تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,616 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,256,147 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,309,718 |
معادلات ساختاری ارتباط بین رشد دارائی ها، تداوم سود، مدیریت سود و فرصت های سرمایهگذاری با تقسیم سود و ارزش شرکت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 18، شماره 66، فروردین 1403، صفحه 103-124 اصل مقاله (716.79 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/fed.2024.709340 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عبدالرسول رحمانیان کوشککی* ؛ حسین طاهری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گروه حسابداری، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط میان رشد دارایی ها، تداوم سود، مدیریت سود و فرصتهای سرمایه گذاری با تقسیم سود و ارزش شرکت در میان شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه آماری پژوهش شامل 113 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1395 تا 1399 است. برای تجزیه و تحلیل آماری از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) بر اساس حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است. یافته های این مطالعه نشان داد که رشد دارایی ها، تداوم سود، فرصتهای سرمایه گذاری و مدیرت سود بر سود تقسیمی تاثیرگذار است. همچنین بین مدیریت سود و سود تقسیمی رابطه معنی داری وجود دارد. نهایتا سود تقسیم شده، رشد داراییها و تداوم سود بر ارزش شرکت تاثیرگذار است. هنگامیکه سرمایه گذاران، ارزش شرکت را بر حسب داده های حسابداری مشخص می کنند، لازم است تا میزان رشد دارایی ها را مدنظر قرار بدهند. هنگامی که شرکت از دید مقدار وجوه نقد در دسترس تنگنایی ندارد، مدیر از جهت تخصیص منابع میان فرصت های سرمایه گذاری و تقسیم سود با معضلی جدی مواجه نیست. رشد دارایی ها، سبب ایجاد ارزش برای یک شرکت می گردد. مدیران اکثرا به تداوم سود اقدام می نمایند؛ چون مبلغ سود و نوسان آن از منظر سهامداران شرکت اهمیت دارد و بر ارزش شرکت موثر است. استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری و در پیش گرفتن سیاستهای بدهی و تقسیم سود مطلوب، که از جمله ابزارهای تصمیمات مالی محسوب میشوند، می تواند موجب بهبود جایگاه شرکت گردند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: سود تقسیمی، ارزش شرکت، رشد دارایی ها، تداوم سود، فرصت های سرمایه گذاری. طبقه بندی JEL : M41؛ M21؛ G32؛ E22 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
https://doi.org/10.30495/fed.2023.1993243.3041
معادلات ساختاری ارتباط بین رشد دارائی ها، تداوم سود، مدیریت سود و فرصت های سرمایهگذاری با تقسیم سود و ارزش شرکت
چکیده هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط میان رشد دارایی ها، تداوم سود، مدیریت سود و فرصتهای سرمایه گذاری با تقسیم سود و ارزش شرکت در میان شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه آماری پژوهش شامل 113 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1395 تا 1399 است. برای تجزیه و تحلیل آماری از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) بر اساس حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است. یافته های این مطالعه نشان داد که رشد دارایی ها، تداوم سود، فرصتهای سرمایه گذاری و مدیرت سود بر سود تقسیمی تاثیرگذار است. همچنین بین مدیریت سود و سود تقسیمی رابطه معنی داری وجود دارد. نهایتا سود تقسیم شده، رشد داراییها و تداوم سود بر ارزش شرکت تاثیرگذار است. هنگامیکه سرمایه گذاران، ارزش شرکت را بر حسب داده های حسابداری مشخص می کنند، لازم است تا میزان رشد دارایی ها را مدنظر قرار بدهند. هنگامی که شرکت از دید مقدار وجوه نقد در دسترس تنگنایی ندارد، مدیر از جهت تخصیص منابع میان فرصت های سرمایه گذاری و تقسیم سود با معضلی جدی مواجه نیست. رشد دارایی ها، سبب ایجاد ارزش برای یک شرکت می گردد. مدیران اکثرا به تداوم سود اقدام می نمایند؛ چون مبلغ سود و نوسان آن از منظر سهامداران شرکت اهمیت دارد و بر ارزش شرکت موثر است. استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری و در پیش گرفتن سیاستهای بدهی و تقسیم سود مطلوب، که از جمله ابزارهای تصمیمات مالی محسوب میشوند، می تواند موجب بهبود جایگاه شرکت گردند. واژههای کلیدی: سود تقسیمی، ارزش شرکت، رشد دارایی ها، تداوم سود، فرصت های سرمایه گذاری. طبقه بندی JEL : M41, M21, G32, E22 .
1- مقدمه ارزش شرکت، یکی از مهم ترین مؤلفه های ارزیابی واحدهای اقتصادی به ویژه شرکت های سهامی به شمار می آید و بازار سرمایه نیز عملکرد شرکت های سهامی را با استفاده از معیار ارزش شرکت ارزیابی می کند. اگر جذابیت ارزش یک شرکت پذیرفته شود، سرمایه گذاران به سرمایه گذاری در آن علاقمند خواهند شد چرا که ارزش یک شرکت در قیمت سهام منعکس می شود، از این رو، رونق سهام یک شرکت را می توان ناشی از ارزش واحد اقتصادی دانست، ارزش بالای یک سرکت، برای سهامداران شرکت، سطح رفاه بالاتری را به ارمغان می آورد، بدین ترتیب، شرکت ها برای جذب سرمایه گذاران باید ارزش خود را جذاب نگه دارند. اگر ارزش شرکت کاهش بابد، اعتماد سرمایه گذاران به شرکت نیز کاهش می یابد که ممکن است تداوم فعالیت شرکت را با خطر مواجه کند (دارماوان و همکاران[3]، 2019). سازمانها مأموریتها و اهداف متفاوتی دارند که عمدتاً در استراتژیهای آنها قابل مشاهده است. برخی از اهداف اصلی اندازه، رشد دارایی، سود آوری و ارزش شرکت هستند. یک بحث طولانی وجود دارد که کدام عامل، اندازه یا رشد، منبع اصلی افزایش سودآوری است. تحقیقات زیادی برای نتیجه گیری این بحث انجام شده است. تا آنجا که به رشد مربوط می شود، عامل بسیار مهمی برای موفقیت کسب و کار است، بیشتر از آن به منبع تکامل و توسعه اقتصاد یک کشور تبدیل می شود. به گفته ویجایاکومار و دیوی (2011) رشد یک فرآیند مداوم , منظم و سازمان یافته تلقی می شود و سودآوری تاثیر زیادی بر آن داد. افزایش رشد مستلزم بررسی مدیریت سود، سرمایه گذاری و ارزش شرکت است و تحقق این عوامل به زمان زیادی نیاز دارد. از دیگر معیارهای رشد می توان به رشد دارایی، تداوم سود اشاره کرد. از نرخ رشد دارایی برای این منظور استفاده می شود زیرا نرخ رشد دارایی گزارش شرکت بدون تامین مالی خارجی در رشد تجارت را ارئه می کند. در کنار آن، نرخ تغییر در سرمایه یک شرکت برای دارائیهای مالی و غیر مالی قرار دارد که از طریق فعالیت تجاری در یک دوره زمانی معین حاصل می شود. این دارائیها در تعیین ارزش شرکت مهم هستند. در دیگر زمینهها و رشته ها رشد شرکت درکانون توجه مطالعاتی قرار گرفته اند که بحثهای تئوری و تجربی داشته اند. این مطالعه بر رشد دارایی، تداوم سود، مدیرتی سود و فرصت های سرمایه گذاری با توجه به تقسیم سود و ارزش تاکید دارد. این موضوع به شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که مورد مطالعه قرار گرفتند مرتبط است. علیرغم اینکه تعدادی از بررسی های انجام شده که به عوامل تعیین کننده ارزش معنادار از طریق ایجاد رشد شرکت در بازارهای در حال ظهور تمرکز داشته اند، ولی توجه اغلب آن مطالعات برروی اندازه شرکت ها و صرفه جریی مقیاس (صرفه جوئی های ترلید انبوه صرفه جرئی های مقیاس) بوده است. بر اساس نظریه کواد (2019) اگر بخواهیم ارزش شرکتها را تعریف کنیم با توجه به اینکه به ایدئولوژیهای مختلفی تعلق دارند مقایسه آنها با یکدیگر کار آسانی نیست. این امر در هر صنعتی سبب به وجود آمدن مشخصه های متفاوتی می شود. با توجه یه اینکه تاکون هیچ تحقیق داخلی به بررسی ارتباط میان رشد دارایی ها، تداوم سود، مدیریت سود و فرصتهای سرمایهگذاری با تقسیم سود و ارزش شرکت در میان شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ، نپرداخته است؛ بنابرین انجام تحقیقی با این موضوع، لازم و ضروی می باشد.
