تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,290,818 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,345,408 |
بررسی تأثیر شبکه های اجتماعی در قصد خرید مصرف کنندگان در میان کاربران شبکه های اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
JISM مطالعات میان رشته ای مدیریت بازاریابی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 1، شماره 1، شهریور 1401، صفحه 110-134 اصل مقاله (1.12 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سید رسول حسینی* 1؛ حسین عسگری2؛ عمار مقدس شرق3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه مدیریت، دانشکده علوم انسانی، واحد تربت حیدریه، دانشگاه آزاد اسلامی، تربت حیدریه، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه مدیریت، دانشکده علوم انسانی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3گروه مدیریت، دانشکده علوم انسانی، واحد علوم و تحقیقات تهران -خراسان رضوی، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امروزه تأثیر شبکههای اجتماعی در زندگی روزمره افراد غیر قابل انکار میباشد، از همینرو بازاریابی و تبلیغات نیز با توجه به فراگیر شدن این موضوع در شبکههای اجتماعی به عاملی برای مزیت رقابتی یک برند تبدیل شده است. فناوری اطلاعات این فرصت را به همه مردم جهان میدهد تا از طریق اینترنت به کسبوکار مجازی بپردازند، همچنین آنان را قادر میسازد تا با مردم سراسر جهان ارتباط برقرار کنند. این پژوهش با تمرکز بر شبکههای اجتماعی به دنبال ارائه روشی جهت گیرایی بیشتر پیامهای تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی و در نتیجه افزایش قصد خرید میباشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کاربران سه شبکه اجتماعی تلگرام، اینستاگرام و فیسبوک است. تعداد 400 پرسشنامه به صورت آنلاین میان کاربران سه شبکه اجتماعی مذکور توزیع گردید و نتایج با استفاده از تکنیک معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشاندهنده تأثیر مثبت چهار متغیر کیفیت استدلال، اعتبار منبع، سفارشی-سازی و سرگرمکننده بودن بر نگرش نسبت به تبلیغات ارائه شده در شبکههای اجتماعی بود. همچنین متغیر نگرش تأثیر مثبت و معناداری بر تصویر برند و ارزش ویژه برند داشت. رابطه میان تصویر برند و قصد خرید نیز معنادار بود اما میان ارزش ویژه برند و قصد خرید رابطه معناداری وجود نداشت. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تصویر برند؛ ارزش ویژه برند؛ قصد خرید؛ شبکه های اجتماعی؛ مدیریت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه توسعه سریع فناوری دیجیتال، زندگی افراد را در زمینههای مختلف تغییر داده است (پرابوا و همکاران[1]، 2020). ظهور فناوری اطلاعات تغییرات بزرگی را در سطح بازارهای جهانی بوجود آورده است. فناوری اطلاعات این فرصت را به همه مردم جهان میدهد تا از طریق اینترنت به کسبوکار مجازی بپردازند، همچنین آنان را قادر میسازد تا با مردم سراسر جهان ارتباط برقرار کنند (پارک و یو[2]، 2020). بههرحال کسبوکارها از شبکههای اجتماعی برای مدیریت برند (هادسون و همکاران[3]،2016؛ مورو و همکاران[4]، 2016؛ پارسونز و لیپکوسکاـوایت[5]، 2018)، اعتماد مصرفکنندگان (کولی و پارکـینسی[6]، 2019)، تجارت الکترونیک و تجارت اجتماعی (تاجویدی و همکاران[7]، 2018) ، توسعۀ محصول جدید و نوآوری (دو و همکاران[8]، 2016؛ روبرتس و پیلر[9]، 2016)، اشتراک دانش (لئوناردی[10]، 2017)؛ تبلیغات دهانبهدهان الکترونیکی (ویکفیلد و ویکفیلد[11]، 2018)، مدیریت ارتباط با مشتری (اگنیهوتری و همکاران[12]، 2017؛ چنگ و شیو[13]، 2018؛ پن و همکاران[14]، 2019) و رشد فروش (کومار و همکاران[15]، 2017) استفاده میکنند. شبکههای آنلاین مثل توییتر، فیسبوک، اینستاگرام، تلگرام و ... زندگی شخصی افراد را از طریق ایجاد ارتباط بین افراد تحت تأثیر قرار دادهاند. این تغییر احساس شده علاوه بر رشد فناوری به دلیل وجود شبکههای اجتماعی است (ایزدی و همکاران، 1398). در برخی صنایع مانند کالاهای تند مصرف، مد و الکترونیک، بسیاری از بازاریابان در حال استفاده از شبکههای اجتماعی برای ارائه پیامهای تبلیغاتی به منظور دستیابی به گروهی از مصرفکنندگان هستند و این گرایش وجود دارد که شبکههای اجتماعی در برخی از تغییرات سریع صنعتی نسبت به تبلیغات اولیه و سنتی نقش پررنگتری داشته باشند (یوآنیزان و پیتانا[16]، 2011). تمایز اصلی بین رسانههای اجتماعی و سایر رسانههای متعارف مانند تلویزیون، روزنامهها، مجلات و بیلبوردها این است که رسانههای اجتماعی ارتباط دوطرفهای را بین شرکت و مشتریان ارائه میدهند؛ درحالیکه رسانههای سنّتی ارتباطی یکطرفه را برقرار میکنند (پرابوا و همکاران، 2020). دلیل اینکه تبلیغکنندگان در حال کنار گذاشتن تبلیغات تلویزیونی و سرمایهگذاری در رسانههای جایگزین مانند شبکههای اجتماعی هستند این است که به مصرفکنندگان هدف خود برسند و از طرف دیگر بتوانند در هزینههای خود به دلیل هزینه بسیار پایین شبکههای اجتماعی صرفهجویی کنند (لوگان و همکاران[17]، 2012). رسانههای اجتماعی تعامل را در بین جوامع برند آنلاین با برقراری رابطهای دوطرفه بهبود بخشیدند (زولو و همکاران[18]، 2020). هدف هر شرکتی از انجام تبلیغات این است که تصویر مناسبی از برند خود در اذهان مشتریان ایجاد کند و درک مصرفکننده از صداقت و به طورکلی باور او نسبت به تبلیغات را تقویت کند تا بتواند با تقویت برند و اعتباربخشی به تبلیغات آن را اثربخش کند و در نتیجه تبلیغات و نگرش نسبت به آن در حداکثرسازی القای مقاصد رفتاری مثبت در مشتریان نقش خواهد داشت (ملکی و حاجیحسنی، 1392). برند مبتنی بر دیدگاه مصرفکننده میتواند منجر به درآمد بیشتر، هزینههای پایینتر و در نهایت سودآوری شرکت گردد و کاربرد مستقیم این مفهوم برای شرکتها این است که قیمتهای بالاتر را تعدیل، مشتریان را متمایل به جستجوی کانالهای توزیع و ارتباطات بازاریابی را نیز اثربخشتر میکند (بلوچی و همکاران[19]، 1394). امروزه رقابت در صحنه کسبوکار، توجه به نکات جزئی و دستور کار قرار دادن خواسته و نیاز مصرفکنندگان در آگاهی دادن و امکان مقایسه محصولات تولیدی و ارسال آن در کمترین زمان ممکن موجب شده رسانههای اجتماعی به جولانگاه بنگاههای اقتصادی برای ادامه بقا تبدیل شود و روزبهروز شدت رقابت در این میدان افزایش یابد. لذا بررسی عوامل تأثیرگذار در موفقیت بنگاههای حاضر در رسانههای اجتماعی جزو دغدغههای اصلی کسبوکارشان شده است. همچنین باید تمام جوانب این امر و مسیر حرکت را خوب شناسایی نمود و در این رقابت که جهان را به دهکده کوچکی تبدیل نموده، سنجیده عمل نمود. رسانههای اجتماعی از طرفی اطلاعات شرکتهای رقیب و مشتریانشان را مخابره مینمایند و از طرف دیگر شرایط را برای تخریب بنگاههای اقتصادی فراهم مینمایند و باید با اندیشیدن و تفکر و راهبردی مناسب در این رسانهها حضور فعال و موثری داشت. این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر چهار متغیر کیفیت استدلال، اعتبار منبع، سفارشیسازی و سرگرمکننده بودن پیام تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی بر قصد خرید توسط مصرفکنندگان میباشد تا الگویی جهت گیرایی بیشتر پیام تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی ارائه کند. پیشینه پژوهش اینترنت و بویژه رسانههای اجتماعی چگونگی ارتباطات بازاریابان و مصرف کنندگان را تغییر داده است (نامبیسان و بارون[20]، 2007). شبکههای اجتماعی در حال جذب میلیونها نفر از کاربران هستند که بسیاری از آنان زندگی روزمره و کسبوکار خود را در این رسانهها انجام میدهند (موراتور[21]، 2008؛ اوکازاکی[22]، 2009). در نتیجه کانالهای جدید در حال اجتماعی کردن مصرفکنندگان و تغییر رفتار آنان هستند (موراتور، 2008؛ اوکازاکی، 2009؛ ابزری و همکاران[23]، 2014). این تغییرات ایجاد شده توسط رسانههای اجتماعی فرآیند تصمیمگیری مصرفکننده و ارتباطات بازاریابی را تحت تأثیر قرار داده است (شانکار و