تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,552 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,504,963 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,539,070 |
تأثیر آموزش تکنیکهای پایه فوتبال بر مهارتهای ادراکی-شناختی در میدان: با تأکید بر یادگیری مشاهدهای و ضمنی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه علمی آموزش و ارزشیابی (فصلنامه) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 14، شماره 54، شهریور 1400، صفحه 137-157 اصل مقاله (770.61 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jinev.2021.1921114.2401 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پروانه علوی نامور1؛ سیدمحمدکاظم واعظموسوی* 2؛ مهدی نمازی زاده2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
11. گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری چند تکنیک پایه فوتبال بر مهارتهای ادراکی-شناختی در محیط میدان بود. 58 شرکت کننده (45 دانشجوی زن مبتدی کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و 13 فوتبالیست ماهر زن باشگاهی) با میانگین سنی 08/3 ±30/22 به صورت داوطلبانه و در دسترس و براساس معیارهای ورود به مطالعه، در پنج گروه (شناختی-نزدیک، شناختی-دور، حرکتی، کنترل و ماهر) انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی و طرح آن پیشآزمون-یادداری بود. ابتدا از تمامی گروهها، پیشآزمون میدانی به عمل آمد. بلافاصله، مرحله اکتساب برای گروه میدانی و تمرین برای گروههای آزمایشگاهی آغاز و در نهایت، پس از یک هفته، آزمون یادداری از گروهها به عمل آمد. تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیره، با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 21 انجام شد. میزان مهارت پیشبینی-تصمیمگیری در محیط میدان در گروه حرکتی و گروه ماهر به طور معنیداری بیشتر از دو گروه تکالیف آزمایشگاهی بود. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشـان داد که اثر گروه در سطح احتمـال 99 درصد معنـیدار میباشـد (001/0=p، 50/0=مجـذور اتـا، 77/12=( 53.4)F). به نظر، تمرین مهارتهای پایه در ترکیب با یادگیری مشاهدهای موجب درگیری مضاعف فرایند حل مسئله و بهبود مهارت پیشبینی-تصمیمگیری میگردد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اکتساب؛ پیشبینی؛ تصمیمگیری؛ اس اس جی؛ یادداری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه مهارتهای ادراکی-شناختی حاصل ترکیب دو قضاوت به نامهای پیشبینی و تصمیمگیری است (ویلیامز[1]و همکاران، 2004) که از عوامل مهم و مؤثر عملکرد در ورزشهای تیمی مثل فوتبال، جایی که نیاز به تصمیمهای سریع و دقیقی در محیط پیچیده و در حال تغییر میباشند (وارد و همکاران، 2003). از سویی دیگر، مهارتهای حرکتی، جدا از مؤلفههای ادراکی و شناختی ضروری بر اجرای تکلیف انجام نمیشود و به توانایی افراد در شناسایی و پردازش اطلاعات محیطی برای یکپارچه کردن دانش قبلی و قابلیتهای حرکتی فعلی و بدنبال آن، انتخاب پاسخهای مناسب و اجرای بهینه مرتبط میباشد (مارتینیوک[2]، 1976). عموماً مهارتهای ادراکی انسان با تجربه توسعه مییابد و این بدان معناست که استراتژیهای ادراکی ما از طریق تمرین موقعیتی تعیین شده بهبود مییابد. به عبارت دیگر، فرایند یادگیری، بر پیشرفت در مهارتهای پیچیده ادراکی دلالت نموده و از نتایج تمرین میباشد (استی ماری[3] و همکاران،2012). در حوزه ورزش، پیشبینی[4] یک استراتژی جهت کاهش زمان پاسخ یا حتی کاهش مراحل پردازشی است که به طور طبیعی در پاسخ دادن به یک محرک غیر قابل پیشبینی به کار میرود که یکی از عوامل کلیدی و مؤثر در تصمیمگیری میباشد. همچنین، پیشبینی به عنوان توانایی تشخیص حرکات سایر ورزشکاران، پیش از آن که عملاً اجرایی داشته باشند. از سویی دیگر، تصمیمگیری توانایی طراحی، انتخاب و اجرای عملی براساس موقعیت فعلی و اطلاعات در دسترس مطرح شده است. تصمیمگیری، به عنوان توانایی استفاده از اطلاعاتی از وضعیت فعلی و دانش موجود در مورد آن تا برنامهریزی، انتخاب و اجرای یک عمل مناسب و هدفمند یا مجموعهای از اعمال صورت پذیرد (ویلیامزو فورد[5]، 2013). در واقع، عملکرد موفق یک ورزشکار بستگی زیادی به قدرت تخمین، پیشبینی، تصمیمگیری و مهارت حل مسئله وی دارد. توانایی تشخیص و تمایز پدیدههای مشاهده شده و استخراج مفاهیم جدید یکی از ویژگیهای افراد ماهر در حل مسئله