مبانی نظری و توسعه فرضیه ها گزارش های مالی وسیله ای برای ارتباط بین مدیریت و صاحبان یا سهامداران شرکت است. صورتهای مالی حاوی اطلاعاتی در مورد توسعه و وضعیت شرکت در یک دوره معین است. شرکت ها باید گزارش های مالی را بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری (GAAP)، برای به دست آوردن گزارش های مالی با کیفیت تهیه کنند. با توجه به صورتهای مالی که توسط شرکتها ارائه می شود، سرمایه گذاران می توانند تصمیم بگیرند وجوه خود را در یک شرکت سرمایه گذری کنند یا سرمایه گذاری خود را در شرکت نسبت به قبل افزایش دهند. گزارشهای مالی تهیه شده بر اساس GAAP، انعطاف پذیری را برای مدیران در انتخاب روش حسابداری مورد استفاده که یکی از روشهای پیاده سازی مدیریت سود مبتنی بر تعهد در ثبت تراکنش های مالی است را فراهم می کند. حسابداری تعهدی عموماً نشانه بهتری از توانایی شرکت در ایجاد جریان نقدی سودآور، چه در حال حاضر و چه در آینده، ارائه می دهد. علاوه بر این، ثبت معاملات بر اساس اقلام تعهدی می تواند به مدیران اجازه دهد تا صورتهای مالی را برای تولید سود مورد نظر اصلاح کنند(اندرایاتی و همکاران[4] ، 2021). نتایج تحقیق اچمد و سابکتی[5]، (2007)، نشان داد که سیاست تقسیم سود تجلی انگیزه مدیران برای انجام مدیریت سود با الگوی کاهش سود است. به طور منطقی گفته می شود که سیاست تقسیم سود انگیزه یک مدیر برای مدیریت سود است زیرا سیاست تقسیم سود توسط مجمع عمومی سهامداران تعیین می شود و تصمیمی از سوی مدیریت نیست، به طوری که سیاست تقسیم سود به منبع تضاد بین مدیریت به عنوان یک عامل و سهامداران به عنوان عامل اصلی دیگر تبدیل شده است(ایم و همکاران[6]، 2016؛ بن عامر و بن صلاح[7]، 2018؛ جوشی[8]، 2019). تئوری پرنده در دست[9] بیان می کند که سهامداران ترجیح می دهند در حال حاضر سود سهام دریافت کنند تا اینکه منتظر افزایش سرمایه در آینده باشند. بر عکس بر اساس تئوری سود نقدی باقیمانده، مدیریت ترجیح می دهد که سود سهام را تقسیم نکند(کئون و مارتین[10]، 2005). تئوری سود نقدی باقیمانده نشان می دهد که وجوه موجود در شرکت تا حد ممکن برای شرکت (نه سهامداران) سود فراهم می کند، به طوری که تقسیم سود به عنوان آخرین جایگزین، زمانی انجام میگیرد که ارزش فعلی خالص مثبت (NPV) برای سرمایه گذاری اضافی در آینده وجود نداشته باشد ( ویدیاواتی و اندرایانی[11]، 2019؛ مایو و سانتا[12]، 2015). سرمایه گذاری اضافی باعث افزایش ارزش شرکت می شود که به نوبه خود سرمایه گذاران را برای سرمایه گذاری جذب می کند. البته برای سرمایه گذاران افزایش سرمایه گذاری باعث افزایش بازده یا سود حاصله در قالب سود سرمایه و سود سهام خواهد شد که بخشی از سودی است که به سهامداران داده می شود. در این صورت، مدیر باید تصمیم بگیرد که آیا سود کسب شده توسط شرکت در یک دوره به طور کامل بین سهامداران به صورت سود تقسیم می شود یا اینکه فقط بخشی از آن به عنوان سود تقسیم می شود و مابقی توسط شرکت به عنوان سود انباشته، حفظ می گردد. توزیع سود عمدتاً تحت تأثیر سیرمایه گذارانی است که عموماً توزیع سود سهام بالا را ترجیح می دهند که منجر به سود انباشته پایین می شود. در شراط نامتعادل اطلاعات (اطلاعات نامتقارن)، مدیران می توانند از استراتژی هایی در سیاست تقسیم سود برای دفع مسائل نامطلوب شرکت ها در آینده استفاده کنند. این با نظر روزف[13] منطبق است که معتقد است سود سهام حاوی اطلاعاتی است که به عنوان شرط چشم انداز شرکت در نظر گرفته می شود. سود سهام می تواند هزینه نمایندگی سهام را کاهش دهد که ناشی از تفاوت در منافع شرکت است. تفاوت در منافع شرکت، تفاوت در منافع بین مدیران به عنوان مدیران شرکت(نمایندگان) و سهامداران به عنوان مالک است. غیرمعمول نیست که مدیریت شرکت اهداف دیگری داشته باشد که ممکن است با اهداف اصلی آن در تضاد باشد. این تفاوت منافع باعث تعارض می شود که معمولاً از آن به عنوان تضاد نمایندگی یاد می شود. این تفاوت به این دلیل رخ می دهد که مدیران منافع شخصی را در اولویت قرار می دهند. از طرفی سهامداران منافع شخصی مدیران را دوست ندارند زیرا کاری که مدیر انجام می دهد هزینه شرکت را افزایش می دهد و باعث کاهش سود شرکت و کاهش سود سهام پرداختی به سهامداران می گردد. تضاد بین مالکان و مدیران (نمایند گان) باعث کاهش عملکرد یا ارزش شرکت خواهد شد ( پوتری و راهیودا[14]، 2020؛ دارماوان و همکاران[15]، 2019؛ عباس[16]، 2018). با سرمایه گذاری در سهام، سرمایه گذاران انتظار کسب سود سرمایه و سود سهام را دارند. سود سرمایه افزایش قیمت سهام بالاتر از قیمت خرید اولیه است که سرمایه گذار در سهام سرمایه گذاری می کنند. سود سرمایه، درآمد یا نتایجی است که سرمایه گذاران از افزایش قیمت سهام به دست می آورند. نتیجه دیگری که سرمایه گذاران علاوه بر سود سرمایه انتظار دارند، سود تقسیمی توسط شرکت بین سرمایه گذارانی است که در شرکت سرمایه گذاری می کنند. از آنجا که تورش های رفتاری سرمایه گذاران تحت تاثیر اطلاعات موجود در بازار سرمایه قرار دارد، به دستگاههای قانونی کشور از جمله سازمان بورس اوراق بهادار پیشنهاد میشود که در زمینه شفافیت اطلاعات و کیفیت گزارشگری مالی شرکتها با اجرای نظام راهبری و نظارت دقیق بر شرکت ها، عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش دهند و تمهیدات لازم را برای توسعه بازار سرمایه انجام دهند (مرادی