تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,551 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,523,915 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,561,348 |
مدل معادلات ساختاری تعهد زناشویی و سبکهای عشق ورزی با صمیمیت زناشویی با توجه به نقش میانجی رضایت جنسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زن و مطالعات خانواده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 11، شماره 42، دی 1397، صفحه 91-104 اصل مقاله (234.23 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زهرا تقی یار* 1؛ فرشاد پهلوان زاده2؛ ژاله رفاهی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناس ارشد مشاوره خانواده دانشگاه هرمزگان، هرمزگان، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد مشاوره خانواده دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت، شیراز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار گروه مشاوره .واحد مرودشت دانشگاه آزاد اسلامی . مرودشت ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
این پژوهش با هدف مدل معادلات ساختاری صمیمیت زناشویی انجام گرفت. در این مطالعه ی همبستگی از بین تمام زوجین شهر اصفهان در سال 1393 تعداد 272 نفر به روش تصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای تعهد زناشویی آدامز و جونز، سبکهای عشق ورزی لی، صمیمیت زناشویی باگاروزی و پرسشنامه ی رضایت جنسی پینی بود. دادههای پژوهش با روش معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS تحلیل گردید. نتایج تحلیل نشان داد که اثر کل و مستقیم تعهد زناشویی بر صمیمیت زناشویی غیرمعنی دار است. اما تأثیر سبکهای عشق ورزی بر صمیمیت زناشویی معنی دار به دست آمده است. در بررسی اثرات مستقیم نیز دیده می شود که اثر مستقیم تعهد زناشویی و سبکهای عشق ورزی بر رضایت جنسی معنی دار است اما تأثیر رضایت جنسی بر صمیمیت زناشویی غیرمعنی دار به دست آمده است. نتایج نشان می دهد که تأثیر غیر مستقیم تعهد زناشویی بر صمیمیت زناشویی و هم چنین سبکهای عشق ورزی بر صمیمیت زناشویی معنی دار است. از آن جا که تأثیرات مستقیم تعهد زناشویی بر صمیمیت زناشویی معنی دار به دست نیامد، می توان گفت تأثیر رضایت جنسی بر رابطه تعهد زناشویی با صمیمیت زناشویی، میانجی کامل است. اما از آن جا که تأثیر مستقیم سبکهای عشق ورزی بر صمیمیت زناشویی معنی دار شد، نشان می دهد که رضایت جنسی در این رابطه نقش میانجی گری جزیی را دارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تازه های تحقیق | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
- | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: تعهد زناشویی؛ سبک عشق ورزی؛ صمیمیت زناشویی؛ رضایت جنسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ازدواج و رابطة زناشویی منبع حمایت، صمیمیت و لذّت انسان است. از طرفی ازدواج سبب پیدایش همکاری، همدردی، علاقه، مهربانی، بردباری و مسؤولیت پذیری نسبت به خانواده خواهد بود(بات[1] و همکاران، 2005). تغییرات تکنولوژی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در تغییر کارکرد اولیة ازدواج که شامل عشق،، محبت و صمیمیت بین زن و شوهر است، نقش اساسی داشته است(برگر و هانا[2]، 1999). در این میان صمیمیت به عنوان یک فرآیند مهم در توسعة روابط دوستانه شناخته شده است، در حال حاضر از نگرانی های