میباشد. آنها به جهت قابلیت بالای بازی خوانی[6]، در حین انجام مهارتهای حرکتی در محیطهای میدانی میتوانند به سرعت و دقت پیشبینی کنند چه اتفاقی خواهد افتاد (گبت و همکاران، 2007). فرایند تصمیمگیری از چگونگی تعامل توجه، پیشبینی و حافظه پدید میآید. به نظر میرسد، توانایی تصمیمگیری مؤثر به جهتگیری تصمیمگیرنده به سمت نشانههای مربوط، بستگی دارد. ورزشکاران ماهر در توجه به نشانههای مرتبط با تکلیف بهترند و از توانایی توجهشان، برای پیشبینی نتایج اعمال خود و حریفان بهره میبرند. از طرفی، عمل هدایت توجه و پیشبینی و این که چه موقع اتخاذ استراتژی پیشبینی مثبت و درست خواهد بود، در یک سیستم مرجع (حافظه)، تعبیه شده است که امکان ارزیابی تصمیم را تسهیل میکند (آفونزو[7]، 2012). تحقیقات پیشین، پیوسته از فوتبال به عنوان ابزار مهمی برای آزمودن تصمیمگیری نام میبرند (مک موریس[8] و همکاران، 1999). فوتبال عبارت است از ورزشی که به واسطه تعداد زیادی از تکالیف همزمان اتفاق میافتد. در واقع حتی بازیکنانی که حامل توپ نیستند، همواره مهارتهای مختلفی را اجرا مینمایند دویدن و قرارگرفتن در موقعیت همتیمی و حریفان، کنترل داشتن توپ، پاس دادن، دریبل کردن، یا شوت کردن به دروازه، مثال هایی از تکالیفی است که در طول بازی، هنگامی که بازیکنی حامل توپ است، اجرا میشود. با داشتن تکالیف بیشمار، تعداد انتخاب های بالقوه زیاد بوده و به تبع آن تعداد تصمیمهایی که بازیکنان در طول بازی باید اتخاذ کنند، نیز زیاد است. به عنوان مثال، بازیکنی که حامل توپ میباشد، باید تصمیم بگیرد که آیا توپ را به همتیمی خود پاس دهد، با توپ، حریف را دریبل زند، با توپ به سمت جلو بدود، به دروازه شوت کند، یا حتی تصمیم دیگری بگیرد. روند تصمیمگیری در فوتبال بسیار پیچیده است که نیاز به مهارت بالایی دارد. اگر یک ورزشکار قادر به پیشبینی عواقب حرکات فرد دیگری باشد، ممکن است در زمینه چگونگی پاسخ به آن پیشگویی، به واسطه انتخاب پاسخ مناسب عمل، تصمیم بگیرد. در واقع، مهارتهای حرکتی مورد نیاز برای کنترل موفقیت آمیز پاس، دریبل زدن و شوت کردن توپ در هدف، از جمله مهارتهای اساسی بازیکنان فوتبال میباشد. مهارتهای پاس و شوت، به عنوان مهمترین عوامل موفقیت یا پیشرفت اجرا در رشتههای تیمی و تهاجمی شناخته شدهاند (هاگز و بارتلت، 2002). معمولاً، بازیکنان ماهر با گزینههای زیاد در دسترس، تصمیمهای درست و سریعی اتخاذ میکنند. کانجرو[9] و همکاران (2020) اظهار نمودند که ترکیب برنامهها و مداخلات تصمیمگیری (جنبه شناختی) با تمرینات معمولی (جنبه حرکتی) در والیبال، منجر به پیشرفتهای قابل توجهی در کیفیت و سرعت تصمیمها و پاسخهای حرکتی میگردد. تحقیقات انجام شده در زمینه اجرای افراد ماهر به روشنی نشان میدهند که حتی یادگیرندههای مبتدی نیز از افزایش کیفیت و مقدار توجه تمرین به عناصر ادراکی و شناختی مهارت سود میبرند (ابرنتی[10]، 1994). همچنین، تحقیقات نشان داده است که مهارتهای ادراکی-شناختی میتواند در ورزش آموزش داده شود (لارکین [11]و همکاران، 2018؛ برنتون[12] و همکاران، 2019). به عنوان مثال، رومیاس[13] و همکاران (2016)، قابلیت انتقال یک آموزش سه بعدی ادراکی-شناختی مبتنی بر رایانه را از یک محیط آزمایشگاهی به زمین فوتبال ارزیابی کردند. آنها نشان دادند که دقت تصمیمگیری در مهارت پاس، اما نه در دریبل و شوت، بین دو حالت قبل و بعد از تمرین برای گروه آموزش دیده سه بعدی در مقایسه با گروههای کنترل برتر است. اگر چه تمرین بدنی برای یادگیری مهارتهای حرکتی ضروری است، ارائه اطلاعات پیش از تمرین از راه آموزش کلامی و نمایش بینایی میتواند تأثیر معنیداری در اثربخشی تمرین داشته باشد. اساس نظری بیشتر تحقیقات مرتبط با نمایش مهارتها (حرکتی و ....) نظریه یادگیری اجتماعی (شناختی-اجتماعی) باندورا[14] میباشد. براساس این نظریه، یادگیری مشاهدهای، اغلب فعالیتی به عنوان پردازش اطلاعات است. در طول این نوع یادگیری، فراگیر یک بازنمایی شناختی از مهارت را به وجود میآورد و از آن در تولید و تنظیم حرکت، به عنوان معیار درستی حرکت، برای پی بردن به خطا در انجام مهارت استفاده میکند (ولف و شیا [15]، 2010.