و پورزمانی، 1402). بنابراین با سرمایه گذاری در سهام، دو درآمد نصیب سرمایه گذاران می شود که عبارت اند از: 1 . سود سرمایه و 2. سود سهام پرداخت شده. سود(درآمد) اغلب به عنوان نشانه ای از توانایی شرکت در پرداخت سود سهام بیان می شود. بخشی از سود خالص کسب شده توسط شرکت به سهامداران به صورت سود تقسیمی تعلق می گیرد و بخشی از آن به عنوان سود انباشته کنار گذاشته می شود. بنابراین نرخ پرداخت سود سهام توسط شرکت بسته به سیاست شرکت متفاوت است. مطمئناً سهامداران امیدوارند که سود سهام را به مقدار زیاد دریافت کنند، اما شرکت ملاحضات دیگری دارد زیر شرکت باید به بقا و رشد شرکت در آینده فکر کند ( اندری و فاتونی[17]، 2020، خان و همکاران[18]، 2020؛ دانگ و همکاران[19]، 2019، موهد و زاهارالدین[20]، 2019). نسبت های پرداخت سود به دلیل نرخ رشد اقتصادی، افزایش فرصت های سرمایه گذاری و مشکلات مالی دوباره کاهش می یابد. بری شرکت ها، اطلاعات موجود در نسبت پرداخت سود سهام برای تعیین میزان تقسیم سود استفاده می شود. سهامداران از آن به عنوان عاملی برای بررسی در تصمیم گیری های سرمایه گذاری استفاده می کنند، یعنی اینکه آیا سرمایه خود را در یک شرکت سرمایه گذاری کنند یا خیر. بسیاری از سهامدارانی که از درآمد در قالب سود سهام استفاده می کنند، مطمئناً سهامی را ترجیح می دهند که بتوانند به سود سهام آنها اعتماد کنند. تحقیقاتی نشان داده است که مدیریت سود تأثیر معناداری بر ارزش سرکت ندارد(اندریاتی و هاندایاواتی[21]، 2021). امروزه رقابت در بازار به طور فزاینده ای در حال گسترش است و سرعت تغییرات شرکت ها را تحت فشار بی سابقه ای قرار داده که نه تنها به دنبال کسب موفق در حیطه فعالیت خود باشند بلکه به دنبال حفظ آن در آینده نیز باشند(الشهی و همکاران[22]، 2018). ارزش بازاری سهام انعکاسی از انتظارات سرمایه گذاران در خصوص توان ثروت آفرینی بنگاهها در زمان حال و آینده میباشد .به عبارتی در ارزشیابی سهام شرکتها وضعیت فعلی و آتی شرکتها از منظر سودآوری و ایجاد جریان نقد همواره مد نظر سرمایه گذاران است. بر اساس نظریه بازار کارآ ارزش بازاری بنگاه فقط بیانگر ارزش فعلی جریان نقد ناشی از تخصیص فعلی منابع نمی باشد بلکه ارزش بازاری بنگاه از فرصت های تخصیص منابع آتی نیز ناشی می شود. این بدین معناست که در ارزیابی تصمیات اتخاذ شده توسط مدیران، سرمایه گذاران فقط به اثرات تصمیات مدیریت بر مقدار، زمانبندی و ریسک جریا نهای نقد مورد انتظار بنگاه توجه نمی کنند بلکه بر متغیر های دیگری هم توجه دارند که ارزش اختیارهای واقعی بنگاه را مشخص می کند. نکته قابل توجه این است که روش تعمیم یافته ای برای برآورد ارزش بازاری اختیارهای واقعی بنگاه وجود ندارد و تئوری مشخصی ارائه نشده که توضیح دهد چگونه سرمایه گذاران در ارزیابی اثرات تصمیمات مدیریت بر ارزش بازار سهام شرکت، اطلاعات در دسترس عموم را تفسیر می کنند)تهرانی و همکاران،1396). سیاست تقسیم سود، اندازه و الگوی توزیع وجه نقد به سهامداران را در طی زمان مشخص می کند(یوسف و اسماعیل[23]، 2016). سیاست تقسیم سود یک از مهمترین مباحث مطرح در ادبیات مالی است؛ زیرا سود تقسیمی بیانگر پرداختهای نقدی عمده شرکتها و یکی از مهمترین گزینه ها و تصمیمات فراروی مدیران به شمار می رود. مدیر باید تصمیم بگیرد که چه میزان سود شرکت تقسیم و چه میزان در قالب سود انباشته مجدداً در شرکت سرمایه گذاری شود. به رغم اینکه پرداخت سود تقسیمی مستقیماً سهامداران را بهره مند می سازد، ولی توانایی شرکت در انباشت سود به منظور بهره گیری از فرصتهای رشد را تحت تأثیر قرار می دهد. بدیهی است در هر صورت مدیران باید چگونگی حداکثرسازی ثروت سهامداران را در نظر بگیرند. مدیران نه تنها باید این سؤال را که چه مقدار عایدات شرکت باید سرمایه گذاری شوند را در نظر بگیرند، همچنین باید اثر محتمل تصمیماتشان را بر قیمت سهام را نیز لحاظ کنند. هدف اصلی مدیریت مالی در شرکتها، حداکثر سازی ثروت سهامداران است که به دو روش افزایش سود سهام و افزایش قیمت سهام )عایدی سرمایه( امکانپذیر است. شرکتها برای رسیدن به این هدف، باید از مجموع دو رقم سود سهام و افزایش قیمت در بازار، مطلوب ترین ترکیب را به دست آورند. ازاین رو شرکتها باید در مورد سیاست تقسیم سود خود، یعنی مقدار سود نقدی که باید بین سهام داران توزیع شود، تصمیم گیری کنند(حجازی و همکاران، 1396). سیاست تقسیم سود، یکی از تصمیمات بلندمدت و استراتژیک شرکت بوده و روی تصمیمات مالی و سرمایه گذاری شرکت نیز اثرگذار است. هرچند بسیاری از شرکتها بخشی از سود خود را به صورت نقدی میان سهامداران تقسیم میکنند، ولی اختلاف نظر زیادی در پرداخت نقدی مطرح شده است. فیشر بلک در مقاله» معمای تقسیم سود « ادعا میکند که پاسخ پرسشهایی از این دست که به طور اساسی چرا شرکتها سود نقدی پرداخت میکنند؟ یا چرا سرمایه گذاران به سود نقدی توجه میکنند؟ مبهم و نامشخص است و با تأمل دقیقتر در مورد سود نقدی به نظر میرسد که سیاست تقسیم سود یک معماست (رهنمای رودپشتی و همکاران، 1394). سود تقسیمی از مباحث است که در راستای امور مالی شرکتی نوین، پژوهش های زیادی در ارتباط با آن انجام شده است (بنجامین و همکاران[24]، 2018). از این رو تصممیات این حوزه بسیار حساس و دارای اهمیت است. دلایل زیادی برای یتقسیم یا عدم تقسیم سود نیز کماکان یکی از مسائل بحث انگیز است(نوظهور و کاویانی، 1399). از آنجا که تقسیم سود نقدی، نشاندهندۀ خروج وجه نقد از شرکت است؛ هر چه وضعیت نقدینگی شرکت بهتر باشد، امکان پرداخت سودهای بیشتری نیز وجود خواهد داشت. برای پرداخت سود سهام، کسب سود بهتنهایی کافی نیست و اصولاً وجود نقدینگی کافی، شرط اصلی محسوب می شود. بر این اساس، شرکت های در حال توسعه و سودآور، بهلحاظ نیاز به سرمایهگذاری در داراییهای ثابت، ممکن است نقدینگی لازم را برای تقسیم سود نداشته باشند. هکی و همکاران (1402) نشان دادند که متغیر مدیریت سود اثرات مثبت و متغیرهای عملکرد، سهامداران کنترلی، جریانات نقدی سرمایه ای، جریانات نقدی حقوق صاحبان سهام و جریانات نقدی عملیاتی آزاد اثر منفی بر معیار ورشکستگی شرکت ها داشته است؛ علاوه بر این، مشاهده شد که انوع جریانات نقدی مورد بررسی در این تحقیق، اثر تعدیل کننده بر ارتباط بین مدیریت سود با ورشکستگی شرکت ها داشته است. نتایج تحقیق حکیمی پور (1395) نشان میدهد که اهرم مالی و ریسک سیستماتیک تاثیر منفی و معنیدار و متغیر فرصت رشد تاثیر مثبت و معنیدار بر ضریب واکنش سود داشتهاند. در رابطه با اثر متغیر نرخ بهره رابطه معنی داری بدست نیامد. مشکل نقدینگی باعث میشود برخی شرکتها به کاهش سود تقسیمی خود اقدام و یا برای تداوم سیاست پرداخت سود ثابت خود، از بانکها و مؤسسات تأمین مالی استقراض کنند تا بدین ترتیب، سهامداران، کاهش سود تقسیمی شرکت را به معنای ناتوانی در کسب سود تلقی نکنند. با وجود این، استفاده از تأمین مالی خارجی نیز ممکن است تابع شرایطی باشد که شرکتها را در زمان و مقدار استفاده از این نوع منابع با محدودیت مواجه کند (آلمیدا و همکاران، 2007 و کیم، 2011). آهارونی و سوآری (1980) معتقدند همانگونه که جریان وجوه نقد در درون یک شرکت برای ارزیابی توان و وضعیت نقدینگی آن، اهمیت بسیار زیادی دارد، طبیعتاً سود سهام نقدی هر سهم نیز برای دارندۀ سهام بهعنوان یکی از منابع ایجاد نقدینگی افراد، اهمیت ویژهای دارد. جدای از این مسأله، سود سهام نقدی هر سهم به نوعی حاوی پیام خاص خود به بازار است. این پدیده در مبانی مالی با عنوان «اثر پیامرسانی» یا «اثر محتوای اطلاعاتی» شناخته میشود. براساس این مفهوم، شرکتها صرفاً زمانی سود سهام نقدی خود را افزایش میدهند که انتظار افزایش سودهای آینده را داشته باشند، در غیر این صورت سود سهام نقدی افزایش دادهشده باید به سطح اولیه خود کاهش یابد؛ بنابراین افزایش سود سهام نقدی حامل پیامی برای بازار است مبنی بر این که انتظار میرود عملکرد شرکت بهبود یابد (آیدین و کاودار، 2015 و بادآورنهندی و درخور، 1392). ارزش شرکت بسیار مهم است زیرا ارزش بالای شرکت رونق را برای سهامداران به دنبال خواهد داشت. هر چه قیمت سهام بالاتر باشد، ارزش شرکت نیز بیشتر می شود. ارزش بالای شرکت خواسته صاحبان شرکت است زیرا ارزش بالا نشان می دهد که رفاه سهامدار نیز بالاست. ثروت سهامداران و شرکت با قیمت بازار سهام نشان داده می شود که بازتابی از تصمیمات تأمین مالی سرمایه گذاری و مدیریت دارایی است ( سودارما[25]، 2004). ارزش شرکت در قیمت سهام آن منعکس خواهد شد. قیمت بازار سهام شرکت که بین خریداری و فروشنده هنگام انجام معامله شکل می گیرد، ارزش بازار شرکت نامیده می شود زیرا قیمت بازار سهام منعکس کننده ارزش واقعی دارایی های شرکت در نظر گرفته می شود. ارزش شرکت در این پژوهش به پیروی از (کوسوماجایا[26]، 2011) به عنوان ارزش بازار تعریف می شود، زیرا افزایش ارزش شرکت در صورت افزایش قیمت سهام شرکت می تواند حداکثر رفاه را برای سهامداران فراهم کند. نتایج حاصل از بررسی بابانژاد باقری و همکاران (1402) با استفاده از تکنیک های یادگیری عمیق، بیانگر آن بود که مدل ترکیبی با مقدار خطای RMSE کمتری نسبت به مدل GRU ارزش شرکت را پیشبینی کرده است. یکی از مواردی که همواره مورد توجه محققان بوده است این است که چه عامل یا عواملی با ارزش شرکت و همچنین تقسیم سود شرکتها، ارتباط دارند. نتایج تحقیقات مختلف در این زمینه بیانگر آن است که متغیرهای رشد دارایی ها، تداوم سود، فرصتهای سرمایه گذاری و مدیریت سود از جمله متغیرهای مهمی می باشند که می توانند بر سیاست تقسیم سود و ارزش شرکت تأثیر گذار باشند از آنجا که در مورد تأثیر این متغیرهای بر تقسیم سود و ارزش شرکت ها هیچ اجماع نظری وجود ندارد بنابریان، به طور خلاصه با توجه به مطالب فوق می توان گفت مسأله اصلی پژوهش حاضر، بررسی ارتباط میان رشد دارایی ها، تداوم سود، مدیریت سود و فرصتهای سرمایهگذاری با تقسیم سود و ارزش شرکت در میان شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. با توجه به مبانی نظری، فرضیه های پژوهش به صورت زیر ارائه می شود. فرضیه اول: بین رشد دارایی ها و سود تقسیمی رابطه معنی داری وجود دارد. فرضیه دوم: بین تداوم سود و سود تقسیمی رابطه معنی داری وجود دارد. فرضیه سوم: بین فرصتهای سرمایه گذاری و سود تقسیمی رابطه معنی داری وجود دارد. فرضیه چهارم: بین مدیرت سود و سود تقسیمی رابطه معنی داری وجود دارد. فرضیه پنجم: بین سود تقسیم شده و ارزش شرکت رابطه معنی داری وجود دارد. فرضیه ششم: بین رشد دارایی ها و ارزش شرکت رابطه معنی داری وجود دارد. فرضیه هفتم: بین تداوم سود و ارزش شرکت رابطه معنی داری وجود دارد. فرضیه هشتم: بین فرصتهای سرمایه گذاری و ارزش شرکت رابطه معنی داری وجود دارد. فرضیه نهم: بین مدیرت سود و ارزش شرکت رابطه معنی داری وجود دارد.