مالتوس[24]، 2007؛ هنینگ-تارا و همکاران[25]، 2004). شبکههای اجتماعی مجموعهای از نوآوریهای تکنولوژیکی در دو سطح نرمافزار و سختافزار است که محتوای ارزان ایجاد میکند و قابلیت تعامل و همکاری کاربران آنلاین را تسهیل میکند (برتون و همکاران[26]، 2012). شبکههای اجتماعی امکان دسترسی بیشتری نسبت به روشهای ارتباطی سنتی دارند و باعث شدهاند که منبع تولید ارزش از شرکتها به مصرفکننده منتقل شود. علاوه بر این منبع قدرت را نیز از شرکتها به مصرفکننده انتقال دادهاند (ابزری و همکاران، 2014). متخصصان، رسانههای اجتماعی را به عنوان یک نمودار از روابط و تعاملات بین یک گروه از افراد که اغلب اطلاعات و ایدههای خود را منتشر میکنند تعریف میکنند (کمپ و همکاران[27]، 2015). رسانههای اجتماعی علاوه بر اینکه روابط بین کاربران شبکهای را تقویت میکنند، به شرکتها کمک میکنند تا روابط نزدیکتری با مصرفکنندگان خود ایجاد نمایند که این امر منجر به افزایش فروش میگردد (باسالیم و حسین[28]، 2019؛ مو و بن یوسف[29]، 2021). محبوبیت روزافزون رسانههای اجتماعی در میان کاربران اینترنت فرصت قابل توجهی برای توسعه تجارت اجتماعی (SC) ایجاد میکند که به مصرف کنندگان اجازه می دهد محصولات را خریداری کنند و اطلاعات مربوط به محصول، تجربیات خرید آنلاین و اظهار نظر در مورد محصولات و خدمات را به اشتراک بگذارند (لیانگ و همکاران[30]، 2011؛ ناکایاما و وان[31]، 2019). یک نظرسنجی توسط وام[32] (2018) نشان داد که 76٪ از مصرف کنندگان احتمالاً محصول یا خدماتی را که در رسانههای اجتماعی دیدهاند خریداری میکنند و بیش از 75٪ از مصرف کنندگان جوانتر به محصولی که در فیس بوک دیدهاند علاقهمند هستند. جالب اینجاست که بیش از 25 میلیون کسب و کار در اینستاگرام وجود دارد و بیش از 80 درصد از کاربران اینستاگرام حداقل یک کسب و کار را دنبال میکنند. هدف کسب و کارها با اتخاذ تصمیم به استفاده از تجارت اجتماعی، بهبود کیفیت خدمات و افزایش فروش است. علاوه بر این، برای استفاده از مشوقهایی مانند تخفیف، مصرفکنندگان میتوانند با به اشتراک گذاشتن تجربیات خرید خود یا پیوندهای اینترنتی خرید با اعضای شبکه اجتماعی خود، نقش فروشنده را ایفا کنند. تحقیقات قبلی در مورد کسب و کار های اجتماعی، به صورت مرور ادبیات و مطالعات تجربی انجام شد ( به عنوان مثال، لیانگ و همکاران، 2011؛ حاجلی[33]، 2013؛ ژانگ و بن یوسف[34]، 2016؛ علادوانی[35]، 2018). مرور ادبیات به موضوعاتی مانند تعریف واژه «تجارت اجتماعی»، بررسی ویژگیهای آن، بررسی چارچوبهای نظری زیربنایی آن، تعیین چشمانداز تاریخی تحقیق و روششناسی آن و شناسایی سؤالات تحقیق مرتبط با آن میپردازد (کورتی و ژانگ[36]، 2013؛ ژو و همکاران[37]، 2013؛ باسلیم و حسین، 2016؛ بایتج و همکاران[38]، 2016؛ لین و همکاران[39]، 2017؛ هان و همکاران[40]، 2018؛ سیوا و همکاران[41]، 2018؛ مو و بن یوسف، 2021). به منظور جلب توجه مصرفکنندگان و سفارشیسازی نیازهای آنان متخصصان تبلیغات استفاده از شبکههای اجتماعی را در آگهیهای خود آغاز کردهاند. هدف آنها این است که کاربران را به منظور اشتراکگذاری نام تجاری شرکت به صورت رایگان تشویق کنند. بنابراین بررسی اینکه چرا انتظارات بالا برای استفاده از رسانههای اجتماعی به عنوان یک ابزار بازاریابی در مقایسه با استراتژیهای بازاریابی سنتی وجود دارد مفید خواهد بود (واترز و همکاران[42]، 2011). تبلیغات در شبکههای اجتماعی حتی برای شرکتهای کوچک یک راه ارزانتر در مقایسه با در نظر گرفتن خطر پرداخت مبالغ بالا برای تبلیغ در رسانههای غیرمجازی است. شرکتها و ارائهدهندگان خدمات پژوهشهای خود را در مورد استفاده و بهرهوری از ارتباطات دیجیتال به منظور بهبود آگاهی مصرفکنندگان از نام تجاری خود آغاز کردهاند (جانز و پیروت[43]، 2008). کاتلر[44] (1999) اشاره میکند که میتوان سرعت اطلاعات مصرفکنندگان در مورد برندها را افزایش داد. علاوه بر این برندها میتوانند تأثیرات مثبت و منفی بر روی ادراک از اثربخشی محصولات و خدمات مرتبط داشته باشند. رولی[45] (2004) شرکتهایی را که بهخوبی با ایجاد مکانیسم پیشنهادات اجازه ارتباط مصرفکنندگان را با یکدیگر میدهند به نمایش گذاشت، نتیجه چنین مکانیسمی ایجاد یک تصویر برند موفق است. رسانههای اجتماعی این فرصت را برای مصرفکنندگان و همچنین تبلیغات ایجاد کردهاند که از نظرات سایر مصرفکنندگان در مورد برند و محصول مطلع شوند (چا[46]، 2009). با الهام از قدرت برخی از انواع رسانههای اجتماعی برای تعامل کاربران در روابط مجازی، شرکتها راه مطلوبی را با استفاده از اهرم لایک، به اشتراکگذاری و نظرات به منظور ارتقای برندهای خود دارند (اندریول[47]، 2010). هنگامی که اکثر مصرفکنندگان به یک گروه مربوط به یک برند در شبکههای اجتماعی میپیوندند، ممکن است به وسیله اطلاعاتی که از دیگر کاربران دریافت میکنند برداشت آنها از نام تجاری تحت تأثیر قرار گیرد و در آنها قصد خرید تغییر کند (ژائو و همکاران[48]، 2008). کیفیت استدلال و اعتبار منبع (قابلیت اعتماد) اعتماد یک عامل مهم در رفتار تجارت الکترونیک مصرف کنندگان در نظر گرفته شده است. در واقع، اعتماد در تجارت الکترونیک یک ساختار چند بعدی است که شامل (1) اعتماد به ارائه دهنده خدمات، (2) اعتماد به وب سایت، و (3) اعتماد به اعضای جامعه است (هسو و همکاران[49]، 2014؛ مو و همکاران[50]، 2016؛ عابد[51]، 2018؛ هو و همکاران[52]، 2018؛ فو و همکاران[53]، 2018). افراد حاضر در جوامع مجازی به دنبال اطلاعات و دانش هستند (ژانگ و هیلتز[54]، 2003). در محیطهای آنلاین مردم آزادی کاملی برای انتشار احساسات خود دارند. بنابراین کاربران قبل از اتخاذ تصمیم تخصص و اطلاعات دیگران را در نظر میگیرند (چیانگ و همکاران[55]، 2008؛ مو و بن یوسف، 2021). کاربران قبل از تصمیم خرید اطلاعات و نظرات دیگران را اسکن میکنند (پیتا و فاولر[56]، 2005). دریافتکنندگان اطلاعات از طریق عوامل محیطی مانند کیفیت استدلال و اعتبار منبع میتوانند تحت تأثیر قرار بگیرند (چن و چانگ[57]، 2008). کیفیت استدلال و منبع معتبر نگرش مصرفکنندگان را نسبت به سودمندی اطلاعات تحت تأثیر قرار میدهد (شکرچی زاده و ولیخانی[58]، 1400). کیفیت استدلال اشاره به قدرت استدلال قانعکننده دارد (باتاچرج و سانفورد[59]، 2006). اعتبار منبع اشاره به میزانی از ادراک مصرفکننده در مورد اینکه منبع اطلاعات تا چه اندازه صالح و قابل اعتماد است، دارد (گوناوان و هوانج[60]، 2015؛ دیتارا و همکاران[61]، 2019). کیفیت استدلال تعیینکننده نگرش نسبت به سودمندی اطلاعات است. علاوه بر این اعتبار منبع تأثیر زیادی بر عقیده افراد دارد. اعتبار باور یا ویژگی است که باعث میشود مردم به کسی یا چیزی اعتماد کنند (چیانگ و همکاران، 2015). منابع معتبر به نسبت منابع با اعتبار پایین نقش بیشتری در تغییر نظر افراد دارند. در واقع کیفیت استدلال تعیینکننده نگرش نسبت به سودمندی اطلاعات است و اعتبار منبع دارای نفوذ بالا بر عقیده افراد میباشد. اعتبار منبع عقاید افراد را به وسیله تغییر یا تشدید فرآیند پردازش پیام، تحت تأثیر قرار میدهد (لی[62]، 2015؛ چانگ و همکاران[63]، 2020). این تاثیر زمانیکه اعتبار منبع بالاتر باشد مهمتر خواهد بود و به همان اندازه کماهمیتتر خواهد بود زمانی که اعتبار منبع پایین است. اطلاعاتی که توسط یک منبع معتبر صادر شده باشد قابل اعتمادتر درک شده و در نتیجه انتقال اطلاعات آسانتر صورت میپذیرد (چن و چانگ، 2008). کیفیت استدلال و اعتبار منبع عامل اصلی است که درجه نفوذ اطلاعات را تحت تأثیر قرار میدهد (چیانگ و همکاران، 2015). تأکید بر کیفیت استدلال و اعتبار منبع در قبول یا رد اطلاعات در پایگاههای آنلاین توسط افراد بسیار تأثیرگذار است و از اهمیت خاصی برخوردار است (فانابروا و کوچکوفسکا[64]، 2016). بدین ترتیب فرضیه اول و دوم مطرح میگردد: فرضیه اول: کیفیت استدلال در شبکههای اجتماعی تاثیر مثبت و معناداری بر نگرش دارد. فرضیه دوم: اعتبار منبع در شبکههای اجتماعی تاثیر مثبت و معناداری بر نگرش دارد.
