مدیریت را کاهش دهد (حبیب و هوآنگ، 2019). محققان بر این باورند که کنترل داخلی، ضمن محافظت از منافع سرمایهگذاران، نقش مهمی در نظارت و محدودکردن رفتار مدیریت سود و افزایش قابلیت اطمینان گزارشهای مالی دارد (سینگر و یو، 2011). در همین حال، کنترل داخلی باکیفیت بالا به بهبود حاکمیت شرکتی، کیفیت اطلاعات و کاهش هزینههای نمایندگی کمک میکند؛ بنابراین استقرار یک سیستم کنترل داخلی خوب میتواند عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سهامداران را به طرز اثربخشی کاهش داده و در عین حال، به افزایش اثربخشی حاکمیت شرکتی بینجامد این امر در نهایت خطر بحران قیمت سهام را کاهش میدهد. مروری بر ادبیات پژوهش در ایران نشان میدهد که علیرغم انجام مطالعات مختلف در خصوص عوامل مؤثر بر ریسک سقوط قیمت سهام، تاکنون مطالعهای به بررسی ارتباط بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام و همچنین اثر تعاملی کیفیت کنترل داخلی و وضعیت مالی بر ریسک سقوط آتی قیمت سهام نپرداخته است؛ از اینرو انجام مطالعه حاضر میتواند ضمن پرکردن این خلأ پژوهشی، ادبیات موجود در خصوص ریسک سقوط قیمت سهام را توسعه دهد. همچنین یافتههای این پژوهش میتواند اشارات و دلالتهای مهمی برای تدوینکنندگان قانون، تنظیمکنندگان استانداردها، سرمایهگذاران و تحلیلگران بازار فراهم آورد. باتوجه به آنچه گفته شد پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤالها میباشد که آیا بین وضعیت مالی و ریسک سقوط آتی قیمت سهام رابطه معناداری وجود دارد؟ همچنین آیا کیفیت کنترل داخلی بر رابطه بین وضعیت مالی و ریسک سقوط آتی قیمت سهام تأثیر معناداری دارد یا خیر؟
در هزاره سوم بخش اعظمی از پژوهشهای حسابداری و مالی به بررسی عوامل تعیینکننده ریسک سقوط قیمت سهام شرکتها پرداختهاند؛ در این پژوهشها منظور از ریسک سقوط قیمت سهام، عبارت از احتمال کاهش ناگهانی قیمت سهام یک شرکت در مقیاس بزرگ میباشد، این گروه از مطالعات دو علت اصلی در خصوص رخداد سقوط قیمت سهام را شناسایی کردهاند. اول این که مدیران به دلایل مختلفی همچون قراردادهای مبتنی بر پاداش و نگرانیهای حرفهای، برای پنهانکردن اخبار بد دارای انگیزه هستند (کوتری و همکاران 2009؛ گراهام و همکاران، 2005). اگر مدیران در مخفی نگهداشتن اخبار بد برای مدت طولانی موفق باشند، اطلاعات منفی در شرکتها ذخیره خواهد شد و در نتیجه قیمت سهام به طور منفی متورم خواهد شد. هنگامی که اطلاعات منفی انباشته شده به نقطه اوج خود میرسد، احتمال این که این اخبار به سرمایهگذاران برونسازمانی برسد افزایشیافته و با انتقال این اطلاعات به طور ناگهانی قیمت سهام شرکت در یک مقیاس بزرگ کاهش پیدا میکند و یا به عبارت ساده میتوان گفت که سقوط قیمت سهام رخ داده است (کیم و همکاران،2016؛ کیم و ژانگ، 2016). دوم، به دلیل تعارضات نمایندگی، مدیران برای سرمایهگذاری در پروژههای با ارزش فعلی خالص منفی در جهت منافع شخصی خود دارای انگیزه هستند. چرا که وجود جریانهای نقدی آزاد انتظار سهامداران را به تقسیم سود بیشتر، افزایش میدهد؛ بنابراین مدیران با سرمایهگذاری در پروژهها باعث کاهش آن میشوند. در همین راستا، مدیران برای پنهانکردن اخبار بد مرتبط با این پروژهها انگیزه دارند. در نتیجه، نگهداری