روش پژوهش پژوهش حاضر از نظر نتیجه، کاربردی، از نظر هدف، توصیفی و براساس نوع داده ها، کمی است. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه شرکتهای پذیرفته شده در اوراق بهادار تهران که سهام شرکتهای عضو آن در طول بازه زمانی 1395 الی 1399 به طور مداوم مورد معامله قرار گرفته باشند. برای انتخاب شرکتهای مورد نمونه نیز به روش حذف سیستماتیک، شرکتهایی انتخاب گردیدند که دارای شرایط زیر باشند:
در نهایت 113 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شد. در تحقیق حاضر برای جمع آوری داده های موردنیاز، از صورتهای مالی شرکتها که شامل ترازنامه و صورت حساب سود و زیان بوده، استفاده شده است. در این تحقیق، برای محاسبه داده های موردنیاز از نرم افزار اکسل اسمارت پی ال اس نسخه 4 استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل آماری، از الگوسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. الگوی معادلات ساختاری به نسبت سایر تکنیک های تحلیل داده این امکان را فراهم می آورد که محقق بتواند مدل های نظری پیچیده را در یک تحلیل آزمون کند. ویژگی بسیار ارزشمند الگوی معادالت ساختاری، تحلیل و پردازش هم زمان روابط میان متغیرهای مدل سنجش است. الگوسازی معادلات ساختاری به پژوهشگر این اجازه را می دهد تا به تحلیل علّی متغیرهای مکنون و مشاهده شده به طور همزمان بپردازد (ماریاما،1997).
مدل تحقیق در پژوهش حاضر به پیروی از اندرایاتی و همکاران (2021)، جهت آزمون فرضیه ها از روابط 1 و 2 استفاده شده است: رابطه 1 Y1 = α1 X1 + α2 X2 + α3X3 + α4 X4 + e1
رابطه 2 Y2 = β Y1 + α6 X1 + α7 X2 + α8 X 3 + α9 X4 + e1 که در آن: Y1: سود تقسیمی (متغیر وابسته اول) Y2: ارزش شرکت (متغیر وابسته دوم) X1: رشد دارایی ها (متغیر مستقل) X2: تداوم سود (متغیر مستقل) X3: فرصتهای سرمایه گذاری (متغیر مستقل) X4: مدیریت سود (متغیر مستقل) α: ضریب متغیرها e: میزان خطا (پسماند). نحوه محاسبه متغیرهای پژوهش مدیریت سود: از طریق اقلام تعهدی اختیاری به صورت رابطه 3 محاسبه می شود. برای اندازه گیری اقلام تعهدی اختیاری از مدل تعدیل شده جونز که توسط کوتاری و همکاران در سال 2005 ارائه گردیده است، استفاده می شود. رابطه 3 اقلام تعهدی اختیاری = اقلام تعهدی غیر اختیاری – اقلام تعهدی کل
برای محاسبه اقلام تعهدی کل از رابطه 4 استفاده می گردد (ایندریاتی و همکاران، 2021): رابطه 4 TACC= که در آن: : اقلام تعهدی کلTACC : تغییر در دارایی های جاری شرکت i در سال t : تغییر در بدهی های جاری شرکت i در سال t : تغییر در وجه نقد شرکت i در سال t : تغییر در بدهی های بلندمدت که شامل بدهی جاری می شود : هزینه استهلاک شرکت i در سال t : کل دارایی های شرکت i در سال t
فرصتهای سرمایه گذاری: در این تحقیق برای محاسبه مجموعه فرصتهای سرمایه گذاری از نسبت Q توبین استفاده می شود. نسبت Q توبین به صورت رابطه 5 محاسبه می گردد: رابطه 5 کل داریی ها / {کل بدهی + (قیمت پایانی × کل سهام منتشرشده)} = نسبت Q توبین
تداوم سود: این متغیر با استفاده از رابطه 6 محاسبه می شود (ایندریاتی و همکاران، 2021): رابطه 6 =تداوم سود ارزش شرکت: ارزش بازاری به ارزش دفتری. رشد دارائیها: در این زمینه به پیروی از کوپر و همکاران(2008)، از معیار رشد یکساله دارائی ها (رابطه 7) استفاده می گردد: رابطه 7 1- (کل دارائیهای سالt-1 /کل دارئیهای سال t) =رشد دارائیها
تقسیم سود: برای انعکاس تقسیم سود به پیروی از قالیباف اصل و ولی زاده (1395)، از نسبت سود تقسیمی هر سهم تقسیم بر سود هر سهم استفاده می شود. یافته های پژوهش آمار توصیفی متغیرها آمار توصیفی پارامترهای مورد بررسی در این مطالعه در جدول 1 گرد آوری شده است. میانگین حسابی، عددی از متغیر است که اغلب افراد جامعه در پیرامون آن متمرکز شده اند. در اینجا هم به ترتیب رشد داراییها به اندازه 677/47 می باشد. همچنین متغیر فرصتهای سرمایه گذاری به اندازه 483/0، متغیر مدیریت سود به اندازه 196/1، تقسیم سود به اندازه 796/75 و متغیر ارزش شرکت به اندازه 737/2 حول میانگین هر متغیر متمرکز شده اند. میانه، مقداری است که شمار داده ها را به دو بخش مساوی تقسیمبندی می کند، به شماری که داده های کم تر از میانه مساوی شمار داده های بزرگ تر از میانه میباشد. در جدول 1 هم مقدار میانه برای هر پارامتر به صورت مقابل هستند، ترتیب رشد داراییها به اندازه 795/56، متغیر فرصتهای سرمایه گذاری به اندازه 530/0، متغیر مدیریت سود به اندازه 030/0، تقسیم سود به اندازه 795/57 و متغیر ارزش شرکت به اندازه 340/2 .