عمده مشاوران است (باگاروزی[3]، 2001)، به طوری که در مطالعه ای از 1160 درمانگر خواسته شد که مشکلترین حوزه های اختلافات زناشویی را درجه بندی کنند آنها به ترتیب ارتباط، انتظارات غیر واقعی از ازدواج و همسر، فقدان صمیمیت و نشان ندادن علاقه را به عنوان مهمترین جنبه های مشکلات زناشویی معرفی کردند. نیاز به صمیمیت که یک نیاز پیشرفته جهانی و بیولوژیکی در تمامی انسان هاست، به نزدیکی، تشابه و یک رابطة عاشقانه یا هیجانی با شخص دیگراشاره دارد و مستلزم شناخت و درک عمیق از فرد دیگر به منظور بیان افکار و احساساتی است که به عنوان منشأ تشابه و نزدیکی، به کار می رود(باگاروزی، 2001). صمیمیت، به صورت الگوی رفتاری بسیار مهمی مفهوم سازی شده است و دارای جنبه های عاطفی-هیجانی و اجتماعی نیرومندی است که بر پایة تجربه ی مثبت همسویی و برابری(رضایت خاطر)، مشارکت، و عشق شکل می گیرد(اسپرچر، ونزل و هاروی[4]،2007). همچنین روان شناسان صمیمیت را توانایی برقراری ارتباط بدون کنترل با دیگری و بیان عواطف بدون بازداری تعریف می کنند و آن را از حالات طبیعی انسان می دانند(بلوم[5]،2006). پژوهش های دریگوتاس و راسبالت (1992؛ ادواردکانر، مک آدامز و وایلنت،1982، ریس و شیور ،1989؛ به نقل از کربای،2005). صمیمیت را به شکل های متعددی توصیف می کنند، اما همة آنها صمیمیت را یک احساس بی پرده گویی، نزدیکی و شریک شدن در دنیای خصوصی فرد دیگر میدانند. همچنین صمیمیت به عنوان نیازی واقعی، اساسی و فرآیندی پویا، تعدادی از ابعاد مرتبط به هم را شامل میشود (باگاروزی،2001). برای نمونه وارینگ (1980؛ به نقل از نظری، 2007) صمیمیت در روابط زوج ها را ترکیبی از8 عنصرشامل: (سازگاری) میزان همکاری صمیمانة زوج ها با هم(همبستگی) میزان تعهدی که زوج ها نسبت به هم احساس می کنند؛ (رابطة جنسی) میزان رضایت از رابطة جنسیِ همسر؛ (خودمختاری) میزان استقلالی که زن و شوهر برای ارتباط با اعضای خانواده و دوستان،احساس می کنند؛ (حلِّ تعارض) میزانی که زوج ها می توانند اختلاف نظرهای خود را با هم حل کنند(عاطفه)میزانی که زوج ها احساسات و عواطف خود را به راحتی برای یکدیگر بیان می کنند؛ (بیانگر) درجه ای که زوج ها افکار، عقاید و نگرش های خود را به یکدیگر ابراز می کنند؛ (هویت) میزان اعتماد به نفس و عزّت نفسِ زن و شوهر میداند. صمیمیت در ازدواج با ارزش است، زیرا تعهد زوج ها را نسبت به ثبات ارتباط محکم می کند و به طور مثبتی با سازگاری و رضایت زناشویی همراه است (اعتمادی،2005). صمیمیت نقش مهمی را در رضایت از روابط زناشویی و همچنین تداوم آن روابط در دراز مدت ایفا می کند. عمق صمیمیتی که زوج ها در روابطشان ایجاد می کنند به توانایی آنها برای انتقال روشن، صریح و مؤثر افکار، احساسات، نیازها، خواسته ها و آرزوهایشان بستگی دارد (باگاروزی، 2001 ). صمیمیت با ایجاد بعد خاص و مثبت در زندگی زناشویی و تأمین بهداشت روانی اعضای خانواده، عاملی محافظت کننده و نیرومند در برابر مشکلات فردی و اجتماعی است و تأکید بر روابط صمیمی بین زن و شوهر در خانواده، درمقایسه با تأکید بر دیدگاه های فردی، به درک و شناخت بهتر رفتارهای مسأله ساز و تغییر آنها کمک می کند (لورنسو، بارت و راوین[6]،2005). صمیمیت، به معنای شناخت تنوع در ساختارهای خانوادگی است، به همین دلیل، درمانگران خانواده سعی میکنند تا با در نظر گرفتن فرد در متن روابط صمیمانه ای که در خانواده دارد، مشکلات فردی را صرفاً حاصل رشد و تحول فردی ندانند