این پروژههای بد به مدت طولانی در طی زمان منجر به انباشتهشدن عملکرد ضعیف میشود. هنگامی که این اطلاعات منفی انباشته به نقطه اوج خود میرسد، پنهانکاری مجدد این اخبار بد بسیار پرهزینه است و بنابراین همه این اخبار یکباره به بازار مخابره میشود؛ در نتیجه این عامل باعث سقوط قیمت سهام خواهد شد (حبیب و هوآنگ، 2019). از سوی دیگر همگام با رشد و توسعه واحدهای اقتصادی و گسترش دامنة معاملات از سیستمهای سنتی به سوی سیستمهای پیشرفته و مبتنی بر تجارت الکترونیک، نیاز به جایگزینی و استقرار سیستمهای کنترل داخلی نوین بجای سیستمهای سنتی بیش از پیش مطرح میگردد. مدیریت برای انجام وظیفه مباشرتی خود به استقرار یک سیستم اثربخش کنترل داخلی بهعنوان جزئی لاینفک از سیستم مدیریت کارآمد نیاز دارد. وجود سیستم کنترل داخلی قوی قابلیت اتکای اطلاعات حسابداری را که مبنای اخذ بیشتر تصمیمات مدیریت است، فراهم میکند. همچنین کنترلهای داخلی قوی بر نحوه رسیدگی حسابرسان نیز تأثیرگذار میباشد. هر اندازه کنترلهای داخلی قوی باشند خطر تحریف با اهمیت کاهش یافته و نتیجتاً خطر حسابرسی نیز کاهش مییابد. برخی از استانداردها نشان میدهند که ارزیابی حسابرس از خطر ذاتی ممکن است درک حسابرس از ساختار کنترل یک صاحبکار و درنتیجه ارزیابی حسابرس از خطر کنترل را تحت تأثیر قرار دهد (حاجیها، 1389). شرکتها برای گزارشگری کنترل داخلی انگیزه اقتصادی دارند و مطالعات نشان دادهاند که کنترل داخلی هزینههای نمایندگی را کاهش میدهد. این یافتهها بر این فرض مبتنی است که تهیه اطلاعات اضافی برای سهامداران در مورد رفتار مدیریت عدم تقارن اطلاعاتی و ریسک سرمایهگذار را کاهش و محافظهکاری را افزایش داده و این خود منجر به کاهش هزینه سرمایه میشود (لی، 2020). در پژوهشهای خارجی صورتگرفته مرتبط با موضوع پژوهش حاضر، ژو و یینگ (2020) در مطالعهای بر روی 1710 شرکت در فاصله زمانی سالهای 2007 تا 2017 در بورس سهام چین دریافتند که بین وضعیت مالی شرکت (عدم ورشکستگی) و ریسک سقوط آتی قیمت سهام رابطه معکوس وجود دارد. همچنین نتایج مطالعه آنها نشان داد که با افزایش کیفیت کنترل داخلی شرکت رابطه منفی بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام تقویت میگردد. حبیب و هوآنگ (2019) در پژوهش خود در کشور چین دریافتند که وقفه طولانی غیرعادی گزارش حسابرس، ریسک سقوط آتی قیمت سهام را افزایش میدهد. همچنین یافتههای آنها حاکی از آن است که ضعف محیط کنترل داخلی سبب تقویت رابطه مثبت بین وقفه غیرعادی گزارش حسابرس و ریسک سقوط آتی قیمت سهام میگردد. لنارد و همکاران (2016) در پژوهشی با عنوان "نقاط ضعف کنترل داخلی و دستکاری سود از طریق فعالیتهای واقعی" در فاصله زمانی سالهای 2004 تا 2010 بر روی نمونهای متشکل از 28,886 شرکت - سال مشاهده در بازار آمریکا دریافتند که بین 3 معیار دستکاری سود از طریق فعالیتهای واقعی یعنی جریانهای عملیاتی غیرعادی، هزینههای تولید غیرعادی و هزینههای اختیاری غیرعادی با نقاط ضعف کنترل داخلی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. کیم و همکاران (2014) به بررسی مسئولیت عمومی شرکتها و ریسک سقوط قیمت سهام پرداختند. طبق نتایج آنها اگر مسئولیت عمومی شرکتها از یک استاندارد بالای شفافیت و تعامل در