سفارشیسازی سفارشیسازی یکی دیگر از عناصر منحصر به فرد رسانههای اجتماعی است (تاپیا[65]، 2010). سفارشیسازی با اطلاعات دادن متفاوت است و به عنوان شخصیسازی پیام برای یک مشتری خاص تعریف میشود (ژو[66]، 2006). تبلیغات اینترنتی توسط کاربران اینترنت پذیرفته نمیشود مگر اینکه آن به وضوح مشخص، هدفمند و به طور خاص طراحی شود (گوردون و دلیما[67]، 1997). رسانههای اجتماعی با هدف قرار دادن قشر خاص، تبلیغاتی متناسب برای آنها طراحی میکنند (امینیان و همکاران، 1400). این کار کمک میکند به تجارت و کسبوکار تا با بازار هدف خود در تعامل باشد و یک بازاریابی دقیقتر را برای هر بازار هدف انجام دهد (اشموی و ساهن[68]، 2014). سفارشیسازی پیامهای تبلیغاتی را برای تبلیغکنندگان به منظور رفع نیازهای مصرفکنندگان آسانتر میسازد (یوآنیزان و پیتانا[69]، 2011؛ سیوا و همکاران[70]، 2018). یکی از مزایای سفارشیسازی آن است که بازاریابان را قادر میسازد تا مدیریت ارتباط مشتری را بهبود بخشند (ورشنی و وتر[71]، 2002). علاوه بر این مصرفکنندگان یک نگرش مثبت نسبت به تبلیغات سفارشی شده دارند (ژو، 2006). استفاده از سفارشیسازی به طور گسترده در شبکههای اجتماعی توسط محققین مورد بررسی قرار گرفت و شواهد گواه تاثیر قوی سفارشیسازی بر تصمیمات مصرفکنندگان بود. شبکههای اجتماعی اجازه میدهند تا تبلیغ، مخاطبین را با ویژگیهای جمعیتشناختی، روانی و رفتاری هدف قرار دهند و کسب وکار با بازار هدف خود تعامل کرده و بازاریابی دقیقتر و سفارشیتر انجام گیرد (اشماوی و ساهن[72]، 2014). بازاریابی در عصر حاضر و استفادۀ روزافزون از شبکههای اجتماعی نحوۀ ارتباطات بین فروشندگان و خریداران (در حوزۀ بازاریابی) را تغییر داده است. این پیشرفت باعث ایجاد ظرفیت و فرصتهای جدید در بازاریابی و تجارت شده است که نحوۀ واکنش مشتریان به خرید را در ارائه به آنها درجهت شخصیسازی (برندها و محصولات متمایزتر) تغییر میدهد (پرابوا و همکاران، 2020). از اینرو فرضیه سوم مطرح میشود: فرضیه سوم: سفارشیسازی تبلیغات در شبکههای اجتماعی تاثیر مثبت و معنادار بر نگرش دارد. سرگرمکننده بودن جنبه سرگرمکننده بودن تبلیغات به این مفهوم اشاره دارد که پیامهای تبلیغاتی باید طنزآمیز و تحریککننده باشد تا بلافاصله توجه مصرفکننده را جلب کند (چادهوری و همکاران[73]، 2021). براساس یک فرض پیام تبلیغاتی سرگرمکننده به صورت مثبتتر توسط کاربران رسانههای اجتماعی درک میشود و در نهایت باعث نگرش مثبت نسبت به پیام تبلیغاتی میشود (یوآنیزان و پیتانا، 2011). اکثر کاربران اینترنت، آن را به عنوان یک وسیله سرگرمکننده در نظر میگیرند بنابراین تبلیغات سرگرمکننده تاثیر بیشتری دارند (بارنز وهمکاران[74]، 2012). احساس لذت افراد در ارتباط با شبکههای اجتماعی نقش پررنگی در نگرش مثبت آنها دارد. در صورتی که افراد با تبلیغات سرگرمکننده با محتوای لذتبخش در رسانههای اجتماعی مواجه شوند، آنها این پیام را برای سایر دوستان و آشنایان نیز ارسال کرده و این امر به صورت بازاریابی ویروسی ادامه پیدا خواهد کرد (هایدا و لوح رحیم[75]، 2015؛ مو و بن یوسف؛ 2021). درجه سرگرمکننده بودن ارائه شده توسط تبلیغات نه تنها در رسانههای سنتی مهم است، بلکه در اینترنت و همچنین رسانههای اجتماعی نیز حائز اهمیت میباشد (داکوفه[76]، 1996). کاربران اینترنت که یک بنر تبلیغاتی را به عنوان سرگرمی در نظر میگیرند وفاداری آنها به نام تجاری بیشتر شده و نامتجاری شانس بیشتری برای خرید دارد (استرن و زاچیوفسکی[77]، 1991). همچنین متغیر سرگرمی یک نگرش مثبت نسبت به ایجاد آگهی تبلیغاتی ایجاد میکند و حتی میتواند به کنجکاوی بیشتری نسبت به تبلیغ منجر شود (لاینگ و همکاران[78]، 2010). فرضیه چهارم بدین صورت مطرح میشود: فرضیه چهارم: سرگرمکننده بودن تبلیغات در شبکههای اجتماعی تاثیر مثبت و معناداری بر نگرش دارد. نگرش نسبت به تبلیغات یکی از مهمترین مفاهیم در تحقیقات بازاریابی نگرش است (یوآنیزان و پیتانا، 2011). تقریبا غیرممکن است که در مورد نظرات و دیدگاههای تبلیغات در رسانههای اجتماعی بدون در نظرگرفتن نگرش صحبت شود (کورنیاس و هالالو[79]، 2012). فیشبن[80] (1967) نگرش را به عنوان استعداد یاد گرفته شده در وجود انسان تعریف میکند. یک شخص به یک شیء (یا ایده) و یا تعدادی اشیا (ایدهها) پاسخ میدهد. به طور کلی نگرش سه مولفه اصلی دارد: احساس، شناخت و رفتار. مولفه احساس اشاره به احساسی است که در مورد اشیا داریم، شناخت مرتبط به باورها در مورد یک پدیده است و مولفه رفتاری به معنای گرایش به انجام هر رفتاری مرتبط با اشیا و یا یک پدیده میباشد (سالومون[81]، 2007). نگرش مصرفکنندگان نسبت به تبلیغات در رسانههای سنتی توسط محققین بارها مورد سنجش قرار گرفته است و نتایج حاکی از رابطه منفی بین نگرش و این رسانهها از قبیل تلویزیون، رادیو، مجله و... است (اشماوی و ساهن، 2014). پس از پیشرفت تکنولوژی و فناوری بسیاری از محققین مطالعات خود را بر روی رسانههای آنلاین بویژه شبکههای اجتماعی متمرکز کردند که نتایج حاکی از وجود رابطه مثبت میان نگرش و تبلیغات در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، تلگرام و ایسنتاگرام است. بر این اساس یک ارتباط مثبت نسبت به تبلیغات در مصرفکنندگان وجود دارد (هادیجا و همکاران[82]، 2012؛ اشماوی و ساهن، 2014). فرضیه پنجم :نگرش نسبت به تبلیغات در شبکههای اجتماعی تاثیر مثبت و معناداری بر تصویر برند دارد. فرضیه ششم: نگرش نسبت به تبلیغات در شبکههای اجتماعی تاثیر مثبت و معناداری بر ارزش ویژه برند دارد. تصویر برند تصویر برند اغلب به عنوان ادراک مصرفکننده در مورد یک برند که همراه با برند در ذهن مصرفکننده نگه داشته میشود تعریف میگردد (اقکیان سیمونیان و همکاران[83]، 2012). بلکول و مینیارد[84] (2006) طی مطالعهای نتیجه گرفتند که تصویر برند به عنوان