و در درمان، موقعیتی را ایجاد کنند که زوجها صمیمیت خود را با، یکدیگر افزایش دهند و سبکهای متفاوت صمیمیت را درک کنند (بارنز[7]،2006). یکی از مسایل مهمی که در صمیمیت زناشویی نقش متقابل دارد تعهد زناشویی می باشد. واژه ی تعهد و پای بندی به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمال خاصی می باشد و یا حالتی دال بر وابستگی عاطفی یا عقلانی بر ایده آلی مطلوب می باشد. تعهد زناشویی به معنای وفادار ماندن به خانواده و اعضای آن هنگام غم و شادی، خوشی و ناخوشی و تعهد بر مبنای احساس و عاطفه می باشد(مک کاتی،1999). سطوح بالای تعهد زناشویی با ابراز عشق بیشتر، سازگاری و ثبات زناشویی بالاتر، و رضایت زناشویی رابطه دارد(مسترز[8]،2008). انسان ها به دلایل مختلفی ازدواج می کنند. در کنار تمایلات جنسی که از مسائل اولیه است، عشق، امنیت عاطفی، احساس ارامش و فرار از تنهایی نیز برخی از عواملی هستند که باعث گرایش به ازدواج می شوند (جانیتیوس،2004؛ هریس، 2006). در واقع یک ازدواج موفق قادر است بسیاری از نیازهای روانی و جسمانی فرد را در یک محیط امن براورده سازد(نورانی پور و همکاران،2007). عشق نیازی مبرم، حیاتی و همگانی است که تبلور آن شکوفایی و خلاقیت می آفریند و کمبود آن انسان را به فساد و تباهی می کشاند. با عشق و در عشق زندگی کنید تا مفهوم واقعی حیات را درک کنید و از آن لذت ببرید. تمام افراد بشر با وجود تمام تفاوتهای نژادی، فرهنگی و مذهبی در بعضی از نیازهای یکدیگر وجه اشتراک دارند که از آن جمله نیاز به عشق، مهربانی و دوستی است(بوسکالیا، 1993). اشترنبرگ عشق را شامل سه مؤلفه صمیمیت و میل و تعهد می داند و ذکر می کند که عشق کامل شامل هر سه مؤلفه است. عشق مظهر زندگی است، اگر عشق را از دست بدهید در حقیقت زندگی را از دست داده اید، پس زندگی را در آغوش بگیرید(واعظی، خانبانی، توکلی و خامی، 2008). همچنین عشق و شهوت از غرایز پایه و اصلی انسانها است که فقدان تامین آن خود را با علایم و عوارض دیگری نظیر ناراحتیهای جسمانی، افسردگی و نارضایتی از زندگی زناشویی و حتی طلاق نشان می دهد. برخی از مطالعات نشان داده اند که عشق یک پیش بینی کننده مهم شادکامی، رضایت و هیجانهای مثبت است و باعث حس امنیت وکاهش اضطراب و تنیدگی می شود. غریزة جنسی از نیازهای ذاتی انسان است. به طوری که مزلو(1976؛ به نقل از واندرماسن[9]، 2004)، این نیاز را در ردة نیازهای جسمانی یا نیازهای حیاتی اولیه قرار داده است. در زمینة رابطة جنسی نیز می توان گفت که اگر چه زندگی زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه ای مربوط به رابطة جنسی است ولی این رابطه ممکن است از مهمترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی در زندگی زناشویی باشد. زیرا اگر این رابطه قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت، ناکامی و عدم احساس ایمنی (به خطر افتادن سلامت روان) و در نتیجه از هم پاشیدگی خانواده می شود(شاملو، 2001). تمرکز بر ابعاد صمیمیت در روابط زوج ها، ضمن تقویت ابعاد صمیمیت در آنها که منجر به رضایت زناشویی و کیفیت زندگی بهتر می گردد، از بسیاری از آسیب های روابط زناشویی مانند اختلافات زناشویی، روابط فرا زناشویی، طلاق و.... پیشگیری کرد. با عنایت به نکات فوق، هدف اصلی پژوهش بررسی رابطه تعهد زناشویی و سبکهای عشق ورزی با صمیمیت زناشویی با توجه به نقش میانجی رضایت جنسی در زوجین ساکن شهر اصفهان بوده است. روش تحقیق تحقیق حاضر