کمترین میزان سانسور خبری برخوردار باشد، کمترین میزان ریسک سقوط قیمت سهام را دارا است. اگر تعامل مدیران در مسئولیت عمومی قیمتها در جهت پوشش سانسورهای خبری بد باشد و یا بررسیهای سهامداران را به انحراف بکشاند در راستای بالاترین میزان ریسک سقوط قیمت سهام حرکت میکنند. در مطالعات داخلی نیز مرادزاده فرد (1399) در پژوهش خود نشان داد که تمرکز بالای صنعت (انحصار قویتر)، ریسک سقوط قیمت آتی سهام را برای شرکتهای آن صنعت افزایش میدهد. علاوه بر این او دریافت که در سطح شرکت، قدرت بازار و اندازه بیش از حد یک شرکت، یک اثر تعاملی بر ریسک سقوط قیمت آتی سهام دارد؛ بدان معنی که اندازه بیش از حد شرکت تأثیر قدرت بازار بر ریسک ریزش قیمت سهام را تشدید میکند. دستگیر و همکاران (1398) به بررسی تأثیر محدودیت تأمین مالی بر ریسک سقوط قیمت سهام با درنظر گرفتن اثر اقلام تعهدی برای دورة زمانی 1389 الی 1395 پرداختند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که محدودیت تأمین مالی موجب افزایش احتمال ریزش قیمت سهام میگردد. همچنین تأثیر مثبت بین محدودیت تأمین مالی و احتمال خطر سقوط قیمت سهام با درنظرگرفتن اثر اقلام تعهدی تشدید میگردد. یافتههای پژوهش فروغی و ساکیانی (1397) گویای تأثیر مثبت و معنادار توانایی مدیریت بر ریسک سقوط قیمت سهام شرکتها میباشد. به این صورت که مدیران توانا از طریق اعمالنظر و دستکاری کیفیت گزارشگری مالی بهمنظور دستیابی به منافع شخصی موجب عدم شفافیت در صورتهای مالی شده و در نهایت باعث ریسک سقوط قیمت میگردند. برادران حسنزاده و تقیزاده (1397) به بررسی تأثیر استراتژی متنوعسازی شرکتی بر خطر سقوط قیمت سهام با تأکید بر هزینههای نمایندگی پرداخته و دریافتند که استراتژی متنوعسازی شرکتی بر خطر سقوط قیمت سهام تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین شرکتهای مورد بررسی به دو گروه شرکتهای با هزینههای نمایندگی بالا و پایین تقسیم شد و تأثیر استراتژی متنوعسازی شرکتی بر خطر سقوط قیمت سهام در این شرکتها بهصورت جداگانه بررسی گردید. نتایج نشان داد که تأثیر مثبت استراتژی متنوعسازی شرکتی بر خطر سقوط قیمت سهام در شرکتهای با هزینههای نمایندگی بالا، شدید است. فندرسکی و صفری گرایلی (1397) به این نتیجه رسیدند که در شرکتهای دارای کنترل داخلی اثربخش، به دلیل نظارت مؤثر اعمال شده بر رفتار مدیران، توانایی مدیران در پنهان ساختن اخبار بد شرکت محدود شده که این به نوبه خود احتمال انتشار یکباره اخبار بد به بازار و در نتیجه، ریسک سقوط قیمت سهام شرکت را کاهش میدهد. عباسی و همکاران (1393) در پژوهشی تأثیر محافظهکاری حسابداری بر خطر ریزش قیمت سهام در عدم تقارن اطلاعاتی در بورس اوراق بهادر تهران بررسی کردند. یافتههای آنها نشان داد که محافظهکاری بر احتمال سقوط قیمت سهام تأثیر منفی و معناداری دارد. قابلذکر است که این نتیجه در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی هم صادق است. فخاری و حسنی (1392) در مطالعه خود به وجود رابطه منفی بین محتوای اطلاعاتی جریانهای نقدی عملیاتی و ریسک سقوط قیمت سهام دست یافتند. دیانتی و همکاران (1391) دریافتند که وجود سرمایهگذاران نهادی احتمال رخدادن سقوط قیمت سهام را به صورتی معنادار کاهش میدهد.