( در واقع، بندورا (1984) با مطرح کردن نظریه «وساطت شناختی[16] » یادگیری مشاهدهای را تبدیل اطلاعات حرکتی مشاهده شده به رمزهای حافظه ایی دانست که اساس تشکیل یک تصویر ذهنی را به وجود میآورد، تا مغز بتواند با مرور و سازماندهی مجدد، بازنمایی حافظهای انجام دهد و نکته مهم تر این که یادگیری مشاهدهای به آنچه از حافظه بصری بازنمایی میشود، متکی است و ماهیتی شناختی دارد. در مقابل نوع دیگر یادگیری (ضمنی) وجود دارد و شامل نوعی تمرین است که در آن محیط طوری سازماندهی شده که میزان دانش آگاهانه و اطلاعات که براساس قواعد و قوانین توسط یادگیرنده پردازش شده، به حداقل برسد. در آرایش تمرین ضمنی، مجری قواعد مکانیکی آگاهانه را برای کسب مهارت به دست نمیآورد. در این نوع آرایش تمرین، این احتمال را که مجری آگاهانه بر قواعد مکانیکی در شرایط اضطراب و فشار تمرکز کند به حداقل میرسانند و از آن به عنوان روشی برای به حداقل رساندن وقوع فلج ناشی از تحلیل نام میبرند. برای محدود کردن و باز پردازش آگاهانه اثر فلج ناشی از تحلیل انسداد [17]برای به حداقل رساندن انباشت دانش صریح در طول یادگیری حرکتی، تکنیکهای یادگیری ضمنی طراحی شده است ( مسترز و مکسول، 2008) به طور سنتی، یادگیری مهارتهای حرکتی، یک زنجیره متوالی از مراحل توصیف شده که مرحله اول آن به افزایش آگاهی و کسب دانش صریح در مورد چگونگی انجام مهارت حرکتی اختصاص مییابد. مرحله کلامی–شناختی به دستکاری و ذخیره اطلاعات صریح در حافظه کاری وابسته است. تمرین بیشتر باعث عملکرد حرکتی خودکارتر و وابستگی کمتر به منابع حافظه کاری میگردد. با این حال، استنباط میشود که به مرحله ابتدایی یادگیری مهارتهای حرکتی لزوماً کلامی–شناختی نیاز ندارد. در این موارد، یادگیری تا وابستگی به حافظه کاری کمتر شود و انباشت دانش آشکار به حداقل برسد. به عنوان مثال، بازیکنان مبتدی با استفاده از گلف میتوانند اجرای ضربهزدن را صرفاً تمرین بهبود ببخشند و همزمان یک تکلیف شناختی که باری بر حافظه کاری میگذارد، انجام دهند؛ به این معنا که آنها مهارت را بدون پردازش آگاهانه دستورالعمل و بازخورد افزدوه بهبود ببخشند (مسترز، 1992). کاهش وابستگی به حافظه کاری در مقایسه با شیوههای سنتی یادگیری َآشکار ممکن است باعث یادگیری حرکتی ضمنی با ثباتتری به ویژه در افراد دارای حافظه کاری ضعیف شود (کاپیو و همکاران، 2013؛ استینبرگن و همگاران، 2010). علیرغم اهمیتی که به آن استناد شده است، در توضیح این که چرا ورزشکاران ماهر بهتر از تازه کاران، و بازیکنان با تجربه بهتر از مبتدیان عمل میکنند، چگونه پایههای دانش ساخته میشوند و نحوه پیشرفت دانش تخصصی در بین افراد تازه کار و چگونگی بهکارگیری آنها در تصمیمگیری، توجه بسیار کمی صورت گرفته است (بار-الی و راب[18]، 2006). چالش پیش رو این است که با وجود افزایش محبوبیت و حرفهای شدن فوتبال زنان در سرتاسر جهان و از جمله ایران، هنوز تحقیقات علمی محدودی در مورد بازیکنان زن در مقایسه با همتایان مرد به خصوص در زمینههای بدنی بازیکنان و خصوصیات فیزیولوژیکی و نیازهای بازی آنها وجود دارد و مطالعات تجربی بیشتری جهت ارزیابی اثربخشی مداخلات خاص تمرینی و ویژگیهای جسمانی بازیکنان و عملکرد فوتبال آنها در طول مسابقه ضرورت دارد. نه تنها از نظر جسمی و جنبههای فیزیولوژیکی بلکه در مورد مسائل تکنیکی، تاکتیکی و عناصر روانشناختی که عملکرد فوتبال را تحت تأثیر همه این عوامل میباشد، نیز باید مد نظر قرار گیرد (مارتینز[19] و همکاران، 2014). در حال حاضر، حدود 29 میلیون زن در جهان فوتبال بازی میکنند که تقریباً 10٪ از کل مردان است. علاوه بر این، تعداد مسابقات بینالمللی، لیگهای حرفهای و تفریحی برای بازیکنان زن گروههای سنی مختلف در سالهای اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است. این امر به تعداد زیادی از فوتبالیستهای زن فرصت آموزش و رقابت در محیطهای حرفهای را داده است و در عین حال انتظارات عملکردی از بازیکنان را افزایش داده است و از این طریق، نیاز به تحقیقات علمی جهت بهبود عملکرد آنها محسوس میباشد. به لحاظ کمبود تحقیقات و مقالات داخلی در زمینه فوتبال زنان، علیرغم اهمیتی که پیشبینی و تصمیمگیری در ورزشهای توپی و تیمی دارد، همچنین، به لحاظ افزایش روزافزون علاقه و انگیزه بالای مشارکت دختران به بازی فوتبال در کشور، به ویژه پس از حضور قدرتمند در مسابقات آسیایی و مشارکت فعال آنان در باشگاهها و میادین ورزشی، محققین پژوهش حاضر بر آن شدند تا ضمن آموزش چند تکنیک پایه در جامعه دانشجویان زن مبتدی، میزان اثربخشی یادگیری ترکیبی (کلامی، مشاهدهای و ضمنی) را بر کیفیت پیشبینی-تصمیمگیری این رشته پرطرفدار و جذاب را مورد مقایسه قرار داده تا از این طریق، زمینه پژوهشهای وسیعتر در این حوزه ایجاد گردد.