یک هشدار برای یادآوری اطلاعات مربوط به یک برند استفاده میشود. بنابراین تصویر نام تجاری ممکن است از طریق انجمنهای واقعی یا مجازی در ذهن مصرفکنندگان شکل بگیرد. مصرفکنندگان سعی میکنند به منظور دسترسی محسوس و نامحسوس به کالا و خدمات به وسیله کانالهای رسانههای اجتماعی اطلاعات خود را افزایش دهند (استروی و لوروز[85]، 2005). اگرچه ممکن است یک برند جاذبههای ذاتی و یا اعتماد لازم جهت فروش را نداشته باشد، اما مصرفکنندگان بر اساس تصویر مرتبط با آن برند آن را خریداری میکنند (راپاپورت[86]، 2007). توسعه گروههای برند در شبکههای اجتماعی و پتانسیل بالای این رسانهها برای افزایش آگاهی برند در چند سال گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است (چا، 2010). یک تصویر محصول با تصویر برند مطلوب دارای اثر مثبت بر روی قصد خرید است و مصرفکنندگان به احتمال زیاد به برندهای با تصویر تثبیت شده مراجعه میکنند. قصد خرید مشتریان برای یک برند یا محصول خاص یکی از عناصر مهم در پیشبینی رفتار مشتریان به حساب میآید (زبیر و همکاران[87]، 2020). مطالعات نشان میدهد رفتارهای بازاریابی شبکههای اجتماعی بر روابط مصرفکننده، قصد خرید و ارزش ویژۀ برند تأثیرگذار است (مارتینـکنسگرا و همکاران[88]، 2018). برای محصولاتی مانند پوشاک که به طور معمول نیاز به ارزیابی فیزیکی دارند، اطلاعات مطلوب برای تصمیم خرید آنلاین در دسترس نیست. در چنین مواردی تصویر نام تجاری به عنوان یک جایگزین برای فقدان اطلاعات در نظر گرفته میشود (اقکیان سیمونیان و همکاران، 2012). قصد خرید مصرفکننده احتمال خرید یک محصول است. همچنین، در پیشبینی فرآیندهای فروش آینده عامل مهمی به حساب میآید. مشتریانی که از یک برند راضی بودند، ترجیح میدهند دوباره از همان برند خرید کنند (زبیر و همکاران، 2020). از این رو فرضیه زیر مطرح میگردد: فرضیه هفتم: تصویر برند در شبکههای اجتماعی تاثیر مثبت و معنادار بر قصد خرید دارد. ارزش ویژه برند یکی از مهمترین و شناختهشدهترین مفاهیم بازاریابی که به طور گسترده توسط محققان استفاده میشود، ارزش ویزه برند است که نقش استراتژیک درتصمیمگیریهای مدیریتی و ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان دارد (بنیادی نائینی و همکاران[89]، 2015). ارزش ویژه برند به عنوان سود حاصل شده به وسیله برند برای محصول تعریف میشود (فارکیوهار[90]، 1989). آکر[91] (1996) اشاره کرد که یک تصویر برند قوی و معتبر مصرفکنندگان را قادر میسازد تا یک نگرش و احساسات مثبت نسبت به نام تجاری داشته باشند و در نتیجه ادراک آنها از ارزش برند افزایش مییابد (امینیان و همکاران، 1400). ارزش ویژه برند خود از چهار مولفه تشکیل میشود که عبارتند از آگاهی از برند، وفاداری به برند، کیفیت ادراک شده و تداعی برند (تارمی و سنتیلنتین[92]، 2012). قدرت و برتری یک نام تجاری یک نتیجه از نگرش مصرفکنندگان نسبت به محصول میباشد (فایرکلوس و همکاران[93]، 2001). نگرش مصرفکنندگان نسبت به مارکها و وابستگی تجاری مختلف میتواند تصویر نام تجاری را مثبت و ارزش ویژه آن را افزایش دهد (دلاروکاس[94]، 2003). تاکنون مطالعات کمی دربارۀ تأثیر ارتباطات شبکههای اجتماعی بر ارزش درکشدۀ برند صورت گرفته است؛ اما پژوهشها نشان داده است ایجاد ارتباط مناسب بین شرکت و مشتریان و همچنین سرمایهگذاری گسترده در ایجاد بازاریابی رابطهمند موجب افزایش ارزش ویژۀ برند خواهد شد. پژوهشهای متعددی ارتباط بین کیفیت ادراکشدۀ برند و فعالیتهای تبلیغاتی را تأیید میکنند. ارزش بهعنوان یک ادراک ذهنی از یک معامله بین مزایا و فداکاریهای مادی و معنوی بیان میشود (ونگ و همکاران[95]، 2018). همچنین ارزش برند تأثیر مثبتی بر قصد خرید مصرفکنندگان دارد. گروهی از پژوهشگران نشان دادند بین قصد خرید و ارزش برند رابطۀ سازندهای وجود دارد (زبیر و همکاران، 2020). در پژوهشی نیز نشان داده شد ارزش درکشده بر قصد خرید مصرفکننده تأثیر مثبتی دارد و این در حالی است که ارزش درکشدۀ بالا رابطۀ همسویی با قصد خرید و افزایش تمایل مشتری برای تکرار خرید دارد (پنگ و همکاران[96]، 2018). بر اساس نتایج مطالعات قبلی یک رابطه مثبت بین ارزش ویژه برند و قصد خرید وجود دارد (آکر، 1996؛ چانگ و لیو[97]، 2009؛ تارمی و سنتیل نیتن، 2012). علاوه بر این تصویر نام تجاری و ارزش ویژه برند متقابلا به هم وابسته هستند (دهقانی و تامر، 2015). فرضیه هشتم: ارزش ویژه برند در شبکههای اجتماعی تاثیر مثبت و معنادار بر قصد خرید دارد. قصد خرید گریوال و همکاران[98] (1998) قصد خرید را به عنوان یک احتمال اینکه مصرفکنندگان گرایش به خرید یک محصول پیدا کنند تعریف میکنند. قصد خرید به این موضوع که احتمالا مصرفکننده برند خاصی از یک طبقه محصول را در هنگام خرید، خریداری خواهد کرد اشاره دارد (بنیادی نائینی و همکاران، 2015). سه نوع قصد خرید وجود دارد: آینده مدار، حال مدار و هدف مدار. همچنین عواملی که بر قصد خرید تاثیرگذار هستند را میتوان در سه دسته شخصیت، ادراک و عوامل اجتماعی و اقتصادی طبقهبندی کرد (سعیدا اردکانی و جهانبازی، 1394). قصد خرید آنلاین رویدادی است که طی آن مشتریان اطلاعات را در اینترنت جستوجو و انتخاب میکنند و محصول را میخرند (هلیم و کارسن[99]، 2020). بهبیاندیگر، قصد خرید آنلاین میزان قدرت مصرفکنندگان برای انجام خرید خاص ازطریق اینترنت است. قصد خرید آنلاین بهعنوان یک رفتار شناختی و مهمترین پیشبینی کنندۀ رفتار خرید، بـه پیامـد حاصـل از ارزیـابی مشتریان از معیارهایی ماننـد کیفیـت وبسایت، جسـتوجوی اطلاعات و ارزیابی محصـولات اشاره دارد (شاه و همکاران[100]، 2014؛ پـودار و همکاران[101]، 2009؛ چن و همکاران[102]، 2010). یافتههای پژوهشهای پیشین حاکی از آن است که ارزش ادراکشده از تبلیغات بر تمایل خرید آنلاین بین کاربران رسانههای اجتماعی تأثیر میگذارد.