مطالعات توصیفی از نوع همبستگی می باشد و به بررسی رابطه تعهد زناشویی و سبکهای عشق ورزی با صمیمیت زناشویی با توجه به نقش میانجی رضایت جنسی زوجین شهر اصفهان می پردازد. جامعه تحقیق حاضر را کلیه زوجین شهر اصفهان در سال 94-93 تشکیل داده اند و به روش نمونه گیری در دسترس 272 نفر انتخاب و سپس پرسشنامه ها در اختیار آنان قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از شاخصهای آماری آلفای کرونباخ و مدل معادلات ساختاری با نرم افزار AMOS استفاه شد. در این پژوهش از ابزار پژوهش زیر استفاده شد: پرسشنامه صمیمیت زوجین باگاروزی که توسط اولیا(1385)، ساخته شده است و شامل 41 سوال می باشد و زیر مولفههای صمیمیت عاطفی، عقلانی، فیزیکی، اجتماعی تفریحی، ارتباطی، مذهبی، روان-شناختی، جنسی و حیطه ی صمیمیت کلّی را مورد ارزیابی قرار می دهد. در تعیین همسانی درونی آزمون آلفای کرونباخ 98% محاسبه شده است .به منظور بررسی روایی، همبستگی بین این آزمون و مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون (1983)، برابر 93% به دست آمده که در سطح 01/0معنادار می باشد. آلفای کرونباخ بدست آمده توسط این پژوهش برابر 95/0 می باشد. پرسشنامه استاندارد تعهد زناشوییDCI)[10]) شامل44 سوال بود که توسط آدامز وجونز طراحی شده است. این پرسشنامه دارای سه جز است: تعهد به همسر، تعهد به ازدواج و احساس به تعهد که پس از بررسی ضریب آلفای هر جزء جداگانه به دست آمده است و آزمون در کل دارای ضریب آلفای 89% می باشد. در پژوهش حاضر آلفای بدست آمده در خرده مقیاس تعهد شخصی49/0، تعهد اخلاقی73/0، و تعهد ساختاری 74/0 بدست آمد و آلفای کل آزمون 83/0 می باشد پرسشنامه سبکهای عشق ورزی: پرسشنامه سبک عشق ورزی "لی" که توسط هندریک وهندریک در سال1999 ساخته شده است به صورت فرم بلند که شامل 42 سوال بوده و هر سبک از 7 سوال تشکیل شده است. آلفای کرونباخ درپرسشنامه سبکهای عشق ورزی برابر با 74% است. آلفای بدست آمده توسط این پژوهش به صورت زیر می باشد: - سبک عشق ورزی رومانتیک: 80/0 - سبک عشق ورزی بازیگرانه: 31/0 - سبک عشق ورزی دوستانه: 70/0 - سبک عشق ورزی واقع گرایانه: 46/0 - سبک عشق ورزی شهوانی: 65/0 - سبک عشق ورزی فداکارانه: 88/0 پرسشنامه رضایت جنسی: پرسش نامه رضایت جنسی توسط بارباچ، پینی، گرارد و دینی (1978) تهیه شده که مقدار کیفیت و طول عشق بازی را در بر دارد. در تجدید نظر اکسن و براون(1979)، 24 سوال پرسش نامه مورد پذیرش قرار گرفت که 42/0 واریانس را در بر داشت شامل 2 خرده مقیاس می شد، که عامل اول شامل 14 سوال بود با وزنی در محدوده 72/0 تا 42/0 که این عامل به عنوان رضایت جنسی کلی نام گذاری شد. و عامل دوم 10 سوال است با وزنی در محدوده 63/0 – 80/0 که این عامل با نام رضایت از همسر نام گذاری شد. در تحقیقات طولی الیس و همکاران(1987) با ضریب آلفای کرونباخ 92% اعتبار پرسش نامه مورد تایید قرار گرفت. در پژوهشی که توسط آقائیان و حیدرریش(1389) ضریب آلفای کرونباخ 94% به دست آمد. روایی این پرسشنامه در پژوهشهای طولی الیس و همکاران(1987) با فهرست رضایت زناشویی هاتسن(HISS) 68% محاسبه گردید و با رضایت زناشویی پینی66% به دست آمد که در سطح 01/0معنادار شدند. در پژوهش حاضر آلفای کرونباخ96/0 بدست آمد. یافتههای پژوهش در جدول 1، یافتههای توصیفی، ضریب آلفای کرونباخ جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها و همبستگی درونی متغیرهای پژوهش ارائه شده است.