روششناسی تحقیق پژوهش حاضر، با توجه به اهداف پیشبینی شده، از نوع تحقیقات نیمه تجربی و طرح آن پیشآزمون- یادداری با پنج گروه بود. شرکتکنندگان این تحقیق شامل (47 (نفر از دانشجویان زن مقطع کارشناسی رشتههای غیر تربیت بدنی و غیر ماهر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و یک گروه (15 (نفری از فوتبالیستهای ماهر زن باشگاهی شهر تبریز با میانگین سنی 8/3 ±30/22 سال که حداقل 6 سال سابقه بازی در سطح باشگاهی و لیگ فوتبال کشور را داشتند، تشکیل میدادند. نمونهها در پنج گروه: تکلیف شناختی-نزدیک (بازی ویدئویی صفحه کلید فوتبال)، تکلیف شناختی-دور (بازی ویدئویی ایکسباکس360 فوتبال)، حرکتی (بازی واقعی فوتبال در میدان)، در این بین، گروه کنترل و گروه ماهر هیچ برنامه تمرینی نداشته و در پیشآزمون-یادداری و صرفاً جهت مقایسه به کار گرفته شدند. شرکتکنندگان، به صورت داوطلبانه و در دسترس و بدون سابقه تجربه آموزشی یا تمرین رسمی در زمینه فوتبال و یا سایر رشتههای ورزشی در این تحقیق شرکت نمودند. ویژگیهای افراد شرکت کننده در مطالعه حاضر شامل: ترجیحاً راست پا بودن، پرسشنامه پا برتری واترلو[20] (الیاس[21] و همکاران (1998)، راست دست بودن (پرسشنامه برتری جانبی ادینبرو[22]، اولدفیلد[23](1971)، داشتن خواب مناسب (پرسشنامه کیفیت خواب پیترزبورگ[24] (بایسی[25]و همکاران، 1989)، هر سه با روایی بالا و پایایی بالا، با عدم سابقه یا حداقل اعتیاد به بازیهای ویدئویی، عدم مصرف الکل،کافئین و نوشابههای گازدار قبل از جلسه آزمون، عدم اختلال شناختی یا حافظه و مواردی چون سطح تحصیلات یکسان، عدم مشکل بینایی (کوررنگی) و شنوایی، عدم سابقه بیماریهای عصبی، قلبی و متابولیک و عدم مصرف داروهای تأثیرگذار بر عملکرد حرکتی و شناختی فرد بود. قبل از اجرای برنامههای تمرینی، شرکتکنندگان فرم رضایتنامه آگاهانه شرکت در آزمونها و فرم اطلاعات شخصی به همراه پرسشنامههای کیفیت خواب و دست برتری ادینبرو را تکمیل نمودند. پیش از شروع جلسات تمرینی، تمامی گروهها با اهداف طرح و دستورالعملهای تمرینی آشنا شدند. در این بین، دو نفر از گروه ماهر و دو نفر از گروه کنترل، از ادامه همکاری انصراف دادند و در نهایت با 58 نفر، مطالعه حاضر ادامه یافت.
شیوه گردآوری دادهها جهت ارزیابی پیشبینی و تصمیمگیری، شرکتکنندگان هر پنج گروه در مراحل پیشآزمون و یادداری، آزمون تصمیمگیری میدان را به صورت اجرای بازی فوتبال با تمرکز بر سه مهارت انتخابی (پاس، شوت و دریبل) تحت شرایط استاندارد شده اس اس جی[26] SSG (زمینی با ابعاد کوچک تر و دروازه کوچک (30 ×40 متر) و داخل سالن انجام دادند. دستورالعمل آزمون بدین صورت بود که تمامی شرکتکنندگان، به شکل مدافع و مهاجم، در تمامی پستها و زمین مهارتهای مورد نظر را اجرا میکردند. جای نفرات مدام تغییر کرده و به مدت 5 دقیقه و به شکل 5 در مقابل 5[27] و به صورت تصادفی دو تیم چهار نفره و یک دروازه بان، ضمن استفاده از دو رنگ لباس متفاوت، تقسیم شده بودند (رومیاس و همکاران، 2016). SSG اجازه میدهد که بازیکنان، موقعیتهای مشابه مسابقات در برابر حریفان را به منظور بهبود زمان تمرین تجربه نمایند (آگویر[28] و همکاران، 2012). بازیکنانی هم که منتظر شروع بازی تیمشان هستند، حرکات کششی و یا تمرینات با توپ انجام میدادند. به منظور ارزیابی عملکرد پیشبینی و تصمیمگیری شرکتکنندگان، داورانی (5 داور) جهت ارزیابی عملکرد تصمیمگیری آزمودنیها در محوطه زمین مستقر بودند. نحوه امتیازدهی به سه مهارت به صورت صفر و یک و براساس دستورالعمل امتیازگذاری تصمیمگیری در میدان بود (جدول شماره یک).