جدول 1- آمار توصیفی متغیرها
منبع: یافته های پژوهشگر
انحراف معیار عبارت هستند از جذر مثبت واریانس. انحراف معیار بر دیگر پارامترهای پراکندگی برتری دارد. و نیز در مقایسه دو یا چندین جامعه، آن که انحراف معیارش پایینتر است، اعداد صفت متغیر مورد بررسی آن جامعه یکنواخت تر از دیگر جامعه ها می باشد؛ که در جدول 1 می شود مقدار رشد داراییها به اندازه 52/0، پارامتر فرصتهای سرمایه گذاری به اندازه 144/0، متغیر مدیریت سود به اندازه 719/43، تقسیم سود به اندازه 528/0 و متغیر ارزش شرکت به اندازه 153/1 مشاهده کرد. ضریب چولگی، برای مقایسه دو جامعه افزون بر متغیرهای مرکزی و پراکندگی شاخص دیگری به اسم چولگی وجود دارد. چولگی توزیع ها در قیاس با توزیع متقارن مشخص می شود. معیار اندازه گیری متغیرهای تعیین انحراف از قرینگی ضریب چولگی میباشد. در جدول 1 مقدار چولگی هر متغیر نسبت به توزیع نرمال تعیین گردیده است؛ و علامت های هر عدد نشاندهنده میزان چولگی مثبت یا منفی آن ها است.
بررسی روایی واگرای متغیرهای پژوهش برای بررسی روایی واگرای متغیرهای پژوهش از شیوه فورنل – لارکر استفاده شده است که نتایج آن در جدول 2 ارائه شده است. یافتههای حاصل از آزمون همبستگی با توجه به اعداد آن در جدول 2 از ارتباط همبستگی مثبت و معنادار میان کلیه متغیرهای تحقیق در سطح معناداری 05/0 و 01/0 حکایت دارد. و نیز عدد مجذور میانگین واریانس استخراجی متغیرهای تحقیق روی قطر اصلی در جدول2 در راستای بررسی آزمون فورنل و لارکر برای هر کدام از پارامترها از بزرگترین عدد برای آن متغیر مربوطه بیشتر است و روایی واگرا مورد تأیید واقع میشود. جدول بالا نشان میدهد که سازهها کاملا از یکدیگر جدا هستند یعنی اعداد قطر اصلی (ریشه دوم متوسط واریانس استخراج شده) برای هر پارامتر پنهان از همبستگی آن متغیر با دیگر متغیرهای پنهان انعکاسی موجود در مدل زیادتر است.
جدول 2- مقادیر روایی واگرای روش فورنل – لارکر
منبع: یافته های پژوهشگر
روایی همگرا روایی همگرا دومین شاخصی میباشد که برای برازش مدلهای اندازهگیری در شیوه PLS استفاده میشود. شاخص AVE بیانگر میانگین واریانس به اشتراک گذاشته میان هر سازه با معیارهای خود است. AVE مقدار همبستگی یک سازه با معیارهای خود را نشان میدهد که هر چقدر این همبستگی زیادتر باشد، برازش هم بیشتر است. عدد AVE بیشتر از 5/0 روایی همگرای قابل قبول را بیان میکند (فورنل و لارکر، 1981).
منبع: یافته های پژوهشگر با توجه به جدول 3 عدد AVE بیشتر از 5/ می باشد که روایی همگرای قابل پذیرش را نشان میدهد (فورنل و لارکر، 1981). برازش مدل کلی شاخص GOF مربوط به قسمت کلی مدلهای معادلات ساختاری میباشد که به وسیله این معیار محقق میتواند بعد از بررسی برازش قسمت اندازهگیری و قسمت ساختاری مدل کلی تحقیق خود، برازش بخش کلی را هم کنترل کند. برای مطالعه برازش در یک طرح کلی صرفا یک شاخص به نام GOF استفاده میگردد. سه عدد 01/0، 25/0، 36/0 با عنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF شناسایی شده است(وتزلس و همکاران،2009). این شاخص از طریق رابطه 8 محاسبه میگردد: رابطه 8
منبع: یافته های پژوهشگر
در نتیجه عدد GOF محاسبه شده برابر است با 477/0. با توجه به مقادیر که در جدول 4 آمده در نتیجه برابر است با:577/0 با توجه به سه عدد 01/0، 25/0و 36/0 با عنوان اعداد ضعیف، متوسط و قوی برای GOF، حاصل شدن 477/0 نشان از برازش قوی مدل دارد. با عنایت به برازش قوی مدل کلی، اکنون میتوان به مطالعه فرضیات پژوهش پرداخت.
آزمون فرضیه ها با استفاده از روابط ساختاریافته خطی فرضیه های پژوهش با بکارگیری مدل معادلات ساختاری آزمون شدند. یافتههای آزمون فرضیه ها در شکل1 و 2 بیان شده اند.
شکل 1- ضرایب تی الگوی آزمون شده پژوهش منبع: یافته های پژوهشگر
شکل 2- الگوی آزمون شده پژوهش در حالت استاندارد منبع: یافته های پژوهشگر
نتایج آزمون فرضیه های پژوهش در جدول 5 ارائه شده است.