جهت پاسخ به سؤالهای پژوهش بر پایه مبانی نظری پژوهش و مطالعه تجربی صورتگرفته توسط ژو و یینگ (2020) فرضیههای زیر تدوین شده و مورد آزمون تجربی قرار میگیرد:
1.4. روش پژوهش مطالعه حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی، از نظر رابطه بین متغیرها پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی و از نظر بعد زمانی دادهها از نوع گذشتهنگر و پس رویدادی میباشد. برای گردآوری دادههای مورداستفاده در پژوهش از بانک اطلاعاتی رهآورد نوین و گزارشهای منتشره در سامانه جامع اطلاعرسانی ناشران سازمان بورس (سایت کدال) استفاده شده است. همچنین برای برآورد الگوهای پژوهش، از تحلیل رگرسیون لجستیک استفاده شده است.
2.4. جامعه آماری و نحوه انتخاب نمونه پژوهش جامعه مورد مطالعه در این پژوهش را شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1395 الی 1399 تشکیل میدهد. برای انتخاب نمونه کلیه شرکتهای عضو جامعه آماری که حائز شرایط زیر بودند جز، نمونه آماری پژوهش لحاظ شده و آن دسته از شرکتهایی که این شرایط را نداشتند از نمونه آماری حذف گردیدند. شرایط مذکور به شرح زیر میباشند:
پس از اعمال محدودیتهای فوق تعداد 126 شرکت بهعنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند.
3.4. نحوه سنجش متغیرهای پژوهش متغیرهای مورد بررسی در این پژوهش شامل متغیرهای وابسته، مستقل، تعدیلکننده و کنترلی به شرح زیر اندازهگیری شدهاند: 1.3.4. متغیر وابسته متغیر وابسته پژوهش حاضر ریسک سقوط آتی قیمت سهام است. بهمنظور اندازهگیری این متغیر به پیروی از ژو و یینگ (2020) و خدارحمی و همکاران (1395) از معیار هاتن و همکاران (2009) استفاده شده است. بر اساس مطالعه هاتن و همکاران (2009) دوره سقوط در یک سال مالی معین، دورهای است که طی آن بازده ماهانه خاص شرکت 2/3 انحراف معیار کمتر از میانگین بازده ماهانه خاص آن باشد. اساس این تعریف بر این مفهوم آماری قرار دارد که با فرض نرمال بودن توزیع بازده ماهانه خاص شرکت، نوسانهایی که در فاصله میانگین بعلاوه 2/3 انحراف معیار و میانگین منهای 2/3 انحراف معیار قرار میگیرد، از جمله نوسانهای عادی محسوب میشود و نوسان خارج از این فاصله جزئی از موارد غیرعادی میباشد. در این پژوهش ریسک سقوط آتی قیمت سهام، متغیری مجازی است که اگر شرکت تا پایان سال مالی آتی حداقل یک دوره سقوط را تجربه کرده باشد، مقدار آن یک و در غیر این صورت صفر خواهد بود. بازده ماهانه خاص شرکت با استفاده از رابطه زیر محاسبه میشود: Wi,θ = Ln(1 + єi,θ ) که در رابطه فوق: Wj: بازده ماهانه خاص شرکت j در ماه θ طی سال مالی؛ єi,θ : بازده باقیمانده سهام شرکت j در ماه θ و عبارت است از باقیمانده یا پسماند مدل در رابطه زیر:
Ri,θ =β0+ β1 Rm,θ-2+ β2 R m,θ-1+ β3 R m,θ + β4 R m,θ+1+ β5 R m,θ+2+єi,θ که در رابطه فوق: Ri: بازده سهام شرکت j در ماه θ طی سال مالی؛ Rm: بازده بازار در ماه θ است. برای محاسبه بازده ماهانه بازار، شاخص ابتدای ماه از شاخص پایان ماه کسر شده و حاصل بر شاخص ابتدای ماه تقسیم میشود. єi: باقیمانده مدل رگرسیونی θ: ماههای سال.