جدول شماره 1: دستورالعمل امتیازگذاری تصمیمگیری در میدان برگرفته از (گبت و همکاران، 2008) Table 1 Decision-making coding instrument. Adapted from: Gabbett et al. (2008).
پیش از شروع جلسات آموزش و تمرین تمامی گروهها، در مرحله اول، به مدت 5 دقیقه فیلم بازی از فیلم مسابقات المپیک 2012 زنان بین دو تیم برزیل و آمریکا مشاهده و در حین مشاهده فیلم از محقق، در زمینه آشنایی با تکنیکهای انتخابی پایه، بازخورد دریافت نمودند. تکلیف گروه حرکتی (ترکیبی از یادگیری آشکار و پنهان (صریح و ضمنی) از طریق آموزش و تمرین مهارتهای منتخب پایه توسط مربی فوتبال، به همراه مشاهده فیلم بازیهای مسابقات (یادگیری مشاهدهای) و هر جلسه شامل 4 مرحله بود. مرحله اول (5 دقیقه گرم کردن)، مرحله دوم (5 دقیقه آشنایی با توپ)، مرحله سوم (5 دقیقه مشاهده فیلم آموزشی و تماشای فیلم 5 بار اجرا برای هر ضربه)، مرحله چهارم (60 اجرای ضربه شوت، دریبل و پاس توسط شرکتکنندگان از مکان ثابت به نقاط مشخص شده با مخروطهای قرمز در نقاط مختلف زمین و در انتهای جلسه تمرینی، بازی به شیوه SSG اجرا می شد). شرکتکنندگان در هر جلسه برای هر یک از تکالیف (شوت، دریبل و پاس) دو بلوک ده کوششی را تمرین میکردند و بعد از اجرای دو بلوک تمرینی یک دقیقه استراحت داشتند. تکلیف گروه شناختی نزدیک، تمرین بازی فوتبال با استفاده از نرم افزار فیفا 2011[29] و به واسطه فشار دکمههای صفحه کلید کامپیوتر یا لپ تاپ در محیط آزمایشگاه (سایت کامپیوتر) بود و تکلیف گروه شناختی دور، تمرین بازی فوتبال به واسطه کاربرد بازیهای نرم افزاری کنسولی همچون ایکسباکس 360 [30] به فاصله 5/1 متری از صفحه نمایش در محیط آزمایشگاه (سایت کامپیوتر) بود. به لحاظ ماهیت ابزار بازی، شرکتکنندگان این گروه، علاوه بر فشار به دگمه دستگاه و یا دسته[31]، امکان حرکت و جابجایی و آزادی عمل بیشتری نسبت به گروه شناختی نزدیک بودند. هر سه گروه آزمایشی مبتدی، جهت انجام 3 تکلیف (شناختی- نزدیک، شناختی -دور و حرکتی)، 8 جلسه و هر جلسه به مدت 30 دقیقه، سه مهارت دریبل، پاس و شوت را تمرین کردند. یک هفته بعد از آخرین جلسه تمرین، آزمودنیهای هر پنج گروه، مشابه با شرایط پیشآزمون در آزمون یادداری شرکت نمودند. روش تحلیل دادهها به منظور توصیف یافتهها، میانگین و انحراف استاندارد محاسبه گردید. در بخش آمار استنباطی، برای بررسی طبیعی بودن توزیع متغیرها از آزمون کولموگروف–اسمیرنوف[32] (جدول شماره دو)، بررسی همگنی واریانسها از طریق آزمون لوین[33]، برای تحلیل نتایج پیشآزمون-یادداری، از تحلیل کواریانس چند متغیره [34]و از آزمون تعقیبی بونفرونی[35] جهت بررسی تفاوت بین گروهی و درون گروهی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها در نرمافزار اس پی اس اس[36] نسخه 21 و سطح معنیداری کمتر از پنج صدم انجام پذیرفت. جدول شماره 2: نتایج آزمون کولموگروف– اسمیرنوف برای بررسی طبیعی بودن توزیع متغیرها Table 2 Kolmogorov–Smirnov test’s results for evaluating normality of division of variables
یافتههای تحقیق شاخصهای توصیفی آزمودنیها در متغیرهای تحقیق، در جدول شماره یک آمده است. برای متغیر سابقه بازی میدانی آزمودنیها، فراوانی و درصد محاسبه شده است (جدول شماره سه). در گروه شناختی- نزدیک 9/1درصد، در گروه شناختی- دور صفر درصد، در گروه حرکتی 7/7 درصد، در گروه کنترل صفر درصد، و در گروه ماهر0/ 100 درصد سابقه بازی میدانی داشتند.
جدول شماره 3: شاخصهای توصیفی متغیرها Table 3 Descriptive index of variables
نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از طبیعی بودن توزیع مهارت پیشبینی-تصمیمگیری به عنوان متغیر وابسته و فرض همگنی شیب رگرسیون ها با استفاده از اثر متقابل گروه و پیشآزمون بررسی و سطح معنیداری برابر 32/0 حاصل گردید با توجه به این که این مقدار بزرگتر از 05/0 بود، فرض همگنی شیب رگرسیونها تایید شد. برابری واریانس متغیر وابسته در گروهها با استفاده از آزمون لوین بررسی و نتایج سطح معنیداری برابر90/0 را نشان داد. با توجه به بزرگتر بودن سطح معنیداری از 05/0، واریانس متغیر وابسته در گروهها همگن بود. نتایج تحلیل کوواریانس در جدول (شماره چهار) ارائه شده است. با توجه به جدول ملاحظه میشود که اثر گروه در سطح احتمال 99 درصد معنیدار میباشد (001/0 = p،50/0 = مجذور اتا، 77/12= ( 53.4) F). یعنی پس از تعدیل نمرات پیشآزمون، میزان مهارت پیشبینی-تصمیمگیری در محیط میدان در پسآزمون در گروهها دارای تفاوت معنیداری بود. برای مقایسههای زوجی مهارت پیشبینی-تصمیمگیری در محیط میدان در گروهها از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.