جدول 1: یافتههای توصیفی، ضریب آلفای کرونباخ و همبستگی درونی متغیرهای پژوهش
نتایج در جدول 1، نشان می دهد که میزان پایایی در کلیه پرسشنامههای پژوهش مورد قبول است. هم چنین متغیرهای پژوهش همبستگی معنی دار با یکدیگر دارند. به منظور بررسی اثرات دو متغیر تعهد زناشویی و سبکهای عشق ورزی بر متغیر صمیمیت زناشویی با میانجیگری متغیر رضایت جنسی از الگوسازی معادله ساختاری(SEM)[11] با استفاده از نرم افزار AMOS-22[12] استفاده گردید که نتایج آن در ادامه ارائه شده است. مدلهای اندازهگیری مربوط به متغیرهای مستقل(تعهد زناشویی و سبکهای عشق ورزی)، وابسته (صمیمیت زناشویی) و میانجی (رضایت جنسی) پژوهش به صورت مدلهای عاملی مرتبه اول تدوین شد. بارهای عاملی محاسبه شده برای مولفهها و معرفهای مربوط به متغیرهای فوق همانطور که در مدل معادله ساختاری در شکل 1مشخص میباشد در دامنه مطلوبی قرار دارند. جدول 2: برآورد شاخصهای ارزیابی کلیت مدل
نتایج در جدول 2، مربوط به شاخصهای ارزیابی کلی مدل، حاکی از آن است که مدل مذکور از برازش نسبی خوبی برخوردار می باشد. مدل معادله ساختاری بررسی اثرات متغیرهای تعهد زناشویی و سبکهای عشق ورزی بر متغیر صمیمیت زناشویی با میانجیگری متغیر رضایت جنسی در شکل 1 ارائه شده است.
شکل 1. مدل معادله ساختاری بررسی اثرات متغیرهای تعهد زناشویی و سبکهای عشق ورزی بر متغیر صمیمیت زناشویی با میانجیگری متغیر رضایت جنسی نکات مدل: rj1-rj14 سؤالات رضایت جنسی، z1-z3 خطاهای ساختاری، e1-e32 خطاهای اندازه گیری. مقادیر برآورد شده در جدول 3 نشان دهنده آن است که اثر کل و مستقیم تعهد زناشویی بر صمیمیت زناشویی غیرمعنی دار است. اما تأثیر سبکهای عشق ورزی بر صمیمیت زناشویی معنی دار به دست آمده است(05/0>p). در بررسی اثرات مستقیم در جدول 4 نیز دیده می شود که اثر مستقیم تعهد زناشویی و سبکهای عشق ورزی بر رضایت جنسی معنی دار است (05/0>p). اما تأثیر رضایت جنسی بر صمیمیت زناشویی غیرمعنی دار به دست آمده است. جدول 3: برآورد اثرات کل متغیرهای مستقل بر میانجی و وابسته
جدول4: برآورد اثرات مستقیم متغیرهای مستقل بر میانجی و میانجی بر وابسته
از آن جا که تأثیرات مستقیم تعهد زناشویی بر صمیمیت زناشویی در جدول 3 معنی دار به دست نیامد، می توان گفت تأثیر رضایت جنسی بر رابطه تعهد زناشویی با صمیمیت زناشویی، میانجی کامل است. اما از آن جا که تأثیر مستقیم سبکهای عشق ورزی بر صمیمیت زناشویی در جدول 3 معنی دار شد، نشان می دهد که رضایت جنسی در این رابطه نقش میانجی گری جزیی را دارد. جدول 5: برآورد اثرات غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته
در بررسی اثرات غیر مستقیم در جدول 5، متغیرهای مستقل بر وابسته، نتایج نشان می دهد که تأثیر غیر مستقیم تعهد زناشویی بر صمیمیت زناشویی و هم چنین سبکهای عشق ورزی بر صمیمیت زناشویی معنی دار است(05/0>p). بحث و نتیجه گیری در توضیح کلی در بررسی میانجی گری سه حالت وجود دارد یا اصلا نه تاثیر مستقیم و نه غیر مستقیم معنی دار است که در این حالت اصلا میانجی گری نیست با این که تاثیر مستقیم و غیر مستقیم هر دو معنی دار است که به این می گویند میانجی گری جزئی و یا تاثیر مستقیم معنی دار نیست اما غیر مستقیم معنی دار است که در این حالت میانجی گری کامل است. تاثیر مستقیم تعهد زناشویی بر صمیمیت زناشویی معنی دار نیست اما تاثیر غیرمستقیم معنی دار است پس تاثیر رضایت جنسی بر رابطه تعهد زناشویی با صمیمیت زناشویی میانجی کامل است. هچنین تاثیر مستقیم سبکهای