جدول 5- نتایج فرضیه ها
منبع: یافته های پژوهشگر
در فرضیه اول پژوهش ادعا شده بود که میان مدیریت سود و سود تقسیمی ارتباط معناداری وجود دارد که آنالیز و تحلیل آماری میان این دو نشان می دهد با توجه به جدول 5 مقدار معناداری (743/3) مسیر بین دو پارامتر بزرگتر از 1.96 است، لذا این فرضیه تایید میشود. از طرفی چون مقدار معناداری به دست آمده مثبت است این تاثیر مستقیم می باشد. در فرضیه دوم پژوهش ادعا شده بود که میان مدیریت سود و سود تقسیمی ارتباط معناداری وجود دارد که آنالیز و تحلیل آماری میان این دو نشان می دهد با توجه به جدول 5 مقدار معناداری (467/3) مسیر بین دو پارامتر بزرگتر از 1.96 است، لذا این فرضیه تایید میشود. از طرفی چون مقدار معناداری به دست آمده مثبت است این تاثیر مستقیم می باشد. در فرضیه سوم پژوهش ادعا شده بود که میان مدیریت سود و سود تقسیمی ارتباط معناداری وجود دارد که آنالیز و تحلیل آماری میان این دو نشان می دهد با توجه به جدول 5 مقدار معناداری (647/3) مسیر بین دو پارامتر بزرگتر از 1.96 است، لذا این فرضیه تایید میشود. از طرفی چون مقدار معناداری به دست آمده مثبت است این تاثیر مستقیم می باشد. در فرضیه چهارم پژوهش ادعا شده بود که میان مدیریت سود و سود تقسیمی ارتباط معناداری وجود دارد که آنالیز و تحلیل آماری میان این دو نشان می دهد با توجه به جدول 5 مقدار معناداری (946/2) مسیر بین دو پارامتر بزرگتر از 1.96 است، لذا این فرضیه تایید میشود. از طرفی چون مقدار معناداری به دست آمده مثبت است این تاثیر مستقیم می باشد. در فرضیه پنجم پژوهش ادعا شده بود که میان مدیریت سود و سود تقسیمی ارتباط معناداری وجود دارد که آنالیز و تحلیل آماری میان این دو نشان می دهد با توجه به جدول 5 مقدار معناداری (564/3) مسیر بین دو پارامتر بزرگتر از 1.96 است، لذا این فرضیه تایید میشود. از طرفی چون مقدار معناداری به دست آمده مثبت است این تاثیر مستقیم می باشد. در فرضیه ششم پژوهش ادعا شده بود که میان مدیریت سود و سود تقسیمی ارتباط معناداری وجود دارد که آنالیز و تحلیل آماری میان این دو نشان می دهد با توجه به جدول 5 مقدار معناداری (307/2) مسیر بین دو پارامتر بزرگتر از 1.96 است، لذا این فرضیه تایید میشود. از طرفی چون مقدار معناداری به دست آمده مثبت است این تاثیر مستقیم می باشد. در فرضیه هفتم پژوهش ادعا شده بود که میان مدیریت سود و سود تقسیمی ارتباط معناداری وجود دارد که آنالیز و تحلیل آماری میان این دو نشان می دهد با توجه به جدول 5 مقدار معناداری (577/4) مسیر بین دو پارامتر بزرگتر از 1.96 است، لذا این فرضیه تایید میشود. از طرفی چون مقدار معناداری به دست آمده مثبت است این تاثیر مستقیم می باشد. در فرضیه هشتم پژوهش ادعا شده بود که میان مدیریت سود و سود تقسیمی ارتباط معناداری وجود دارد که آنالیز و تحلیل آماری میان این دو نشان می دهد با توجه به جدول 5 مقدار معناداری (904/3) مسیر بین دو پارامتر بزرگتر از 1.96 است، لذا این فرضیه تایید میشود. از طرفی چون مقدار معناداری به دست آمده مثبت است این تاثیر مستقیم می باشد. در فرضیه نهم پژوهش ادعا شده بود که میان مدیرت سود و ارزش شرکت ارتباط معناداری وجود دارد که آنالیز و تحلیل آماری میان این دو نشان می دهد با توجه به جدول 5 مقدار معناداری (218/3) مسیر بین دو پارامتر بزرگتر از 1.96 است، لذا این فرضیه تایید میشود. از طرفی چون مقدار معناداری به دست آمده مثبت است این تاثیر مستقیم می باشد.
بحث و نتیجه گیری هدف از این مطالعه بررسی ارتباط میان رشد دارایی ها، تداوم سود، مدیریت سود و فرصتهای سرمایهگذاری با تقسیم سود و ارزش شرکت در میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بود. یافتههای معادلات ساختاری در خصوص بررسی فرضیه نخست نشان داد که ضریب رشد دارایی ها بر سود تقسیمی 283/0 بوده و با توجه به مثبت بودن و سطح معناداری (743/4) مسیر بین دو پارامتر میشود نتیجه گرفت که ضریب رشد دارایی ها بر سود تقسیمی تأثیر مستقیم و معنیدار دارد. رشد دارایی ها، سبب ایجاد ارزش برای یک شرکت می گردد. هنگامیکه سرمایه گذاران، ارزش شرکت را بر حسب داده های حسابداری مشخص می کنند، لازم است تا میزان رشد اموال را مدنظر قرار بدهند. رشد دارایی ها، سبب ایجاد ارزش برای یک شرکت می گردد. هنگامی که سرمایه گذاران، ارزش شرکت را بر حسب داده های حسابداری مشخص می کنند، لازم است تا مقدار رشد دارایی ها را مدنظر قرار دهند. این نتایج با نتایج ایندریاتی و همکاران(2021)، سجادمنش و آزادی (1394)، جلینک (2007) و هالتازن و واتز(2001) همسو می باشد. یافتههای معادلات ساختاری در خصوص بررسی فرضیه دوم نشان داد که ضریب تداوم سود بر سود تقسیمی 185/0 بوده و با توجه به مثبت بودن و سطح معناداری (467/3) مسیر بین دو پارامتر میشود نتیجه گرفت که ضریب تداوم سود بر سود تقسیمی تأثیر مستقیم و معنیدار دارد. رشد دارایی ها یا تداوم سود، وجود رشد از سال گذشته نسبت به سال جاری است. پیش بینی می شود که رشد دارایی ها امسال نسبت به سال قبل، بر سیاست پرداخت سود سال جاری تأثیر گذار باشد. این نتایج با نتایج مطالعات اندریاتی و همکاران (2021) و فرانسیس و همکاران (2016) همسو می باشد. یافتههای معادلات ساختاری در خصوص بررسی فرضیه سوم نشان داد که ضریب فرصتهای سرمایه گذاری بر سود تقسیمی 180/0 بوده و با توجه به مثبت بودن و سطح معنی داری (647/3) مسیر مابین دو متغیر میتوان نتیجه گرفت که فرصتهای سرمایه گذاری بر سود تقسیمی تأثیر مستقیم و معنیدار دارد. هنگامی که شرکت از دید مقدار وجوه نقد در دسترس تنگنایی ندارد، مدیر از جهت تخصیص منابع میان فرصت های سرمایه گذاری و تقسیم سود با معضلی جدی مواجه نیست. ولی زمانی که با کمبود وجه نقد روبهرو است، ارتباطات میان تقسیم سود و فرصتهای سرمایه گذاری منفی می گردد و افزایش در یکی، موجب کاهش در دیگری میشود. مفهوم شخصیسازی به دلیل پیشرفت مداوم فناوری اینترنت اهمیت بیشتری پیدا کرده است.