2.3.4. متغیر مستقل متغیر مستقل مطالعه حاضر وضعیت مالی شرکت است که در این پژوهش از احتمال ورشکستگی بهعنوان معیاری جهت برآورد وضعیت مالی شرکت استفاده میشود. برای محاسبه این متغیر به پیروی از ژو و یینگ (2020) و ابراهیمی کردلر و محمدی شاد (1393) از شاخص فالمر (1994) استفاده میشود که این مدل بهقرار زیر است:
F = 5.52 X1+ 0.212 X2 + 0.073 X3 + 1.27 X4 – 0.12 X5 + 2.335 X6 + 0.575 X7+ 1.082 X8+ 0.894 X9 - 6.075
که در این رابطه X1: نسبت سود انباشته به کل داراییها؛ X2: نسبت فروش به کل داراییها؛ X3: نسبت سود قبل از کسر مالیات به حقوق صاحبان سهام؛ X4: نسبت جریانات نقدی به کل داراییها؛ X5:نسبت بدهی به کل داراییها؛ X6: نسبت بدهی جاری به کل داراییها؛ X7: لگاریتم کل داراییهای مشهود؛ X8: نسبت سرمایه در گردش به کل بدهیها؛ X9: لگاریتم سود قبل از بهره به کل داراییها میباشند. اگر شاخص F از صفر کوچکتر باشد، احتمال ورشکستگی و نکول بالایی وجود دارد، در غیر این صورت احتمال ورشکستگی و نکول پایین است؛ بنابراین شاخص فالمر (1984) بهصورت متغیر مجازی وارد مدل میشود، با این فرض که اگر شاخص از صفر بزرگتر باشد، احتمال نکول کم بوده و شرکت در وضعیت مالی خوبی قرار دارد؛ لذا به این متغیر مقدار یک و در غیر این صورت به آن مقدار صفر اختصاص داده میشود. 3.3.4. متغیر تعدیل گر متغیر تعدیل گر این پژوهش کیفیت کنترل داخلی شرکت است. در این پژوهش نیز برای اندازهگیری کیفیت کنترل داخلی از نقاط ضعف کنترل داخلی استفاده شده است، این متغیر یک متغیر مجازی است که از گزارش حسابرسان مستقل استخراج میشود. با توجه به آنکه تمامی نقاط ضعف بااهمیت کنترلهای داخلی شرکت، بهصورت بند شرط در گزارش حسابرسان مستقل در قسمت «سایر الزامات و موارد قانونی» افشا میگردد، لذا در صورت وجود حداقل یک بند شرط در گزارش حسابرسان مستقل، در خصوص عدم رعایت چارچوبهای کنترل داخلی، این متغیر مقدار «صفر» و در غیر این صورت مقدار «یک» را میپذیرد. 4.3.4. متغیرهای کنترلی در این پژوهش برخی از مهمترین متغیرهایی که بر مبنای مطالعات قبلی بهعنوان عوامل مؤثر بر ریسک سقوط آتی قیمت سهام شناخته شدهاند، بهعنوان متغیرهای کنترلی مدنظر قرار گرفتند که عبارتاند از:
4.4. مدل آزمون فرضیههای پژوهش بهمنظور آزمون فرضیههای پژوهش، از مدل رگرسیون لجستیک که ژو و یینگ (2020)، در پژوهش خود استفاده نمودند، بهره گرفته شده است که این مدل به شرح زیر میباشد:
CRASH i,t+1 =β0+ β1 FS i,t + β2 ICQ i,t + β3 FS i,t * ICQ i,t + β4 SIZE i,t + β5 LEV i,t + β6 ROE i,t + β7 AGE i,t + εi,t
که در مدلهای فوق: CRASH i,t : شاخص ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکت i در سالt ، FS i,t : شاخص وضعیت مالی شرکت i در سال t، ICQ i,t : کیفیت کنترل داخلی شرکت i در سال t، SIZEi,t: اندازه شرکت، معادل لگاریتم طبیعی فروش سالیانه شرکت i در سالt ، LEVi,t: اهرم مالی که برابر است با نسبت بدهی به مجموع داراییهای شرکت i در سالt ، ROEi,t : بازده حقوق صاحبان سهام شرکت i در سالt ، AGE,t : قدمت شرکت i در سالt ، εi,t : جزء خطای مدل رگرسیون میباشد.