شکل 1- مدل مفهومی پژوهش روش تحقیق پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. جامعة آماری این پژوهش شامل کاربران شبکههای اجتماعی که حداقل از یکی از شبکههای اجتماعی تلگرام، اینستاگرام و فیسبوک استفاده میکنند، میباشند. همچنین با استفاده از روش "نمونهگیری در دسترس" و فرمول تعیین حجم نمونه از جامعه نامحدود تعداد 384 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدهاند برای جمعآوری دادهها نیز از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه این پژوهش شامل 28 سوال میباشد که چهار سوال مربوط به تعیین جنسیت، سن، تحصیلات و میزان درآمد پاسخدهندگان میباشد. برای سنجش کیفیت استدلال، اعتبار منبع، سفارشیسازی، سرگرمکننده بودن، نگرش نسبت به تبلیغات در شبکههای اجتماعی، تصویر برند، ارزش ویژه برند و قصد خرید هر کدام سه سوال با طیف 5 تایی لیکرت در نظر گرفته شده است. پایایی این پژوهش از روش آلفای کرونباخ و با استفاده از نرم افزار اسمارتپیالاس[103] محاسبه گردیده است. پایایی زمانی برقرار است که میزان آلفای کرونباخ برای هر متغیر بالاتر از 7/0 باشد (دولایس[104]، 2012). برای بررسی روایی پرسشنامه نیز از روایی سازه و میانگین واریانس تبیین شده استفاده شده است. برای این منظور بارهای عاملی استاندارد شده و شاخص میانگین واریانس تبیین شده به ترتیب مربوط به تمامی گویهها و متغیرها در جدول شماره 1 و 2 نشان داده شده است. روایی زمانی برقرار است که مقدار بارهای عاملی استاندارد شده مربوط به هریک از متغیرهای اندازهگیری و نیز مقدار شاخص میانگین واریانس تبیین شده مربوط به هر یک از متغیرهای اصلی بزرگتر از 5/0باشد (هایر و همکاران[105]، 2016). از آنجا که همه بارهای عاملی مربوط به سازههای تحقیق در سطح اطمینان 95 درصد معنادار شدهاند، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که سازههای مورد مطالعه از جهت روایی دارای اعتبار بالایی هستند. علاوه بر این به کمک بار عاملی میتوان گفت کدام شاخص در اندازهگیری سازه خود سهم بیشتری دارد. با توجه به جداول 2 میتوان مشاهده کرد که تمام سوالات تحقیق قابلیت سنجش متغیرهای مربوط به خود را دارند. زیرا در سطح اطمینان 95 درصد مورد قبول واقع شدهاند و از مقدار حداقلی 5/0 بیشتر میباشند. سایر شاخصهای مورد نظر از جمله آلفای کرونباخ، سازگاری درونی و میانگین واریانس استخراج شده نیز بالاتر از حد قابل قبول میباشند. بنابراین مدل ساختاری متغیرهای تحقیق تایید میگردد. دول1- روایی منفک، آلفای کرونباخ و سازگاری درونی متغیرها
جدول2- بارهای عاملی سوالات پرسشنامه
یافتههای پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل دادهها در پژوهش حاضر، از آمار در دو سطح توصیفی و استنباطی استفاده شده است. آمار توصیفی نشان میدهد که 61% از پاسخدهندگان مرد و 38% زن بودهاند و 55% افراد در بازه سنی 20- 30 سال بوده و 40% مدرک لیسانس داشتهاند. مدل تحقیق نیز در شکل 1 و 2 در دو حالت تخمین ضرایب و معناداری ارائه شده است.
شکل2- مدل تحقیق در حالت تخمین ضرایب
شکل3- مدل تحقیق در حالت معناداری
در جدول شماره 4 نتایج آزمون فرضیات تحقیق همراه با ضرایب مسیر، قدر مطلق آماره t آورده شده است. جدول4- نتایج تحقیق
ارزیابی برازش مدل معتبرترین شاخصی که برای ارزیابی برازش مدل استفاده میشود شاخص SRMR میباشد که برخی از صاحبنظران اعتقاد دارند که باید زیر 08/0 باشد ولی برخی صاحبنظران دیگر معتقدند که اگر این شاخص زیر 1/0 باشد نیز برازش مدل قابل قبول است (هنسلر و سارستد[106]، 2014). مقدار شاخص SRMR در این تحقیق برابر 052/0 است که حاکی از برازش خوب مدل میباشد. بحث و نتیجه گیری امروزه اینترنت و شبکههای اجتماعی نقشی انکارناپذیر در زندگی انسانها بازی میکنند. در این میان شبکههای اجتماعی بویژه تلگرام، اینستاگرام و فیسبوک نقشی پررنگ در تصمیمات افراد دارند. شبکههای اجتماعی میتوانند تصمیم مشتریان به خرید محصول از شرکت را تحت تاثیر قرار دهند. اگر بازاریابان استراتژی خاصی برای تبلیغات در شبکههای اجتماعی نداشته باشند بسیاری از مشتریان موجود و بالقوه خود را از دست خواهند داد. این پژوهش نیز با تمرکز بر پیامهای تبلیغاتی ارائه شده در سه شبکه اجتماعی تلگرام، اینستاگرام و فیسبوک سعی در ارائه روشی جهت تاثیرگذاری بیشتر پیامهای ارائه شده در این شبکهها دارد. نتایج نشاندهنده تاثیر مثبت و معنادار کیفیت استدلال و اعتبار منبع بر نگرش نسبت به تبلیغات است. مصرفکنندگان به احتمال زیاد به بررسی نوع استدلال انجام شده و همچنین میزان معتبر بودن منبع اطلاعاتی خود میپردازند. در این میان قدرت استدلال انجام شده و میزانی که مصرفکننده منبع اطلاعاتی خود را دارای اعتبار میداند تاثیر قابل توجه بر نگرش آنها نسبت به نوع پیام تبلیغاتی ارائه شده دارد. این نتایج توسط پژوهشهای گوناوان و هوانچ (2015)، مو و بن یوسف (2021) و شکرچی زاده و ولیخانی (1400) نیز پشتیبانی میگردد. سفارشیسازی نیز تاثیر مثبت و معناداری بر نگرش نسبت به پیامهای تبلیغاتی ارائه شده در شبکههای اجتماعی داشت. شبکههای اجتماعی با در نظر گرفتن ویژگیهای هر گروه از مصرفکنندگان پیام تبلیغاتی مناسب با هر گروه از مصرفکنندگان ارائه میدهد. با این شرایط تاثیر پیام تبلیغاتی بیشتر خواهد بود. این نتایج توسط تحقیقات اشماوی و ساهن (2014)، پرابوا و همکاران (2020) و امینیان و همکاران (1400) نیز پشتیبانی میگردد. همچنین در این پژوهش تاثیر مثبت و معنادار سرگرم کننده بودن بر نگرش تایید میشود. با توجه به این که اکثر افراد از اینترنت به عنوان ابزاری سرگرمکننده بویژه در ایران استفاده میکنند، لذا سرگرمکننده بودن پیام تبلیغاتی تاثیر قابل توجه بر نگرش افراد دارد. این نتایج توسط تحقیقات اشماوی و ساهن (2014) و سیوا و همکاران (2018) پشتیبانی میگردد. نتایج حاکی از تاثیر مثبت و معنادار نگرش بر تصویر برند میباشد. با توجه به این موضوع که مصرفکنندگان تصویری نمادین از محصول یا برند در ذهن خود دارند، نگرش مثبت نسبت به تبلیغات در شبکههای اجتماعی تاثیر قابل توجهی در بهبود تصویر برند نزد مصرفکنندگان خواهد داشت. این نتایج با یافتههای پژوهش دهقانی و تامر (2015)، امینیان و همکاران (1400) و شکرچی زاده و ولیخانی (1400) پشتیبانی میشود. نگرش نیز تاثیر مثبت و معنادار بر ارزش ویژه برند داشت. با توجه به این موضوع که ارزش ویژه برند خود متشکل از چهار مولفه آگاهی از برند، وفاداری به برند، کیفیت درک شده و تداعی برند است، لذا داشتن نگرشی مثبت به پیام تبلیغاتی ارائه شده در شبکههای اجتماعی باعث افزایش مولفههای مربوط به ارزش ویژه برند نزد مصرفکنندگان و در نتیجه بهبود ارزش ویژه برند میگردد. نتایج حاصله با نتایج پژوهش دهقانی و تامر (2015)، امینیان و همکاران (1400)، مو و بن یوسف (2021) و چادهوری و همکاران (2021) پشتیبانی میشود. تاثیر مثبت و معنادار تصویر برند بر قصد خرید نیز تایید شد. با توجه به اینکه تصویر مثبت از برند باعث افزایش اعتماد مصرفکنندگان نسبت به محصولات علیالخصوص محصولاتی که در شبکههای اجتماعی تبلیغ شده و امکان لمس آن برای مصرفکنندگان وجود ندارد میگردد و این امر نیز به افزایش خرید منجر میگردد. این نتایج به وسیله پژوهشهای دهقانی و تامر (2015)، امینیان و همکاران (1400)، اسماعیل پور و کبیری فرد ( 1398) و زبیر و همکاران (2020) پشتیبانی میگردد. علاوه بر این