عشق ورزی بر صمیمیت زناشویی معنی دار است پس رضایت جنسی در این رابطه نقش میانجی گری جزیی را دارد. میانجی گر کامل یعنی این متغیر میانجی را برداریم رابطه متغیر مستقل و وابسته غیر معنی دار است . یعنی رضایت جنسی باعث رابطه تعهد زناشویی و صمیمیت زناشویی است و اگر رضایت جنسی نباشد تعهد زناشویی منجر به صمیمیت نمی شود. اما در میانجی گری جزئی ما رابطه ای معنی دار بین دو متغیر مستقل و وابسته از اول داریم اما با وجود میانجی رابطه قوی تر می شود . برای مثال سبکهای عشق ورزی منجر به صمیمیت می شود اما رضایت جنسی رابطه را قوی تر می کند. برای تبیین فرضیه اول بر اساس یافته ها تعهد زناشویی می تواند صمیمیت زناشویی را تبیین کند. نتایج پژوهش با نتیجه پژوهش آکر و دیویس(1992)، که عنوان نمودند که سطوح بالای تعهد در روابط عاشقانه بارز بوده و تعهد قدرتمندترین پیش بین رابطه عاشقانه می باشد همخوان است. نتایج این پژوهش با یافتههای معدود پژوهش هایی که در این زمینه صورت گرفته هماهنگ است. نتایج این پژوهش با پژوهشهای اسونسون و تراهاگ(1985)، همسو می باشد که به این نتیجه رسیده بودند که در ازدواجهای دارای تعهد بالا، صمیمیت بیشتری وجود دارد، عشق بیشتری ابراز می شود(بخشایش و مرتضوی، 2009). همچنین با یافتههای هلر و وود(1985)، که به این نتیجه دست یافته بودند که صمیمیت در ازدواج باارزش است زیرا تعهد زناشویی ثبات ارتباط را محکم می کند و با سازگاری و رضایت زناشویی همراه است هم جهت است. این یافته ها با نتایج حفاظی طرقبه و دیگران(1385)، شاه سیاه (2008)، مسترز(2003) و کاپینوس وجانسون(2003)، همخوانی دارد. بر اساس یافتههای آن ها سطوح بالای تعهد با ابراز عشق بیشتر، سازگاری و ثبات زناشویی بالاتر و رضایت زناشویی رابطه دارد. در تبیین این یافته بر مبنای نظری می توان گفت که از دیدگاه لوینگر، زوجینی که دارای رضایت زناشویی پایین هستند شاید به این دلیل رابطشان را فسخ نکنند زیرا به غیر از فاکتورهای رضایتمندی عوامل دیگری وجود دارد که آنان را به ماندن کنار یکدیگر تشویق یا مجبور می کند. فرضیه دوم بین سبکهای عشق ورزی با صمیمیت زناشویی رابطه دارد اگرچه پژوهشی مشابه پژوهش حاضر یافت نشد ولی در مجموع یافتههای این پژوهش با یافتههای عیسی نژاد و همکاران(2008)، در مورد رابطه سبکهای عشق ورزی و شادمانی زناشویی؛ عیسی نژاد و دیگران(2010)، در مورد کیفیت روابط زناشویی و سلامت روان زوج ها؛ چو و کراس(1995) و نیلسون(2005)، در مورد سبک عشق ورزی و کیفیت روابط زناشویی و پژوهش لوین و دیگران(2006)، در مورد سبکهای عشق ورزی و تعاملات زناشویی همسو است. این پژوهش ها ارتباط بین سبکهای عشق ورزی و ابعاد ارتباط زناشویی را تایید نموده اند. فرضیه سوم و چهارم: رضایت جنسی میانجی رابطه تعهد زناشویی با صمیمیت زناشویی است. و رضایت جنسی میانجی رابطه سبکهای عشق ورزی با صمیمیت زناشویی است. پژوهشهای فراوانی به تأثیر رضایت جنسی بر رضایت زناشویی اشاره کرده اند (نیکولز، 2005 و سلوسارز،2004). برخی از این پژوهش نشان داده اند که مسائل جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسائل درجه اول یک زندگی زناشویی قرار می گیرند. مطالعات ترمن نشان داده است که اگرچه عوامل جنسی یکی از مهمترین آنها به شمار میرود ولی نیرومندتر از سایر مسائل نیستند. مشکل در روابط جنسی می تواند نشانة این باشد که مشکلات دیگری در پیوند زناشویی وجود دارد و به اصطلاح کار از جای دیگر خراب است. نیکولز(2005)، تکالیفی را برای رسیدن به مرحله