جدول شماره 4 : نتایج آزمون تحلیل کوواریانس برای مهارت پیشبینی-تصمیمگیری در میدان Table 4 The results of analysis of covariance for anticipation-decision-making skill in the field
جدول شماره 5: نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه زوجی مهارت پیش بینی- تصمیمگیری در محیط میدان Table 5 Results of Bonferroni post hoc test for pairwise comparison of prediction-decision-making skills in the field environment
بحث و نتیجهگیری هدف از انجام این تحقیق، بررسی تأثیر آموزش و یادگیری چند تکنیک پایه فوتبال بر مهارتهای ادراکی-شناختی در محیط میدان با تأکید بر یادگیری مشاهدهای و ضمنی بود. نتایج نشان داد که تأثیر بازیهای شناختی-نزدیک، شناختی-دور و حرکتی بر مهارت پیشبینی-تصمیمگیری دانشجویان دختر مبتدی، در مقایسه با گروه ماهر در محیط میدان متفاوت بود. میزان مهارت پیشبینی-تصمیمگیری در محیط میدان در گروه حرکتی به طور معنیداری بیشتر از گروه شناختی-دور و گروه شناختی-نزدیک بود. ولی بین گروه ماهر و گروه حرکتی تفاوت معنیداری وجود نداشت. پیشرفت قابل توجه گروه حرکتی در تکلیف میدانی، به لحاظ شیوه آموزشی به کار رفته ترکیبی از آرایش یادگیری آشکار[37]، یادگیری ضمنی[38] (تعدیلسازی مقیاس (روبنفارد و پروتئو[39] ، 2013) و یادگیری مشاهدهای (نظریه یادگیری اجتماعی بندورا [40]،1977) قابل توضیح میباشد. بر خلاف مدلهای شناختی اکتساب مهارت حرکتی (فیتز و پوسنر[41] ،1967) که عنوان میکند یادگیری مهارتهای حرکتی در مراحل اولیه، یک فرآیند آگاهانه است و به فرایند توجهی و حافظه فعال بالایی نیازمند است و تنها پس از تکرار طولانی، عملکرد مهارت به ناخودآگاه (کنترل خودکار) تبدیل میشوند، اجراکننده تلاش میکند تا به کشف الگوهای حرکت مؤثر و کارآمد برای اجرای مهارت نائل آید. در نتیجه، اجراکننده، مجموعهای از قوانین صریح و روشن را درباره چگونگی انجام مهارت کسب میکند. منابع حافظه فعال مسئول ذخیره سازی، تنظیم و نگهداری موقت اطلاعات و انجام تکالیف شناختی-حرکتی در ذهن میباشد که فرایند کنترل آگاهانه، از این منابع استفاده میکند (بدلی[42]، 2012). از سویی دیگر، استفاده از تعدیلسازی مقیاس، تقاضای کمتر به منابع حافظه کاری و میزان تلاش شناختی را به همراه دارد و به یادگیرنده اجازه میدهد که در طول تمرین، با کاهش فرایندهای آگاهانه تکلیف را راحت تر انجام دهد که به نظر میرسد عامل مهمی در تسریع یادگیری باشد (فارو و راید[43]، 2010). همان گونه که در سالهای اخیر مشخص تر شده است، یادگیری مهارتهای حرکتی یک فرایند شدیداً شناختی است، بنابراین افزایش سطوح تلاش شناختی در طول تمرین مهارتها (حداقل تا نقطهای) عموماً برای یادگیری سودمند است (کلارک[44]، 2008). بر این اساس، دستورالعمل تمرین و بازی گروه حرکتی در میدان به شیوه SSG بود و به تعبیری، شیوه آموزشی ضمنی (تعدیلسازی مقیاس) میزان زمان و فاصلهها برای پاسخ کم کرده، بنابراین، این روند تمرینی تعداد فرصتها برای تصمیمگیری و میزان مشارکت بازیکنان در تصمیمگیری را افزایش میدهد (آگویر و همکاران، 2012) که در گروه حرکتی تأثیری مشابه داشت. به نظر میرسد این شیوه تمرینی، منجر به عملکرد حرکتی شود که نیازهای محدودی را به توجه و حافظه تحمیل میکند (کاپیو[45] و همکاران، 2013) که میتواند استدلالی در توضیح بهکارگیری شیوه تمرینی SSGباشد. براساس مطالعه کرویل[46] و همکاران (2021)، در یک بررسی کیفی، در زمینه یادگیری تیم ها و چگونگی به حداکثر رساندن عملکرد آنها ضمن بکارگیری شیوه SSG در ترکیب با بازخورد ویدئویی نشان داده شد که بین دستورالعمل آموزشی بکارگرفته شده در خلال تمرین و نتایج عاطفی و رفتاری-شناختی مشترک (اهداف مشترک دانشی و عملی) ارتباط مستقیم وجود دارد. این اعتقاد وجود دارد که همه افراد در محیط آموزشی مناسب، توانایی آموختن دارند و یادگیری مؤثر زمانی اتفاق میافتد که مربی از روش های آموزشی مطلوب و یک چارچوب منسجم استفاده کند (شیا و ولف، 