نتایج حاکی از این است که هیچگونه ارتباط قابلتوجهی بین ارزش ویژه برند و قصد خرید وجود نداشت. در این پژوهش نکته قابل تامل عدم ارتباط ارزش ویژه برند و قصد خرید است و نشانگر جهانی شدن رقابت و ورود سریع محصولات با خدمات جدید و سهولت خرید و مصرف همچنین تخریب ارزش برند بواسطه خطای اندکی در کیفیت و یا تخریب توسط رقبا در رسانههای اجتماعی موجب گردیده وفاداری و سایر مولفههای ارزش ویژه برند مورد چالش کاربران قرار گرفته لذا نباید لحظهای تعلل کرد و بطور مداوم حضور مثبت و توانمند در مواجهه با خدمات رقبا در رسانههای اجتماعی داشت. پیشنهادات پژوهش با توجه به تاثیر مثبت و معنادار کیفیت استدلال و اعتبار منبع بر نگرش نسبت به تبلیغات، توصیه میشود شرکتها برای بهرهمندی بهتر از فضای رسانههای اجتماعی تبلیغات خود را از کانالهای معتبرتر اعم از مجامع علمی و اتاقهای بازرگانی و از طرف رسانههای معتبر وابسته به کسبوکار معتبر و همچنین با استناد به روشهای علی و معلولی و با توجه به هدف قرار دادن رفع نیاز و خواسته مصرفکنندگان ارائه نمایند. نتایج نشان داد که سفارشی سازی بر نگرش نسبت به تبلیغات در شبکههای اجتماعی تأثیر دارد بنابراین محتوا و تصویر زمینه و نحوه ارائه مطالب باید با توجه به محصول و مشتریان هدف طوری طراحی گردد که در نگاه اول خیرهکننده و بیانگر پاسخ به سوال اساسی خواسته مصرفکننده باشد و محتوای مطالب بهترتیب درکپذیری بهتر و پاسخدهی به سوالات فرعی که در ادامه به ذهنش خطور میکند چیده شوند. نتایج تاثیر سرگرم کننده بودن بر نگرش نسبت به تبلیغات در شبکههای اجتماعی را تأیید میکند؛ بنابراین باید پذیرفت که علایق و سلایق مصرفکنندگان متفاوت بوده و باید با در نظر گرفتن محصول و مشتری هدف و مناسبات فرهنگی و اعتقادی جذابیت لازم را جهت جلب نظر ایجاد نمود و از حاشیهپردازی در مطالب کاسته و به پیامرسانی محتوا در کمترین زمان ممکن با حداکثر جذابیت برای بیننده افزود. تاثیر نگرش نسبت به تبلیغات در شبکههای اجتماعی بر تصویر برند مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین، نوع تبلیغات در رسانههای اجتماعی باید به شکلی باشد که کیفیت و محبوبیت برند را از جانب مصرفکنندگان بیان نماید و نشانگر مرتفع کردن نیازها و خواستهها بوده و در مباحث بین اعضای گروه مطرح گردد و کاربران مهر تایید بر تبلیغات برند بزنند و این امر موجب اعتماد به برند در بین مصرفکنندگان میگردد. با توجه به تأیید نگرش نسبت به تبلیغات در شبکههای اجتماعی بر ارزش ویژه برند؛ توصیه میشود آگاهی دادن باید به شکلی باشد که احساس مشتری را برانگیزد و مشتری را هدفمند به دنبال مصرف محصول این برند بکشاند و خاطرات خوب مصرف محصول و ارائه مزایای برند موجب تکرار خرید و وفاداری شده و کیفیت در نظر کاربران با تجربه انتقال یافته مصرفکنندگان موجب تثبیت برند در ذهن افراد میگردد. با تأیید تاثیر مثبت و معنادار تصویر برند بر قصد خرید؛ توصیه میشود که تبلیغات باید دارای کیفیت باشد و بتواند برند مورد نظر را از سایر برندها تمایز دهد و مصرف کننده را متقاعد به خرید نماید. تصویری که شخص از برند در ذهن دارد میتواند تا حدودی در تصمیم فرد برای خرید یا عدم خرید برند موثر باشد.
[1]. Prabowo et al [2]. Park & Yoo [3]. Hudson et al [4]. Moro et al [5]. Parsons & lepkowska-White [6]. Cooley & Park-Yency [7]. Tajvidi et al [8]. Du et al [9]. Roberts & Piller [10]. Leonardi [11]. Wakefield & Wakefield [12]. Agnihotri et al [13]. Cheng & Shiu [14]. Pan et al [15]. Kumar et al [16]. Yuanxin & Pittana [17]. Logan et al [18]. Zollo et al [19]. Baluchi et al
[20]. Nambisan & Baron [21]. Muratore [22]. Okazaki [23]. Abzari [24]. Shankar & Malthouse [25]. Hennig-Thurau et al [26]. Berthon et al [27]. Kempe et al [28]. Busalim and Hussin [29]. Mou and Benyoucef [30]. Liang et al [31]. Nakayama and Wan [32]. Wham [33]. Hajli [34]. Zhang and Benyoucef [35]. Aladwani [36]. Curty and Zhang [37]. Zhou et al [38]. Baethge et al [39]. Lin et al [40]. Han et al [41] . Cui et al [42]. Waters et al [43]. Johns & Perrot [44]. Kotler [45]. Rowley [46]. Cha [47]. Andriole [48]. Zhao et al [49]. Hsu et al [50]. Mou et al [51]. Abed [52]. Hu et al [53]. Fu et al [54]. Zhang & Hiltz [55]. Cheung et al [56]. Pitta & Fowler [57]. Chen & Chang [58]. Shekarchizadeh and Valikhani [59]. Bhattacherjee & Sanford [60]. Gunawan & Huarng [61]. Deatara et al [62]. Li [63]. Chang et al [64]. Fanoberova & Kuczkowska [65]. Tapia [66]. Xu [67]. Gordon & De Lima-Turner [68]. Ashmawy & Sahn [69]. Yoanizan and Pitana [70]. Siva et al [71]. Varshney & Vetter [72] . Ashmawi and Sahn [73]. Chaudhary et al [74]. Barnes [75]. Haida & Loh Rahim [76]. Ducoffe [77]. Stern & Zaichowsky [78]. Ling et al [79]. Kornias & Halalau [80]. Fishbein [81]. Fishbein [82]. Hadija et al [83]. Aghekyan-Simonian et al [84]. Blackwell & Miniard [85]. Story & Loroz [86]. Rappaport [87]. Zubair et al [88]. Martin-Consuegra et al [89]. Bonyadi Naeini et al [90]. Farquhar [91]. Aaker [92]. Tharmi & Senthilnathan [93]. Faircloth et al [94]. Dellarocas [95]. Weng, et al [96]. Peng et al [97]. Chang & Liu [98]. Grewal et al [99] . Halim & Karsen [100] . Shah et al [101] . Poddar et al [102] . Chen et al
[103]. Smart PLS [104]. DeVellis [105]. Hair et al [106]. Henseler et al | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اسماعیل پور، مجید؛ کبیری فرد، دنیا (1398). تأثیر ارتباطات دهانبهدهان الکترونیک بر پاسخهای رفتاری مصرفکنندگان؛ مطالعه با تمرکز بر شبکة اجتماعی اینستاگرام. تحقیقات بازاریابی نوین، 9(2)، 195-218.
امینیان، مقداد؛ باقری، سید محمد؛ روح الامینی، مهدی (1400). تبیین مدل روابط ساختاری میان بازاریابی شبکههای اجتماعی و رفتار مشتری درجهت ارتقای برند در صنعت لبنیات (مورد مطالعه: شرکت کاله در شبکههای اجتماعی). تحقیقات بازاریابی نوین، 11(2)، 199-224.
ایزدی، حمید؛ بحرینی زاد، منیژه و اسماعیل پور، مجید (1398)، بخشبندی مصرف کنندگان در شبکه های اجتماعی بر اساس انگیزه های اجتماعی مشارکت در ارتباطات دهان به دهان الکترونیک، مدیریت بازرگانی، 11(1)، 218-201.
بلوچی، حسین؛ حسنقلی پور، طهمورث؛ ملکی مین باش رزگاه، مرتضی؛ سیاه سرانی کجوری، محمد علی، (1394)، بررسی تأثیر اعتماد و هویت برند بر بشارت برند، کاوشهای مدیریت بازرگانی، 14، 59-80..
سعیدا اردکانی، سعید. و جهانبازی، ندا (1394). تأثیر تصویر فروشگاه بر قصد خرید مشتریان: اعتماد و ریسک درک شده به عنوان متغیرهای تعدیل کننده. فصلنامه علمی- پژوهشی تحقیقات بازاریابی نوین. 5 (2)، 53-72.
شکرچی زاده، زهرا؛ ولیخانی، زهرا (1400). تأثیر ویژگیهای تأثیرگذاران رسانههای اجتماعی بر قصد خرید آنلاین ازطریق نقش میانجی نگرش به تبلیغ و برند (مورد مطالعه: دنبالکنندگان صفحات پوشاک چرم در اینستاگرام). تحقیقات بازاریابی نوین، 11(4)، 157-176.
ملکی، مرتضی. و حاجیحسنی، نسرین (1392)، سرمایهگذاری بر شخصیت نامتجاری و اعتبار در تبلیغات، مدیریت بازرگانی، 5 (4)، 79-98.