توافق در روابط زناشویی بیان می کند که یکی از آن ها برقراری رابطه جنسی ارضاکننده برای هر دو طرف است. در واقع، ارضای درست غریزة جنسی یک نیاز طبیعی است که باید به آن پاسخ داده شود وگرنه ممکن است پیامدهای منفی همچون بیماری روانی و جسمی را به دنبال داشته باشد(رحمانی و همکاران،2011). استرنبرگ (1986)، نظریه مثلثی عشق را مطرح و سه مؤلفه» تعهد «و » میل یا لذت «،»صمیمیت « برای عشق فرض نمود. بنابراین، عشق نیز به عنوان پدیده روانی دارای سه مؤلفه رفتاری(صمیمیت)، هیجانی(میل یا لذت) و شناختی(تعهد) است. درگونه های مختلف عشق، این مؤلفه ها به صورتهای مختلفی با هم تر کیب می شوند. به عنوان مثال و یژگی عشق رمانتیک صمیمیت به علاوه شور و شهوت است. ویژگی عشق احمقانه یا بلاهت آمیز، تعهد است که تنها شهوت به آن دامن می زند و عشق کامل یا تمام عیار آمیزه ای از همه ا ین مؤلفه های سه گانه صمیمیت، هوس و تعهد است. احساس عشق هیجانی است که با تجربه تحریک شهوانی همراه می گردد اما افراد ممکن است پس از رابطه جنسی یکد یگر را غیرجذاب و ناخوشایند بیابند ولی عشق اصیل مستلزم تعهد و به کارگیری خرد است. وقتی رشد روحی کسی برایمان اهمیت دارد، میدانیم عدم تعهد نسبت به او مضر و آسیب زننده خواهد بود و برای اثبات علاقة مؤثرخود با ید به او متعهد باقی بمانیم. تعهد هم جزء جدایی ناپذیر هر رابطه دوستدارانه است. جامعه ی آماری نسبتا محدود و عدم کنترل سایر متغیرهای موثر بر صمیمیت زناشویی از محدودیتهای اساسی پژوهش حاضر است که تعمیم نتایج را با چالش رو به رو می سازد. پیشنهاد می گردد در تحقیقات آینده نقش سایر عوامل موثر(سطح تحصیلات، عوامل دموگرافیک، ویژگیهای شخصیتی، صمیمیت جنسی و....) نیز بررسی گردد و جامعه آماری بزرگ تری انتخاب شود تا امکان تعمیم نتایج به طیف گسترده تری مقدور باشد.
[1]. Batt, & et al [2] .Berger & Hannah [3]. Bagarozzi [4] .Sprecher, Wenzel & Harvey [5] .Blume [6]. Laurenceau, Barrett & Rovine [7]. Barnes [8].Masters [9].Vandermassen [10]. Commetment maital questionnair [11]. Structural Equation Modeling [12]. Analysis of Moment Structure [13] . Path [14] .Standardized | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
References
- Acker, M., & Davis, M. H. (1992). Intimacy, passion and commitment in adult romantic relationships: A test of the triangular theory of love. Journal of social and personal Relationships, 9(1),2-50.
- Bagarozzi, D.(2001). Enhancing intimacy in marriage: AClinician’s Handbook.London, UK: Brunner-Routledge.
- Bakhshayesh, A., & Mortazavi, M. (2009). Relationship between sexual satisfaction, general health and marital satisfaction in couples. Journal of Applied Psychology, Issue 4, 85-73. (In Persian)
- Barnes, G. G. (2006). Family therapy in Changing Times: BasicTexts in Counselling and Psychotherapy. New York, NY, USA: Palgrave Macmillan.
- Batt, V., & et al. (2005). Perspective on Provision of counselling forwoman inirland, 1-13.
- Berger, R., & Hannah, M. (1999). Preventive Approaches incouples therapy.Phildelphia: Brunner/ Mazel.
- Blume, T.W. (2006 .(Becoming a family counselor: a bridge tofamily therapy theory and practice. Published by John Wiley & Sons, Inc., Hoboken, New Jersey.Published simultaneously in Canada.