1.5. آمار توصیفی متغیرهای پژوهش خلاصه آمار توصیفی در پژوهش حاضر در جدول 1 آمده است که شامل پارامترهای میانگین، میانه، حداکثر، حداقل و انحراف معیار میباشد. تعداد کل مشاهدات پژوهش حاضر 630 شرکت - سال بوده که دادههای مربوط به 126 شرکت در دوره زمانی ۵ ساله بین سالهای 1395 الی 1399 میباشد. بایستی اشاره شود که مقادیر بهدستآمده برای شاخصهای پراکندگی و مرکزی (به طور مشخص انحراف معیار متغیرهای پژوهش) نشان میدهد دادهها از همگنی مناسبی برخوردار میباشند. با توجه به جدول 1 عدد مربوط به مقدار میانگین متغیر ریسک سقوط آتی قیمت سهام در جدول بیانگر آن است که به طور متوسط 14 درصد از شرکتهای نمونه در طی دوره زمانی پژوهش تجربه سقوط قیمت سهام را داشتهاند. همچنین میانگین متغیر وضعیت مالی بیانگر آن است که 77 درصد از شرکتهای نمونه پژوهش در وضعیت مالی خوب قرار داشته و به طور تقریبی 23 درصد از شرکتهای مورد بررسی از وضعیت مالی نامطلوب برخوردار و یا به عبارت دیگر با خطر ورشکستگی روبرو میباشند. بر اساس میانگین متغیر کیفیت کنترل داخلی میتوان گفت که به طور متوسط تقریباً 58 درصد از شرکتهای نمونه فاقد حتی یک بند شرط مربوط به عدم رعایت چارچوبهای کنترل داخلی در گزارش حسابرسی مستقل خود میباشند. همچنین نتایج بهدست آمده در بخش آمار توصیفی نشان میدهد اندازه شرکتها به طور متوسط 14 است که بزرگترین و کوچکترین شرکتها به ترتیب دارای اندازههای 19 و 9 میباشند. میانگین اهرم مالی نشان میدهد که شرکتهای نمونه به طور متوسط 67 درصد از داراییهای خود را از محل بدهیها تأمین مالی میکنند. خلاصه یافتههای آمار توصیفی برای متغیرهای پژوهش به شرح ذیل میباشد:
جدول 1- آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
پیش از تخمین مدلهای رگرسیونی پژوهش، لازم است مانایی (ایستایی) تمامی متغیرهای مورداستفاده در تخمینها آزمون گردد. نامانایی (نا ایستایی) متغیرها چه در سری زمانی و چه دادههای تابلویی میتواند موجب استنباطهای غلط آماری و در نتیجه رگرسیون کاذب شود. یک متغیر وقتی ماناست که میانگین، واریانس و ضریب خودهمبستگی آن در طول زمان ثابت باقی بماند. باتوجهبه میزان سطح احتمال مندرج در جدول 2، فرض صفر مبنی بر نامانا بودن متغیرهای پژوهش رد شده. از اینرو، تمامی متغیرهای مورداستفاده فاقد ریشه واحد بوده و ایستا (مانا) میباشند.