2010). در پژوهش حاضر، شرکتکنندگان در ابتدای کار هیچ گونه آشنایی با مهارتهای فوتبال نداشته و بیشتر اطلاعات مورد نیاز را از طریق آموزش کلامی و غیر کلامی (مشاهده) کسب کردند. بنابر تأکید اشمیت[47] و همکاران (2018) که فراگیری مهارت حرکتی را، فرایند حل مسئله میداند، دستورالعمل بکار رفته در ترکیب کوششهای جسمانی و مشاهدهای در گروه حرکتی در پژوهش حاضر، از دیگر مزایایی بود که میتوانست مشاهدهگر مبتدی را به طور فعال در فرایند حل مسئله درگیر نماید، به این صورت که او با مشاهده مدل (مربی، همتیمیها، نمایش فیلم) بلافاصله باید اطلاعات دریافت شده را پردازش کند و برای اجرای جسمانی تکلیف به کار برد. کشف اخیر سیستم نورونهای آینهای از اثربخشی یادگیری مشاهدهای حمایت میکند. اعتقاد بر این است که نورونهای آینهای مسئول برنامهریزی حرکت هستند یعنی، مهارتهای حرکتی را هدایت میکنند. هر مهارتی که به طور کافی تمرین شده باشد، حتی با حداقل تبحر، در سیستم نورونهای آینهای مرتبط رمزگردانی شده شبکه عصبی مناسب برای سازماندهی و فعال سازی فرمانهای عصبی برای اجرای کامل یک مهارت، فعال میشود و زمانی که عمل فرد دیگری مشاهده میشود، خواه سیستم خود فرد راه اندازی کننده عمل باشد و خواه نباشد. به واسطه این نورونها، کنترل کننده آن مهارت فعال شده و تقویت میشوند، یعنی یادگیری رخ میدهد (ریزولاتی و سینیگاگلیا[48]، 2008). برخلاف یادگیری صریح (آشکار) که در مراحل اولیه یادگیری حرکتی، فراگیر از قواعد موجود در مهارت آگاه می شود و به صورت هشیار و از طریق فرایند ساخت و آزمون فرضیه و ساختن یک سری قوانین، که قابلیت کلامی شدن دارند، مهارت را یاد میگیرد (گروه حرکتی)، برخی مانند مسترز[49] اعتقاد دارند یادگیرنده می تواند مراحل اولیه را از طریق یادگیری پنهان (ضمنی) سپری کند و به نوعی مرحله شناختی-کلامی را دور بزند. براساس این دیدگاه نظری، در یادگیری پنهان، برخلاف یادگیری آشکار، حافظه کاری فعال نیست و یادگیرنده بدون آگاهی و هشیاری، مهارت را یاد میگیرد و از آنچه آموخته، آگاه نیست (مسترز، 1992؛ مکسول[50] و همکاران، 2001)، شیوهای که گروههای شناختی-دور و شناختی-نزدیک در محیط آزمایشگاه (تمرین مهارتهای منتخب بدون آموزش های رسمی انجام دادند) در نتیجه، در مقایسه با سایر گروهها، در مهارت پیشبینی-تصمیمگیری امتیازهای پایینی کسب نمودند. از سویی دیگر، میزان مهارت پیشبینی-تصمیمگیری در گروه ماهر، به طور معنیداری بیشتر از گروه شناختی-دور و گروه شناختی-نزدیک بود. آنچه مسلم است میزان اطلاعات ذخیره شده و سرعت دستیابی به حافظه عامل مهمی در تصمیمگیری است به طوری که نظریه پردازان سیستم های پویا، حافظه را به عنوان جفت شدن سیستم های کنترل ادراکی و عمل مینگرند، که به عنوان ادراک فراهمسازها اشاره دارد. حافظه به معنی هماهنگ شدن بیشتر با احتمالات در دسترس در محیط برای انجام مؤثر مهارتها است در این دیدگاه، اجرا کنندگان ماهر بهتر میتوانند از درون محیط، اطلاعاتی را ادراک کنند که فرصتهای اجرای موفقیت آمیز اهداف یک مهارت ویژه را به حداکثر می رساند. ماهرها نسبت به بدن خودشان، عمل مشاهده شده و همچنین به دنبال نشانههای بدنی هستند در حالی که مبتدی ها، نیازمند به کارگیری استراتژیهای پیچیده و سطح بالای تصمیمگیری، بدون هدایت نشانههای خاص میباشند. همچنین، تفاوتهای مشخصی در ماهیت دانش پایه در دسترس افراد ماهر و مبتدی نشان داده شده است. بازیکنان ماهر نه تنها باید اطلاعات را به درستی رمزگذاری و بازیابی کنند، بلکه باید در موقعیتهای فشار (محدودیت زمانی) آنها را به خوبی اجرا کنند. این امر بازیکنان را ناگزیر می سازد تا قادر باشند الگوهای بازی را با سرعت و دقت، فراخوانی و بازشناسی کرده، از تکنیک توجه انتخابی استفاده نموده و به اطلاعات خیلی مهم و اساسی مثل موقعیت توپ واکنش نشان دهند این یافته ها فرضیه توانایی فراخوانی الگوهای ساختاری بازی را به عنوان جزء مهمی از پیشبینی در بازیهای تیمی مثل فوتبال و بسکتبال تایید میکنند (ویلیامز، 1993). در واقع، نه تنها اجرا، بلکه کارکردهای حافظه و تصمیمگیری میان افراد ماهر و مبتدی متفاوت میباشد (زوجی، 2003). نتایج بررسی علی[51] (2011) و گونچالوس[52] و همکاران (2015)، نشان داد که ورزشکاران با سطوح رقابتی بالا، در پیشبینی اعمال حریفان، جهت اعمال و مقصد نهایی پاس، از همتایان کمتر ماهر خود، دقیق تر هستند. همچنین، مهارت بازی خوانی بالایی دارند (بسویچ[53] و همکاران، 2020). این یافته ها، تماماً هم راستا با نتایج گروه ماهر تحقیق حاضر میباشد. گروه حرکتی (بازی میدانی)، بین پیشآزمون، مداخله تمرینی و یادداری، امتیازات بالایی در تصمیمهای پاس، دریبل و شوت کسب کردند. (8/53 درصد به 2/69 درصد در مهارت پاس؛ 4/15 درصد به 8/53 درصد در مهارت دریبل و 8/30 درصد به 5/61 درصد در مهارت شوت) کسب کردند. به علاوه، این گروه، به لحاظ آموزش و تمرین در میدان، علیرغم نبود تفاوت معنی دار، امتیازهای بالایی در مقایسه با سایر گروهها در مهارتهای پیشبینی-تصمیمگیری کسب نمودند. نتایج میدانی گروه حرکتی، هم سو با مطالعات پزوتا و مارتین[54] (2011)، گیتیرز و گارسیا–لوپز[55] (2012)، بلینگ[56] و همکاران (2015) میباشد. براساس مطالعه گیتایرز و گارسیا–لوپز (2012) که رابطه بین مؤلفههای مختلف عملکرد در بازیهای تهاجمی را با هدف ارزیابی و درک دانش رویهای پیشین بدون آموزش قبلی اندازهگیری کرده بود، یافته ها نشان داد که تصمیمهای مربوط به پاس و شوت بالاترین امتیاز را کسب نمودند این در حالی است که گروه حرکتی در تصمیمهای پاس، دریبل و شوت به امتیازهای بالایی دست یافتند که به نوعی با مطالعه گیتایرز و گارسیا – لوپز (2012) هم خوانی دارد. در مطالعات مرتبط با تمرین پیشبینی و در مقایسه پسآزمون و پیشآزمون معمولاً محققان به امتیازات بالا و نه اختلاف بین گروهها در دقت پاسخ در میدان، دست یافته اند (اسمیتون[57] و همکاران، 2005). امتیاز بالا و عدم پیشرفت در دقت پاسخ در آزمونهای میدانی میتواند از طبیعت کارکرد مبادله سرعت-دقت در این نوع تکالیف نشأت گرفته باشد که در مورد گروههای مبتدی به ویژه نتیجه گروههای آزمایشگاهی بررسی حاضر میتواند صادق باشد. ورزش فوتبال، به انتخاب توجه و توانایی برای انجام دو یا چند مهارت همزمان نیاز دارد و درک بیشتر در مورد این فرایندها برای روانشناسان ورزش و تمرین، مربیان و ورزشکاران اهمیت به سزایی دارد. مطالعه حاضر محدودیت هایی را هم به همراه داشت. به لحاظ آن که پیشبینی و تصمیمگیری از جمله فرایندهای عالی مغز میباشد، در پژوهش حاضر، گروههای اصلی مطالعه، مبتدی ها بودند و نبود تحقیقات تجربی مشابه با گروههای انتخابی و شیوههای تمرینی بکار گرفته شده، علیرغم تعدیلسازی مقیاس ها، عملاً کار مقایسه را دشوار میکرد و از آن جایی که توانایی شناختی، یک مهارت مهم در تقویت ادراک بازیکنان و توانایی پردازش اطلاعات و بهبود سرعت بازی آنها میباشد، اجرای مهارتهای شناختی ممکن است با مواردی مانند خستگی، عدم تمرکز، ترس و اضطراب، خود تردیدی، سطح برانگیختگی، وضعیت مسابقه، پیشینه حریفان، تنش عضلانی، آسیب و...... همه بر سطح عملکرد شناختی تأثیرگذار باشند (پرونا و بهدر[58]، 2016). با این حال، با توجه به نتایج کسب شده از تحقیق حاضر، به نظر میرسد که تلفیق تجارب میدانی به شیوه SSG در ترکیب با یادگیری مشاهدهای و ضمنی در ورزشکاران مبتدی نقش بسیار مهمی در یادگیری و بهبود و توسعه توانمندی های ادراکی–شناختی (حل مسئله، پیشبینی و تصمیمگیری) داشته باشد.
تشکر و قدردانی بدین وسیله از تمام کسانی که در انجام این تحقیق یاری نمودند و از دانشگاه آزاد واحد تبریز به جهت نقش مؤثر در فراهم نمودن امکانات و تسهیل اجرای تحقیق تقدیر و تشکر میگردد. مقاله حاضر برگرفته از رساله دکتری گرایش رفتار حرکتی- یادگیری حرکتی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز میباشد.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,913 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 420 |