Aaker, D. A. (1996). Building strong brands. New York: Free Press. Aaker, D.A. (1996). Measuring brand equity across product and markets. California Management Review, 38 (3), 102-120. Abed, S. (2018). An empirical examination of Instagram as an S-commerce channel. J. Adv. Manag. Res. 15 (2), 146–160. Abzari, M., Abachian Ghassemi, R., & Nasrolahi Vosta, L. (2014). Analysing the effect of social media on brand attitude and purchase intention: the case of Iran Khodro Company. Social and Behavioral Sciences, 143, 822 – 826. Agnihotri, R., Trainor, K. J., Itani, O. S. & Rodriguez, M. (2017). Examining the role of sales-based CRM technology and social media use on post-sale service behaviors in India. Journal of Business Research, 81, 144-54. Aghekyan-Simonian, M., Forsythe, S., Suk Kwon, W. & Chattaraman, V. (2012). The role of product brand image and online store image on perceived risks and online purchase intentions for apparel. Journal of Retailing and Consumer Services, 19(3), 325–331. Aladwani, A.M. (2018). A quality-facilitated socialization model of social commerce decisions. Int. J. Inf. Manag. 40, 1–7. Andriole, S. (2010). Business impact of Web 2.0 technologies. Journal of Communication, 53(12), 67–79. Ashmawy, M., & Sahn, F. (2014). Measuring university students' attitudes toward Facebook advertising. The Macrotheme Review, 3(9), 40-55. Baethge, C., Klier, J., Klier, M. (2016). Social commerce-state-of-the-art and future research directions. Electron. Mark. 26, 269–290. Barnes, N.G., Lescault, A.M. & Andonian, J. (2012), Social media surge by the 2012 Fortune 500: increase use of blogs, Facebook, Twitter and more, Charlton College of Business Center for Marketing Research, University of Massachusetts Dartmouth, North Dartmouth, MA, available at: www.umassd.edu/cmr/socialmedia/2012fortune500/ (accessed November 11, 2012). Berthon, P.R., Pitt, L.F., Plangger, K. & Shapiro, D. (2012), Marketing meets Web 2.0, social media, and creative consumers: implications for international marketing strategy, Business Horizons, 55 (3), 261-71. Bhattacherjee, A., & Sanford, C. (2006). Influence processes for information technology acceptance: An elaboration likelihood model. MIS Quarterly, 30(4), 805–825. Blackwell, R. D., & Miniard, P. W. (2006). Consumer behavior (10th international Ed.). Mason, OH: Thomson/South-western Bonyadi Naeini, A., Roshanpanah Azali, P. & Tamaddoni, KH. (2015). Impact of brand equity on purchase intention and development, brand preference and customer willingness to pay higher prices. Management and Administrative Sciences Review, 4(3), 616-626. Busalim, A.H. & Hussin, A.R.C. (2016). Understanding social commerce: a systematic literature review and directions for further research. Int. J. Inf. Manag. 36, 1075–1088. Busalim, A.H., Hussin, A.R.C. & Iahad, N.A. (2019). Factors influencing customer engagement in social commerce websites: a systematic literature review. J. Theor. Appl. Electron. Commerce Res. 14 (2), 1–14. Chang, H. H. & Liu, Y. M. (2009). The impact of brand equity on brand preference and purchase intentions in the service industries. The Service Industries Journal, 29(12), 1687-1706. Chang, H. H., Lue, Y. Y. & Lin, S. C. (2020). An elaboration likelihood model of consumer respond action to facebook second-hand marketplace: Impulsiveness as a moderator. Information and management, 57(2), 1-23. Chaudhary, K., Alam, M., Alrakhami, M. & Gumaei, A. (2021). Machine Learning Based Mathematical Modelling for Prediction of Social Media Consumer behaviour using Big Data Analytics. 10.21203/rs.3.rs-222038/v1. Chen, C. F & Chang, Y. Y. (2008). Airline brand equity, brand preference, and purchase intentions- The moderating effects of switching costs. Journal of Air Transport Management, 14 (1) 40–42. Chen, Y. H., Hsu, I. C. & Lin, C. C. (2010). Website attributes that increase consumer purchase intention: A conjoint analysis. Journal of Business Research, 63, 1007-1014. Cheng, C. C. & Shiu, E. C. (2018). How to enhance SMEs’ customer involvement using social media: The role of Social CRM. International Small Business Journal, 36, 1-21. Cheung, C. M., Sia, C. L. & Kuan, K. K. (2015), is this review believable? A study of factors affecting the credibility of online consumer reviews from an ELM perspective. Journal of the Association of Information Systems, 13(8), 618-635. Cooley, D. & Parks-Yancy, R. (2019). The effect of social media on perceived information credibility and decision making. Journal of Internet Commerce, 18(3), 1-21. Cui, Y., Mou, J., Liu, Y.P. (2018). Knowledge mapping of social commerce research: a visual analysis using CiteSpace. Electron. Commerce Res. 18 (4), 837–868. Curty, R.G., Zhang, P. (2013). Website features that gave rise to social commerce: a historical analysis. Electron. Commer. Res. Appl. 12, 260–279. Deatara E. Z. Karouw, Frederik G. W. & Merinda H. C. P. (2019). Millennial trus through endorser credibility on local influencer endorsement on Instagram. Journal Riset Economy, Manajemen Bisnis Dan Akuntansi, 7(3), 5-15. Dehghani, M. & Tumer,M. (2015). A research on effectiveness of Facebook advertising on enhancing purchase intention of consumers. Computers in Human Behavior, 49, 597–600 Dellarocas, C. (2003). The digitization of word of mouth: Promise and challenges of online Feedback mechanisms. Journal of Management Science, 49(10), 1407–1424. DeVellis, R.F. (2012). Scale development: Theory and applications. Los Angeles: Sage. Du, S., Yalcinkaya, G. & Bstieler, L. (2016). Sustainability, social media driven open innovation, and new product development performance. Journal of Product Innovation Management, 33, 55-7. Ducoffe, R. H. (1996). Advertising value and advertising on the web. The Journal of Marketing, 53(2), 48-65. Faircloth, J. B., Capella, L. M. & Alford, B. L. (2001). The effect of brand attitude and brand image on brand equity. Journal of Marketing Theory and Practice, 9(3), 61–75. Fanoberova, A. & Kuczkowska, H. (2016). Effects of source credibility and information quality on attitudes and purchase intentions of apparel products. Master thesis of Umea School of Business and Economics. Farquhar, P. (1989). Managing brand equity. Journal of Marketing Research, 1(9), 24–33. Fishbein, M. (1967). Readings in attitude theory and measurement. Hoboken: John Wiley & Sons. Fu, S., Yan, Q .& Feng, G.C. (2018). Who will attract you? Similarity effect among users on online purchase intention of movie tickets in the social shopping context,. Int. J. Inf. Manag. 40, 88–102. Gordon, M.E. & De Lima-Turner, K. (1997). Consumer attitudes towards internet advertising - A Social Contract Perspective. International Marketing Review, 14 (5), 362-375. Grewal, D., Monroe, K. B., & Krishnan, R. (1998). The effects of price-comparison advertising on buyers’ perceptions of acquisition value, transaction value, and behavioral intentions. Journal of Marketing, 62(2), 46–59. Gunawan, D. & Huarng, K. (2015). Viral effects of social network and media on consumers’ purchase intention. Journal of Business Research, 68(11), 2237-2241. Hadija, Z., Barnes, S. & Hair, N. (2012). Why we ignore social networking advertising. Journal of Qualitative Marketing Research, 15(1), 19-32. Haida, A & Loh Rahim, H. (2015). Social media advertising value: A study on consumer’s Perception. International Academic Research Journal of Business and Technology, 1(1), 1-8. Hair Jr, J. F., Hult, G. T. M., Ringle, C. & Sarstedt, M. (2016). A primer on partial least squares structural equation modeling (PLS-SEM). Sage Publications. Hajli, M. (2013). A research framework for social commerce adoption. Inf. Manag. Comput. Secur. 21 (3), 144–154. Halim, E. & Karsen, M. (2020). The impact of trust to online purchase intention of business investors. International Conference on Information Management and Technology, Bandung: Indonesia. Han, H., Xu, h. & Chen, H. (2018). Social commerce: a systematic review and data synthesis. Electron. Commer. Res. Appl. 30, 38–50. Hennig-Thurau, T., Gwinner, K. P., Walsh, G. & Gremler, D. (2004), Electronic word-of-mouth via consumer opinion platforms: what motivates consumers to articulate themselves on the internet? Journal of Interactive Marketing, 18(1), 38–52. Henseler, J., Ringle, C. M., & Sarstedt, M. (2014). Examining the measurement invariance of composite models using variance-based structural equation modeling. International Marketing Review. Hsu, M.H., Chang, C.M., Chu, C.M., Lee, Y.J. (2014). Determinants of repurchase intention in online group-buying: the perspectives of DeLone & McLean is success model and trust. Comput. Hum. Behav. 36, 234–245. Hu, T., Dai, H., Salam, A.F. (2018). Integrative qualities and dimensions of social commerce: toward a unified view. Inf. Manag. 