جدول 2- آزمون ایستایی متغیرهای پژوهش
3.5. آمار استنباطی 1.3.5. نتایج تجزیهوتحلیل مدل رگرسیونی پژوهش مدل پژوهش: CRASH i,t+1 =β0+ β1 FS i,t + β2 ICQ i,t + β3 FS i,t * ICQ i,t + β4 SIZE i,t + β5 LEV i,t + β6 ROE i,t + β7 AGE i,t + εi,t
باتوجهبه اینکه متغیر وابسته پژوهش یک متغیر مجازی (دو مقداری) میباشد؛ لذا جهت تجزیهوتحلیل مدل پژوهش از روش رگرسیون لجستیک استفاده میکنیم. در ابتدا نیکویی برازش مدل با بهکارگیری آزمون هاسمر و لمشو مورد بررسی قرار میگیرد. فرضیههای این آزمون بهقرار زیر میباشند که نتایج این آزمون در جدول 3 ارائه شده است: مدل رگرسیون لجستیک مناسب دادهها است H0= مدل رگرسیون لجستیک مناسب دادهها نیست H1=
جدول 3- نیکویی برازش مدل (آزمون هاسمر و لمشو)
منبع: یافتههای پژوهشگر
با توجه به نتایج جدول 3، سطح معنیداری آماره هاسمر و لمشو برابر 51/0 میباشد و از آنجا که این مقدار بیشتر از 05/0 است، لذا فرض H0 تأیید و فرض H1 رد میشود؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که مدل رگرسیون لجستیک برای دادهها مناسب میباشد. نتایج برآورد مدل رگرسیون لجستیک در جدول 4 و تحلیل رگرسیونی آن در ادامه بیان شده است.
جدول 4- خلاصه نتایج آماری آزمون مدل پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
بر اساس آماره مک فادن در مدل تخمین زده شده میتوان ادعا نمود حدود 49 درصد از تغییرات در متغیر وابسته مدل (ریسک سقوط آتی قیمت سهام) توسط متغیرهای مستقل توضیح داده میشود. باتوجهبه سطح معنیداری آماره LR در مدل رگرسیون خطی (0000/0) میتوان گفت که مدل رگرسیونی برازش شده معنیدار است. همان گونه که در جدول 4 مشاهده میشود، باتوجهبه سطح معناداری متغیر مستقل وضعیت مالی (FS) که پایینتر از خطای 5 درصد به دست آمده (0000/0)، فرضیه اول پژوهش دال بر ارتباط معنادار میان وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام مورد تأیید قرار میگیرد. همچنین، ضریب بهدستآمده برای این متغیر منفی بوده که نشان از رابطه منفی و معنادار بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکتها میباشد. همچنین بر اساس جدول 4 با توجه اینکه به سطح معناداری متغیر تعدیل گر وضعیت مالی* کیفیت کنترل داخلی (FS*ICQ) پایینتر از خطای 5 درصد بهدستآمده (0000/0)، فرضیه دوم پژوهش مبنی بر تأثیر معنادار کیفیت کنترل داخلی بر رابطه بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام مورد تأیید قرار میگیرد. ضمن اینکه منفی بودن ضریب بهدستآمده برای متغیر تعدیل گر وضعیت مالی* کیفیت کنترل داخلی گویای آن است که کیفیت کنترل داخلی رابطه منفی بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکتها را تقویت میکند.
در پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام و همچنین اثر کیفیت کنترل داخلی بر رابطه بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۵ساله بین سالهای 1395 الی 1399 میباشد که بر اساس روش نمونهگیری حذفی سیستماتیک تعداد 126 شرکت و در مجموع 630 شرکت - سال بهعنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد. در فرضیه اول پژوهش به بررسی رابطه بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام پرداخته شد که نتایج نشان داد این ارتباط منفی و معنادار میباشد. بهعبارتدیگر، بهبود وضعیت مالی شرکت که به معنی کاهش احتمال ورشکستگی در شرکت است سبب میشود تا ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکت کاهش یابد. این یافته را میتوان اینگونه استنباط نمود که شرکتهایی که در وضعیت مالی خوبی قرار دارند در مقایسه با شرکتهای ضعیفتر کمتر اقدام به پنهانکاری اخبار و اطلاعات منفی و در نتیجه آشفتهسازی محیط اطلاعاتی خود نموده در نتیجه احتمال سقوط قیمت سهام در این شرکتها کمتر است. ژو و یینگ (2020) در پژوهش خود به نتایج مشابهی دست یافتند. در فرضیه دوم پژوهش، تأثیر کیفیت کنترل داخلی بر رابطه بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بهدستآمده برای فرضیه دوم پژوهش نشان از تأثیر منفی و معنادار کیفیت کنترل داخلی بر ارتباط بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکتها دارد. به عبارت دیگر با افزایش کیفیت کنترل داخلی رابطه منفی بین وضعیت مالی شرکت و ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکتها تشدید و تقویت میگردد. در تفسیر این یافته میتوان به نقش کنترل داخلی با کیفیت بالا در بهبود حاکمیت شرکتی و کیفیت اطلاعات و کاهش هزینههای نمایندگی اشاره نمود. بهعبارتدیگر استقرار یک سیستم کنترل داخلی خوب از طریق بهبود مدیریت حسابداری شرکت، نظارت بر مدیر و کاهش ریسک عملیاتی، خطر پنهانسازی اطلاعات در شرکت و در نتیجه عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سهامداران را به طرز اثربخشی کاهش داده که این امر متعاقباً از خطر ریزش قیمت سهام به نحو قابلتوجهی میکاهد. نتیجه آزمون این فرضیه با نتیجه پژوهش ژو و یینگ (2020) مطابقت دارد. بر اساس نتایج بهدستآمده از فرضیه اول پژوهش حاضر، به سرمایهگذاران و فعالان بازار سرمایه پیشنهاد میگردد در برآورد ریسک سقوط قیمت سهام شرکت به عامل وضعیت مالی (ریسک نکول) شرکت توجه بیشتری نمایند. همچنین به سازمان بورس و اوراق بهادار نیز توصیه میشود تا در ارزیابی صحت مالی شرکتها عامل وضعیت مالی (ریسک نکول) را مدنظر قرار دهد. باتوجهبه نتایج فرضیه دوم به مدیرعامل و اعضای هیئتمدیره شرکتها توصیه میگردد تا به این مهم توجه نمایند که با تقویت سازوکارهای نظارتی و بهبود سطح کنترلهای داخلی در شرکت میتوانند شرکت را در مقابل ریسکهای بازار سرمایه مصونسازی نمایند. به سازمان بورس اوراق بهادار نیز توصیه میگردد همان گونه که با تهیه و تدوین دستورالعمل کنترلهای داخل گام مؤثری در این راستا برداشته است، در الزامات پذیرش شرکتها در بورس، وضعیت کنترلهای داخلی شرکتها را بهعنوان یک از عوامل کلیدی مورد توجه قرار داده تا در جهت حمایت از حقوق سهامداران، پیشگیری از وقوع تخلفات و نیز ساماندهی و توسعه بازار اوراق بهادار قدم بردارد. همچنین پیشنهاد دیگر به سازمان بورس آموزش لازم به مدیران در خصوص نحوه پیادهسازی و اجرای دستورالعمل کنترلهای داخلی از طریق برگزاری دورههای آموزش و سمینارها در جهت رشد و توسعه بازار سرمایه کشورمان میباشد.
[1] گروه حسابداری، دانشکده علومانسانی و علوم ورزشی، دانشگاه گنبدکاووس، گنبد، ایران. نویسنده مسئول. a.momeni83@yahoo.com | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
. فهرست منابع
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 450 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 151 |