این نتایج با نتایج مطالعات ستایش و قوهستانی (1395)، براون و راو (2007) و اندریاتی و همکاران (2021) همسو می باشد. یافتههای معادلات ساختاری در خصوص بررسی فرضیه چهارم نشان داد که ضریب اثر مدیریت سود بر سود تقسیمی 108/0 بوده و با توجه به سطح معنی داری (946/2) مسیر مابین دو متغیر میتوان نتیجه گرفت که مدیریت سود بر سود تقسیمی تأثیر مستقیم و معنیدار دارد. در هر حال مدیران بایستی اینکه به چه صورتی ثروت سهامداران را کنند را در نظر بگیرند. لذا مساله سیاست تقسیم سود یکی از اصلیترین حیطه های ادبیات مالی میباشد. در ادبیات مالی، سیاست تقسیم سود به تصمیم شرکت برای پرداختن سود سهام یا انباشتن آن اشاره میکند. سیاست تقسیم سود نشان می دهد که به چه میزان و چند بار سود در دور ه مالی تقسیم شود. این نتایج با نتایج مطالعات جبارزاده کنگرلوئی و همکاران (1394)، وو و همکاران (2015) و خوشکار و همکاران (1398) همسو می باشد. نتایج معادلات ساختاری در زمینة بررسی فرضیه پنجم نشان داد که ضریب تأثیر سود تقسیم شده بر ارزش شرکت 127/0 بوده و با توجه به سطح معنی داری (564/3) مسیر مابین دو متغیر میتوان نتیجه گرفت که سود تقسیم شده بر ارزش شرکت تأثیر مستقیم و معنیدار دارد. ارزش شرکت در حالت عدم وجود مالیات با هزینه های نقل و انتقال تحت تأثیر سیاست سود تقسیمی قرار نمی گیرد. دو شرکت به غیر از پرداخت سود تقسیمی در دوره جاری، در سایر عوامل با هم یکسان هستند. این نتایج با نتایج مطالعات جهانخانی و چالاکی (1394)، جبارزاده کنگرلوئی و همکاران (1394)، وو و همکاران (2015) و خوشکار و همکاران (1398) همسو می باشد. یافتههای معادلات ساختاری در خصوص بررسی فرضیه ششم نشان داد که ضریب اثر فرصتهای سرمایه گذاری بر ارزش شرکت 173/0 بوده و با توجه به سطح معناداری (307/2) مسیر بین دو پارامتر میشود نتیجه گرفت که رشد دارایی ها بر ارزش شرکت تأثیر مستقیم و معنیدار دارد. رشد دارایی ها، سبب ایجاد ارزش برای یک شرکت می گردد. هنگامیکه سرمایه گذاران، ارزش شرکت را بر حسب داده های حسابداری مشخص می کنند، لازم است تا میزان رشد اموال را مدنظر داشته باشند. با این حال، هالتازن و واتز(2001)، معتقدند که در اغلب تحقیقات تجربی در زمنیه ارزشگذاری شرکت، عامل رشد دارایی ها لحاظ نشده است. این نتایج با نتایج مطالعات ایندریاتی و همکاران (2021)، سجادمنش و آزادی (1394) و جلینک (2007) همسو می باشد. یافتههای معادلات ساختاری در خصوص بررسی فرضیه هفتم نشان داد که ضریب اثر تداوم سود بر ارزش شرکت 269/0 بوده و با توجه به سطح معناداری (577/4) مسیر بین دو پارامتر میشود نتیجه گرفت که تداوم سود بر ارزش شرکت تأثیر مستقیم و معنیدار دارد. روند طولانی حسابداری، تحت اثر رویه های حسابداری، به مدیریت این امکان را می دهد تا در خصوص زمان شناخت و اندازه گیری مخارج و درآمدها تصمیم گیری کند. یکی از اصلیترین و متداولترین این عملیات تداوم سود است. هدف از تداوم سود، ایجاد روند رشد با ثبات در سود است. محققان بر این باور هستند که مدیران اکثرا به تداوم سود اقدام می نمایند؛ چون مبلغ سود و نوسان آن از منظر سهامداران شرکت اهمیت دارد و بر ارزش شرکت موثر است. این نتایج با نتایج مطالعات صراف (1397)، گئو و زانگ (2015) و ایندرایاتی و همکاران (2021) همسو می باشد. یافتههای معادلات ساختاری در خصوص بررسی فرضیه هشتم نشان داد که ضریب اثر فرصتهای سرمایه گذاری بر ارزش شرکت 208/0 بوده و با توجه به سطح معناداری (904/3) مسیر بین دو پارامتر میشود نتیجه گرفت که فرصتهای سرمایه گذاری بر ارزش شرکت اثر مستقیم و معناداری دارد. اصلیترین هدف هر شرکت، حداکثر سازی ثروت سهامدارانش میباشد. به همین منظور مسئولان شرکت ها سعی می کنند تا با بکارگیری ترکیبات و تصمیمات گوناگون مالی، ارزش بازار شرکت را زیاد کرده و هدف شرکت را محقق سازند. هر چند که تغییرات ثروت سهامداران تحت اثر عوامل گوناگونی است، ولی استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری و در پیش گرفتن سیاستهای بدهی و تقسیم سود مطلوب، که از جمله ابزارهای تصمیمات مالی محسوب میشوند، می تواند موجب بهبود جایگاه شرکت گردند. این نتایج با نتایج مطالعات عباسی و همکاران (1395)، شوروزی و آزادوار (1389) و ایندرایاتی و همکاران(2021) همسو می باشد. نتایج معادلات ساختاری در زمینة بررسی فرضیه نهم نشان داد که ضریب تأثیر مدیریت سود و ارزش شرکت 071/0 بوده و با توجه به سطح معنی داری (218/3) مسیر مابین دو متغیر میتوان نتیجه گرفت که مدیریت سود و ارزش شرکت تأثیر مستقیم و معنیدار دارد. سرمایه گذاران، سود را به عنوان یکی از معیارهای اصلی ارزیابی ارزش شرکت ها تلقی می کنند و برای تصمیم گیری درباره نگهداری یا فروش سهام خود، به اندازه گیری سودآوری شرکت تمایل دارند. از طرف دیگر، از اهداف مدیریت سود که برای به دست آوردن سود مطلوب توسط مدیران انجام می شود، گمراه کردن بازار در رابطه با عملکرد واقعی شرکت است(کی لور و همکاران، 2015). وقتی بازار نتواند رفتار فرصت طلبانه مدیران را تشخیص دهد، فرض می کند که ارقام سودی که مدیران ارائه کرده اند، نتیجه عملکرد خوب شرکت است. این نتایج با نتایج مطالعات کی لور و همکاران (2015)، سوسانتو و کریستی اوان (2016) و دارماوان و همکاران (2019) همسو می باشد.
[1] گروه حسابداری، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران (نویسنده مسئول)، abr.rahmanian@pnu.ac.ir [2] گروه حسابداری، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران taherihossein830@gmail.com [3] Darmawan et al [4] Indrayati et al [5] Achmad & Subekti [6] IM et al [7] Ben Amar & Ben Salah [8] Joshi [9] bird-in-the-hand theory [10] Keown & Martin [11] Widyawati & Indriani [12] Maio& Santa [13] Rozeff [14] Putri& Rahyuda [15] Darmawan& Sutrisno. [16] Abbas [17] Endr & Fathony [18] Khan &Ramakrishnan [19] Dang et al [20] Mohd& Zaharudin [21] Indrayati [22] Alshehhi [23] Yusof & Ismail [24] Benjamin et al [25] Sudarma [26] Kusumajaya | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع
هکی، قربان، صادقی عمروآبادی، بهروز، و داودی، سید محمدرضا. (1402). بررسی اثرات انواع جریان وجه نقد و سهامداران کنترلی بر ارتباط مدیریت سود و عملکرد مالی جهت پیشبینی ورشکستگی مالی (الگوریتم کرم شب تاب). اقتصاد مالی، 17(64)، 159-186. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 20 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 27 |