56 (2), 249–270. Hudson, S., Huang, L., Roth, M. S. & Madden, T. J. (2016). The influence of social media interactions on consumer– brand relationships: A three-country study of brand perceptions and marketing behaviors. International Journal of Research in Marketing, 33(1), 27-41. Johns, R., & Perrot, B. (2008). The impact of internet banking on business customer relationship: Are you being self-served? International Journal of Bank Marketing, 26(7), 465–482. Kempe, D., Kleinberg, J., & Tardos, E. (2015). Maximizing the spread of influence through a social network. Theory of Computing, 11(4), 105-147. Kornias, G. & Halalau, R. (2012). Factors influencing users attitude toward display advertising on facebook, Master's thesis in Business Administration, Jonkoping, Sweden. Kumar, V., Choi, J. B. & Greene, M. (2017). Synergistic effects of social media and traditional marketing on brand sales: Capturing the time-varying effects. Journal of the Academy of Marketing Science, 45(2), 268-288. Leonardi, P. M. (2017). The social media revolution: Sharing and learning in the age of leaky knowledge. Information and Organization, 27(1), 47-59. Li, C. Y. (2015). The effects of source credibility and argument quality on employees' responses toward information system usage. Journal of Asia Pacific Management Review, 20(2), 56-64. Liang, T.P., Ho, Y.T., Li, Y.W. & Turban, E. (2011). What drives social commerce: the role of social support and relationship quality. Int. J. Electron. Commerce 16 (2), 69–90. Lin, X., Li, Y. & Wang, X. (2017). Social commerce research: definition, research themes and the trends. Int. J. Inf. Manag. 37, 190–201. Ling, K. C., Piew, T.H., & Chai, L. T. (2010). The determinants of consumers’ attitude towards advertising, Canadian Social Science, 6(4), 114-126. Logan, K., Bright, L.F. & Gangadharbatla, H. (2012). Facebook versus television: advertising value perceptions among females. Journal of Research in Interactive Marketing, 6 (3), 164 – 179. Martín-Consuegra, D., Díaza, E., Gómezb, M. & Molina, A. (2018). Examining consumer luxury brand-related behavior intentions in a social media context: The moderating role of hedonic and utilitarian motivations, Physiology & Behavior, 200, 104-110. Moro, S., Rita, P. & Vala, B. (2016). Predicting social media performance metrics and evaluation of the impact on brand building: A data mining approach. Journal of Business Research, 69(9), 3341- 51. Mou, J. & Benyoucef, M. (2021). Consumer behavior in social commerce: Results from a meta-analysis. Technological Forecasting and Social Change. 167. 120734. 10.1016/j.techfore.2021.120734. Mou, J., Shin, D.H., Cohen, J. (2016). Health beliefs and the valence framework in health information seeking behaviors. Inf. Technol. People 29 (4), 876–900. Muratore, I. (2008), Teenagers, blogs and socialization: A case study of young French bloggers, Young Consumers, 9(2), 131–42. Nakayama, M., Wan, Y. (2019). The cultural impact on social commerce: a sentiment analysis on yelp ethnic restaurant reviews. Inf. Manag. 56, 271–279. Nambisan, S. & Baron, R. A. (2007), Interactions in virtual customer environments: implications for product support and customer relationship management, Journal of Interactive Marketing, 21(2), 42–62. Okazaki, S. (2009), The tactical use of mobile marketing: how adolescents' social networking can best shape brand extensions, Journal of Advertising Research, 49(1), 12–26. Pan, Y., Torres, I. M. & Zúñiga, M. A. (2019). Social media communications and marketing strategy: A taxonomical review of potential explanatory approaches. Journal of Internet Commerce, 18(1),73-90, doi:10.1080/15332861.2019.1567187. Park, M. & Yoo, J. (2020). Effects of perceived interactivity of augmented reality on consumer responses: A mental imagery perspective. Journal of Retailing and Consumer Services, 52, 101912. Parsons, A. L. & Lepkowska-White, E. (2018). Social media marketing management: A conceptual framework. Journal of Internet Commerce, 17(2), 81- 95. Peng, L., Zhang, W., Wang, X. & Liang, S. (2018). Moderating Effects of Time Pressure on the Relationship between Perceived Value and Purchase Intention in Social Ecommerce Sales Promotion: Considering the Impact of Product Involvement, Information and Management, 52(2), 317-328. Pitta, D.A., & Fowler, D. (2005). Online consumer communities and their value to new product developers. Journal of Product & Brand Management, 14(15), 283–291. Poddar, A., Donthu, N. & Wei, Y. (2009). Web site customer orientation, web site quality, and purchase intentions: The role of web site personality. Journal of Business Research, 62, 441-50. Prabowo, H., Bramulya, R. & Yuniarty, Y. (2020). Student purchase intention in higher education sector: The role of social network marketing and student engagement. Management Science Letters, 10(1), 103-110. Rappaport, S. D. (2007). Lessons from online practice: New advertising models. Journal of Advertising Research, 47(2), 135–141. Roberts, D. L. & Piller, F. T. (2016). Finding the right role for social media in innovation. MIT Sloan Management Review, 57(3), 41. Rowley, J. (2004). Just another channel? Marketing communication in e-business. Marketing Intelligence and Planning, 22(1), 24–41. Shah, H., Aziz, A., Jaffari, A. R., Waris, S., Ejaz, W., Fatima, M. & Sherazi., K. (2014). The impact of brands on consumer purchase intentions. Asian Journal of Business Management, 4(2), 105-110. Shankar, V. & Malthouse, E. C. (2007), The growth of interactions and dialogs in interactive marketing, Journal of Interactive Marketing, 21(2), 2–4. Soloman, M.R. (2007). Consumer Behavior – Buying, Having, and Being. New Jersey: Pearson Education, Inc. Stern, B. & Zaichowsky, J. L. (1991). The impact of 'Entertaining' advertising on consumer responses. Australian Marketing Researcher, 14 (1), 68-80. Story, J & Loroz, P.S. (2005). Technical congruence and perceived quality of brand extensions. Journal of Product & Brand Management, 14(7), 438–447. Tajvidi, M., Richard, M. O., Wang, Y. & Hajli, N. (2018). Brand co-creation through social commerce information sharing: The role of social media. Journal of Business Research, 121, 476-486. Tapia,W. (2010). An exploratory case study on the effectiveness of social network sites: The case of Facebook and Twitter in an educational organization, (MBA thesis). Graduate Business School-Griffith College, Dublin Tharmi, U. & Senthilnathan, S. (2012). The relationship of brand equity to purchase intention. IUP Journal of Marketing Management, 6(2), 7-26. Varshney, U. & Vetter, R. (2002). Mobile commerce: framework, applications, and networking support. Journal on Mobile Networks and Applications, 7 (3), 185-198. Wakefield, L. T. & Wakefield, R. L. (2018). Anxiety and ephemeral social media use in negative eWOM Creation. Journal of Interactive Marketing, 41, 44-59. Waters, R. D., Canfield, R. R., Foster, J. M., & Hardy, E. E. (2011). Applying the dialogic theory to social networking sites. Journal of Social Marketing, 1(3), 211–227. Weng, S. S., Yang, M. H. & Hsiao, P. I. (2018). A factor-identifying study of the user-perceived value of collective intelligence based on online social networks. Internet Research, 28(3), 696-715. Wham, E. (2018). What is Social Commerce: Details and Data. Retrieved from http://www.project-disco.org/innovation/091718-social-commerce-details-data/. Xu, D. J. (2006). The influence of personalization in affecting consumer attitudes toward mobile advertising in China. Journal of Computer Information Systems, 47(2), 9-19. Yuanxin, M. & Pittana, N. (2011). A Study Investigating Attitude towards Social Media Advertising, Master Thesis. Umea School of Business, Sweden. Zhang, K.Z.K. & Benyoucef, M. (2016). Consumer behavior in social commerce: a literature review. Decis. Support Syst. 86, 95–108. Zhao, S. Grasmuck, S. & Martin, J. (2008). Identity construction on Facebook: Digital empowerment in anchored relationships. Computer in Human Behavior, 24(5), 1816–1836. Zhou, L., Zhang, P. & Zimmermann, H.D. (2013). Social commerce research: an integrated view. Electron. Commer. Res. Appl. 12, 61–68. Zolloa, L., Filieri, R., Rialti, R. & Yoon, S. (2020). Unpacking the relationship between social media marketing and brand equity: The mediating role of consumers’ benefits and experience. Journal of Business Research, 117, 256-267. Zubair, A., Baharun, R. & Kiran, F. (2020). Role of traditional and social media in developing consumerbased brand equity, Journal of Public Affairs, https://doi.org/10.1002/pa.2469. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,779 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 858 |