- Buscalia, L (1993). Zadeh For Love, Translator Hoshyar Ansari Fard, Second Edition, Tehran: Alborz Publications. (In Persian)
- Cho. W., & Cross, S.E. (1995). Taiwanese love styles and their association with self-esteem and relationship quality. Genetic, Social & General Psychology Monographs,121, 283-310.
- Esa nejad, A., Ahmadi, A., & Etemadi, A. (2010). Structural Relationships Between Style of Love and Marriage Quality. Consultative Research, 11( 41), 43-27. (In Persian)
- Esa nejad, O., Shamaei, F., & Ahmadi Q (2008). Marital love making and marriage styles. Proceedings of the Third National Congress of Family Pathology, 291. (In Persian)
- Etemadi, A. (2005). A Comparative Study on the Effectiveness of Behavioral Psychological Orientation and Therapeutic Relationship on Couples Intimacy. PhD dissertation, Tarbiat Moalem University of Tehran. (In Persian)
- Harris, V, W. (2006). Marital quality, context, and interaction: A comparison of individuals actress various income levels. Sci Context, 17, 48-52.
- Heller, P. E., & Wood, B. (1998). The process of intimacy: Similarity, understanding and gender. Journal of Marital and Family Therapy, 24(3), 273-288.
- Hendrick, C., & Hendrick. S. S. (19). A theory and method of love. Journal of Personality and Social Psychology, 50(2), 392-402.
- Janetius, T. (2004). Marriage and marital adjustment. Available online at: www.homestead.com/Psycho – religion / files / adjustment.
- Kapinus, C. A., & Johnson, M. P. (2003). The utility of family life cycle as a theoretical and empirical tools. Commitment and family life- cycle stage. Journal of family issues, 24(2), 155-184.
- Kirby, J.S., Baucom, D.H., & Peterman, M.A. (2005). An investigation of unmet intimacy needs in marital relationships. J Marital and Family Therapy, 31(4), 313-25
- Laurenceau, J., Barrett L., & Rovine M., J. (2005). “The Interpersonal Process Model of Intimacy in Marriage: A Daily- Diary and Multilevel Modeling Approach. Journal of FamilyPsychology, 19(2), 314–323.
- Levin, J., & et al (2006). A prolegomena to an epidemiology of love theory, measurenment and health outcomes, Journal of Social and Clinical Psychology, 19(1), 117- 136.
- Masters, A. (2008). Marriage, commitment and divorce in a matching model with differential aging. Review of Economic Dynamics, 11, 614–628.
- Nichols, M. P. (2005). Concurrent discriminant validity of the Kansas marital satisfaction scale. Journal of Marriage and the Family, 48(2), 381-387.
- Nielson, J. (2005). The Relationship between Attachment, Love Styles, and Marital Quality. Doctoral Thesis. Utah State University.
- Nooranipour, R., Besharat, M. A., & Yousefi, S (2007). The Relationship between Knowledge and Sexual Attitude and Marital Satisfaction in Couples Living in the Young Scientists' Complex of Shahid Beheshti University. Journal of Research in Counseling, 6 (24), 27-39. (In Persian)
- Rahmani, A., Merqhati Khoei, E., Sadeghi, N., & Allah Gholy, L. (2011). Sexual communication and marital satisfaction. Journal of Nursing, 24(70), 90-82. (In Persian)
- Shah siyah, M. (2008). Effect of Sexual Education on Improving Marital Quality of Couples in Isfahan, Master's Degree in Family Counseling, Isfahan University. Faculty of Education and Psychology. (In Persian)
- Shamloo, S. (2001). Mental Health, Tehran: Growth Publication(In Persian)
- Slosarz. W. J. (2000). Relationship between lifestyle and factors affecting sexual life . Journal of Sexual and Relationship Therapy, 15(2), 367-380.
- Sprecher, S., Wenzel, A., & Harvey, J. (2008). Handbook ofrelationship initiation. New York. Psychology Press.
- Sternberg‚ R. J. (1986). The tringle of love: Intimacy‚ Passion‚ Commitment. New York: Basic Book.
- Vaezi, M., Khanbani, M., Tavakoli, M., & Khami, M. (2008). The Effect of Lovemaking on Marital Satisfaction. Journal of Family and Research, 2( 4). (In Persian)
Vandermassen, G. (2004). Sexual selection: A tale of male and feminist denial. European Journal of Women's St | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,013 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,249 |